انهار
انهار
مطالب خواندنی

بیع معاطاتی

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 24 : معاملاتی که در بنگاه، طرفین حاضر می شوند و بعد از مقاولات بدون اینکه عقدی را انشا بکنند مشتری مبلغی به عنوان بیعانه به بایع می دهد تا در روز معینی که در محضر حاضر شدند و رسماً مبیع را منتقل کرد بقیه ثمن را بدهد. بفرمایید اولاً اینکه اینگونه قراردادها بیع معاطاتی است یا خیر ؟ و بر فرض بیع معاطاتی بودن با اعطای بعضی از ثمن آیا تمام بیع صحیح است یا اینکه آنچه در مقابل بعضی از ثمن است صحیح و بقیه باطل است؟ و اگر در مقابل بعضی از ثمن چک بدهد که مثلاً چند روز بعد نقد خواهد شد کافی است یا باید خود ثمن یا بعضی از ثمن باشد ؟

جواب:  اگر بدون قصد معاوضه اعطاء بعضی ثمن نشده معاطاة واقع نشده و صحیح نیست و در چک، محل اشکال است و تحقق معاطات باعطاء بعضی ثمن نیز مشکل است .

سؤال 25 : اگر خانه ای به ارزش دویست هزار تومان معامله شود مشتری پنجاه هزار تومان از قیمت خانه را بپردازد آیا فروشنده در صورتی که همه قیمت خانه را ریافت نداشته باشد می تواند معامله را فسخ نماید یا خیر ؟

جواب:  اگر معامله کرده اند بدون یکی از اسباب خیار حق فسخ ندارند و اگر معامله نکرده اند وقوع معامله باعطاء بعض ثمن محل اشکال دارد.

سؤال 26 : معمول است که بایع و مشتری می روند در بنگاه معاملاتی و طبق شرایطی که در قولنامه ثبت شده قرار می بندند که یک مبلغی نقد به بایع داده شود و بعد از مدتی در یکی از محاضر رسمی حاضر شوند تا رسماً مبیع را منتقل کنند و چنانچه یکی از متعاملین برای انجام معامله رسمی حاضر نشد مبلغ معینی بدهد آیا این قول و قرار در بنگاه، معامله است ولو معاطاة یا خیر؟ و اگر معامله باشد و برای متعاملین هیچ کدام از خیارات نباشد آیا چنین شرطی صحیح است که اگر یکی از این ها معامله را بهم زد و حاضر نشد در محضر برای انجام رسمی کردن معاملۀ فلان مبلغ بدهکار باشد یا خیر؟

جواب:  اگر به قصد معامله تمام مبلغ اعطاء و اخذ شده معامله واقع و شرط مذکور نافذ است. ولی اعطاء بعض ثمن در وقوع معامله مشکل است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -