انهار
انهار
مطالب خواندنی

مسائل متفرّقه بيع

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: بعضى از افراد اقدام به فروش بعضى از املاک خود مى‏کنند به اين شرط که دوباره آن را از همان مشترى به قيمتى بيشتر از قيمتى که خريده است خريدارى کنند، آيا اين بيع صحيح است؟

پاسخ:اين نوع بيع صورى و وسيله‏اى براى دستيابى به قرض ربوى مى‏باشد و لذا حرام و باطل است، بله اگر ملک خود را به‌طور جدّى و به نحو صحيح شرعى بفروشند و سپس اقدام به خريد نقدى يا نسيه آن به همان قيمت يا بيشتر از مشترى نمايند، اشکال ندارد.

سؤال: بعضى از تجّار به نيابت از تجّار ديگر اقدام به واردات کالا از طريق اسناد اعتبارى بانکى نموده و سپس به نيابت از آنان مبادرت به پرداخت قيمت کالا به بانک بعد از دريافت اسناد آن مى‏کنند و در برابر اين کار درصد معيّنى را که قبلاً بر آن توافق شده از آنان مى‏گيرند، آيا اين معامله صحيح است ياخير؟

پاسخ:اگر تاجر، کالا را براى خودش وارد کند و سپس آن را با سودى که به نسبت درصدى از قيمت کالا مشخص مى‏شود به کسى که مى‏خواهد، بفروشد، اشکال ندارد و همچنين اگر کالا را براى کسى که از او درخواست کرده است به عنوان جُعاله همراه با عوض و اجرت عمل که آن را به نسبت درصدى از قيمت کالا معيّن مى‏کند، وارد کند، اشکال ندارد. ولى اگر آن را به وكالت از درخواست‌كننده براى گرفتن اجرت وكالت وارد كرده است، براى صحّت وكالت بايد مقدار اجرت معلوم باشد.

سؤال: بعد از وفات همسرم بعضى از لوازم منزل را فروخته و مبلغى روى پول آن گذاشتم و لوازم ديگرى خريدم، آيا استفاده از اين لوازم در خانه همسر دوّمم جايز است؟

پاسخ:اگر لوازمى را که فروخته‏ايد، ملک شما بوده، آنچه را هم که با پول آنها خريده‏ايد، ملک شما محسوب مى‏شود و در غير اين صورت، فروش آنها منوط به اجازه ساير ورثه مى‏باشد.

سؤال: شخصى يک محل تجارى را از مالکى که آن را بدون اخذ پروانه ساخت از شهردارى، بنا نموده، اجاره کرده است و شهردارى جريمه تخلّف از قوانين ساخت‏وساز در آن مکان را مطالبه مى‏کند، آيا اين جريمه را بايد مستأجر بپردازد يا مالک محل تجارى که آن را بدون پروانه ساخته است؟

پاسخ:پرداخت اين جريمه بر عهده مالک است که در ساخت آن مکان از قوانين ساختمان سازى، تخلّف کرده است.

سؤال: زمينى را از کسى که در آن تصرّف کرده و زراعت مى‏کند و آن را به موجب قانون اصلاحات اراضى نظام سابق بدست آورده است، خريدارى کرده‏ام، ولى نمى‏دانم فروشنده، همان مالک شرعى آن است يا خير؟ و مدّت زمان طولانى است که فوت کرده و ورثه او الآن پول آن را از من مطالبه مى‏کنند، حکم اين مسأله چيست؟

پاسخ:امر زمين‌هاى اصلاحات ارضى تابع قانون مجلس شوراى اسلامى و مجمع تشخيص مصلحت نظام است.

سؤال: ملکى را از شخصى خريده و به فرد ديگرى فروختم، ولى فروشنده بعد از آنکه قرارداد معامله را از من گرفت، اقدام به فروش مجدّد آن به شخص ديگرى نمود، با اين فرض که من نمى‏توانم ثابت کنم که او سند معامله را از من گرفته است، آيا معامله‏اى که من انجام داده‏ام، صحيح است يا معامله‏اى که او انجام داده است؟

پاسخ:با فرض تحقّق خريد از مالک به وجه صحيح شرعى، اختيار مبيع در دست مشترى است و فروش آن توسط او به هر شخصى که مى‏خواهد، صحيح است و فروشنده اوّل حق تصرّف در آن را ندارد و بيع مجدّد او به فرد ديگر فضولى و منوط به اجازه مشترى اوّل است.

سؤال: من به فرزند برادرم قول دادم که قسمتى از زمين هايم را زمانى که تمام پول آن را به من پرداخت به او بفروشم، ولى به سبب بعضى از مشکلات ادارى سند زمين را قبل از بيع به نام او کردم و خود وى هم اقرار نمود که مالک زمين نيست، ولى بعد از مدّتى به استناد ثبت سند به نام او مبادرت به مطالبه زمين نموده است، آيا من بايد خواسته او را اجابت کنم؟

پاسخ:مدّعى خريد زمين تا زمانى که تحقّق آن را بر وجه صحيح شرعى ثابت نکرده است، حقّى در آن زمين نخواهد داشت و با فرض اقرار صريح او به عدم مالکيّت هنگام ثبت سند به نام او، نمى‏تواند به سند آن ملک استناد کند.

سؤال: شخصى مالک قطعه زمينى بوده که شرکت تعاونى اداره ما مبادرت به تصرّف و توزيع آن بين کارمندان اداره نموده است و همچنين از کارمندان هم مبلغى پول گرفته و ادّعا مى‏کند که آنها را به صاحب زمين داده و رضايت او را جلب کرده است، ولى بعضى از آنان ادّعا مى‏کنند که به‌طور مستقيم از مالک شنيده‏اند که راضى نيست، از طرفى در آن زمين، مسجد و خانه‏هاى مسکونى هم ساخته شده است، با توجه به مطالب مذکور سؤالات زير را مطرح مى‏کنيم:

 1. آيا نسبت به زمين مسجد و استمرار ساخت آن احتياج به کسب اجازه از صاحب زمين است يا خير؟

 2.  تکليف کارمندان نسبت به زمين‌هايى که خانه‏هاى خود را در آن ساخته‏اند چييست؟

پاسخ:اگر ثابت شود که نمايندگان شرکت تعاونى (که مکلّف به خريد زمين از مالک بوده‏اند) به طريق صحيح اقدام به معامله کرده و رضايت مالک را تحصيل نموده‏اند، خريد زمين توسط آنان از مالک محکوم به صحّت‏ است و همچنين اگر هنگام تقسيم زمين بين کارمندان ادّعا کنند که آن را به نحو شرعى از مالک آن گرفته‏اند، تا زمانى که کذب سخن آنان ثابت نشده است، گفته آنان و توزيع زمين توسط آنان حمل بر صحّت‏ مى‏شود و ترتيب اثر دادن به آن صحيح است و تصرّف در آن زمين براى کسانى که از شرکت مذکور گرفته‏اند، اشکال ندارد و همچنين ساخت مسجد در قسمتى از آن زمين با اذن مشتريانى که در آن شريک هستند، اشکال ندارد.

 سؤال: شخصى از همسر شهيدى خواسته است که تقاضاى دريافت امتيازى را که به فرزندان شهدا در خريد ماشين داده مى‏شود، بنمايد تا با خريد ماشين براى خودش از آن استفاده کند. همسر شهيد هم به اعتبار اينکه قيّم فرزندان شهيد مى‏باشد با آن موافقت کرده است، ولى فرزندان شهيد بعد از خريد ماشين ادّعا مى‏کنند که متعلّق به آنان است زيرا خريد آن بر اثر امتيازى بوده که به آنان داده شده است. آيا اين ادّعا مسموع است؟

پاسخ:اگر فروشنده ماشين آن را هرچند بر اثر ارائه گواهى امتياز خريد، به خود مشترى فروخته است و او هم ماشين را براى خود و با مال خود خريده است، ماشين ملک او محسوب مى‏شود، هرچند ضامن قيمت امتيازى است که به خانواده آن شهيد عزيز داده شده است.

سؤال: زمينى را به وکالت از مالک آن با سند عادى به شخصى فروخته و مقدارى از پول آن را گرفتم و قرار شد بعد از پرداخت باقى‌مانده آن اقدام به ثبت رسمى سند به نام مشترى نماييم، ولى او باقى‌مانده پول را نپرداخت و در نتيجه سند رسمى ملک به اسم موکّل من باقى ماند و تا به حال در دفتر ثبت اسناد رسمى به نام مشترى نشده است. در خلال اين مدّت مشترى، اقدام به ساخت بدون مجوّز چند مغازه در آن براى کسب و تجارت نموده است و به همين دليل مالياتهاى غير قابل انتظارى مثل ماليات اجاره و تعاون به آن تعلّق گرفته است، در حالى که اين زمين که دوازده سال پيش با سند عادى فروخته شده، يک زمين خالى بوده و بعلاوه در قرارداد بيع تصريح شده است که هنگام ثبت سند رسمى به نام مشترى همه هزينه‏ها به عهده اوست، آيا مالياتهاى مذکور، شرعاً بر عهده فروشنده است يا خريدار؟

پاسخ:مالياتها و هزينه‏هايى که به اصل زمين و يا به فروش آن تعلّق گرفته، بر عهده فروشنده است و آنچه به ساختمانى که در زمين ساخته شده و يا به زمين به خاطر ساختمان سازى در آن تعلّق گرفته، بر عهده خريدار است که آن مغازه‏هاى تجارى را در زمين ساخته است و اگر در ضمن عقد شرط و توافق شده که هزينه‏ها بر عهده يک طرف باشد بايد به همان صورت عمل نمايند.

سؤال: شخصى يک آپارتمان مسکونى را از فردى به‌طور نقدى و قسطى بعد از توافق دوطرف بر قيمت و شرايط بيع و اقساط خريده است و سپس آن را با همان شرايط به شخص ديگرى فروخته است، به اين شرط که پرداخت مابقى اقساط آن به عهده مشترى دوّم باشد، آيا براى فروشنده اوّل عدول از شروط معامله و قرارداد قبلى جايز است؟

پاسخ:فروشنده بعد از تحقّق بيع حقّ عدول از آن و شروط آن را ندارد و همچنين اقدام مشترى به فروش مبيع به شخص ديگر قبل از پرداخت قسطهاى آن اشکال ندارد، ولى شرط پرداخت اقساط توسّط مشترى دوّم، صحيح نيست مگر آنکه فروشنده آن را قبول کند.

سؤال: در يکى از فروشگاهها يک دستگاه تلويزيون براى فروش به هر کسى که قرعه به نام او در آيد عرضه شده است، با من صدو سى نفر در اين  قرعه‌کشى شرکت کرده‏اند که قرعه به نام من در آمده و تلويزيون را خريدم، آيا اين معامله صحيح است؟ و آيا استفاده از آن براى من جايز است؟

پاسخ:اگر انعقاد بيع بعد از اصابت قرعه به نام شما باشد، آن معامله و استفاده از مبيع اشکال ندارد.

سؤال: شخصى يکى از زمين‌هاى خود را به فردى فروخته و مشترى هم آن را به شخص سومى فروخته است، با توجه به اينکه به هر يک از معامله‏هاى مربوط به آن زمين طبق قانون رايج، عوارض دولتى تعلّق مى‏گيرد، آيا واجب است ابتدا فروشنده اوّل مبيع را به نام مشترى اوّل کند و سپس او اقدام به ثبت آن به نام مشترى دوّم نمايد يا آنکه جايز است مستقيماً آن را به نام مشترى دوّم کند تا مشترى اوّل از مالياتهاى معامله، معاف شود؟ و اگر اقدام به ثبت آن به اسم مشترى اوّل کند، آيا ضامن ضررهايى که بر اثر مالياتهاى مأخوذه به مشترى اوّل وارد مى‏شود هست يا خير؟ و آيا بر او اجابت خواست مشترى اوّل، مبنى بر ثبت مستقيم مبيع به نام مشترى دوّم واجب است؟

پاسخ:فروشنده اول نسبت به ثبت زمين فروخته شده به نام مشترى اوّل يا دوّم تا زمانى که بر خلاف قانون، نباشد، مخيّر است و مى‏تواند از مشترى بخواهد که در عمل بر طبق قانون رايج، با او همراهى کند و او ضامن عوارضى که از مشترى اوّل در صورت ثبت زمين به نام او از وى گرفته مى‏شود نيست، همچنانکه ملزم به اجابت درخواست او نسبت به ثبت زمين به‌طور مستقيم به اسم مشترى دوم هم نمى‏باشد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -