انهار
انهار
مطالب خواندنی

17 رمضان؛ قتل عايشه توسط معاويه

بزرگ نمایی کوچک نمایی
در شب 17 ماه رمضان در سال 58 هجري در مدينه ، عايشه دختر ابوبكر به دست معاويه كشته شد. و به سزا ي اعمالش رسيد. دو قول ديگر در اين باره 29 رجب و آخر ذي الحجه است...
قتل عايشه توسط معاويه
در شب 17 ماه رمضان در سال 58 هجري در مدينه ، عايشه دختر ابوبكر به دست معاويه كشته شد. و به سزا ي اعمالش رسيد. دو قول ديگر در اين باره 29 رجب و آخر ذي الحجه است.
پيامبر صلي الله عليه و اله وسلم دوست داشت تا زنده است مرگ و دفن عايشه را ببيند.
ابن ابي الحديد مي گويد: اگر خليفه دوم به جاي علي عليه السلام بود هر آينه عايشه را قطعه قطعه مي كرد ولي علي عليه السلام حكيمي بردبار بود.
معاويه چون خواست براي پسرش يزيد از مردم بيعت بگيرد عايشه انكار آن كرد و معاويه را تهديد كرد و گفت محمد برادرم را كشتي و براي يزيد بيعت مي گيري؟
معاويه ترسيد كه مبادا او ايجاد فتنه كند لذا در خانه خود چاهي كند و آن را پر از آهك كر و فرشي بر روي آن پهن نمود و تختي بر آن نهاد و عايشه را وقت نماز عشا به خانه خود خواند.
وقتي عايشه وارد شد معاويه او را به نشستن بر آن تخت تعارف كرد همين كه عايشه روي آن نشست فرو رفت و به چاه افتاد و هلاك شد. معاويه در چاه چند نيزه مسموم تعبيه كرده بود و هنگامي كه عايشه در چاه افتاد فورا كار او ساخته شد.
عايشه در زمان حيات رسول خدا با آن حضرت رفتار نامناسبي داشت با اميرالمومنين و صديقه زهرا و همسران پيامبر رفتارهاي زشت و كينه توزانه اي روا داشت.
واقعه جمل و كشته شدن حدود 20 هزار نفر از مسلمين به خاطر فتنه او از كارهاي معروف اوست.
وقتي حضرت زهرا به شهادت رسيد همسران رسول خدا براي سر سلامتي اميرالمومنين آمدند جز عايشه كه اظهار مريضي كرد و سخني گفت كه دلالت بر خوشحالي او داشت.
از مشخص ترين نشانه هاي بغض و كينه او نسبت به اميرالمومنين اين بود كه نام غلام خود را «عبدالرحمن» نام نهاد و گفت: اين نام گذاري به خاطر محبتم به قاتل علي بن ابي طالب يعني عبدالرحمن بن ملجم انجام دادم.
منبع: تقويم شيعه، ص 281

تاریخ تهیه مطلب: 1389/6/6

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -