انهار
انهار
مطالب خواندنی

وسواس

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال با سلام و خسته نباشید
من دختری 27ساله هستم قبلا از شما راهنمایی خواستم و فرمودید که من وسواس شدید دارم و ترک ان بر من واجب است از ان لحظه با توجه به راهنمایی های شما بهتر شده ام اما اگر به فرض یک هفته به مسائل وسواسی توجه نکنم بعد از یک هفته در اثر کوچکترین توجه به یکی از مواردی مانند اشتباه وضو گرفتن و فراموش کردن اینکه ایا مراحل قبلی وضو را درست انجام داده ام یا اینکه فکر میکنم اصلا انجام نداده ام و احساس یقین دارم یا حتی در نیت نماز بعد از خواندن مثلا یک یا دو رکعت احساس یقین دارم که نیت نماز را فراموش کرده ام گاهی اوقات اهمیت نمی دهم اما حس بدی دارم که نمازم اشتباه و باطل بوده است و گاهی اوقات با توجه کردن به ان چندین مرتبه نماز می خوانم یا وضو می گیرم من باید چگونه مطمئن شوم که دیگر وسواسی نیستم ؟
البته خواندن بعضی از مسائل رساله هم من را دچار وسواس مکند شما بگویید چه کنم همچنین در مساله طهارت نیز با ریختن اب زیاد هیچ وقت احساس پاک شدن و نجس نبودن را ندارم و در مورد غسل نیز همین طور است احساس میکنم اب به همه جای بدنم نرسیده گرچه اب ریخته ام اما فراموش میکنم و موارد دیگری که شاید جدید به وجود ایند ایا من نباید به شک های جدید و تازه هم اعتنا کنم به هیچ گونه شک و یقینی نباید اعتنا کنم(حتی باد معده)؟ خواهش میکنم در صورت امکان هرچه سریعتر به سوالم پاسخ دهید و مرا از این افکار بیرون اورید
متشکرم

مرجع تقلید: آیت الله مکارم شیرازی(مدظله)

جواب دخترم! همانگونه که قبلا برایتان ارسال داشتم به هیچ یک از افکار وسواسی در هیچ زمینه ای نبید اعتنا کنید یعنی همه چیز را پاک ، همه چیز را حلال، و همه عبادات را درست بدانید(مطالبی را که عرض کردم شرعا وظیفه دینی شما و دینی همه مومنان است).
همه فقها و مراجع عظام می فرمایند: لازم نیست وسواسی به یقین برسد و نیز می فرمایند: علم وسواسی شرعا اعتبار ندارد.
شما ترک وسواس کنید و با بی اعتنایی به همه موارد شیطان را از خود برانید و فرشتگان را از خود خوشنود کنید.یاحق



  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -