انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام نجاسات (2)

بزرگ نمایی کوچک نمایی


 1- خوئي، تبرييزي، سيستاني: چيز متنجس

وحید خراسانی ، شبیری زنجانی ،نوري: يا متنجس

2- خوئي، تبريزي، وحید خراسانی ، سيستاني: و همچنين خوراندن آن به ديگري.

شبیری زنجانی : و همچنين خوراندن آن به ديگري، در صورتي كه مضر باشد و نيز خوراندن چيز مست كننده و چيزي كه حيواني مانند موش در آن مرده باشد، هر چند مضر نباشد؛ بلكه بنا براحتياط واجب بايد از خوراندن ساير اشياء نجس يا متنجس نيز خودداري كرد.

3- امام خمینی ، بهجت: بلكه اگر مضر هم نباشد بنا براحتياط واجب بايد از آن خودداري كنند(بهجت: و همچنين است چيزهايي كه پاك است ولي خوردنش حرام است بنا برا حتياط ).

گلپايگاني، صافي: خوردن و آشاميدن عين نجس مثل مردار و شراب و خوراندن آن حتي به اطفال حرام است بلكه بايد طفل را از خوردن آن منع نمايند.

اراكي، نوري: اگر مضر هم نباشد بايد از آن خودداري شود.

فاضل لنکرانی ، مکارم شیرازی ، سبحاني: خوراندن عين نجس (مکارم شیرازی : مانند مسكرات ) به اطفال حرام است.

مظاهري: خوراندن عين نجس مضر مانند مسكرات، به اطفال يا ديوانه ها، جايز نيست.

خوئي، تبريزي، سيستاني، وحید خراسانی ، شبیری زنجانی  اين مورد را در رساله خود نياورده اند.

4-  اراكي: از خوراندن غذاي نجس به طفل، بنا بر احتياط واجب، اجتناب شود.

گلپايگاني، صافي: خوردن و آشاميدن غذاي نجس و خوراندن آن به اشخاص بالغ و همچنين خوراندن متنجس مضر به اطفال حرام است و با عدم ضرر هم احتيا ط مستحب ترك خورانيدن به اطفال است.

خوئي، تبريزي: خوراندن به طفل يا ديوانه، أظهر جواز است و اگر خود طفل يا ديوانه غذاي نجس را بخورد يا با دست نجس غذا را نجس كند و بخورد بي اشكال و لازم نيست از او جلوگيري كنند.

بهجت: اما احتياط مستحب در اجتناب است.

فاضل لنکرانی : اگر خود طفل غذاي نجس را بخورد يا با دست نجس غذا را نجس كند و بخورد جلو گيري از او لازم نيست.

سيستاني: خوراندن آن به طفل يا ديوانه جايز است و اگر خود طفل يا ديوانه غذاي نجس را بخورد يا با دست نجس غذا را نجس كند و بخورد لازم نيست از او جلوگيري كنند.

وحید خراسانی : خوراندن چيز متنجس به طفل يا ديوانه جايز است، و اگر خود طفل يا ديوانه متنجس را بخورد يا با دست نجس غذا را نجس كند و بخورد، جلو گيري از او لازم نيست.

شبیری زنجانی : خوراندن چيز مضر و چيز مست كننده به طفل يا ديوانه حرام است و اگر طفل يا ديوانه خودش به خوردن آن اقدام كند، بر ولي او لازم است از آن جلوگيري كند و در غير اين صورت، ظاهرا خوراندن چيز نجس جايز است و جلوگيري از آن بر ولي لازم نيست.

مکارم شیرازی : بنا براحتياط واجب بايد از خوراندن غذاي نجس به اطفا ل خودداري كرد، اما آنچه بر اثر نجس بودن دست خود آنها نجس مي شود اشكال ندارد.

مظاهري: خوراندن غذاي نجس به اطفال اشكال ندارد.

5-  امام خمینی ، اراكي، بهجت، نوري، سبحاني: ولي اگر بداند كه عاريه گيرنده و خريدار، آن را در خوردن و آشاميدن (اراكي: يا كارهايي كه طهارت در آن را شرط است مانند پوشيدن لباس در نماز) استعمال مي كنند بايد (نوري:  بنابر احتياط واجب) نجاستش را به آنها بگويند (بهجت: و اگر بداند كه آن را در كار حرامي استعمال مي كند اصل فروختن يا عاريه دادن، محل اشكال است).

خوئي، شبیری زنجانی : اگر نجس بودن آن را به طرف بگويند، اشكال ندارد اگر چه از قسم خوراكي باشد.

گلپايگاني، صافي: اگر نجس بودن آن را به طرف بگويند، اشكال ندارد (صافي: ولي در غير خوراكيها كه شستن آنها متعارف نيست يا براي آنچه طهارت واقعي شرط آن نيست بكار برده مي شود، اگر نگويد اشكال ندارد ).

فاضل لنکرانی : فروش و عاريه دادن چيز نجس كه استفاده از آن مشروط به طهارت نيست مانعي ندارد و در اين فرض لازم نيست نجس بودن آن را به مشتري اطلاع دهد اما فروش و عاريه دادن چيز نجسي كه استفاده از آن مشروط  به طهارت واقعيه است در صورتي صحيح است كه امكان تطهير آن باشد و به مشتري اطلاع دهد فروش و عاريه دادن چيز نجسي كه استفاده متعدد دارد بدون اطلاع به مشتري اشكالي ندارد و صحيح است ولي اگر مي داند مشتري از آن استفاده هايي مي كند كه مشرو ط به طهارت است بايد به او اطلاع دهد.

تبريزي: فروختن چيز نجسي كه در خوردن و آشاميدن استعمال مي شود و ممكن است آن را آب كشيد، اگر نجس بودن آن را به طرف بگويند اشكال ندارد .

وحید خراسانی : فروختن و عاريه دادن چيز نجسي كه قابل پاك شدن است اشكال ندارد ولي بايد در صورتي كه طرف در معرض خوردن و آشاميدن است نجاست آن را بگويد.

سيستاني: فروختن و عاريه دادن چيز نجسي كه قابل پاك شدن است اشكال ندارد، ولي لازم است كه نجس بودن آن را به طرف بگويد، به دو شرط: اول آنكه طرف در معرض آن باشد كه در مخالفت تكليف شرعي واقع شود مثل اينكه او را در خوردن يا آشاميدن استعمال نمايد واگر اينچنين نباشد، لازم نيست بگويد مثلا نجس بودن لباسي را كه طرف با آن نماز مي خواند لازم نيست به او بگويد زيرا پاك بودن لباس شرط واقعي نيست دوم : آن كه احتما ل بدهد كه طرف به گفته او ترتيب اثر دهد و اما اگر بداند كه ترتيب اثر نمي دهد، گفتن لازم نيست

مکارم شیرازی : فروختن و عاريه دادن چيز نجس اشكال ندارد و اطلاع دادن نيز لازم نيست، مگر در صورتي كه بداند گيرنده، آن را در خوردن و نماز و مانند آن استعمال مي كند كه احتياط واجب، اعلام است همچنين اگر نزد عاريه گيرنده نجس شود، به هنگام برگرداندن در همين صورت اعلام مي كند .

مظاهري: فروختن و عاريه دادن چيز نجس اشكال ندارد و اطلاع دادن نيز لازم نيست ولي اگر انسان بداند كه عاريه گيرنده و خريدار آن را در خوردن و آشاميدن استعمال مي كنند يا آنكه نزد عاريه گيرنده نجس شود، بايد اطلاع دهد .

6-  بهجت: مگر اين كه با او طوري معاشرت داشته باشد كه اگر نگويد، لوازم مشترك بين آن دو نجس خواهد شد .

سبحاني اين مورد را در رساله خود نياورده اند.

7- سبحاني: به اجازه او وارد خانه مي شوند.

8- بهجت: مگر اينكه مثل مسأله فوق  با آنها معاشرت داشته باشد.

گلپايگاني: بنا بر احتياط لازم بايد به آنان بگويد.               اراكي: بنا براحتياط واجب بايد به آنان بگويد.

خوئي، تبريزي: [اگر] در معرض اين باشد كه نجاست به مأكول و مشروب سرايت كند، بايد به آنان بگويد.

سيستاني: چنانچه او موجب اين امرشده باشد، بايد با دو شرطي كه در مسأله [142] گذشت به آنان بگويد.

وحید خراسانی : در صورتي كه اوسبب براي اين امر شده باشد و در معرض اين باشد كه نجاست به مأكول و مشروب سرايت كند بايد به آنان بگويد.

مکارم شیرازی : اگر صاحب خانه ببيند ميهمان با لباس و بدن تر روي فرش نجسي مي نشيند، احتياط آن است كه به او اعلام كند.

صافي: وجو ب اعلام به آنان معلوم  نيست.

شبیری زنجانی : به چهار شرط لازم است به آنان بگويد شرط اول: آن كه صاحب خانه آنها را دعوت كرده باشد و يا درمجالسي چون مجلس روضه دعوت عمومي شده باشد، پس اگر كسي بدون دعوت صاحب خانه وارد شود، بر صاحب خانه لازم نيست نجس شدن لباس يا بدن او را بگويد.شرط دوم: آن كه جا يا چيز نجس به گونه اي باشد كه تماس بدن يا لباس افراد با رطوبت، با آن متعارف است، مثلا اگر دستمالي  كه در كنار دستشويي گذاشته مي شود نجس باشد، بر صاحب خانه لازم است نجس شدن بدن يا لباس ديگران را به آنها بگويد، ولي اگر قسمتي از ديوار اتاق كه معمولا دست تر به آنها زده نمي شود نجس باشد و بدن يا لباس ديگران با رسيدن به آن نجس مي شود، لازم نيست به آنها گفته شود .شرط سوم: آن كه نجاست در معرض آن باشد كه به چيزهاي خوردني و آشاميدني سرايت كند. شرط چهارم: آن كه احتمال بدهد ميهمانها به گفته او ترتيب اثر مي دهند

9- مکارم شیرازی : بنا براحتياط                   سيستاني:  با شرط دومي كه در مسأله [142] گذشت.

10- مظاهري: لازم نيست بگويد .

11-  امام خمینی : ولي چنانچه طوري با آنان معاشرت دارد كه مي داند بواسطه نگفتن، خود او هم نجس مي شود بايد بعد از غذا به آنان بگويد.

خوئي، گلپايگاني، تبريزي، صافي: ولي چنانچه طوري با آنان معاشرت دارد كه  ممكن است بواسطه نجس بودن آنان، خود اوهم نجس مي شود بايد بعد از غذا به آنان بگويد (صافي: يا خودش به وظيفه شخصي خود عمل كند).

سيستاني: ولي چنانچه طوري با آنان معاشرت دارد كه بواسطه نجس بودن آنان خود از جهت ابتلاي به نجاست، مبتلا به مخالفت حكم الزامي مي شود بايد به آنان بگويد.

وحید خراسانی : ولي چنانچه طوري با آنان معاشرت دارد كه بواسطه نجس بودن آنان خود او مثلا مبتلا به اكل و شرب نجس شود، بايد بعد از غذا به آنان بگويد.

شبیری زنجانی : ولي چنانچه طوري با آنان معاشرت دارد كه بداند بواسطه نجس بودن آنان لوازم منزل او نجس مي شود و از نجاست آن به گونه اي غفلت كرده كه مثلا باعث خوردن چيز نجس مي گردد يا سبب مي گردد كه در لباس يا بدن نجس نماز خوانده و ديگر در وقت نماز، نمازش را با لباس يا بدن پاك نخواهد خواند، لازم است بعد از غذا به آنان بگويد.

مکارم شیرازی : فقط خودش بايد اجتناب كند مگراينكه با او معاشرت داشته باشند كه براي جلو گيري از آلودگي خودش، مي تواند بعد از غذا خوردن به آنها بگويد تا دست و دهان خود را آب بكشند.

12- فاضل لنکرانی : يا بخواهد عاريه دهد

13- اراكي: چنانچه صاحبش آن چيز را در كاري كه شرط آن پاكي است استعمال مي كند مانند لباس كه با آن نماز مي خواند، واجب است نجس شدن آن را به او بگويد بلكه اگر در كاري هم كه شرط آن پاكي است، استعمال نمي كند بنا براحتياط واجب، بايد نجس شدن آن را به او خبر دهد.

گلپايگاني، صافي: چنانچه صاحبش آن چيز را در كاري كه شرط آن پاكي و طهارت واقعي است استعمال مي كند، مثل وضو وغسل، احتياط واجب آن است نجس شدن آن را به او بگويد و اگر در كاري كه شرط آن طهارت ظاهري است استعمال مي كند مثل لباس نمازگزار، گفتن به او واجب نيست اگر چه مطابق با احتياط است .

خوئي، تبريزي، شبیری زنجانی : چنانچه صاحبش آن چيز را در كاري كه شرط آن پاكي است استعمال مي كند، مانند:ظروفي كه در خوردن و آشاميدن استعما ل مي شود، واجب است نجس شدن آن را به او بگويد و اما مثل لباس، نجس شدن او را لازم نيست بگويد، هرچند بداند صاحبش با او نماز مي خواند (خوئي، تبريزي: زيرا پاك بودن لباس در نماز شرط واقعي نيست).

سيستاني: بايد صاحبش را از نجس شدن آن به دو شرطي كه در مسأله [142] گذشت آگاه كند .[پايان مسأله]

وحید خراسانی : چنانچه صاحبش آن چيز را در خوردن يا آشاميدن استعمال كند - مانند ظرف - واجب است نجس شدن آن را به او بگويد، اما مثل لباس، نجس شدن آن را لازم نيست بگويد اگر چه بداند صاحبش با آن نماز مي خواند، مگر اين كه صاحش بخواهد با لباس پاك واقعي نماز بخواند كه در اين صورت احتياط واجب آن است كه نجس بودنش را به او اطلاع  دهد.

مکارم شیرازی : عاريه دادن چيز نجس اشكال ندارد و اطلاع دادن نيز لازم نيست، مگر در صورتي كه بداند گيرنده، آن را در خوردن و نماز و مانند آن استعمال مي كند كه احتياط واجب، اعلام است همچنين اگر نزد عاريه گيرنده نجس شود، به هنگام برگرداندن در همين صورت اعلام مي كند.     مظاهري: اين مورد را در رساله خود نياورده اند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -