انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم اختلاف وضوی شیعیان و اهل سنت (مرجع تقلید آیةالله صافی گلپایگانی)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال من شیعه ی دوازده امامی هستم اما بعد از اینکه دوست سنّی ام آیه ۶ سوره ی مائده را به من نشان داد بسیار بر وضوی شیعه شک کردم زیرا احکام کاملا در سوره ی مائده آماده و هیچ منبعی بالاتر از قرآن نیست من با خود گفتم حتما مراجع تقلید محترم دلیل قابل قبولی برای نحوه ی وضو گرفتن در شیعه دارند. لطفا مرا از بلاتکلیفی نجات دهید.
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی(مدظله)
جواب: سلام علیکم؛
احکام دین فقط از قرآن نیست بلکه از چهار منبع گرفته میشود.
قرآن، سنّت، عقل و اجماع.
همه ی احکام در قرآن نیست
=====
مگر نماز صبح که دو رکعت هست یا رکعات سایر نمازها در قرآن آمده است؟
=====
پاسخ این سؤال ابتدائاً با یک روایت بیان می شود:
شیخ کلینی از زراره نقل می کند که امام باقر (علیه السلام) فرمود: «آیا برای شما کیفیت وضوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) را نقل ننمایم؟ عرض کردیم: آری، حضرت دستور داد که قدحی از آب حاضر کنند و آن را جلو روی خود گذارد سپس آستین های خود را تا آرنج بالا زد و کف دست راست خود را در آب وضو فرو برد و فرمود: در صورتی که دست پاک باشد باید چنین کرد. سپس مشت خود را پر از آب کرد و بر پیشانی خود ریخت و فرمود:« بسم الله» و آب را بر محاسن خود جاری ساخت و دست خود را بر صورت و پیشانی خود کشید. سپس دست چپ خود را پر از آب کرد و بر روی آرنج دست راست خود ریخت و آن را بر ساق دست خود کشید، آنگاه آب تا سر انگشتانش جاری شد. سپس دست راست خود را پر از آب کرد و بر آرنج دست چپ ریخت و بر ساق دست چپ خود کشید و آب را بر اطراف انگشتانش جاری ساخت و بعد جلو سر خود و روی پاهای خود را با تری باقیمانده در دست راست و دست چپ خود مسح کشید[1].
زراره گوید امام باقر (علیه السلام) فرمود:شخصی از امیرمؤمنان (علیه السلام) در باره وضو پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) سؤال کرد. حضرت درست این جریان را برای او نقل فرمود.
اما پاسخ به تفاوت وضوی شیعیان و اهل سنّت
سؤال:
پس اختلاف شیعه و سنی در وضو گرفتن چیست؟
چرا شیعیان مسح پا می کشند و اهل سنت پاهایشان را می شویند؟
پاسخ:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «الوضوء شطر الإیمان»[2]؛ «وضو جزء ایمان است.»
اختلاف فقها دراین باره:
آیه وضو در قرآن
خداوند در قرآن به هنگام بیان وجوب وضو و کیفیت آن می‌فرماید:
«یَا أیهَا الّذین آمنوا إِذا قمتم إلی الصلاة فَاغسِلوا وجوهَکم و أَیدیَکُم إِلی المرافق و امسحوا بروءوسکم و أرجلکم إلی الکعبین و إن کنتم جُنُباً فَاطّهّروا وإن کنتم مرضی أو علی سفر أو جاء أحد منکم من الغائط أو لامستم النساء فلم تجدوا ماءً فتیمّموا صعیداً طیّباً فامسحوا بوجوهکم و أیدیکُم منه ما یرید اللّهُ لیجعل علیکم من حرجٍ و لکن یرید لیطهّرکم و لیتمّ نعمته علیکم لعلّکم تشکرون»[3]
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که به نماز می‌ایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید و سر و پاها را تا برآمدگی جلو پا مسح کنید و اگر جنب باشید، غسل کنید و اگر بیمار یا مسافر باشید،یا یکی از شما قضای حاجت کرده، یا با زنان تماس گرفته (آمیزش جنسی کرده‌اید) و آب نیابید، با خاک پاکی تیمّم کنید و از آن، بر صورت و دستها بکشید. خداوند نمی‌خواهد مشکلی برای شما ایجاد کند، بلکه می‌خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام کند، شاید شکر او را به جای آورید.»
در این آیه حدود صورت، که باید در وضو شسته شود توضیح داده نشده اما در روایات ائمه (علیهم السلام) وضوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) را مشروحا بیان کرده‏اند.
حدود وضو
1- حد صورت از طرف طول از رستانگاه مو تا چانه و از طرف عرض آنچه در میان انگشت وسط و ابهام (انگشت شست) قرار می‏گیرد، ذکر شده و این در حقیقت توضیح همان معنایی است که از کلمه «وجه» در عرف فهمیده می‏شود، زیرا وجه همان قسمتی است که انسان به هنگام برخورد بر دیگری با آن «مواجه» می‏شود.
2- حد دست که باید در وضو شسته شود، «تا آرنج» ذکر شده، زیرا مرافق جمع «مرفق» به معنی «آرنج» است، و چون هنگامی که گفته می شود دست را بشوئید ممکن است به ذهن چنین برسد که دستها را تا مچ بشوئید، زیرا غالبا این مقدار شسته می شود، برای رفع این توهم می‏فرماید: تا آرنج بشوئید (إِلَی الْمَرافِقِ). و با این توضیح روشن می‏شود، کلمه «الی» در آیه فوق تنها برای بیان حد شستن است نه کیفیت شستن، که بعضی گمان کرده‏اند و چنین پنداشته‏اند که آیه می‏گوید: باید دستها را از سر انگشتان به طرف آرنج بشوئید (آن چنان که در میان جمعی از اهل تسنن رائج است).
بنا بر این فقط مقداری از دست که باید شسته شود در آیه ذکر شده، و اما کیفیت آن در سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) و به وسیله اهل بیت (علیهم السلام) به ما رسیده و آن شستن آرنج به طرف سر انگشتان است.
3- کلمه «ب» که در «بِرُؤُسِکُمْ» می‏باشد طبق صریح بعضی از روایات و تصریح بعضی از اهل لغت به معنی «تبعیض» می‏باشد، یعنی «قسمتی» از سر را مسح کنید که در روایات ما محل آن به یک چهارم پیش سر، محدود شده و باید قسمتی از این یک چهارم هر چند کم باشد با دست مسح کرد- بنا بر این آنچه در میان بعضی از طوائف اهل تسنن معمول است که تمام سر و حتی گوشها را مسح می‏کنند، با مفهوم آیه سازگار نمی‏باشد.
4- قرار گرفتن «ارجلکم» در کنار «رؤوسکم» گواه بر این است که پاها نیز باید مسح شود نه اینکه آن را بشویند (و اگر ملاحظه می‏کنیم «ارجلکم» بفتح لام قرائت شده بخاطر آن است که عطف بر محل «بِرُؤُسِکُمْ» است نه عطف بر «وجوهکم»).
5- کعب در لغت بمعنی برآمدگی پشت پاها و هم بمعنی مفصل یعنی نقطه‏ای که استخوان ساق پا با استخوان کف پا مربوط می شود آمده است. البته مذاهب اهل سنت نیز «الی» در آیه شریفه را برای تعیین مقدار لازم برای شستن معنا می کنند.
تفاوت وضوی شیعه و اهل سنت در شستن دست ها
شیعه و سنی اتفاق نظر دارند که در آیه شریفه راجع به جهت شستن که از انگشتان به سوی آرنج باشد و یا بالعکس، صحبتی نشده است و آیه فقط مقدار لازم را بیان کرده است. یعنی دست تا مچ کافی نیست و تا کتف لازم نیست، بلکه باید تا آرنج شسته شود. اما شیعه از طریق روایات اهل بیت(علیهم السلام)[4] که وضوی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) را توضیح داده اند، متوجه شده است که شستن باید از بالا به پایین و از آرنج به سوی انگشتان باشد و بالعکس صحیح نیست. ولی در روایات اهل سنت توضیحی راجع به این نرسیده است. لذا مذهب اهل سنت هر جور شستن را چه از بالا به پایین و چه از پایین به بالا صحیح می داند.
علت تفاوت وضوی شیعه و اهل سنت در مسح یا شستن پاها
آغاز اختلاف در زمینه مسح یا شستن پاها در دوره خلافت خلیفه سوم بوده است. از برخی روایات استفاده می‌شود که شستن پاها به هنگام وضو به جای مسح، سنّت بوده و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) در بخشی از عمرشان به آن دستور داده‌اند. اما وقتی سوره مائده نازل شد که در آن آیه وضو و دستور مسح پاها به جای شستن آنها وجود دارد، سنّت قبلی نسخ شده و وظیفه این می‌شود که در وضو پس از شستن دستها، سر و پاها مسح شود. پس از گذشت زمانی، برخی که ناسخ و منسوخ را نمی‌شناخته‌اند، به سنّتی که نسخ شده عمل می‌کنند و همین موجب اختلاف بین مسلمانان می‌شود. غافل از اینکه پس از نزول قرآن، که حاوی سوره مائده، یعنی آخرین سوره‌ای که بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) نازل شد، وظیفه مسلمانان عمل به قرآن ناسخ است.
ابن جریر از انس روایت می‌کند: «قرآن به مسح پاها به هنگام وضو حکم کرد، در حالی که سنّت، شستن پاها بود» و ابن عباس می‌گوید: «مردم در وضو پای خود را می‌شویند در حالی که در قرآن چیزی را جز مسح پاها نمی‌یابم».[5]
بین روایاتی که حاکی از عمل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) در شستن پاها و ظهور آیه در لزوم مسح است، می توان گفت که شستن پاها قبل از نزول آیه وضو بوده است. نظیر این مطلب را در باره مسح بر کفشها (به هنگام سفر) هم مشاهده می‌کنیم؛ زیرا حاتم بن اسماعیل از جعفر بن محمد و وی از پدرش و او از علی (علیه السلام)روایت کرده است: «قرآن حکم مسح روی کفشها را نسخ کرده است».
عکرمه از ابن عباس روایت کرده است: آیه وضو پس از مسئله مسح روی کفش نازل شده و معنای کلام این است که اگر چه از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) در دوره‌ای دستور مسح روی کفش صادر شده بود، ولی قرآن خلاف آن را آورده و آن را نسخ کرده و فرموده است: «وامسحوا بروءوسکم و أرجلکم»؛ یعنی برپوست پا مسح کنید، نه بر کفش و جوراب.
یکی از دلایلی که حاکمان اصرار داشته‌اند که پاها به جای مسح، شسته شود، به خاطر کثیف بودن کف پاها مردم را بر این کار مجبور می‌کرده‌اند. از آنجا که بسیاری از مردم، پا برهنه بوده‌اند، آن را می‌پذیرفته‌اند.
روایاتی درباره نحوه وضوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) توسط حضرت علی(علیه السلام) و عثمان
1. از ابی مطر نقل شده است:
در مسجد با علی نشسته بودیم، مردی نزد علی آمد و گفت: نحوه وضوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) را به من نشان بده. علی (علیه السلام) قنبر را خواند و از او خواست ظرفی آب بیاورد. وقتی آب را آورد، دستان و صورتش را سه بار شست. آن گاه انگشت خود را در دهانش کرد و سه بار استنشاق نمود و سه بار بازوهای خود را شست و سرش را یک بار و پاهایش را تا برآمدگی آن مسح کرد، در حالی که هنوز از محاسنش به سینه آب می‌چکید. آن گاه پس از وضو جرعه‌ای آب نوشید و گفت: کجاست آن که از وضوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) پرسید؟ وضوی رسول خدا چنین بود.
2. از بسر بن سعید نقل شده است:
عثمان به محلی که مردم اجتماع می‌کردند آمد و خواست وضو بگیرد. او نخست مضمضه و استنشاق کرد؛ آن گاه صورتش را سه بار شست و دستانش را هر کدام سه بار شست و سر و پاها را هر کدام سه بار مسح کرد. سپس گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) را دیدم که چنین وضو گرفت؛ ای کسانی که حضور دارید! آیا چنین است؟ گروهی از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) که نزد او بودند، گفتند: آری.
کیفیت وضوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) از زبان اهل بیت (علیهم السلام)
1. داودبن فرقد نقل کرده است: قال: سمعت أبا عبداللّه (علیه السلام) یقول: إنّ أبی کان یقول: إنّ للوضوء حدّاً، من تعدّاه لم یوءجر، و کان أبی یقول: إنّما یتلدّد، فقال له رجل و ما حدّه؟ قال: تغسل وجهک و یدیک، و تمسح رأسک و رجلیک؛
از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می‌گفت: «پدرم می‌گفت: وضو حدی دارد که اگر کسی آن را رعایت نکند، اجر نمی‌برد. پدرم می‌گفت: ولی با این مسئله دشمنی می‌شود. مردی به او عرض کرد: حد آن چیست؟ فرمود: صورت و دستانت را بشوی و سر و پاهایت را مسح کن.[6]
2. زراره و بکیر از امام باقر (علیه السلام) در باره کیفیت وضوی رسول خدا پرسیدند، امام در پاسخ، ظرف آبی طلبید و کف دست راستش را در آن فرو برد و مشتی آب برداشت و بر صورت ریخت و آن را شست. آن گاه دست چپش را در آب فرو برد و مشتی آب برداشت و بر بازوی راست ریخت و آن را از آرنج تا کف دست بدون این که به آرنج برگردد، شست. سپس دست راستش را در آب فرو برد و مشتی آب برداشت و آن را بر بازوی چپ از ابتدای آرنج ریخت و آن را مانند دست راست شست. پس از آن با رطوبت کف دست، سر و پاها را بدون این که آب تازه با دست بردارد، مسح کرد. سپس فرمود: لازم نیست انگشتان را زیر شراک (بند نعلین) فرو برد. آن گاه فرمود: خداوند می‌فرماید: «یا أیهَا الذین آمنوا اذا قمتم إلی الصلاة فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم»پس نباید از مرفق تا انگشتهای دست چیزی ناشسته بماند؛ زیرا خداوند می‌فرماید: «اغسلوا وجوهکم و ایدیکم إلی المرافق» سپس فرموده است: «وامسحوا بروءوسکم و أرجلکم إلی الکعبین». بنابراین اگر کسی مقداری از سر و پاها را از انگشتان تا برآمدگی مسح کند، کفایت می‌کند.پرسیدیم: برآمدگی پاها کجاست؟ امام (علیه السلام) فرمود: پایین‌تر از مفصل ساق. آن گاه پرسیدیم: آیا یک مشت آب برای شستن صورت و یک مشت برای شستن دست کافی است؟ امام (علیه السلام) فرمود: آری اگر کشیدن دستها خوب انجام شود، دو مشت آب، برای کلّ وضو کفایت می‌کند.[7]

[1] الکافی، ج: 3 ص: 25، حدیث 4.
[2] وسائل الشیعه، ج‌1، باب اول از ابواب وضو.
[3] سوره مائده، آیه6.
[4] مستدرک وسائل الشیعه ج1، ص302- 303، ح 683- وسائل‏الشیعة ج 1، ص 387؛ بَابُ کَیْفِیَّةِ الْوُضُوءِ وَ جُمْلَةٍ مِنْ أَحْکَامِهِ
[5] الدر المنثور، ج‌3، ص‌1و4.
[6] الکافی، ج‌3، کتاب الطهارة، باب ((مقدار الماء الذی یجزی‌للوضوء و الغسل و من تعدی فی الوضوء)) حدیث‌3.
[7] کافی، ج‌3، کتاب طهارت، ((باب صفة الوضوء))، حدیث 5.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -