انهار
انهار
مطالب خواندنی

28 محرم: وفات حذيفه؛ تبعيد امام جوادعليه السلام؛ ورود اسرا به بعلبك

بزرگ نمایی کوچک نمایی
.

  1) وفات حذيفه بن يمان

حذيفه از بزرگان اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و از خواص اميرالمؤمنين علي عليه السلام بود، پدر حذيفه در جنگ احد اشتباهاً به وسيله يكي از مسلمانان كشته شد.

حذيفه يكي هفتت نفري بود كه بر صديقه طاهره نماز خواندند، او صحابه منافق را مي شناخت. منافقيني كه پس از غدير خم توطئه قتل پيامبر  را چيدند و مي خواستند در راه بازگشت از غدير خم در راهي كه از كوه مي گذشت شتر حضرت را بترسانند تا برمد و حضرت به دره سقوط كند و به قتل برسد، امام جبرئيل اين نقشه را به سمع مبارك نبوي رسانيد.

پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم چون به محل مورد نظر رسيدند منافقين با چهره هاي بسته هر كدام ظرفي كه داخل آن سنگريزه بود از بالا رها نموده و شروع به داد و فرياد و نعره زدن كردند امام عمار مهار ناقه را گرفته بود و حذيفه هم در كنار آن حضرت بود و سرانجام نقشه آن كوردلان نقش برآب شد.

پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم آن منافقين را به حذيفه معرفي نمودند كه عبارت بودند از اولي و دومي و سومي و ابو عببيده و معاذ بن جبل و سالم و معاويه و پدرش ابوسفيان و عمرو عاص و طلحه و زبير و سعدبن ابي وقاص و عبدالرحمن بن عوف و ابوموسي اشعري و مغيرة بن شعبه و ابوهريره و اوس بن الحدثان و ابوطلحه و ابوقتاده انصاري و ابو مسعود.

و حذيفه همه را به خاطر سپرد، به همين دليل بود كه غاصبين خلافت، بعد از آن واقعه از حذيفه مي ترسيدند كه مبادا انان را به مردم معرفي كند.

لذا حذيفه بر جنازه هر كس حاضر نمي شد ديگران مي فهميدند كه ميت از منافقين بوده است. نكته جالب آنجا بود كه حذيفه بر ابوبكر نماز نخواند، و دومي براي سرپوش گذاشتن بر نفاق خويش و تبرئه خود، از حذيفه مي پرسيد: اگر اين شخص از منافقين است بگو تا من بر او نماز نخوانم.

اين بزرگوار چهل روز پس از خلافت ظاهري اميرالمؤمنين در مدائن از دنيا رحلت فرمود، او قبل از رحلت به دو فرزندش صفوان و سعيد وصيت كرد كه هميشه ملازم اميرالمؤمنين عليه السلام باشند و ايشان هم به وصيت پدر عمل كردند تا در جنگ صفين به شهادت رسيدند.

*****

2) تبعيد امام جواد عليه السلام به بغداد

در سال 220 هجري امام جواد عليه السلم به دستور معتصم عباسي لعنة الله عليه از مدينه به بغداد تبعيد شدند.

3) ورود اسراي اهل بيت عليهم السلام به بعلبك

بنابرنقلي ورود اسراي اهل بيت عليهم السلام به شهر بعلبك و استقبال مردم آن شهر از نيزه داران با شكر و سويق و آذوقه در اين روز بوده است كه حضرت ام كلثوم عليها السلام با ديدن اين منظره در حق آنان نفرين كردند.

تقويم شيعه،45-44


تاریخ تهیه مطلب: 1388/10/25

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -