انهار
انهار
مطالب خواندنی

آغاز خلافت مروان حمار، پس از خلع ابراهیم بن ولید

بزرگ نمایی کوچک نمایی

آغاز خلافت مروان حمار، پس از خلع ابراهیم بن ولید

ابراهیم بن ولیدبن عبدالملک بن مروان ، سیزدهمین نفرى است که ازطایفه غاصب بنى امیه به حکومت رسید. وى پس از کشته شدن برادرش یزیدبن ولید، در ذىقعده سال 126 قمرى به خلافت رسید

در زمان این دوخلیفه اموى ، جهان اسلام را اغتشاش و چند دستگى فراگرفته بود. از یک سو، مردم بهعاملان و فرمانداران خلیفه بى اعتنایى کرده و بسیارى از آنان را از شهرهاى خود مىراندند و از سوى دیگر داعیان بنى عباس در حال مبارزه بى امان با اصل حکومت بنى امیهبودند و مردم را به حکومترضا من ال محمد صلّى اللّه علیه و آلهفرامى خواندند.

مروانبن محمد بن مروان ، عامل خلیفه در منطقه ارمنستان ، پس از شنیدن خبر مرگ یزید وجانشینى برادرش ابراهیم بن ولید، با سپاهى منظم و توانمند از ارمنستان به سوى شامعازم گردید، تا قدرت را در دست گرفته و به خلافت امویان ، استحکام بیشترى بخشد. وىکه به دلیرى و رزمندگى در میدان مبارزه ، مشهور بود و ابهت نام و حرکت او، خلیفهوقت را به تزلزل مى آورد، شهرهاى میان ارمنستان و شام را یکى پس از دیگرى گشود و باسپاه سلیمان بن هشام بن عبدالملک که از سوى ابراهیم بن ولید به نبرد او آمده بود،در مکانى به نامعین الجرّکه میانبعلبک و دمشق ، در منطقه بقاع واقع است ، درگیر شد و سپاه خلیفه را وادار به پذیرششکست و عقب نشینى نمود.

سپس به سوى دمشق ، تهاجم نمود و از مردم این شهر براىخویش بیعت گرفت.

ابراهیم بن ولید که در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بود،چاره اى جز تسلیم و پذیرش خلافت مروان نداشت . بدین جهت ، خود را از خلافت خلع و بامروان حمار بیعت کرد.

آغاز خلافت مروان حمار پس از خلع ابراهیم ، در روز پانزدهمصفر سال 127 قمرى واقع گردید

مروان از سال127 تا سال 132 قمرى در منصب خلافت قرار داشت و به حکومت امویان ، قدرت و استحکامنسبى بخشید، ولى در برابر جنبش سراسرى عباسیان تاب مقاومت نیاورد و سرانجام به دستآنان کشته گردید. با کشته شدن وى ، خلافت امویان که از سال 41 قمرى پس از صلح امامحسن مجتبى علیه السّلامآغاز گردیده بود، در این تاریخ 132 قمرىبه پایان نکبتبار خویش رسید و با سرافکندگى و شکست نظامى ، سیاسى ، اجتماعى و عقیدتى در جامعهاسلامى مواجه گردید. وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اىَّمُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -