انهار
انهار
مطالب خواندنی

قصد اقامت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: قدورد فی«صدق الاقامه» فی تعلیقتکم علی العروه قواطع السفر قولکم: «لا بأس لنحو ساعه او ساعتین مما لا یضر عرفا باقامه العشره» لذلک یرجی هل المراد من عدم البأس بالساعتین مثلاً هو مجموع العشره ایام؟ او ان المراد مجموع النهار هو مقتضی التعلیق علی کلام الماتن الذی جوز الخروج نهاراً؟

جواب: المراد هوالخروج من محل الاقامه ساعه الی ساعتین فی مجموع العشره.

سؤال: هل المراد من العرف المذکور هو خصوص عرف البلد الذی یسکن فیه؟ فان من الممکن اختلاف الاعراف و بالنتیجه اختلاف حکمها؟

جواب: العبره بعرف بلد الاقامه.

سؤال: در مسأله شماره 1338 رساله بیان شده: «مسافری که می خواهد ده روز در محلی بماند، اگر از روز اول قصد داشته باشد که در بین ده روز به اطراف آن جا برود، چنانچه جایی که می خواهد برود، از مقدار ترخص دورتر باشد، باید در تمام ده روز نماز را شکسته بخواند. ولی چنانچه بخواهد یک ساعت یا دو ساعت برود و برگردد در همه ده روز باید نمازش را تمام بخواند.» لطفاً بفرمایید، آیا در مدت ده روز اول هر روز می تواند به مدت یک ساعت یا دو ساعت برود و برگردد یا اینکه در مدت ده روز فقط یک بار می تواند به مدت یک یا دو ساعت برود و برگردد. و همچنین در مورد رفت و برگشت ده روز دوم و سوم فتوای حضرتعالی را بیان نمایید.

جواب: در فرض مسأله در تمام ده روز اقامه، باید قصد بیشتر از یک مرتبه به مقدار یک ساعت بیرون رفتن نداشته باشد. ولی بعد از تحقق قصد اقامه و خواندن نماز چهار رکعتی بیرون رفتن هر روز به هر مدت کمتر از مسافت شرعی مانع ندارد.

سؤال: آیا کسی که می خواهد در غیر وطن خود قصد اقامت ده روز کند، تا چه اندازه ای قصد خروج از محل اقامت، اشکال ندارد؟

جواب: قصد خروج از محل اقامت به مدت یکی دو ساعت تا کمتر از 5/22 کیلومتر برای یک بار در طول ده روز به قصد اقامت ضرری نمی زند و بیشتر از آن مضر است.

سؤال: اذا نوی شخص الاقامه عشره ایام فکم مره یسوغ له مغادره محل الاقامه الی مادون المسافه خلال العشره؟

جواب: اذا کان من قصده حینما نوی الاقامه ذلک جاز له قصد الخروج الی مادون المسافه بقدر ساعه الی ساعتین.

سؤال: در تحریر، بیرون رفتن به باغات و مزارع را می فرمائید اشکال ندارد آیا تکرار و قصد تکرار هم اشکال درش نیست؟

جواب: رفتن به محدوده محل اقامت اگر تکرار هم شود اشکال ندارد.

سؤال: مسافری در یک محل قصد اقامت ده روز می نماید، آیا دور شدن چهار فرسخ از محل، قصد اقامت را از بین می برد یا خارج شدن از حد ترخص؟

جواب: بعد از محقق شدن قصد اقامه با رفتن به کمتر از چهار فرسخ حکم اقامه باقی است.

سؤال: کسانی که بلاد کبیره وطن آن ها نمی باشد، اگر بدانند که حداقل یک روز را در مدت ده روز از محل سکونت خود به محل دیگری می روند، در اینصورت آیا می توانند قصد اقامت نمایند؟

جواب: نمی توانند قصد کنند و حکم مسافر دارند.

سؤال: اگر بعد از 30 روز تردید در مسافرت تمام باید خواند حالا آیا اگر به جهت دیگر شکسته می خوانده مثل اینکه بیش از یک ساعت و دو ساعت از حد ترخص هر روز بیرون می رفته آیا بعد از سی روز هم تمام بخواند؟

جواب: حکم مذکور در صورتی است که در یک محل سی روز متردداً بماند.

سؤال: اگر کسی ده روز قصد اقامت نمود، می تواند تا دو ساعت از حد ترخص خارج شود و نماز او هم شکسته نمی شود، ولی اگر کسی سی روز مردد در مکانی بماند، بعد از سی روز باید نماز را تمام بخواند ولو این که دو روز بماند؛ سؤال این است: اگر در بین این دو روز که باید نمازش را تمام بخواند برای دو ساعت از حد ترخص خارج شود حکمش چیست؟

جواب: تا به حد مسافت شرعی با قصد مسافت خارج نشده، نمازش تمام است.

سؤال: این جانب ساکن تهران هستم و برای مدت نامشخصی به یکی از شهرهای خوزستان اعزام شده ام و هر ماه برای مرخصی به تهران می آیم و از زمان ورود به خوزستان قصد اقامت ده روز کرده و ملزم هستم که فاصله محل قصد اقامت تا محل کارم را(در حدود 5 کیلومتر) روزانه طی کنم، لطفاً بفرمائید: انجام فرائض دینی من چه صورتی دارد؟

جواب: اگر محل سکونت و محل کار شما در یک شهر باشد، قصد ده روز محقق می شود و اگر محل کار، خارج شهر محل سکونت باشد، در فرض مزبور قصد ده روز محقق نشده و حکم مسافر دارید.

سؤال: اگر کسی که قصد داشته باشد ده روز در محلی غیر از وطن بماند، از آن محل به محله های دیگر شهر و روستاهای اطراف رفت و آمد کند، در صورتی که فاصله آنها تا محل اقامت کمتر از 5/22 کیلومتر باشد، وظیفه اش نسبت به نماز و روزه ها چیست؟

جواب:  در فرض مرقوم حکم مسافر دارید، بلی در صورتی که قصد ماندن ده روز در یک محل نمایید و بعد از آن به کمتر از مسافت بروید، نماز شکسته نمی شود.

سؤال: در شهری غیر از وطن خویش سکونت دارم، محل کارم ده کیلومتر خارج از همین شهر است و قصد اقامت دائم نیز در آن جا ندارم، آیا می توانم در حالی که هر روز به سر کار می روم، قصد اقامت ده روز در محل سکونت نموده، نمازم را تمام بخوانم؟

جواب: با فرض این که ده روز فقط در محل سکونت نمی مانید، نمی توانید قصد کنید.

سؤال: اگر کسی قصد کند که در جایی ده روز بماند و بداند که در بین ده روز از حد ترخص خارج می شود، آیا قصد او منعقد می شود یا نه؟ و اگر نداند که از حد ترخص خارج می شود- ولی خارج شود- آیا بعد از برگشتن نیاز به قصد مجدد دارد؟

جواب: هنگام اقامت ده روز، قصد خروج از حد ترخص محل اقامت به مدت یکی دو ساعت مضر نیست و بیش از آن که اگر قصد دارد خارج شود ضرر به نیت اقامت می رساند و در موردی که قصد خروج مضر نیست در بازگشت تجدید نیت لازم نیست.

سؤال: شخصی در محلی قصد ده روز نموده نماز و روزه اش را تمام می خواند حال بنا بر جواز مسافرت به مادون سفر اگر این شخص در بین ده روز اتفاقاً به وطن خود مسافرت نماید در صورتی که فاصله اش هشت فرسخ نباشد آیا چون به وطن رسید قصدش به هم نمی خورد ولو اینکه رفتن و اقامت و برگشتن دو سه ساعت بیشتر طول بکشد؟ یا اینکه قصدش به هم می خورد و بعد از برگشتن می بایستی یا قصد کند یا نمازش را شکسته بخواند؟ نظر مبارک را بیان فرمائید.

جواب:  درفرض مرقوم قصد به هم نخورده است و نمازش تمام است و تجدید قصد لازم نیست.

سؤال: اگر مسافری در محلی که سفر کرده و از بلاد کبیره نیست قصد اقامت ده روزه نماید بعد از آن که ده روز در آن جا اقامت کرد و روز یازدهم به روستایی برود که فاصله آن تا محل اقامت یک فرسخ باشد و یک روز در آن جا بماند آیا در آن یک روز نماز وی شکسته است یا نه و همچنین پس از بازگشت به محل اقامت لازم است دوباره قصد عشره بنماید یا خیر؟

جواب: اگر موقع رفتن به روستا قصد سفر جدید ندارد و بازگشت به محل اقامت به حساب محل اقامت است نماز در روستا و در محل اقامت در فرض مرقوم تمام است و نیازی به تجدید قصد اقامت نیست.

سؤال: اگر کسی در جایی قصد اقامت نمود و پس از آن هر روز می خواهد برای کار کردن بمادون مسافت شرعی برود، آیا نماز او تمام است یا قصر؟ و اگر از اول قصد داشته باشد که بعد از ده روز برود و برگردد یا تصادفاً چنین تصمیمی بگیرد، آیا با هم فرقی دارند یا نه؟

جواب: اگر بعد از ده روز به کمتر از مسافت رفته، نماز او تمام است، هر چند از اول قصد آن را داشته باشد.

سؤال: اگر شخصی، با رعایت شرایط، در محلی قصد اقامت ده روز کند ولی بعداً برای کاری پیش بینی نشده بخواهد بیش از یک بار و بیشتر از چند ساعت تا کمتر از مسافت 5/22 کیلومتر از محل اقامت خود خارج شود آیا به اقامت او ضرر می زند؟

جواب: اگر از اول قصد خروج نداشته و حداقل یک نماز چهار رکعتی را با نیت اقامت خوانده است بعد از آن خارج شدن به مقدار کمتر از مسافت شرعی، هر چند بار و چند ساعت به قصد اقامت ضرر نمی زند.

سؤال: این جانبان پرسنل پدافند هوائی جزیره کیش به عرض عالی می رساند که محل خدمت و انجام وظیفه و محل اقامت ما تا شهر کیش کمتر از چهار فرسخ و بیشتر از حد ترخص است و در بین ده روز بطور مکرر از حد ترخص خارج می شویم و مدت خدمت ما در این جزیره بعضی دو سال و بعضی سه سال و بعضی تا پنج سال است آیا با اینکه در بین ده روز هر روز با یک روز در میان و یا دو روز در میان چند ساعت از حد ترخص خارج می شویم قصد اقامه محقق می شود یا نه تکلیف نماز و روزه ما چیست؟

جواب: اگر در حین نیت اقامت ده روز بنای خارج شدن از محل اقامت به بیش از یکی دو ساعت دارند قصد اقامت محقق نمی شود ولی اگر بار اول بنای خارج شدن نداشته باشند پس از نیت اقامت و خواندن یک نماز چهار رکعتی تا سفر هشت فرسخی پیش نیامده حکم اقامت باقی است.

سؤال: برای فردی که در شهری غیر از وطن خود، قصد اقامت ده روز کرده است، حد ترخص چقدر می باشد؟

جواب: باید قصد کند که از شهر و حدود عرفیه آن خارج نشود.

سؤال: در رساله مسأله 1347 فرموده اید:

«مسافری که قصد کرده 10 روز در محلی بماند اگر بیشتر از ده روز در آن جا بماند تا وقتی مسافرت نکرده باید نمازش را تمام بخواند و لازم نیست دوباره قصد ماندن ده روز کند».

خواهشمندم بفرمایید که مقصود از مسافرت در اینجا طی کردن حد شرعی است؟ یا گذشتن از حد ترخص هم مسافرت محسوب می شود؟

جواب: منظور سفر شرعی به مقدار مسافت است.

سؤال: در حدود چهارده سال قبل، از قوچان محل تولدم به مشهد و بعد از یک سال به تهران آمده و استخدام شدم. و بعد از هشت سال جهت کار به بندرعباس منتقل شدم. و دوباره بعد از سه سال به تهران برگشتم. و در یکی از خانه های سازمانی مسکن گزیدم.

با توجه به اینکه در گذشته تهران را وطن خود قرار داده، و از زادگاه خود اعراض وطن نمودم و قصد دارم منزلی که حدوداً شش کیلومتر با محل کارم فاصله دارد تهیه نمایم، در ضمن منزل کنونی من با محل کارم در حدود دو کیلومتر فاصله دارد، لطفاً بفرمایید:

آیا در منزل کنونی حکم مسافر را دارم؟ در این صورت که حکم مسافر را داشته باشم، آیا در صورت قصد ده روز کردن و صبح به محل کار رفتن و بعد از ظهر برگشتن، این قصد را از بین نمی برد؟ حکم نمازها و روزه های گذشته چه صورتی پیدا می کند؟

جواب: در محل فعلی در فرض مرقوم حکم مسافر دارید و چنانچه محل سکونت با محل کار در یک محله محسوب باشد قصد ده روز در یک محله صحیح است و نماز و روزه تمام است، ولی اگر دو محله محسوب باشد، با فرض خروج روزانه از منزل به محل کار قصد اقامت صحیح نیست و نماز و روزه قصر است و نمازهای گذشته اگر مخالف وظیفه مقرره انجام شده قضاء دارد.

سؤال: این جانب در پادگان محل خدمتم که در تهران می باشد، قصد ده روز نموده نماز را تمام خوانده و ماه رمضان هم روزه گرفتم، در این مدت هر سه روز یک مرتبه به منزل یکی از بستگان که در حدود پانزده یا شانزده کیلومتری پادگان واقع شده بود، می رفتم و روز بعد بر می گشتم و اطلاعی از فتوای امام در مورد بلاد کبیره نداشتم، لطفاً بفرمایید، تکلیفم در برابر نمازها و روزه های انجام شده چیست؟

جواب: اگر از اول قصد داشتید در دو محله ده روز بمانید قصد اقامت صحیح نیست و حکم مسافر دارید.

سؤال: انّی طبیب بیطری مهجّر من العراق اسکن فی قزوین و لست مستوطنابل ناوالرجوع اهلی و بلدی فی العاجل القریب(ان شاء الله) و انّ عملی یستوجب الخروج الی المسافه الشرعیه احیاناً فی کل یوم و احیاناً بین یوم و یوم و من المعلوم انّ عملی فی هذه السفرات الطبابه البیطریه و علی هذا لا یتم لی الاقامه فی البلد الذی اسکن فیه، فهل صلوتی فی البلد و فی اثناء السفر تامه ام اقصر فی صلوتی؟

جواب: یجب القصر فی مفروض السؤال.

سؤال: طلابی که به جبهه جنگ برای تبلیغ می روند با قصد ده روز می توانند در یک جا نماز خود را تمام بخوانند؟

جواب: اگر می دانند ده روز در یک جا می مانند قصد محقق است و باید نماز را تمام بخوانند.

سؤال: رزمندگانی که در جبهه ها هستند و یا امثال آن ها که صد در صد نمی دانند چند روز در یک محل می مانند و در عین حال احتمال دارد که دهها روز در همان جا بمانند آیا می توانند قصد اقامت ده روز کنند؟

جواب: اگر یقین به ماندن ده روز در یک محل نداشته باشند نمی توانند قصد اقامت ده روز کنند ولی اگر به حال تردید سی روز در یک محل ماندند از روز سی و یکم نماز ایشان تمام و روزه شان صحیح است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -