انهار
انهار
مطالب خواندنی

بخشهايي از دعاي عرفه امام حسين(عليه‌السلام)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
.

بخشهايي از دعاي عرفه امام حسين(عليه‌السلام)

دعاهاي خاص حج آكنده از بركات زماني و مكاني و غير آن است. بهترين نيايشي كه جنبه سياسي عبادي حج و زيارت را به خوبي تبيين مي‏كند، دعاي عرفه سيدِ شاهدانِ كوي شهود و شهادت، حضرت حسين‏بن‏علي(عليهما‌السلام) است؛ زيرا حضرتش در اين دعا هم دستور كفرستيزي و راه طاغوت‏زدايي و رسم سلحشوري و سنّت سركوبي جنايتكاران را ارائه مي‏كند و هم ستايش حكومت اسلامي و تقدير دولت مكتبي و ظهور ولايت الهي را نشان مي‏دهد و هم تجلي هستي ذات اقدس خداوند و ظهور گسترده و همه‏جانبه آن ذات مقدس و خفاي هر چه غير اوست در پرتو نور او، و پي‏بردن به او از خود او و به غير او بهاندادن و غير او را به او شناختن و ذاتش را عين شهود و مستغني از استشهاد دانستن را تفهيم مي‏كند.

نموداري از اين ابعاد گوناگون دعاي عرفه ذيلاً بيان مي‏شود:

در بخشي از آن دعا، قدرت لايزال الهي در كوبيدن جبّاران و اينكه خداوند هر كفر پيشه و ستمگري را ريشه‏كن مي‏كند چنين مطرح شده است: «وَهُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ وَلِلْكُرْباتِ دافِعٌ وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ وَلِلْجَبابِرَةِ قامِعٌ».

در بخش ديگر، عنايت خداوند نسبت به دولت الهي و تولّد در زمان حكومت اسلامي و نجات از پيشتازان كفر و اِلحاد و حكمرانان خودسر و خون‏آشام تبيين شده است؛ آنجا كه به خداوند عرض مي‏كند:

«...لَمْ تُخْرِجْني لِرَأفَتِكَ بي وَلُطْفِكَ لي وَإحْسانِكَ إلَيَّ في دَوْلَةِ أئِمَّةِ الْكُفْرِ الَّذينَ نَقَضُوا عَهْدَكَ وَكَذَّبُوا رُسُلَكَ لكِنَّكَ أخْرَجْتَني لِلَّذي سَبَقَ لي مِنَ الهُدي الّذي لَهُ يَسَّرْتَني وَفيهِ أنْشَأْتَني».

در بخشهايي از آن دعاي شريف، عالي‏ترين مراحل توحيد بيان شده است. در آن بخش از دعا اين نكته به خوبي تبيين و بر آن تصريح شده است كه پي‏بردن به خداوند از راه آثار و آيات او همانند پي‏بردن به آفتاب در فضاي روشن روز به وسيله شمع كم‏نور است؛ زيرا ذات اقدس خداوند از هر ظاهري آشكارتر و از هر نوري نوراني‏تر است و هرگز غايب نشده و نمي‏شود تا نيازي به استظهار داشته باشد و هر عارفي قبل از هر چيز اول او را مشاهده مي‏كند و بعد آثار او را، و آن‏كه خدا را رقيب و ناظر نمي‏بيند نابيناست و.... در قسمتي از بخش پاياني دعاي عرفه كه بدان اشاره شد چنين آمده است:

«إلهي تَرَدُّدي فِي الآثارِ يُوجِبُ بُعْدَ الْمَزارِ فَاجْمَعْني عَلَيْكَ بِخِدْمَةٍ تُوصِلُني إلَيْكَ. كَيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِما هُوَ في وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إلَيْكَ؟ أيَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَيْسَ لَكَ حَتّي يَكُونَ هُوَالْمُظْهِرَ لَكَ؟ مَتي غِبْتَ حَتّي تَحْتاجَ إلي دَليلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ وَمَتي بَعُدْتَ حتّي تَكُونَ الآثارُ هِيَ الّتي تُوصِلُ إلَيْكَ؟ عَمِيَتْ عَيْنٌ لاتَراكَ عَلَيْها رَقيبًا وَخَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ‏تَجْعَلْ لَهُ مِنْ‏حُبِّكَ نَصيبًا... »

در اين بخش، امام حسين(عليه‌السلام) به خداي سبحان عرض مي‏كند: «خدايا! گرچه سراسر عالم نشانه‏هاي توحيد است ليكن مرا به نشانه‏ها ارجاع نده؛ زيرا اگر مرا به آثار آفاقي يا انفسي ارجاع دهي تا از نشانه‏ها به صاحب نشان برسم راه وصول و شهودْ دور مي‏شود. خودت را به من بنما؛ اين نشانه‏ها توان آن ندارد كه تو را به طور كامل نشان دهد. حتي سرزمين مكه و مواقف حج را كه فرمودي: (فِيهِ ءَايَاتٌ بَيِّنَاتٌ) ، هيچ يك چنان ظهوري ندارد كه تو را بنماياند.

خدايا! تو كه(نُورُ السَّموَاتِ وَالأرْضِ) و از هر نشانه‏اي آشكارتر و به من نزديك‏تري، چرا مرا به نشانه‏ها ارجاع مي‏دهي؟ پروردگارا! كي غايب شدي تا من براي اثبات وجود تو استدلال كنم؟ استدلال، براي پي‏بردن از نشانه به غايب است. تو كه خود فرمودي: (أَوَلَمْ‏يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَي كُلِّ شَي‏ءٍ شَهِيدٌ) ، نيازي به دليل و برهان نداري كه من از آيات به تو پي‏ببرم. پس خودت را چنان به من بنما كه بي‏واسطه و با شهود قلبي تو را ببينم».

چنين دعايي سزاست كه مغز همه عبادات باشد؛ زيرا خود عبادتي صرف است كه هيچ مجالي براي ظهور غيرمعبود در آن نيست و جز معبود در آن طلب نمي‏شود و مقصودي جز شناخت معبود به خود معبود، در آن نيست!

اين دعا برهان صديقين را به حكماي متألّه اسلامي تعليم داد و عرفا را نيز به شهود تشويق كرد و متعبدان را هشدار داد و سالكان را بيدار كرد تا در وادي ايمنِ دوست قدم گذاشته و راهي را بپيمايند كه عين هدف است؛ زيرا از خدا به خدا رسيدن يعني از مقصد به مقصود نائل آمدن.

منبع: صهبای حج، آیت الله جوادی آملی مدظله


تاریخ تهیه مطلب: 1389/8/24

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -