انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم ازدواج و تنگدستی ام مرجع تقلید: آیةالله العظمی مکارم شیرازی

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال سلام پسری هستم ۲۶ساله و دختری را دوست دارم که ۲۱ساله هست و قصد ازدواج داریم و خانواده هایمان درجریان هستند و قصد خواستگاری داریم ولی الان دستم تنگم و تا خودمو جمع و جور کنم با دختری که هم دیگه رو دوست داریم بیرون میریم و دست همدیگر  رو میگیریم و با هم راحت هستیم آیا از لحاظ شرع و دین اشکال ندارد؟ چیکار کنیم تا مسأله ای نداشته باشد. ممنون از پاسخگوئی شما
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله)
 

جواب:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
وقت شما به خیر و برکت و سعادت
بزرگوار دعا می کنم خداوند متعال هم برای شما و هم برای سایر جوانان کشورمان خوشبختی مقدم بفرمایید اما…
۱- فعلا چون محرم نیستید رفتنتان با یکدیگر بیرون و خصوصاً اینکه نوشته دست یکدیگر را می گیرید حرام و خلاف شرع است.
۲- این که نوشته اید با یکدیگر راحت هستید اگر منظورتان از این راحت بودند نگاه با لذت به یکدیگر باشد و گفتار تحریک آمیز با یکدیگر باشد این نیز حرام و خلاف شرع است.
پسرم اگر بنا دارید ازدواج کنید زندگی آینده خود را بر پایه های گناه بنیانگذاری نکنید و قرار ندهید زیرا هر گناهی عواقب وخیم خود را دارد و شما نمی توانید در آینده با وجود گناهانی که مرتکب شده اید خوشبختی را برای خود رقم بزنید بنابراین از گناه حتماً فاصله بگیرید تا موجبات خشم الهی و اولیاء دین علیهم سلام برای شما هموار نگردد.
این که نوشته اید به علت دست تنگی عدم توانایی مالی فعلا نمی توانید ازدواج کنید دلیل موجهی نیست و باید پدر و مادر شما و پدر و مادر ایشان با یک دیگر توانی کنید و سختگیری ها را کنار بگذارند تا کم‌کم آنچه در زندگی از اسباب و لوازم زندگی احتیاج هست برای تان فراهم شود این دلیلی که برای ازدواج نکردن ذکر کرده اید دلیل موجّه نیست زیرا خود ازدواج موجب می شود که فقر و تنگ دستی برطرف شود البته مشروط بر اینکه ازدواج بر مبنای گناه پایه‌ریزی نگردد. یاحقّ.



  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -