وفات «سیدمحمدجعفر جزائری» (1377 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
چهره روحانی او یادآور سیمای جدش رسول خدا(ص) مهربانی اش نمایانگر لطف و توجه امیر مؤمنان(ع)بر یاران خود بود و فروتین و تواضعش نسبت به زیردستان، همراهی امامان معصوم با مستمندان را در یادها زنده می كرد. دانش پژوهی از تبار حقیقت جویان بود و خود را از سرچشمه علوم عالمان دین، سیراب كرد. او فقیهی توانا، اصولی ای دانا،عارفی كم نظیر و نویسنده ای باتدبیر بود كه از آغاز تا پایان زندگی اش قلم بر زمین نگذاشت و از بحث و گفتگوی علمی خسته نشد.
آری! این عالم بزرگوار آیت الله حاج سید محمد جعفر مروج، یكی از والاترین نمونه های علم و دانش و تقوا در عصر ماست. مردی كه هیچ گاه در پی شهرت نرفت، به زخارف دنیا ننگریست و در راه آموختن و آموزاندن از هیچ كوششی فروگذار نكرد.
مقاله ای كه پیش رو دارید حاصل تحقیقی است كه برای شناخت این مرد دانشمند انجام داده ایم؛ مردی كه می تواند راهنمای رهسپاران در بیابان حیرت باشد. از این رو به آهنگ شناخت او به راه افتادیم و برای یافتن حقیقت از خدای خویش و روح قدسی او یاری می جوییم.
خاندان
شوشتر با این كه منطقه ای دور افتاده است ولی هماره مهد علم و فضیلت و پرورشگاه دانش و شرافت بوده است و در طول زمان های گذشته عالمان بزرگواری از این شهر برخاسته اند. قاضی نورالله شوشتری، سهل بن عبدالله تستری، ملا اسدالله تستری، سید نعمت الله جزائری، حاج سید نورالدین جزائری، حاج سید عبدالله جزائری، حاج شیخ جعفر شوشتری و نوادگان او تا شیخ معاصر، حاج شیخ محمد تقی شوشتری و دهها عالم، فقیه فیلسوف و عارف از جمله ستارگانی اند كه در این شهر تربیت یافته، شهره جهان علم و فضیلت شده اند.
آیت الله حاج سید محمد جعفر مروج در تاریخ 28جمادی الثانی سال 1328هجری قمری، در شهرستان شوشتر و در خاندان جزایری كه از تبار عالمان و دانشمندان بودند، چشم به جهان گشود.
خاندان جزایری در شوشتر برای دانش پژوهی، نشر دین و تبلیغ شریعت سید المرسلین كمر همت بسته و نسل به نسل از عالمان و خدمتگزاران به علم و دانش بودند. سر سلسله این دودمان، علّامه نامور و محدث گرانمایه سید نعمت الله جزایری، متولد 1050هجری قمری در «جایدر» پل دختر لرستان بود. برخی از اساتید وی عبارتند از: علامه مجلسی، شیخ حر عاملی، ملا ابراهیم (فرزند صدر المتألّهین)، ملا محمد باقر خراسانی و شیخ جعفر بحرانی.
او در سال 1079هجری قمری در شوشتر رحل اقامت افكند و تألیفات علمی اش بیش از 50عنوان كتاب است كه شرح تهذیب، شرح استبصار، شرح عوالی اللئالی، انوار النعمانیة، شرح عیون اخبار الرضا(ع) شرح نهج البلاغه، قصص الانبیا و ده ها تألیف دیگر از آن جمله است.
حضرت آیت الله حاج سید محمد جعفر مروج، از عالمان نامدار همین تبار و فرزند حضرت آیت الله حاج سید محمد علی مروج ( 1297 - 1356ق) است. پدرش مردی فضیلت مدار و فاضلی دانش پیشه بود. مقدمات علوم را در زادگاهش شوشتر از سید محمد تقی شیخ الاسلام و سید عبدالصمد جزایری فرا گرفت و در نجف اشرف از محضر میرزا محمد علی رشتی و سید محمد كاظم یزدی بهره های كافی برد. آن گاه با كوله باری از دانش و گوهر تقوا به شوشتر بازگشت و عمرش را در راه ترویج دین سپری كرد.
نسبت آیت الله مروج، با هفت واسطه به محدث شهیر، سید نعمت الله جزایری می رسد. بدین ترتیب: 1- آیت الله حاج سید محمد علی مروج 2 - آیت الله سید محمود 3 - حجة الاسلام و المسلمین حاج سید احمد 4 - حجة الاسلام و المسلمین حاج سید محمد رضا 5 - حجة الاسلام و المسلمین سید علی كبر 6 - آیت الله حاج سید عبدالله - 7آیت الله سید نورالدین.
تحصیل
سید محمد جعفر، خط نویسی و قرائت كلام الله مجید را در مكتب خانه ملا رحیم فرا گرفت، سپس در محضر پدر بزرگوارش، حاج سید محمد علی مروج و آیات و حجج اسلام: حاج سید حسین نوری، سید علی اصغر حكیم، حاج سید محمد باقر امام و سید مهدی آل طیب مقدمات علوم دینی (جامع المقدمات، حاشیه منطق، سیوطی، مغنی، مطول و شرح لمعه) را فرا گرفت. هنگامی كه بیست بهار از زندگانی اش می گذشت، روح دانش پژوه او افقی گسترده تر را جستجو می كرد، پس بر اساس گفتار پیامبر خدا (ص)انا مدینة العلم و علیّ بالها» به نجف اشرف، شهر «باب علم نبی» كوچ كرد و در كنار بارگاه امیر مؤمنان(ع)و محضر شاگردان مكتب امام صادق(ع)كه در آن حوزه پربركت علمی بودند، به دانش پژوهی روی آورد و باقیمانده دروس سطح را در محضر آیات: شیخ یوسف خراسانی، سید محمود شاهرودی، سید علی نوری، سید محمد جواد تبریزی، شیخ محمد حسین حائری و حجة الاسلام حاج شیخ اسماعیل تنكابنی فرا گرفت.
در سال 1351پدر از او خواست به شوشتر بازگردد تا به دیدار فرزندش كه اینك در شمار فضلای حوزه علمیه نجف قرار گرفته است، كامیاب شود و برای تشكیل خانواده و ازدواج او تدبیری بیاندیشد. در این سفر با دختر خانواده ای از خاندان جزایری كه از علمای بزرگ شهر و از استادان دروس مقدماتی او بود، ازدواج كرد و پس از اقامتی كوتاه در شوشتر، بار دیگر به نجف اشرف مراجعت كرد.
در سال 1355كه پدر وارد شصتمین سال زندگی اش می شد و دچار ناتوانی و بیماری شده بود، سید محمد جعفر برای یاری پدر از نجف به شوشتر برگشت و پدر را در امر اقامه جماعت، تدریس و ترویج دین یاری داد. او در محراب نماز، پیشوایی پرهیزگار و در تدریس علوم دینی، استادی بزرگوار و در وعظ و خطابه، واعظی نامدار شد. پس از چهار سال اقامت در شوشتر، روح بلندش آرام نگرفت و برای آستان بوسی راهی بارگاه ثامن الائمه(ع)شد و پس از مراجعت از مشهد در سال 1361بار دیگر به نجف اشرف هجرت كرد و درس های خارج فقه و اصول را در محضر بزرگانی همانند آیات عظام: آقا ضیاء الدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ موسی خوانساری، حاج شیخ حسین حلّی،سید محسن حكیم و سید محمود شاهرودی آموخت. وی از دو استاد اخیر خود بهره های بیشتری برد و در درس هر كدام، حدود بیست سال حضور یافت.
اساتید بزرگوارش نهایت تكریم و احترام را نسبت به وی مبذول می داشتند و نسبت به او لطف و عنایت ویژه ای ابراز می كردند و سرانجام با جدیّت و تلاش در تحقیق، فراگیری علم و نگارش آن موفق به اخذ اجازات اجتهادی از آیات عظام: آقا ضیاء الدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی و سید محمود شاهرودی شد و آیت الله العظمی سید محسن حكیم بر نوشته های حج و اجاره ایشان تقریظی نوشت.
تدریس
آیت الله مروج همزمان باتحصیل، به تدریس نیز اشتغال داشت. او در حوزه نجف، با وجود اساتید و بزرگان، به عنوان مدرسی موفق مشهور شد و پس از دوره ای ممتد كه سطوح متوسط و عالی را تدریس كرد، به درخواست جمعی از فضلا در سال 1384ه. ق درس خارج فقه را در نجف اشرف آغاز كرد. تا این كه در سال 1391ه. ق رژیم بعثی عراق حوزه نجف را از طلاب و علما خالی كرد و مرحوم مروج ناگزیر به سوی ایران رهسپار شد. روحانیون اهواز كه قدر و منزلتش را می دانستند، از او خواهش كردند در آن سامان سكونت گزیند. در آن زمان حوزه های علمیه بزرگ ایران مانند حوزه علمیه قم و مشهد آماده فراگیری علم و دانش از آن منبع علم بودند و برای مرجعیت نیز اقامت در آن دو شهر برایش اولویت داشت، ولی آیت الله مروج كه به وظیفه الهی خویش می اندیشید، نه به خوش آمد و دلخواه خود هر چند آن خواسته سود معنوی هم داشته باشد، دعوت روحانیون اهواز را اجابت كرد و در آن سامان تدریس خارج فقه و اصول را آغاز كرد.
دوران تدریس آیت الله مروج در حوزه علمیه اهواز برای علاقمندان علم و دانش آن سامان دوره ای پرثمر بود. بسیاری از عالمان شهر اهواز كه اینك هدایت مردم، اقامه جماعت، اداره حوزه علمیه شهر و تربیت طلاب را بر عهده دارند، از دانش آموختگان مكتب آیت الله مروج در همان دوره ها هستند.
همدوره های تحصیلی
برخی از مراجع بزرگ و علمای نامی از همدوره های تحصیلی و هم بحث های او بوده و هستند كه از جلمه آن ها حضرات آیات عظام: مرحوم حاج سید محمد حسن آل طیب، مرحوم حاج سید محمد علی سبط الشیخ، مرحوم حاج سید مهدی لاله زاری، شیخ حسین وحید خراسانی، سید علی سیستانی، شیخ محمد تقی بهجت، سید محمد شاهرودی، شیخ محمد تقی بروجردی، میرزا هاشم آملی و حاج سید عبدالاعلی سبزواری هستند.
شاگردان
حضرت آیت الله مروج در طول دوران پربركت تدریس، علما و فضلایی را تربیت كرد كه مسئولیت های بزرگی را بر عهده دارند و مشغول خدمت به علم و ترویج دین هستند. از میان آن ها عده ای نیز به عنوان مدرّس حوزه علمیه قم و مشهد و دیگر حوزه های علمیه ایران به تربیت شاگرد اشتغال دارند. اسامی شماری از آن ها به ترتیب الفبا عبارتند از: حضرات آیات و حجج الاسلام: سید محمد علی آل سید غفور، سید محمد حسن آل سید غفور، شیخ مهدی ایمانی، شیخ فتح الله بهبهانی، سید محمد جزایری، سید طیب جزایری، سید هاشم حسن زاده، سید محمد تقی حكیم، سید علاء الدین سید موسوی، سید نورالدین شریعتمدار جزایری ) نگارنده، سید علی شفیعی، شیخ احمد عاملی، سید محمود كاظمی، سید مهدی مروج، سید محمد علی مروج، سید عبدالله معلم، سید علی معلم، سید طیب موسوی، سید محمد علی موسوی جزایری و سید محمود میر سالاری.
تقریرات و تألیفات
آیت الله سید محمد جعفر مروج در طول دوره تحصیل، نویسنده ای ماهر بود كه هیچ گاه قلم را بر زمین نگذاشت و تا آخرین لحظات عمر خود كه توانایی به دست گرفتن قلم را داشت، به تألیف پرداخت.
آثار همت و تلاش این محقق بزرگ، به نگارش تقریرات و تألیات بسیاری انجامید. این آثار در دو بخش تقریرات و تألیفات عبارتند از:
الف( تقریرات
1- تقریرات بخش بزرگی از درس آیت الله آقا ضیاء الدین عراقی.
2 - تقریرات بخشی از درس آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی.
3 - تقریرات درس فقه آیت الله سید محسن حكیم ( 5جلد) به نام مستند الفتوی.
4 - تقریرات درس اصول آیت الله شاهرودی ( 6جلد) به نام نتایج الافكار.
5 - تقریرات درس فقه آیت الله شاهرودی به نام ینابیع الفقه، یك دوره كامل.
ب( تألیفات
6 - رساله ای در شرح حدیث لاتعاد.
7- رساله ای در حلق اللحیة.
8- رساله ای در الوطن الشرعی.
9 - رساله ای در علم كلام.
10- اعمال الصبی، تحقیق احكام صبی در تمام فقه.
11- رساله ای در درایة الحدیث.
12- تكملة الوسیلة فی الحدود و الدّیات.
13- مسائل مستحدثه.
14- منتهی الدرایة فی توضیح الكفایه ( 8جلد).
15- هدی الطالب الی شرح المكاسب (در حدود 12جلد) 3جلد آن تكنون چاپ و منتشر شده است.
16- شرح عروة الوثقی ( 2جلد).
17- ضیاء المسالك در شرح «مناسك حج» میرزای نائینی ( 2جلد).
18- تعلیقه بر عروة الوثقی.
19- حاشیه بر توضیح المسائل با اشاره به ادلّه آن.
20- رساله ای در قاعده لاضرر.
21 - حاشیه بر وسیلة النجاة.
22 - القواعد الفقهیه.
23 - رساله فی حكم الحكم فی الهلال.
24 - هدایة الانام.
25 - المباحث اصولیه (از اول علم اصول تا اواخر).
آشنایی با استاد
آشنایی نگارنده با حضرت آیت الله مروج پیش از ورود به حوزه علمیه نجف و حضور در درس ایشان بود؛ زیرا معظم له گذشته از این كه علمای نامی شوشتر در نجف اشرف بود، از فامیل و ارحام ما نیز به شمار می آمد و همین امر سبب آشنایی بیشتر با ایشان شد. از ابتدای توجه به علمای حوزه های علمیه به ویژه حوزه علمیه نجف، به ایشن معرفت قلبی داشتم و به هر اندازه از آثار علمی و مقامات ایشان در شوشتر، می شنیدم، ارادتم به
ایشان بیشتر می شد تا این كه در سال 1347ش به نجف اشرف مشرف شدم و در حوزه درس ایشان شركت كردم. تا حدود سال 1350ه. ش سه سال، از محضر درس استاد استفاده های بسیاری بردم. گذشته از حضور در حلقه درس، در دیدارهای گوناگون و نشست های مختلف در نجف، قم و اهواز نیز بارها خدمت ایشان رسیدم.
ویژگی اخلاقی
به جرأت می توان گفت آیت الله مروج «بقیّة السّلف» بود و حلقه ای میان بزرگان از علمای گذشته و علمای معاصر. برخی از ویژگی های ایشان را می توان به این صورت برشمرد:
1- كثرت مطالعه و تحقیق و تدوین.
یكی از علمای نجف نقل كرد: «در زمانی كه به شهر كوفه، برای تفریح و یا به مسجد كوفه برای اعتكاف می رفتیم و همگان به سرگرمی و استراحت از ایام تحصیل مشغول بودند، سید محمد جعفر مروج در گوشه ای می نشست و به نگارش و تألیف و تحقیق می پرداخت.»
2- تواضع در تدریس:
در تدریس و توجه به شاگردان چنان متواضع و فروتن بود كه گاهی نسبت میان او و شاگردش صمیمی تر از ارتباط پدر و فرزند می شد. او از جهت سنی در حكم پدربزرگ برخی از شاگردانش بود؛ لیكن با همان شاگردان همانند همدوره درسی برخورد می كرد و به سؤال آن ها پاسخ می گفت. به اعتراض و اشكال آن ها در درس، با احترام گوش می كرد و فراخور حال سؤال كننده پاسخ مناسب می داد و اگر احیاناً متوجه می شد اشكال درست است، آن را می پذیرفت.
3- تواضع در نشست
با مردم در دیدارها و معاشرت ها مانند پدری رئوف و مهربان سخن می گفت و اصولاً در مجلس وی رعایت تقیّد و هیچ گونه آدابی لازم نبود. از جمله فروتنی روحی او این بود كه حاضر نمی شد كسی دستش را ببوسد.
4- توجه به طلاب و اهل علم
حضرت آیت الله مروج علم دوست و عالم پرور بود، نسبت به علم و تحقیق عشق می ورزید، از طلاب و فضلایی كه عمرشان را برای تحصیل صرف می كردند، تقدیر می نمود و مقام آن ها را محترم می شمرد و بر این اساس تا حد قدرت و توانایی نیاز اهل علم را برطرف می ساخت، كارهای آن ها را انجام می داد و برای طلاب و فضلا پناهگاه بسیار مطمئنی بود كه هنگام احساس نیاز به او پناه می بردند.
آنچه در توان داشت به كار می گرفت و نیاز طلاب را برطرف می كرد. از دفاتر مراجع بزرگواری كه در نجف بودند، كمك می گرفت و چون مناعت طبع و مقامات علمی ایشان بر مراجع ثابت بود، هر جا سفارش می كرد، فوراً به اجابت می رسید. برای رفع نیازهایی كه برای اهل علم پیش می آمد، كوشش می كرد. او برای رفع هر نوع احتیاج طلاب (از امور كوچك مانند گرفتن شهریه گرفته تا نیازهای بزرگ مانند اخذ اجاره اجتهاد برای علما و مجتهدینی كه از شهرستان ها به نجف اشرف می رفتند و می خواستند از مراجع نجف اجازه اجتهاد بگیرند) كوشش می كرد.
وی پس از فوت مرحوم آیت الله سید محمد حسن آل طیب، نقل می كرد: «هنگامی كه آیت الله آل طیب برای گرفتن اجازه اجتهاد از شوشتر به نجف آمد، چون مراجع و علمای نجف شناخت كاملی از ایشان نداشتند، برای معرفی او و انجام كارهای مربوط به اخذ اجتهاد تلاش كردم و بسیاری از مقدمات آن در منزل ما انجام گرفت. من با آیات عظام: حكیم، خویی، شاهرودی و شیخ محمد كاظم شیرازی تماس گرفتم تا این كار انجام گرفت و تمام آن ها به آیت الله آل طیب اجازه اجتهاد دادند.» عشق و علاقه آیت الله مروج به علم چنان بود كه هر گاه یكی از اهل علم به همراه فرزند خود به خدمت او می رسید، پس از احوال پرسی، آن نوجوان را مخاطب می ساخت و از حالش جویا می شد؛ آن گاه او را به تحصیل علوم دینی تشویق می كرد.
5- دوری از مقام و شهرت
حضرت آیت الله مروج عالم گمنامی بود كه جز در مجامع علمی حوزه ها و برخی از شهرهای خوزستان نام و نشانی نداشت. او این حالت را دوست می داشت و خود زمینه آن را فراهم كرده بود. برای نمونه چند مورد را در این باره، نقل می كنیم:
وقتی كه در نجف اشرف اقامت داشت، زمینه امام جماعت شدن در بهترین مكان و مركز شهر نجف فراهم شد. زمانی كه امام جماعت مسجد شیخ انصاری - كه در بازار مركزی شهر نجف اقامه جماعت می كرد. - درگذشت، شوشتری های مجاور مسجد كه در بازار اشتغال داشتند، از او تقاضا كردند به عنوان امام جماعت در مسجد شیخ حاضر شود و امامت را به عهده بگیرد، لیكن او اجابت درخواست آن ها را به اندازه ای تأخیر انداخت تا برای مسجد، امام جماعت دیگری تعیین شد .
وقتی از نجف اشرف وارد شهر اهواز شد، بسیاری از مردم و روحانیان اهل شهر از او خواستند در محلی اقامه جماعت كند و اگر این درخواست را می پذیرفت و امامت مسجدی را به عهده می گرفت، بیشتر نماز خوان های شهر به جماعت ایشان حاضر می شدند و نماز جماعت دیگران خلوت می شد؛ از این رو از درخواست كنندگان پرسید: «اگر من نماز جماعت را برپا كنم و امامت را به عهده بگیرم، آیا از نماز جماعت دیگران كسی به نماز من حاضر می شود و مساجد دیگر خلوت می شوند یا نه؟»
پاسخ روشن بود كه مثبت است. ایشان فرمود: «من حاضر نیستم یك نفر از نماز جماعت دیگران به نماز من حاضر شود. هر گاه تعهّد می كنید كه كسی از نماز جماعت دیگری، به نماز من نیاید و تمام آن هایی كه به نماز من حاضر می شوند، كسانی باشند كه به نماز جماعت دیگری تا حال نمی رفته اند، من حاضر می شود امامت كنم.» و بالاخره حاضر نشد در اهواز اقامه جماعت كند.
پس از فوت اساتید مرحوم مروج، مانند آیت الله العظمی حكیم و شاهرودی، از ایشان تقاضای انتشار رساله عملیه كردند، ولی او قبول نكرد؛ به ویژه بعد از ارتحال امام خمینی و آیت الله خویی كه تقاضای رساله از ایشان زیاد بود، حاضر نشد رساله عملیه منتشر كند.
برای اساتیدش احترام فراوانی قائل بود و تا اواخر عمر آیت الله شاهرودی در درس معظم له شركت می كرد و می فرمود: «تا اساتید من در قید حیات هستند، درس خارج رسمی شروع نمی كنم.» و سرانجام پس از اصرار زیاد فضلای حوزه، درس غیر رسمی خارج را شروع كرد.
احترام به مادر
مادر گرامی اش زنی پارسا و پرهیزگار و از خاندان علم و سیادت بود. مرحوم مروج نسبت به مادرش، نهایت احترام و تكریم را به جا می آورد تا جایی كه به خاطر مادر نماز یومیه را در خانه اقامه می كرد، با این كه در روایت است نماز خواندن در كنار مرقد مطهّر امیر مؤمنان(ع)به اندازه ده هزار ركعت ثواب دارد؛ امّا آیت الله مروج مقیّد بود در خانه نماز بخواند و می فرمود: «والده ام از من تقاضا كرده، برای این كه به فضیلت نماز جماعت برسد و از جهت قرائت مطمئن باشد، نمازم را در خانه بخوانم و او به من اقتدا كند.»
این كار گذشته از این كه گویای احترام آیت الله مروج به مادر مكرّمه اش است، اطمینان مادر به عدالت و تقوای فرزندش را نیز نشان می دهد.
زهد و بی اعتنایی به دنیا
او نمونه عینی پرهیزگاری و بی اعتنایی به دنیا بود كه هیچ گاه فریفته زخارف دنیا و شهرت و مقام نشد. او نه تنها خود در طلب مقام و جاه نبود، اگر كسی هم در این راه قدمی برای او برمی داشت، جلوگیری می كرد. دعای او همچون جدش سید نعمت الله جزائری همیشه این دعا بود: «خدایا! اساتید ما را برای ما نگاه دار تا نوبت جلو داری به ما نرسد!» بر همین اساس وقتی عموم مردم و علمای برخی از شهرستان ها پس از ارتحال اساتیدش، از او تقاضای انتشار رساله كردند، ایشان نپذیرفت.
مراتب علمی و فضل ایشان در حوزه علمیه نجف و قم در نزد علما و فضلا روشن بود. شماری از آنان وقتی می خواستند نوشته های خود را انتشار دهند، در آغاز مطلب خود را برای نظرخواهی به محضر استاد می آوردند تا مطالعه فرماید و نقد و بررسی كند. معظم له آن نوشته ها را بررسی می كرد و یادداشت های خود را كه گاه اشكال و گاه تكمله بود، به نویسنده می داد؛ اما هیچ گاه اجازه نمی داد نامی از او برده شود و یا در مقدمه آن كتاب از وی تقدیر به عمل آید.
جایگاه و نقش آیت الله مروج در مجامع علمی
با این كه ایشان در میان مجامع علم قم و مردم ایران گمنام و قدرشان مجهول بود؛ اما بعد از انتشار كتب علمی و شرح ایشان بر كفایة الاصول و مكاسب، مقاماتش بر همگان ظاهر شد. بسیاری از علما و اساتید برای تدریس، كتاب منتهی الدرایه و هدی الطالب را مطالعه و از مطالب آن ها در تدریس استفاده می كردند، به خصوص مدرسان كفایة الاصول مرحوم آخوند خراسانی و مكاسب شیخ انصاری با این دو شرح، بسیار سر و كار دارند.
آنان كه آیت الله مروج را از نزدیك نمی شناختند، گاه اظهار می كردند كه با توجه به دقت بسیار و مباحث علمی و مبسوط بودن این دو شرح، مؤلف از علمای قدیمی بوده و مثلاً حیات او نزدیك به حیات صاحب كفایه و صاحب مكاسب بوده است و اینك از دنیا رفته است.
روش تحقیق
سعه فكری و حوصله زیاد در بحث یكی از ویژگی های آن مرحوم بود. با اندك مناسبتی به صورتی گسترده وارد تحقیق و بررسی می شد و تمام جوانب مسئله را بیان می كرد. می توان این دعا را در مباحث دو كتاب ارزنده اش «منتهی الدرایة» و «هدی الطالب» به اثبات رساند. در باب «مشتق» كه مسئله «من كان له روجتان كبیرتان و زوجة صغیرة» دیگران به اجمال بررسی كرده اند، ایشان با دقت بسیار در چندین صفحه روایات آن را نقل كرده و نتیجه گرفته است كه این موضوع هیچ گونه ارتباطی به مسئله مشتق ندارد.
او در بحث «اجزاء» وارد یك موضوع بسیار مهم «تقیه ای بودن اجزای حج» شده و با وسعت نظر و اندیشه آن را بررسی كرده است.
در بحث «تمساح در ادله سنن» مطالب بسیار مفید و ارزنده ای را مطرح كرده است كه در كتاب های دیگر كمتر یافت می شود و بر همین اساس كتاب «منتهی الدرایة» از بهترین شرح های توضیحی و تحقیقی در مجامع علمی و حوزوی به شمار می رود.
كتاب «هدی الطالب» نیز از بهترین حاشیه ها و شرح هایی است كه بر كتاب مكاسب نوشته شده است. همان روش تحقیقی كه سبب پیشتازی این دو كتاب نسبت به شرح های دیگر شده است، در نوشتارهای دیگر استاد نیز به چشم می خورد.
اجازات
1 - به آن دسته از اجازات اجتهادی كه آیت الله مروج از اساتید خود در نجف اشرف دریافت كرد، پیش از این اشاره شد.
2 - اجازات مجتهدی كه از او درخواست كردند، آنچه در ارتباط با این نگارنده است، گزارش می كنم:
یكی از توفیقاتی كه خداوند به من عطا فرمود، گرفتن اجازه اجتهاد از حضرت استاد بود.
انگیزه بر این درخواست چند موضوع بود:
الف) حضرت استاد از شخصیت های بزرگ علمی بود كه اجازه اجتهاد ایشان در تمام مجامع علمی دارای اعتبار كامل است.
ب) معظم له بقیّة السلف و واسطه ارتباط پیشینیان از علما و معاصران آن ها بود.
ج) سابقه شاگردی در محضرشان علت جرأت بر این درخواست بود. این امور دست به دست هم اد و باعث جرأت یافتن من برای درخواست اجازه اجتهاد از آن بزرگوار شد و با این كه در دادن اجازه اجتهاد خیلی دقیق و بااحتیاط بودند و مانند استاد بزرگوارش حضرت آیت الله العظمی شاهرودی به هر كس اجازه نمی داد، لیكن به دلیل رأفتی كه نسبت به زیردستان داشت، زمانی كه درخواست خود را در محضر او بیان كردم، پاسخ منفی نداد و مرا مأیوس نكرد و لیكن مسائلی از فقه و اصول را عنوان كرد و فرمود: «آن ها را تحقیق كن و برای من بیاور.»
از فقه مسئله «تتمیم الماء النجس كرّا» و از اصول «حجّیت امارات» را پیشنهاد داد و من هر دو را تحقیق كردم و به حضورش بردم. پس از پرسش های بسیار و آزمایش های بی شمار و در مدت یك سال و نیم بحث و بررسی كه اطمینان خاطر برای وی حاصل شد، قلم را با دست لرزان برداشت و در حال نشاط اجازه اجتهاد را نوشت و به من مرحمت فرمود.
حیات سیاسی
حضرت آیت الله مروج در نهضت مردمی و انقلاب اسلامی نقش سازنده ای داشت و در موارد حساس پیش از پیروزی انقلاب، در حركت ها و راهپیمایی ها و پس از پیروزی در برنامه ریزی ها پناهگاه بسیار محكمی برای مردم سلحشور خوزستان بود.
در سال 1344ه. ش كه حضرت امام(ره) از تركیه به نجف وارد شد و علمای حوزیه علمیه نجف از ورود معظم له استقبال گرمی به عمل آوردند، امام(ره) تصمیم گرفت از علما، طلاب و فضلای شهرستان ها بازدید كند. طلاب و فضلای شوشتری مقیم نجف اشرف در خانه استاد بزرگوار جمع شدند و امام در بیت ایشان از علما و طلاب شوشتر بازدید فرمود.
پس از ورود ایشان به اهواز در سال 1357ه. ش، زمانی كه انقلاب در آستانه پیروزی قرار گرفت و در روز چهارشنبه، 27دی ماه 1357مردم اهواز به خاطر فرار شاه، شادمانی می كردند، نیروهای وفادار به شاه با انواع سلاح ها به مردم بی پناه اهواز حمله كردند و عده كثیری را كشتند و زخمی كردند. در این هجوم ناجوانمردانه به بیت معظم له نیز هجوم بردند. این قضیه وقتی به محضر امام امت در پاریس گزارش شد، از طرف ایشان با بیت آیت الله مروج تماس حاصل شد و پیام رهبر فقید انقلاب با تلفن قرائت گردید و به مردم غیور اهواز ابلاغ شد. شركت در راهپیمایی ها و اقامه نماز جماعت به وسیله جمعیّت راهپیما در اهواز نیز كه پیش از پیروزی انقلاب و همزمان با كودتای نظامی، اعلام شد، جهت ابراز همدردی با مردم از سوی معظم له برپا و رهبری شد.
هجوم به بیت ایشان در چند مرتبه انجام گرفت كه در هر مرتبه با درایت و اطمینان به وظیفه الهی كسانی را كه به خانه اش پناه برده بودند، از شرّ مهاجمان نجات داد. پس از پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی، با رهبری و برنامه ریزی ایشان در مواقع حساس، تداركات جبهه و تشویق رزمندگان، كشتی طوفان زده انقلاب به سلامت به ساحل رسید.
در سفر مقام معلظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای به خوزستان در زمستان 1375ه. ش نیز دیدارهای متعددی میان این دو شخصیت بزرگوار برقرار شد.
اجابت دوست
حضرت استاد كه سرمایه پربركت عمر خود را در راه تحصیل فضائل و كمالات، ترویج دین مبین و خدمت به علم و دوستداران دانش سپری كرد،
سرانجام در بامداد شنبه 22اسفند 1377ه. ش ( 25ذی قعده 1419ه. ق) كه نود و اندی سال از سن شریف اش گذشته بود، دعوت حق را لبیك گفت و به دیدار معبود و معشوق خود شتافت.
پیكر پك و مطهّر آن فقیه بزرگوار، عارف نامی و اسطوره پرهیزگاری در میان اندوه بستگان و دوستان و ارادتمندان از بیمارستان خاتم الانبیای تهران به قم انتقال یافت و در روز یكشنبه 23اسفند 1377ه. ش از مسجد امام حسن عسكری(ع)بر دوش ارادتمندان برخی از مراجع، آیات عظام، فضلا، طلاب، دوستان و آشنایان در مصیبت از دست دادن گوهری تابنك، با حضور خود وفاداری به فقه و فقاهت را ابراز كردند.
بر پیكر پك این عالم بزرگوار، آیت الله حسین وحید خراسانی نماز گزارد و پس از اقامه نماز در حجره شهید عراقی، در صحن مطهّر به خك سپرده شد. با ارتحال آیت الله مروج در پیكره حوزه علمیه و اسلام رخنه ای ایجاد شد كه هرگز التیام نیافت و خلأیی به وجود آمد كه جبران نگردید.
«اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمة لا یسدّها شیی ء»
هر گاه عالمی از دنیا برود، در اسلام شكافی ایجاد می شود كه چیزی آن را پر نمی كند.
پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای (مدّ ظلّه العالی) به مناسبت ارتحال ملكوتی حضرت آیت الله مروج(ره).
جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای جزائری امام جمعه، محترم اهواز! خبر درگذشت عالم جلیل القدر مرحوم آیت الله آقای حاج سید محمد جعفر موسوی مروج - رحمة الله علیه - موجب تأسف اینجانب شد. ایشان از فقهای برجسته و موفق و برای حوزه های علمیه مغتنم و ذی قیمت بودند و فقدان ایشان یك ضایعه بود. تسلیت اینجانب را به مردم شریف خوزستان بخصوص حضرات علمای اعلام، فضلا و طلاب محترم علوم اسلامی و بالاخص به آقازادگان و خانواده مكرم ایشان ابلاغ فرمایید. خداوند متعال درجات عالیه مؤمنان و پرهیزگاران را نصیب ایشان و صبر و رحمت خود را شامل بازماندگان بفرماید.
والسلام علیكم و رحمة الله
سید علی خامنه ای
24/12/77
فرزندان
از جمله باقیات صالحاتی كه از آیت الله مروج بر جای ماند، می توان فرزندان آن مرحوم را برشمرد. از ایشان چهار پسر بر جای ماند كه عبارتند از:
1 - سید محمد تقی
وی در سن 40سالگی (سال 1356ه. ش) پس از عیادت مرحوم والد كه در بیمارستان آیت الله العظمی گلپایگانی عمل جراحی كرده بود، تصادف كرد و بر اثر صدمات وارده درگذشت.
پس از انتقال جنازه به قم، مرحوم والد، خود بر پیكرش نماز گذارد و آن گاه به خك سپرده شد. رحمة الله علیهما.
2 - سید محمد مروج (متولد: 1324ه. ش)
وی تحصیلاتش را در نجف اشرف آغاز كرد و از همان جا به درس خارج فقه مرحوم والد و میرزا كاظم تبریزی حاضر شد. بعد از ورود به ایران مدتی در اهواز ماند، سپس به قم مهاجرت كرد. در این شهر به درس مرحوم آقای تبریزی و میرزا جواد تبریزی شركت كرد. ایشان هم كنون مدرس سطوح مخصوصاً ادبیات است و فرزند بزرگش سید محمد نیز مشغول تحصیل علوم دینی است.
3 - سید محمد علی مروج (متولد: 1330ه. ش)
وی تحصیلاتش را از نجف آغاز كرد و به ترتیب نزد این اساتید تحصیل كرد:
وی از اواخر دوره آقامنش در نجف اشرف در درس خارج مرحوم والد حاضر شد و مكاسب، اصول و بخشی از كتاب حج را نزد ایشان فرا گرفت.
از توفیقات الهی كه نصیب ایشان شد این بود كه تقریباً همیشه همراه مرحوم والد و مفتخر به خدمتگزاری ایشان بود.
در سال های اخیر كه ایشان در قم اقامت داشت، در كار چاپ و تصحیح «منتهی الدرایة» و سپس «هدی الطالب» حضوری فعال داشت. بعد از وفات مرحوم والد، طبق وصیت وی سعی در نشر آثار خطی معظم له دارد و تكنون چهار جلد از «هدی الطالب» را چاپ كرده و اینك جلد پنجم را آماده چاپ نموده است.
وی در سال 59از اهواز به قم آمد و از آن روز تا به حال نزد آیات عظام تبریزی و وحید خراسانی به تحصیل درس خارج اشتغال دارد.
4 - سید محمد هادی مروج (متولد: 1332ه. ش)
تحصیلاتش را تا رسایل و مكاسب ادامه داد و همزمان از دانشكده الهیات و معارف اسلامی تهران مدرك لیسانس گرفت و چند سالی است به سمت سردفتری اشتغال دارد.
وفات «سیدمحمدجعفر جزائری» (1377 ش) (۲۵ ذی‌القعده ۱۴۱۹ق)

  

پاسخ به احکام شرعی