بسم الله الرحمن الرحیم
اطلاعاتی مختصر پیرامون ارث
فهرست مطالب:
{۱} تعریف ارث:
{۲} اسباب و موجبات ارث:
{۳} حَجب و موانع ارث بری:
{۴} شرایط ارث بری:
{۵} طبقات سه گانه وُرّاث:
{۶} ارث بری زوج و زوجه:
{۷} چرا نوه از پدر بزرگ ارث نمی برد؟
{۸} خلاصه بحث در ارث نبردن نوه ها:
{۹} سخن پایانی و بسیار قابل دقّت در مورد ارث نبردن نوه ها:
{۱۰} احادیث یتیم نوازی:
{۱} تعریف ارث:
اِرث استحقاق مال یا حقی است که با مرگ کسی برای ورثه اش حاصل میشود. ورثه پس از ادای دیون میّت، طبق طبقات ارث سهم الارث خود را مالک میشوند.
{۲} اسباب و موجبات ارث:
(۱) نَسَب (رابطه از طریق ولادت).
(۲) سَبَب (رابطه بر اساس ازدواج و وَلَاء).
{۳} حَجب و موانع ارث بری:
حَجب و موانع ارث بری عبارتند از:
(۱) کفر،
(۲) قتل،
(۳) بردگی،
(۴) لعان،
(۵) حمل،
(۶) غایب بودن،
(۷) زنا.
{۴} شرایط ارث بری:
(۱) مرگ مورث.
(۲) حیات وارث.
(۳) اسباب و موجبات ارث.
(۴) وجود ترکه.
(۵) تعلّق نداشتن حقّ و دینی به ترکه.
(۶) نبود موانع ارث بری.
نبود هر یک از شرایط ششگانه ارث بری منتفی است.
در مباحث فقهی استدلالی دلایل ارث بری هر یک از شرایط مذکور مستند به آیات، روایات، عقل و اجماع است.
{۵} طبقات سه گانه وُرّاث:
(۱) پدر و مادر و اولاد میت؛ و با نبودن اولاد؛ اولادِ اولاد هر چه پائین روند هر كدام آنان كه به میت نزدیكتر است ارث میبرند و تا یك نفر از این دسته هست دسته دوم ارث نمیبرند.
(۲) جد یعنی پدربزرگ و پدر او هر چه بالا رود و جدهّ یعنی مادربزرگ و مادر او هر چه بالا رود پدری باشند یا مادری و خواهر و برادر و با نبودن خواهر و برادر، اولاد ایشان هر كدام آنان كه به میت نزدیكتر است ارث میبرد و تا یك نفر از این دسته هست دستة سوم ارث نمیبرند.
(۳) عمو و عمه و دایی و خاله هر چه بالا روند و اولاد آنان هر چه پایین روند و تا یك نفر از عموها و عمهها و دائیها و خالههای میت زندهاند، اولاد آنان ارث نمیبرند.
{۶} ارث بری زوج و زوجه:
زوج و زوجه در هر طبقه از وارثان از یکدیگر ارث میبرند، با دیگر وارثان شریکند و طبق موارد مختلف، سهم الارث متفاوتی دارند.
{۷} چرا نوه از پدر بزرگ ارث نمی برد؟
اولاً از نظر فقهی: در بخشی از طبقه اول وُرّاث بیان شد که: با نبودن اولاد؛ اولادِ اولاد هر چه پائین روند هر كدام آنان كه به میت نزدیكتر است ارث میبرند و البته این فتاوا مستند به آیات، روایات، عقل و اجماع است.
بنابراین با حیات فرزندان میّت، فرزند فرزندان ارث نمی برند زیرا {با تأمّل و دقّت در تعریف ارث معلوم می شود که} مرگ، سبب مُحقّ بودن ورثه زنده به ماترک مورث میشود و اگر وارثی، قبل از مورّث بمیرد و شرط حیاط را از دست بدهد دیگر نمی تواند جای مورّث را پر کند و مالک ماترکش شود و البته عقلاً هم متصور نیست مرده ای وارث مرده ای دیگر شود.
مضافاً بر این که، بین مالکیت و حیات، تلازم شرعی وجود دارد؛ یعنی از نظر شرعی کسی میتواند مالک چیزی شود که زنده باشد لذا اگر وارث هنگام مرگ مورّث، زنده نباشد صلاحیت مالک شدن را ندارد و مال مورث به ملکیت او در نمیآید تا به فرزندان یا وُرّاث او برسد و از سوی دیگر نیز بر اساس طبقات ارث، نوهها در درجه دوم از طبقه اول قرار دارند و تا زمانی که حتی یک نفر از درجه اول وجود داشته باشند نوبت به درجات و طبقات بعدی نمیرسد.
{۸} خلاصه بحث در ارث نبردن نوه ها:
{۱} ارث، مالی از میّت است که به بازماندگان زنده اش میرسد.
{۲} ورثه در قوانین و احکام الهی، دسته بندی شدهاند. {در طبقات سه گانه وُرّاث، بیان شد}.
{۳} وجود حتی یک نفر در هر طبقه، مانع از رسیدن ارث به طبقه ی بعدی میشود. {لذا مثلاً تا فرزندی هست، ارث حتی به نوهها نیز نمیرسد، چه رسد به عمو یا دایی}.
{۴} اگر پسری قبل از پدرش بمیرد، دیگر زنده نیست که از ماترک پدرش ارث ببرد تا به واسطهی او، فرزندش (نوه ی پدر بزرگ) نیز ارث ببرد.
{۵} اگر پسر میّت زنده بود، از پدرش ارث میبرد و آن چه ارثش میشد پس از مرگش به فرزندش میرسید، اما حال که قبل از مرگ پدرش مرده، دیگر به او ارث نمیرسد؛ {چون گذشت که ارث، از میت به زنده میرسد}.
{۶} بله البته اگر تمامی فرزندان پدربزرگ، قبل از خودش مرده باشند، حالا ارث به نوهها میرسد.
{۹} سخن پایانی و بسیار قابل دقّت در مورد ارث نبردن نوه ها:
اولاً: اینطور نیست که در معارف دینی فرزند یتیم به حال خود رها شده باشند.
پروردگار متعال برای حمایت از یتیم بر بستگان نزدیک او از جمله پدربزرگش واجب کرده در صورت توانایی، نفقه یتیم را بپردازند.
ثانیاً: پدر بزرگان متدیّن و متمکّن و دور اندیش؛ شرعاً مجازند در هبه و بخشش یا در وصیت کردن به ثلث اموالشان در حال حیات، استفاده کرده و به دستور شرع، بخشی از دارایی خود را به یتیم فرزندش هبه نماید، یا وصیت کند بعد از مرگش به او بدهند تا آن محرومیت از ارث، جبران شود.
ثالثاً: پدر بزرگ به سایر ورثه و فرزندانش اخلاقاً لازم است در باره یتیمان فرزند مرحومش سفارش کند که یتیمان را در تقسیم ارث بی نصیب نگذارند.
رابعاً: مالک زمین و آسمانها و هر چه در آنهاست خدا است « لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ »، لذا رازق خداست و وارث اصلی هم خداوند متعال است، یعنی همه میآیند و مرزوق خدا می شوند و میروند و باز هم املاک به ملک خدا باقی می ماند.
بنابراین، کسی مالک چیزی نیست که بخواهد به میل خود وصیت کند که اموالش پس از مرگ او، چگونه تقسیم گردد و به چه کسانی به چه میزانی برسد؛ پس خداوند تعیین تکلیف میکند که: آن چه که در اختیار این بندهام گذاشته بودم حالا چگونه تقسیم شود و به چه میزان در اختیار چه کسانی از بندگانم قرار گیرد.
البته شاید در این مورد حکمتی نهفته باشد. {شاید حکمت؛ امتحان ترحُم ارحام به یکدیگر باشد خصوصاً در مورد یتیمان برادر}.
{۱۰} احادیث یتیم نوازی:
پایگاه اینترنتی انهار