انهار
انهار
مطالب خواندنی

11 ذی القعده (ولادت حضرت رضا علیه السلام)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
.

نام: علی علیه السلام

کنیه: ابو الحسن

لقب معروف: رضا علیه السلام

القاب دیگر: رضی، صابر، ضامن آهو، حمید، فاضل، صدیق

نام پدر: امام موسی بن جعفرعلیه السلام

نام مادر: نجمه خاتون علیها السلام

محل ولادت: مدینه طیبه

تاریخ ولادت: یازدهم ذی القعده سال صد و چهل و هشت هجری

عمر مبارک:‌ پنجاه و پنج سال

مدت امامت: 20 سال

نقش نگین انگشتر: (ماشاء الله لا قوة إلا بالله)

شهادت: آخر صفر سال 203 هجری

علت شهادت: مسمومیّت به واسطهٔ انگور زهرآلود

محل دفن: مشهد مقدس

نام قاتل: مأمون پسر هارون الرشید لعنة الله علیهما.

**************

مقام مادر حضرت رضا علیه السلام

مادر حضرت رضا علیه السلام «اُمّ ولد» بود و «اُمّ البنین» خوانده می شد. نام او «نجمه» بود، حمیده مادر امام کاظم علیه السلام او را خرید، او از بهترین زنان از نظر عقل و دین بود، و از همه بیشتر به صاحبش حمیده، احترام می کرد.

روایت شده: حمیده در عالم خواب، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را دید، آن حضرت به حمیده فرمود: «ای حمیده نجمه را به پسرت موسی بن جعفر علیه السلام ببخش، همانا به زودی پسرت، از او دارای پسری خواهد شد که بهترین مردم روی زمین است.»

حمیده، پس از این خواب، نجمه را به پسرش بخشید[و از آن هنگام نجمه، همسر امام کاظم علیه السلام گردید] هنگامی که حضرت رضا علیه السلام از او متولد شد امام کاظم علیه السلام نجمه را «طاهره» نامید.

**************

شمه ای از فضایل و معجزات حضرت رضا علیه السلام

1) شیخ صدوق به سند معتبر از نجمه خاتون سلام الله علیها مادر ان بزرگوار وایت کرده که فرمود: «چون حامله شدم به فرزندم رضا هیچ وجه سنگینی حمل در خود احساس نمی کردم و چون به خواب می رفتم صدای تسبیح و تهلیل و تمجید حق تعالی را از شکم خود می شنیدم، خائف و ترسان بیدار می شدم و صدایی نمس شنیدم.

چون آن فرزند سعادتمند از من متولد شد دستهای خود را بر زمین گذاشت و سر مطهر خود را به سوی آسمان بلند کرد لبهای مبارکش حرکت می کرد و سخنی فرمود که من نفهمیدم.

2) و نیز شیخ صدوق به اسناد خود، از اباصلت هِرَوی نقل می کند:

هنگامی که حضرت رضا علیه السلام از نیشابور به سوی مأمون لعنة الله علیه حرکت نمود، در راه به نزدیک روستایی به نام «الحمراء» رسید در آنجا یکی از حاضران عرض کرد: «ای پسر رسول خدا، ظهر شد آیا نماز نمی خوانی؟

آن حضرت از مرکب پیاده شد و آب برای وضو طلبید، شخصی گفت: آب در همراه ما و در اینجا نیست، آن حضرت در آن سرزمین، نقطه ای از زمین را با دست مبارکش گود کرد، ناگاه چشمهٔ آبی، آشکار شد، آن حضرت و حاضران از آب چشمه وضو گرفتند و اثر چشمه تاکنون باقی است. 

3)   ابن شهر آشوب روایت کرده از سلیمان بن جعفری که در خدمت امام رضا علیه السلام بودم در بستانی از آن حضرت، ناگهان گنجشکی مقابل آن حضرت آمد بر زمین نشست و شروع کرد به ضجّه و اضطراب کردن، حضرت به من فرمود: ای فلانی می دانی که این گنجشک چه می گوید؟ گفتم نه. فرمود: می گوید ماری می خواهد جوجه های مرا بخورد، پس بردار این عصا را داخل خانه شو و مار را بکش.

سلیمان گفت: عصا بر دست گرفتم داخل خانه شدم، دیدم که ماری در جولان است، پس آن مار را کشتم

گفتاری دلنشین از امام رضا علیه السلام 

1) «والایمان اداء الفرائض و اجتناب المحارم. و الایمان هو معرفة بالقلب و أقرار بالسان و عمل بالأرکان.»

«ایمان یعنی: انجام واجبات؛ پرهیز از گناهان. ایمان یعنی: شناخت قلبی، اقرار به زبان، و عمل به وسیلهٔ اعضاء و جوارح.»

(تحف العقول ص 422)

****

2) شخصی از حضرت امام رضا علیه السلام پرسید: بهترین بندگان کدامند؟

آن حضرت فرمود:«آنانکه وقتی کار نیک کنند، شاد شوند، و هرگاه کار بد کنند، از درگاه  الهی طلب امرزس نمایند، و هرگاه نعمتی به آنها عطا شد، سپاس گویند،و وقتی دستخوش بلا شدند، صبر نمایند و هنگامی که خشمگین شدند، گذشت کنند.»

(تحف العقول ص 445)

****

3) «کسی که خود را حسابرسی کند، سود ببرد، و کسی که از رسیدگی به خود غافل شود، زیان ببرد، و کسی که از خدا بترسد، ایمن می شود، و کسی که عبرت بگیرد، بینا شود، و کسی که بینا شود بفهمد، و کسی که بفهمد آگاه شود.»

(بحارالانوار ج78 ص352)

****

4) «بهترین مال، ثروتی است که به وسیلهٔ آن آبروی انسان محفوظ بماند.»

(بحارالانوار ج78 ص352)

****

5) هفت چیز، بدون هفت چیز، یکنوع مسخره کردن خود است؛

 1- کسی که با زبان استغفار کند ولی در قلبش پشیمان نیست،

 2- کسی که از خدا طلب توفیق می کند،ولی برای بدست آوردن آن کوشش نمیکند.

 3- کسی که طلب دوراندیشی کند، ولی رعایت حریم دوراندیشی(تدبیر و احتیاط از لغزش) را ننماید.

 4- کسی که از خدا درخواست بهشت کند ولی در برابر سختیها صبر ننماید

 5- کسی که از آتش دوزخ به خدا پناه ببرد، ولی هوسهای دنیوی را ترک ننماید.

 6- کسی که خدا را یاد کند، ولی به سوی لقایش پیشی نگیرد.

 [توجه: در این حدیث به جای هفت موضوع، شش موضوع ذکر شده است.]

(بحارالانوار ج78 ص356)

**************

   

ماجرای ولایتعهدی حضرت امام رضا (علیه السلام) و دلایل آن

ماه ها از حضور امام علیه السلام در پایتخت حکومتی مامون گذشته بود و پیشنهادات مکرر مامون برای  ولیعهدی امام مورد قبول حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام ) قرار نگرفته بود . و در برخی مواقع پاسخهای صریح و کوبنده امام به مامون که حاکی از آگاهی ایشان از توطئه های پنهان و پشت پرده مامون بود و باعث برملا شدن آنها می شد خشم و غضب مامون را برمی انگیخت .یک روز که مامون پیشنهاد را از ولیعهدی فراتر برده بود به امام عرض کرد: می خواهم از خلافت کناره گیری کنم و آنرا به شما بسپارم و با شما بیعت کنم. امام علیه السلام در پاسخ به این دسیسه جدید مامون فرمودند:

«اگر خدا این خلافت را برای تو قرار داده است جایز نیست آنرا به دیگری ببخشی و خود کناره گیری کنی و اگر خلافت از آن تو نیست نمی توانی چیزی را که در اختیار تو نیست به دیگری واگذار کنی.»

بهر حال با تهدیداتی که از سوی مامون صورت می گرفت و با توجه به توطئه های خطرناک فرهنگی موجود امام رضا علیه السلام مجبور به پذیرش ولایتعهدی مامون گردید . که مختصرا" به برخی از دلایل عمده آن اشاره می گردد:

1) جان امام رضا علیه السلام و علویان و دوستان امام بصورت جدی در خطر بود؛

2) وجود امواج فکری و فرهنگی بیگانه در قالب بحثهای فلسفی و ایجاد تردید نسبت به مبادی خداشناسی و اشاعه کفر و الحاد باعث پذیرش ولیعهدی امام گردید چرا که  در صورت عدم پذیرش تمام زحمات ائمه گذشته به هدر می رفت و مجددا" نیاز به یک فداکاری و شهادت حیاتبخش دیگری چون صحنه دلخراش کربلا برای شیعه بود تا راه گشای حیات دوباره اسلام شود؛

3) پاسخ صریح امام به محمد بن عرفه در این خصوص چنین است: همان انگیزه ای که جدم امیرالمومنین (علیه السلام) را وادار به ورود به شورا نمود مرا وادار به پذیرش ولیعهدی نمود؛

4)بنظر علامه مجلسی اگر امام قبول نمی کرد مردم از خلافت ائمه ناامید می شدند و اقرار مخالفان به این موضوع که در خلافت نصیب و بهره دارند اعتبار پیدا می کرد.


تاریخ تهیه مطلب: 1388/8/6

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -