انهار
انهار
مطالب خواندنی

مسّ اسماء و آیات الهی

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 147: مسّ ضميرهايى که به ذات بارى تعالى بر مى‌گردند مثل ضمير جمله «بسمه تعالى» چه حکمى دارد؟
جواب: ضمير حکم لفظ جلاله را ندارد.

سؤال 148: نوشتن اسم جلاله «اللّه» به‌صورت «ا...» مرسوم شده است. کسانى که بدون وضو اين کلمه را مسّ مى‌کنند، چه حکمى دارند؟
جواب: همزه و نقاط، حکم لفظ جلاله را ندارد، ومس آن بدون وضو، جايز است.

سؤال 149: در جايى که من کار مى‌کنم در مکاتبات خود کلمه «اللّه» را به‌صورت «ا...» مى‏نويسند.آيا نوشتن الف و سه نقطه به‌جاى لفظ جلاله «اللّه» از نظر شرعى صحيح است؟
جواب: از نظر شرعى مانعى ندارد.

سؤال 150: آيا جايز است به صرف احتمال مسّ لفظ جلاله «الله» توسط افراد بدون وضو، از نوشتن آن خوددارى نموده و يا بصورت «ا...» نوشته شود؟
جواب: مانعى ندارد.

سؤال 151: نابينايان براى خواندن و نوشتن از خط برجسته‏اى معروف به خط بريل که با لمس انگشتان خوانده مى‏شود، استفاده مى‏کنند.
 آيا بر نابينايان واجب است که هنگام فراگيرى قرآن کريم و مسّ اسماء طاهره که با خط برجسته بريل نوشته شده است، وضو داشته باشند يا خير؟
جواب: اگر نقاط برجسته علامت حروف هستند، حکم آن حروف را ندارند ولى اگر در نظر عرف آگاه بعنوان خط محسوب شوند در مس آنها رعايت احتياط لازم است.

سؤال 152: مسّ اسمهايى از قبيل عبداللّه و حبيب اللّه بدون وضو چه حکمى دارد؟
جواب: مسّ لفظ جلاله بدون وضو جايز نيست، اگر چه جزيى از يک اسم مرکب باشد.

سؤال 153: آيا جايز است که زن حائض گردنبندى را به گردن بيندازد که نام مبارک پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر آن نقش شده است؟
جواب: به گردن آويختن آن اشکال ندارد، ولى بنا بر احتياط واجب است که اسم مبارک پيامبر(صلى الله عليه وآله) با بدن تماس نداشته باشد.

سؤال 154: آيا حرمت مسّ نوشته‏هاى قرآن بدون وضو اختصاص به موردى دارد که در قرآن کريم باشد، يا شامل مواردى که نوشته قرآنى در کتاب ديگرى يا تابلو يا ديوار و غير آنها هم باشد، مى‏گردد؟
جواب: حرمت مسّ کلمات و آيات قرآنى بدون وضو اختصاص به قرآن کريم ندارد. بلکه شامل همه کلمات و آيات قرآنى مى‏شود، هرچند در کتاب ديگرى يا در روزنامه، مجله، تابلو، و غير آنها باشد.

سؤال 155: خانواده‏اى به قصد خير و برکت هنگام خوردن برنج از ظرفى استفاده مى‏کنند که آيات قرآنى از جمله آيةالکرسى روى آن نوشته شده است. آيا اين کار اشکال دارد؟
جواب: اگر با وضو باشند و يا غذا را با قاشق از ظرف بر مى‏دارند، اشکال ندارد.

سؤال 156: آيا کسانى که به وسيله دستگاه تحرير اسماء جلاله يا آيات قرآنى و يا نامهاى معصومين(عليهم‌السلام) را مى‏نويسند، بايد در حال نوشتن آنها با وضو باشند؟
جواب: اين کار مشروط به طهارت نيست، ولى نوشته‏ها را نبايد بدون وضو مسّ کرد.

سؤال 157: آيا مسّ آرم جمهورى اسلامى ايران بدون وضوء، حرام است؟
جواب: اگر در نظر عرف، اسم جلاله محسوب و خوانده شود، مسّ آن بدون طهارت حرام است و در غير اين صورت اشکال ندارد، اگر چه احوط ترک مس آن بدون طهارت است.

سؤال 158: آيا چاپ آرم جمهورى اسلامى ايران بر روى اوراق ادارى و استفاده از آن در مکاتبات و غير آن، چه حکمى دارد؟
جواب: نوشتن و چاپ لفظ جلاله يا آرم جمهورى اسلامى ايران اشکال ندارد، و احوط اين است که احکام لفظ جلاله در آرم جمهورى اسلامى ايران هم رعايت شود.

سؤال 159: استفاده از تمبرهاى پستى که بر روى آنها آيات قرآنى چاپ شده است، و يا چاپ لفظ جلاله و اسماء خداوند(عزّ وجلّ) و آيات قرآنى و يا چاپ آرم مؤسساتى که مشتمل بر آياتى از قرآن کريم است، در روزنامه‏ها و مجلات و نشرياتى که همه روزه منتشر مى‏شوند، چه حکمى دارد؟
جواب: طبع و نشر آيات قرآنى و اسماء جلاله وامثال آن اشکال ندارد، ولى بر کسى که به دستش مى‏رسد، واجب است که احکام شرعى آنها را رعايت نمايد و از بى‌احترامى و نجس کردن و مسّ بدون وضوى آنها خوددارى کند.

سؤال 160: در بعضى از روزنامه‏ها اسم جلاله يا آيات قرآنى نوشته مى‏شود، آيا پيچاندن غذا با آنها، يا نشستن بر آنها و يا استفاده از آنها به جاى سفره و يا انداختن آنها در زباله، با توجه به مشکل بودن استفاده از راههاى ديگر، جايز است يا خير؟
جواب: استفاده از اين روزنامه‏ها در مواردى که از نظر عرف، بى‌احترامى شمرده شود جايز نيست و اگر بى‌احترامى محسوب نشود اشکال ندارد.

سؤال 161: آيا مسّ نقش کلمات روى انگشترها، جايز است؟
جواب: اگر از کلماتى باشد که شرط جواز مسّ آن طهارت است، مسّ آن بدون طهارت جايز نيست.

سؤال 162: انداختن چيزى که مشتمل بر نامهاى خداوند است در نهرها و جوى‏ها چه حکمى دارد؟ آيا اين عمل اهانت محسوب مى‏شود؟
جواب: اگر انداختن آنها در نهرها و جويبارها از نظر عرف اهانت محسوب نشود، اشکال ندارد.

سؤال 163: آيا هنگام انداختن اوراق امتحانى تصحيح شده در زباله يا آتش زدن آنها، بايد اطمينان حاصل شود که نامهاى خداوند و اسامى معصومين(عليهم‌السلام) در آنها نباشد؟ آيا دور انداختن اوراقى که در يکى از دو طرف آن چيزى نوشته نشده است، اسراف محسوب مى‏شود يا خير؟
جواب: فحص و بررسى لازم نيست و هنگامى که وجود اسماء جلاله در ورقه احراز نشود، انداختن آن در زباله اشکال ندارد. اما اوراقى که امکان استفاده از آن در صنعت کارتن سازى و مانند آن وجود دارد و يا بر يک طرف آن نوشته شده است و طرف ديگر آن قابل استفاده براى نوشتن است، سوزاندن و دور انداختن آنها به علت وجود شبهه اسراف، خالى از اشکال نيست.

سؤال 164: اسامى مبارکى که احترام آنها واجب و مسّ بدون وضوى آنها حرام است، کدامند؟
جواب: مسّ اسماء و صفات مخصوص ذات بارى تعالى بدون وضو حرام است، و احوط الحاق نامهاى انبياء عظام و ائمه معصومين(عليهم‌السلام) به نامهاى خداوند متعال، در حکم مذکور است.

سؤال 165: راههاى شرعى محو کردن اسماء مبارک و آيات قرآنى هنگام نياز کدامند؟ سوزندان اوراقى که در آن اسم جلاله و آيات قرآنى نوشته شده است، هنگام ضرورت براى حفظ اسرار چه حکمى دارد؟
جواب: دفن آنها در خاک و يا تبديل آنها به خمير به وسيله آب اشکال ندارد. ولى جواز سوزاندن آنها مشکل است و اگر بى‌احترامى محسوب شود، جايز نيست، مگر در صورتى که اضطرار اقتضا کند و جدا کردن آيات قرآنى و نامهاى مبارک امکان نداشته باشد.

سؤال 166: قطعه قطعه کردن اسماء مبارکة و آيات قرآنى به مقدار زياد به‌طورى که حتى دو حرف آنها به هم متصل نمانده، و غير قابل خواندن شوند، چه حکمى دارد؟ آيا در محو کردن اسماء مبارکه و آيات قرآنى و ساقط شدن حکم آنها، تغيير صورت خطى آنها با حذف و اضافه کردن حروف، کافى است؟
جواب: تقطيع به نحو مذکور اگر بى‌احترامى محسوب شود جايز نيست و در غير اين صورت نيز اگر موجب محو نوشته لفظ جلاله و آيات قرآنى نشود، کافى نيست، همچنان که تغيير صورت خطى کلمات با اضافه يا کم کردن بعضى حروف نيز باعث زوال حکم شرعى حروفى که به قصد نوشتن لفظ جلاله به کار رفته‏اند، نمى‏شود. بلى، زوال حکم بر اثر تغيير حروف به نحوى که ملحق به محو حروف گردد، بعيد نيست، هرچند احتياط، اجتناب از مسّ آن بدون وضو است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -