انهار
انهار
مطالب خواندنی

شهادت امام حسن مجتبى علیه السّلام در مدینه منوّره قمرى

بزرگ نمایی کوچک نمایی

بیست و هشتم صفر سال 50 هجرى قمرى

·       شهادت امام حسن مجتبى علیه السّلام در مدینه منوّره 

امام حسن علیه السّلام نخستین فرزند امام على علیه السّلام و فاطمه زهراس  است که در نیمه ماه مبارک رمضان سال سوم هجرى قمرى در مدینه منوره دیده به جهان گشود و با تولد خویش ، در جدش پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سایر اهل بیت علیهم السّلام شادى و نشاط ویژه اى پدید آورد.

پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در گوش راست حسن ، اذان و در گوش چپ او اقامه خواند و او را در دامن مهرانگیز خویش قرار داد و دستور داد که در روز هفتم تولدش ، گوسفندى را ذبح کرده و براى وى عقیقه کنند و موى سرش را تراشیده و به وزن او، نقره صدقه کردند

امام حسن علیه السّلام بنا به روایت شیعه و اهل سنت ، شبیه ترین انسان ها به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بود و در این باره گفته شده است : و کان الحسن اشبه النّاس برسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله خلقا و هَدیا وَ سؤ ددا؛ حسن از جهت سیما، روش و رهبرى از همه بیشتر به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شباهت داشت

امام حسن علیه السّلام به همراه برادرش امام حسین علیه السّلام عزیزترین انسان ها در نزد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بودند و از آن حضرت ، مهربانى هاى فراوانى دیدند و در مکتب توحیدى وى ، رشد و تربیت یافتند.

لطف بى کران الهى در عالم وجود نصیب این دو بزرگوار گردید و آن دو را از تربیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و دخترش فاطمه زهراس  و امیرمؤ منان علیه السّلام برخوردار گردانید و از آن دو به عنوان دو انسان کامل و اسوه به جامعه بشریت ارزانى داشت و در روز قیامت ، آن دو را دو سیّد جوانان اهل بهشت قرار داد.

امام حسن علیه السّلام پس از شهادت پدرش امیرمؤ منان على بن اءبى طالب علیه السّلام در کوفه ، با درخواست و بیعت یاران آن حضرت و اهالى کوفه ، خلافت را پذیرفت و راه و روش عدالت پرور پدرش را تداوم بخشید

ولیکن با فتنه انگیزى هاى معاویة بن ابى سفیان و شرارت هاى سران سفاک سپاه او از یک سو و نفاق و خیانت برخى از سران سپاه امام علیه السّلام و ایجاد چند دستگى در میان مردم و خستگى آنان از جنگ و خون ریزى ، از سوى دیگر، آن حضرت را واداشت که براى حفظ اصل اسلام و در نظر گرفتن مصلحت مسلمانان ، با معاویه صلح کند و حکومت را به طور موقت و مشروط به وى سپارد.

از آن پس ، امام علیه السّلام از کوفه به وطنش مدینه بازگشت و بقیه عمر شریف خود را در مدینه گذرانید. آن حضرت گرچه از حکومت کناره گیرى کرده بود ولى با رفتار و کردار خود، امت اسلام را به جنایت هاى معاویه و عاملان او در سراسر مناطق اسلامى آگاه مى کرد و روحیه رزم و جهاد را در نهاد آنان دوباره زنده مى کرد.

وجود آن حضرت براى معاویه و عامل او در مدینه ، بسیار گران مى آمد و مانع ترک تازى آنان مى گردید و دستگاه غاصب خلافت را با مشکلاتى مواجه مى کرد. از جمله این که معاویه تصمیم گرفته بود که فرزند خود یزید را جانشین خویش ‍ گرداند و در این راه تلاش زیادى به عمل آورد ولیکن در آغاز توفیق چندانى به دست نیاورد. چون این فکر شیطانى مخالف با صلحنامه امام حسن علیه السّلام بود و از سوى دیگر وجود شخصیت امام حسن علیه السّلام مانع تحقق هدفهاى معاویه بود. بدین جهت در صدد از میان برداشتن این اسوه بزرگ عالم اسلام برآمد و در این راه از منافقان و کسانى که به خاطر وابستگى فامیلى با آن حضرت رابطه داشتند، سود جست .

معاویه از طریق اشعث بن قیس ، دخترش جعده را که همسر امام حسن علیه السّلام بود وسوسه کرد و او را به شهادت آن حضرت ترغیب و تطمیع نمود. وى به جعده گفت که اگر حسن را به قتل آورى ، علاوه بر این که یکصدهزار درهم پول نقد دریافت مى کنى ، وى را به عقد فرزندش یزید درمى آورد و او را ملکه عالم اسلام قرار مى دهد.

جعده که نفاق و دوچهرگى را از پدرش به ارث برده بود، هر چه بیشتر خود را به آن حضرت نزدیک گردانید و پس از جلب توجه امام علیه السّلام ، ناجوانمردانه به آن حضرت ، خیانت کرد و به وى زهر خورانید.

امام حسن علیه السّلام به خاطر نوشیدن زهر، مسموم شد و به مدت چهل روز در بسترى بیمارى افتاد و روز به روز، حالش وخیم تر گردید، تا این که در 28 صفر سال پنجاه هجرى قمرى ، مصادف با سى ودومین سال رحلت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در مدینه به شهادت رسید و محبان اهل بیت علیهم السّلام را در سوگ بزرگى فرو برد. امام حسین علیه السّلام به تجهیز بدن مطهر برادرش پرداخت و سپس جهت تدفین آن در کنار مرقد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ، اقدام به تشییع جنازه نمود. عده زیادى از اهالى مدینه ، اهل بیت علیهم السّلام و تمامى بنى هاشم در تشییع جنازه امام شهید خود همراهى کردند و با عزت و احترام ، بدن مطهرش را به سوى مرقد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله حرکت دادند. ولى بنى امیه و مخالفان اهل بیت علیهم السّلام با تحریک عائشه بنت ابى بکر مانع تدفین بدن آن حضرت در جوار مرقد پیامبراکرم صلّى اللّه علیه و آله شدند و در این راه بسیار پافشارى کردند و آماده هرگونه فتنه و فساد گردیدند. جوانان بنى هاشم و پیروان ولایت آماده دفاع از حریم امامت و ولایت شدند. امام حسین علیه السّلام که در شهادت برادرش امام حسن علیه السّلام ، از همه سوگوارتر و غمگین تر بود، در برابر حرمت شکنى هاى بنى امیه و مخالفان اهل بیت علیهم السّلام فرمود: واللّه لولا عهد الحسن علیه السّلام إ لىّ بحقن الدّماء، و اءن لااُهریق فى اءمره مِحجمة دم ، لعلمتم کیف تاءخذ سیوف اللّه منکم مآخذها، و قدنقضتم العهد بیننا و بینکم ، و اءبطلتم ما اشترطنا علیکم لا نفسنا؛ سوگند به خدا اگر برادرم با من پیمان نبسته بود که در پاى جنازه او به اندازه حجامت خونى ریخته نشود، مى دیدید که چگونه شمشیرهاى الهى از نیام بیرون مى آمدند و دمار از روزگار شما برمى آوردند. شما همان بیچارگان روسیاه اید که عهد میان ما و خود را شکستید و شرائط فیمابین را باطل ساختید.

امام حسین علیه السّلام و سایر بنى هاشم که به خاطر سفارش امام حسن علیه السّلام ، کظم غیض کرده و بردبارى و جوان مردى را پیشه خود داشتند، به ناچار بدن امام حسن علیه السّلام را به سوى قبرستان بقیع حمل نموده و در جوار جده اش فاطمه بنت اسدرض  تدفین نمودند.

هم اکنون مزار امام حسن مجتبى علیه السّلام به همراه سه تن از امامان معصوم یعنى امام زین العابدین ، امام محمدباقر و امام جعفرصادق علیهم السّلام  بدون هیچ گونه گنبد و بارگاهى در این قبرستان قرار دارد و محل بسیارى از شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السّلام مى باشد.

در تاریخ شهادت امام حسن مجتبى علیه السّلام ، علما و مورخان شیعه اتفاق نظر دارند که آن حضرت در 28 صفر سال 50 قمرى در سن 47 سالگى به علت مسمومیت از سوى همسرش جعده بنت اشعث به لقاءاللّه پیوست . ولیکن علماى اهل سنت به اختلاف پرداختند. برخى از آنان ، ربیع الاول سال 49 قمرى ، برخى ربیع الاول سال 50 قمرى و برخى آخر ماه صفر سال 50 قمرى را ذکر کرده اند. هم چنین در مقدار عمر آن حضرت به اختلاف پرداختند ولى اکثر آنان اتفاق نظر دارند که همسرش وى را مسموم کرد و پس از تشییع جنازه ، سعیدبن عاص عامل معاویه در مدینه  بر بدن او نماز گذاشت .

منبع: روزشمار تاریخ اسلام(ماه صفر)


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -