انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرحی مفید

بزرگ نمایی کوچک نمایی

هفته دفاع مقدس بر همه ارتشيان ، سپاه پاسداران ، بسيج و نيروهاى مردمى و با ايمانى كه مخلصانه در گوشه و كنار اين كشور خود را براى اسلام و قرآن آماده كرده اند مبارك باد.
فرمانده معظم كل قوا - آيت الله العظمى خامنه اى
حيات راستين يك ملت ، همواره در گرو شناخت ، معرفت و آن گاه توجه نسبت به آرمانها و ارزشهاى خويش است و كوشش و تلاش جدى در حفظ پيشينه ها و دستاوردهاى ارزشمند و گرانقدر آرمانى و ملى هر قوم و امتى خود از جايگاه رفيع و والايى برخوردار مى باشند.
دوران هشت سال دفاع مشروع امت سلشحور ايران ، در حفظ و اعتلاى نظام مقدس اسلامى و حراست از مرزهاى عزت و شرف اين مرز و بوم - به مثابه يكى از حساس ترين بارزترين برهه اى حيات راستين اين ملت - همچون نگينى ، تا هميشه زمان ، پرتارك تاريخ حماسه و ايثار و پايدارى آزادگان جهان مى درخشد و اهتمام و تلاش در عرصه هاى گوناگون حفظ. پاسدارى از آن ارزشها و والاييها، نيز به همان ميزان مقدس و در خور ارج نهادن است.
حديث هشت سال دفاع مقدس ، مقاومت و مظلوميت ملتى كه قله هاى سربلند ايثار و حماسه و شرف را در راه دفاع از كيان مكتب ، انقلاب و ميهن اسلامى خويش در نورزيده است حكايت نامكرر و ماندگار دلاورى شهيدان وشاهدانى است كه با خون و جانشان سطر سطر تاريخ اين مرز و بوم اسلامى را نگاشته اند.
مطرح ساختن اين همه شجاعت ، رشادت و مقاومت دليرانه در چند صفحه كارى بس سخت و دشوار است و نمى توان حتى گوشه اى از آن را بيان كرد كه چگونه ملت ايران مردانه ايستادگى كردند و پيروز شدند.
در 31 شهريور 1359 رژيم بعثى عراق با تصميم و طرح و با هدف برانداختن نظام نوپاى جمهورى اسلامى ايران جنگى تمام عيار را عليه اين كشور آغاز كرد. رئيس جمهور عراق با ظاهر شدن در برابر دوربين هاى تلويزيون عراق با پاره كردن قرارداد 1975، آن قرارداد را يكطرفه زيرپا گذاشت و آغاز تجاوز رژيم بعثى را اعلام كرد تا مگر بتواند مطامع و خواسته هاى جاه طلبانه خود را از طريق جنگى ظالمانه و ناخواسته بر مردم ايران تحميل كند.
جنگى نابرابر در شرايطى به ايران اسلامى تحميل شد كه از جانب استكبار جهانى بويژه آمريكا تحت فشار شديدى قرار داشت و در داخل كشور نيز جناحهاى وابسته به غرب و شرق با ايجاد هياهوى تبليغاتى و ايجاد درگيرى هاى نظامى درصدد تعضيف دولت و تفرقه افكنى بودند و نيروهاى نظامى كشور نيز به خاطر تبعات قهرى انقلاب هنوز مراحل بازسازى و ساماندهى راه به طور كامل پشت سر ننهاده و هيچ گونه آمادگى براى مقابله با يك تهاجم گسترده و سراسرى به طول 1200 كيلومتر را با دشمن نداشتند.
امريكا براى به سازش كشاندن جمهورى اسلامى ودر نهايت تسليم آن ، فرصت حاصله از رخداد جنگى تحميلى عنيمت شمرد و حمايتهاى پنهان و آشكار لازم را در كليه زمينه هاى سياسى ، نظامى و اقتصادى از رژيم بعثى عراق به مورد اجرا گذاشت .
از سوى ديگر اتحاد جماهير شوروى سابق ، با تركيب حكومتى وقت ، كه متحد عراق محسوب مى شد، به خاطر ماهيت مستقل و غيروابسته انقلاب اسلامى كه شعار نه شرقى نه غربى را در سرلوحه سياست خارجى خود قرار داده و در رابطه با اشغال افغانستان موضعگيرى مستقلانه اى اتخاذ كرده و تجاوز اين ابرقدرت را محكوم كرده بود، خصومتش را با ارائه كمكهاى مختلف نظامى و اقتصادى به رژيم عراق مضاعف گردانيد.
ارتش عراق كه براساس محاسبات عجولانه خود از وضعيت و شرايط داخلى و خارجى جمهورى اسلامى ، فتح يك هفته اى تهران را تعقيب مى كرد، در روزهاى نخست تجاوز، بدون آن كه بامانعى جدى در مرزها برخورد كند، تا دروازه هاى اهواز و خرمشهر پيش تاخت و با مشاهده اين وضعيت ، به تداوم تجاوز علاقه مندتر شد. تحت چنين اوضاع و احوال ، امام ((ره )) به خروش آمد و نداى ملكوتيش دلهاى شيفتگان انقلاب و جمهورى اسلامى را مطمئن و آرام نمود و ملت شجاع ايران را جهت دفاع از كيان نظام مقدس جمهورى اسلامى و كشور ايران آماده كرده بدينسان دشمن كه در روزهاى اول تجاوز مقاومتى جدى و چشمگير در برابر خود مشاهده نكرده بود، به هنگام هجوم به خرمشهر با مقاومت قهرمانانه مردم اين شهر و رزمندگان اسلام رو به رو شد و اين واقعيت را پذيرفت كه آنچه را محاسبه و پيش بينى شده بود، فرضيه اى بيش نبوده و بين خيالپردازيها و واقعيات فاصله بسيار وجود دارد.
خلق حماسه ها آغاز شد، و على رغم كارشكنى هاى رئيس جمهور وقت ، در جايگاه فرماندهى كل قوا مقاومت سرسختانه دلاوران اسللام و فرزندان قرآن اوج گرفت . سراسر جبهه ها، آوردگاه تن و تانك بود عشق و ايمان به مبداء و معاد عشقى بى پايان و فناناپذير به خدا و امدادهاى الهى ، و اعتقاد و ايمان به مبداء و معاد عاملى بود تا دلاورمردان جمهورى اسلامى مرگ را با آغوش باز پذيرا شوند، و شهادت را كمال مطلوب بدانند.
دفاع مقدس و همه جانبه مردم مسلمان و انقلابى ايران اعم از واحدهاى جنگ هاى چريكى و پارتيزانى كه توسط ((سپاه پاسداران انقلاب اسلامى )) سازماندهى شده بود و عناصر ((واحد جنگهاى نا منظم )) تحت فرماندهى شهيد دكتر چمران (وزير دفاع و نماينده امام خمينى ((ره )) در شوراى عالى دفاع )، واحدهاى كلاه سبزهاى نيروى زمينى ارتش و تكاوران نيروى دريايى ارتش جمهورى اسلامى ايران ، گروهى چريكى تحت سرپرستى و نظارت آيت الله خامنه اى رهبر معظم انقلاب و نيز برخى از گروههاى عشايرى مسلح (كه بيشتر در نواحى مرزى شمالغرب و غرب كشور مستقر بودند) با حملات متعدد و زنجيره اى عليه واحدها، سنگرها و خودروها و نفرات جلودار و نيز گشتيهاى قواى متجاوز عراق آغاز گرديد.
همزمان با مقاومت اين نيروها، واحدهاى توپخانه ، هواپيماها و هليكوپترهاى بمب افكن و موشك انداز ارتش جمهورى اسلامى ايران خطوط و نيروهاى پيشتاز ارتش متجاوز عراق و نيز خطوط و واحدهاى عقبه و پشتيبانى ارتش عراق ، پلها، انبارهاى مهمات ، ستونهاى تانك و زرهپوش ، خودروهاى حامل نفرات و مهمات و تجهيزات و نيز تاسيسات و پايگاههاى اقتصادى و نظامى رژيم عراق را در عمق آن كشور و نيز نواحى اشغال شده در خاك ايران را آماج حملات كوبنده خود قرار دادند كه حمله حدود 140 فروند از هواپيماهاى جنگنده ارتش اسلام در يكى از نخستين روزهاى دفاع مقدس از جملعه جالبترين آنهاست .
مجموعه اين عملياتها و امدادهاى الهى شگفت انگيز و رعبى كه خداى متعال در دل دشمن انداخت مانع شد تا نيروهاى عراقى در مناطقى كه قابل پيشروى به نظر مى رسيد مكث و تامل كنند و اين امر باعث شد مناطقى مثل دزفول و انديمشك و تاسيسات نظامى و اقتصادى آنها سالم بماند و اهواز از خطر محاصره دشمن در امان بماند.
سابقه اختلافات مرزى ايران با همسايگان غرب كشور
اختلافات مرزى ايران و عراق به دوران حكومت سلسله صفوى در ايران و دولت عثمانى كه عراق بخشى از خاك آن بوده است ، باز مى گردد و هميشه شاخص ترين مظهر اختلافات بين ايران و همسايه غربى و او مسائل مربوط به حدود دو كشور بوده كه هميشه سياست تهران - استانبول و بعدا بغداد را توجيه مى كرده و ساير مسائل را هر چند ريشه هاى عميق داشته اند تحت الشعاع قرار مى داده است .
تا دوران قاجاريه حدود و ثغور دو كشور تعيين نشده بود - در آن هنگام براى نخستين بار تلاشهايى در اين زمينه انجام شد؛ يعنى مسائل مرزى اساس اختلافات و شاخص روابط سياسى ايران و عثمانى گرديد. پس از تاسيس كشور عراق نيز، بار ديگر موضوع تعيين دقيق مرزهاى دو كشور محور روابط سياسى بوده و اين مسئله هميشه باعث پيچيدگى روابط شده است . از جمله قراردادهايى كه در مورد اختلافات ايران و عراق به ثبت رسيده است مى توان به اين قراردادها اشاره كرد:
قرار داد سال 1639 ميلادى ما بين دولتهاى صفوى و عثمانى در مورد مرزهاى آبى و خشكى دو كشور، قرارداد مرزى 1746 ميان نادر شاه افشار و سلطان عثمانى ، قرارداد ((ارض روم )) كه متعاقب جنگهاى دو ساله (23 - 1821) بين حكومت وقت ايران و امپراتورى عثمانى در مورد حدود مرزى دو كشور به امضاء رسيد، معاهده 21 دسامبر 1911 در تهران و معاهده 1913 در قسطنطنيه (تركيه امروزى ) كه به موجب آن كميسيونى متشكل از نمايندگان ايران و عراق ، عثمانى ، روسيه و انگليس كار تعيين مرزها را به عهده مى گرفت ، قرارداد سال 1937 مرزى ايران و عراق كه تحت فشار انگليسيها به ايران تحميل شد و برخلاف اصول و قواعد جارى بين المللى - كه مبتنى بر حاكميت مشترك كشورهاى همجوار بر رودخانه مرزى است و مرز آبى بين كشور را در خط ميانه يا خط القعر رودخانه در نظر مى گيرد - براساس حاكميت عراق بر محدوده كوچك مقابل آبادان كه در حدود پنج كيلومتر مى باشد تنظيم شده است . با وجود اين عراق هم تعهداتى در حدود تامين آزادى كشتيرانى در شط العرب و رعايت حقوق ايران در اين رودخانه مرزى و صرف عوايد حاصله از محل عوارض ‍ ماخوذه از كشتى ها براى نگهدارى و لايرويى و بهبود كشتيرانى در اين راه آبى به عهده گرفته بود كه عملا آنها را مراعات نمى كرد.
دولت عراق به تعهدات خود در مورد تعيين خطوط مرزهاى زمينى دو كشور و نصب علائم مرزى هم عمل نكرده بود تا اين كه در سال 1957، ايران و عراق درباره اجراى مفاد اين قرار داد و تعيين يك داور سوئدى براى تعيين خطوط مرزى و نصب علائم موافقت كردند، ولى پيش از آن كه اين توافق به مرحله عمل برسد، رژيم سلطنتى عراق با يك كودتاى نظامى در ژوئيه سال 1958 سرنگون شد و ژنرال عبدالكريم قاسم رهبر نظامى جديد اين كشور شد.
عبدالكريم قاسم در تاريخ 11 آذر 1338 (12 دسامبر 1959) گفت :
((... عهدنامه 1937 بر اثر فشار به عراق تحميل شد و حاكميت دولت عراق به اندازه 5 كيلومتر در مقابل آبادان فقط براى اين منظور بخشيده شد كه از طرف شركتهاى نفتى مورد استفاده قرار گيرد و آنها از پرداخت ماليات به عراق رهايى يابند. عراق در موقعى كه وضع بغرنجى داشت و تحت تاثير عوامل فشار، 5 كيلومتر به ايران بخشيد و در اين باره ايران مستحق نبود، ولى عراق اميدوار بود كه مسائل مرزى حل شود. ليكن مسائل مرزى مثل ساير تاكنون حل نشد و اگر اين مسائل در آينده حل نشود، در مورد بخشش ‍ اين 5 كيلومتر پايبند نخواهيم بود و آن را به مادر ميهن باز خواهيم گرداند...))
بعد از اظهارات عبدالكريم قاسم ، راديو و مطبوعات عراق جنگ تبليغاتى شديدى عليه ايران آغاز كردند كه راديو مطبوعات ايران هم پاسخ گفتند و وزير امور خارجه وقت ايران در آذر 1338 سخنان مشروحى در مجلس ‍ شوراى ملى ايراد كرد.
حكومت عبدالكريم قاسم طى يك كودتاى نظامى در 19 بهمن 1341 توسط يك نيروى ائتلافى طرفدار جمال عبدالناصر و حزب بعث سرنگون شد و عبدالسلام عارف ، كه طرفدار پان عربيسم بود رئيس جمهور شد. به دليل نزديكى عارف با ناصر و با توجه به تيرگى روز افزون روابط بين دولت ايران و حكومت ناصر، رژيم ايران نتوانست با دولت عبدالسلام عارف در مورد اختلافهاى دو كشور به توافق رسد.
به دنبال قتل عبدالسلام عارف در سال 1345 برادرش عبدالرحمان عارف جانشين او شد. عبدالرحمن بزار نخست وزير عبدالرحمن عارف به منظور جلوگيرى از تيره شدن روابط با ايران و عراق ، اعلام كرد كه قصد دارد مذاكراتى با مسئولان ايرانى انجام دهد و سرانجام نيز دو كشور در مورد موضوعات زير به توافق رسيدند:
1 - عقب نشينى نيروهاى ايرانى از نواحى مرزى
2 - پايان دادن متقابل به اتهامات و جنگ تبليغاتى
3 - تشكيل كميته هاى مشترك به منظور مذاكره درباره مسائل مورد اختلاف
سازمان افسران جوان (جنبش انقلابى عرب ) به رهبرى ژنرال حسن البكر و صالح عماش و حردان تكريتى در صبحگاه 17 ژوئيه 1968 كاخ نخست وزيرى و رئيس جمهورى را محاصره كردند. عبدالرحمان عارف تسليم شد. و به دنبال آن رژيم بعثى جديد عراق به رياست احمد حسن البكر سياست خشن و آشتى ناپذيرى را نسبت به ايران در پيش گرفت .
روز پانزدهم آوريل سال 1969 دولت عراق شط العرب راجزئى از قلمرو خود اعلام كرد و به دولت ايران اخطار نمود، به كشتى هايى كه پرچم ايران را در شط العرب برافراشته است دستور دهد كه پرچم خود را پائين بياورند. عراق همچنين تهديد كرد: ((اگر در اين كشتى ها افرادى از نيروى دريايى ايران باشند بايد آن كشتى ها راترك كنند و در غير اين صورت عراق با قوه قهريه افراد نيروى دريايى ايران را از كشتى ها خارج خواهد كرد و در آينده نيز اجازه نخواهد داد كشتى هايى كه به بنادر ايران حركت مى كنند وارد شط العرب شوند...))
واكنش دولت ايران نسبت به سخنان معاون وزارت امور خارجه عراق - (نعمة النعمه ) كه آن را يك اتمام حجت به شمار مى آورد - سريع و قاطع بود.
امير خسرو افشار قائم مقام وقت وزير امور خارجه ايران در 30 ارديبهشت 1348 (آوريل 1969) طى نطقى در مجلس سنالغو معاهده 1937 را به طور رسمى اعلام كرد. دولت عراق كه با عزم راسخ ايران در دفاع از حقوق خود مواجه شده بود، از هرگونه اقدام نظامى عليه ايران خوددارى كرد.
در 9آذر 1350 (30 نوامبر 1971) نيروهاى نظامى ايران وارد جزاير ابوموسى ، تنب بزرگ و تنب كوچك شدند و به اين ترتيب حاكميت ايران بر جزاير مذكور اعاده شد. اين اقدام 24 ساعت قبل از انقضاى مدت معاهده قيمومت بريتانيا و خروج نيروهاى آن كشور از خليج فارس صورت گرفت و دليل اين امر بظاهر آن بود كه دولت ايران در اين مساله خود را با بريتانيا طرف مى دانست نه با شيخ نشينها.
اين مسئله بهانه تازه اى براى تشديد جنگ تبليغاتى عليه ايران شد. دولت عراق در واكنش به اين حركت ايران ؛ با اعزام عده اى از مقامهاى عاليرتبه حزبى و دولتى به كشورهاى جنوب خليج فارس ، تلاش گسترده اى به عمل آورد.
روز 10 آذر، دولت عراق روابط سياسى خود را با ايران و بريتانيا به اتهام تبانى آن كشور با ايران قطع كرد. روابط ايران و عراق به دنبال قطع مناسبات ديپلماتيك بين دو كشور به سرعت رو به رو خامت گذاشت .

سابقه برخوردهاى مرزى ايران و عراق قبل از شروع جنگ
از سال 1350 برخوردهاى مرزى بين دو كشور رو به افزايش گذاشت و اين موضوع با تحولات سياسى در روابط دو كشور و نيز منطقه در ارتباط مستقيم بود.
به دنبال اعاده حاكميت ايران بر جزاير سه گانه در آذر ماه 1350 نيروهاى نظامى ايران و عراق در مرزهاى دو كشور متمركز شدند و برخوردهايى نيز بين دو طرف روى داد.
پس از امضاى قرارداد دوستى و همكارى پانزده ساله عراق و اتحاد جماهير شوروى سابق ، در فروردين 1350 (آوريل 1972) برخورد شديدى بين نيروهاى دوم كشور ايران و عراق روى داد. در اين برخوردها، طرفين از تانك ، توپخانه و توپهاى صحرايى استفاده كردند.
در سال 1352 از تعداد برخوردها كاسته شد، اما بر شدت آنها افزوده شد. شديدترين و خونين ترين برخورد، معروف به ((يكشنبه خونين )) در 21 بهمن 1352 (10 فوريه 1974) در منطقه مهران و در حد علائم 32 و 33 مرزى ) روى داد. متعاقب اين برخورد دولت عراق پيشدستى كرده و به شوراى امنيت سازمان ملل شكايت كرد و ادعا نمود ايران ، پنج كيلومتر مربع از خاك عراق را اشغال كرده است و قصد تجاوز همه جانبه به عراق را دارد. دولت ايران ضمن اين كه از دبير كل خواست ، تا نماينده اى براى بازديد منطقه اعزام كند، ادعاهاى عراق را رد كرد و اعلام داشت كه سربازان عراقى به داخل خاك ايران تجاوز كرده اند.
شوراى امنيت پس از استمناع نظرات نمايندگان دو كشور در 28 فوريه 1974 (9 اسفند 1352) طى جلسه اى تصميم گرفت كه نماينده ويژه اى به منطقه اعزام كند تا پس از بررسيهاى لازم نتيجه را گزارش نمايد. سرانجام آتش بس در 16 اسفند 1352 (7مارس 1974) مورد اجرا گذاشته شد.
شوراى امنيت براى استماع گزارش نماينده ويژه دبير كل سازمان ملل تشكيل جلسه داد و پس از بررسى و مطالعه گزارش وى ، به تنظيم قطعنامه شماره 348 مبادرت ورزيد. در اين قطعنامه گفته شد كه دو طرف در اين موارد به توافق رسيده اند.
1 - رعايت اكيد قرارداد آتش بس 17 اسفند 1352 (7 مارس 1974)
2 - عقب نشينى سريع و همزمان نيروهاى دو كشور از نواحى مرزى .
3 - اجتناب از به كار بستن هر نوع اعمال خصمانه عليه يكديگر.
4 - از سر گرفتن مذاكرات دو كشور بدون هيچ گونه قيد و شرط به منظور حل همه مسائل دو جانبه .
پس از مدتى دو كشور موفق شدند دستور مذاكرات را تنظيم كنند. البته اين به معنى پايان مناقشات نبود، اما براى نخستين بار پس از پنج سال چاره جويى براى حل اختلافهاى دو كشور به وجود آمد.
وزيران امور خارجه ايران و عراق روز 19 مهر 1353 نخستين دور مذاكراتشان را در نيويورك انجام دادند. دومين دور مذاكرات وزيران امور خارجه در 24 مهر انجام شد و دو طرف توافق كردند كه تماسهاى خود را براى حل اختلافهاى موجود ادامه دهند.
طى مذاكراتى كه در استانبول در 26 دى 1353 (16 ژانويه 1975) با حضور وزيران خارجه ايران و عراق آغاز شد و تا 30 دى ماه به طول انجاميد، دولت ايران در خواستهايى را به شرح زير مطرح كرد:
1 - عراق تاسيسات نظامى به اتحاد جماهير شوروى ندهد.
2 - عراق به عناصر مخالف رژيم ايران پناه ندهد.
3 - عراق به تبليغات ضد ايرانى پايان دهد.
4 - با همكارى ايران به حفظ امنيت خليج فارس بپردازد.
البته اينها در خواستهاى سياسى ايران بود و در مورد مسائل مرزى ، ايران خواهان انعقاد قرارداد جديدى در مورد اروند رود براساس خط تالوگ بود، دولت عراق نيز حل مساله كردها را خواستار بود. مشكل ترين قسمت مذاكرات مربوط به اروند رود بود و همين مساله به بن بست مذاكرات و سرانجام عدم موفقيت آن منجر شد. عراق بر روى قرارداد 1316 همچنان پافشارى مى كرد، در حالى كه ايران انعقاد قرارداد جديدى براساس خط تالوگ را خواهان بود.
قرارداد 1975 الجزاير چگونه شكل گرفت ؟
يك ماه و نيم بعد از كنفرانس استانبول ، در جريان كنفران سران عضو اوپك با ميانجيگرى هوارى بومدين - رهبر فقيد الجزير، ملاقاتى بين محمد رضا شاه و صدام حسين روساى وقت دو كشور صورت گرفت كه نتيجه آن اعلاميه الجزيره بود. به موجب اين اعلاميه دو كشور توافق كردند كه مرزهاى آبى خود را براساس خط تالوگ (212) تعيين كنند و در مرزها نيز يك كنترل دقيق و موثرى به منظور رفع هرگونه نفوذى كه جنبه ((خرابكارانه )) داشته باشد، اعمال نمايند.
به منظور اجراى اعلاميه الجزيره ، وزراى امور خارجه ايران ، عراق ، و الجزاير از تاريخ 15 مارس تا 13 ژوئن 1975 به ترتيب در تهران ، بغداد، الجزيره و بغداد گرد آمدند. نتيجه اين چهار نشست امضاى ((عهدنامه مربوط به مرز مشترك و حسن همجوارى بين ايران و عراق )) در 13 ژوئن 1975 بود. اين عهدنامه داراى 3 پروتكل ضميمه و يك الحاقيه به شرح زير مى باشد:
1 - پروتكل راجع به علامتگذارى مجدد سرزمينى بين ايران و عراق .
2 - پروتكل راجع به تعيين مرز در رودخانه هاى بين ايران و عراق .
3 - پروتكل مربوط به امنيت در مرز ايران و عراق .
4 - الحاقيه مربوط به بند 5 ماده 6 عهدنامه .
عهدنامه 1975 داراى 4 موافقتنامه تكميلى نيز هست كه در 26 دسامبر 1975 در بغداد به امضا رسيد. اين موافقنامه ها عبارتند از:
- موافقنامه راجع به مقررات مربوط به كشتيرانى در اروند رود.
- موافقنامه راجع به استفاده از آب رودخانه هاى مرزى .
- موافقنامه راجع به تعليف احشام .
- و موافقنامه راجع به به كلانتران مرزى .
عهدنامه مذكور و 3 پروتكل منظم به آن و چهار موافقتنامه تكميلى به تصويب قوه مقننه ايران و عراق رسيده است .
طى اجلاس سران كشورهاى عضو اوپك كه در الجزيره برگزار شد، با رعايت اصول احترام به تماميت ارضى و تجاوز ناپذيرى مرزها و عدم دخالت در امور داخلى ، طرفين تصميم گرفتند:
1 - مرزهاى زمينى خود را براساس پروتكل قسطنطنيه مورخه 1913 و صورتجلسه هاى كميسيون تعيين مرز مورخه 1914 تعيين كنند.
2 - مرزهاى آبى خود را براساس خط تالوگ تعيين نمايند.
3 - با اين كار دو كشور امنيت و اعتماد متقابل را در امتداد مرزهاى مشترك خويش برقرار خواهند ساخت .
4 - دو طرف توافق كرده اند كه مقررات فوق ، عواملى تجربه ناپذير جهت يك راه حل كلى بوده و نتيجتا بديهى است كه نقض هر يك از مفاد موارد فوق ، مغاير روحيه توافق الجزيره مى باشد.
در جريان انعقاد قرارداد 1975 و مراحل مختلف آن ، وزير خارجه الجزيره به عنوان نماينده دولت مورد قبول طرفين شركت داشت و اسناد را امضا مى نمود.
روابط ايران و عراق كه از سال 1975 بر مفاد قرارداد الجزاير متكى بود با ظهور دولت جمهورى اسلامى ايران براساس احترام به ((اصل وفاى به عهد)) ادامه يافت و دولت انقلابى ايران مفاد آن را دقيقا رعايت كرد. پايبندى دولت جمهورى اسلامى ايران به عهدنامه 1975 تا اين حد بود كه حتى پس از بمباران روستاهاى مرزى ايران در تاريخ 14/3/1358 توسط جنگنده هاى عراق ، دولت ايران بدون اقدام متقابل و به منظور كاهش ‍ تشنج ، استاندار آذربايجان غربى را جهت مذاكره با استاندار سليمانيه ، به عراق اعزام كرد.

چرا قرارداد 1975 الجزير، متزلزل شد؟
اگر چه در عهدنامه 1975 الجزاير مرز دو كشور ايران و عراق در ((اروند رود)) براساس خط تالوگ تعيين شده و صدام حسين رئيس جمهور عراق هم قبلا اعلام كرده بود كه عراق حاكميت مشترك ايران و عراق را بر اروند رود، محرز و پذيرفته شده مى داند، ولى ظهور انقلاب اسلامى در ايران و ارزيابى غلط حزب بعث عراق و حاميانش از اوضاع داخلى ايران موجب شد كه آنها مجددا در صدد دستيابى به كل اين آبراه بر آيند و از اين رو عمده سخنان حكام عراق حول حاكميت بر اين رودخانه دور مى زد.
صدام حسين در سال 1359 اعلام داشت كه ((قرارداد مرزى يا مرز بندى مزبور در آبهاى شط العرب به نفع ايرانيان بوده است .))
وى در فروردين سال 1359 مطابق با آوريل 1980 طى مصاحبه اى كه به وسيله خبر گزارى ها مخابره شد، براى توقف حالت خصمانه ايران و عراق سه شرط اعلام كرد:
1 - خروج بى قيد و شرط ايران از جزاير تنب بزرگ ، تنب كوچك و ابوموسى .
2 - بازگرداندن دنباله شط العرب به حالت قبل از 1975.
3 - به رسميت شناختن عربى بودن خوزستان (با نام مجهول عربستان )
دستاويز ديگرى كه حكام عراق بر آن تاكيد داشتند، مساله الحاق قسمتى از خاك ايران يعنى استان خوزستان بود كه چشم حكام بعث به آن دوخته شده و ديگرى مساله عربى بودن سه جزيره ايرانى تنب بزرگ و تنب كوچك و ابوموسى بود.
صدام حسين در فروردين 1359 در شمال عراق ، طى يك حمله شديد به مقامات جمهورى اسلامى ايران ، گفت :
((عراق آماده است با زور تمام اختلافات خود را با ايران حل كند))!
وى در اجلاس فوق العاده مجلس ملى عراق در تاريخ 17 سپتامبر 1980 (26/6/1359) ضمن اعلام لغو يكجانبه عهدنامه 1975 الجزاير گفت :
((الغاى عهدنامه مذكور، مصب  شط العرب را به وضع قانونى آن قبل از قرارداد 6 مارس 1975 باز مى گرداند و بدنى ترتيب رودخانه مذكور همان طور كه در طول تاريخ نيز چنين بوده است ، به عراق و اعراب تعلق مى گيرد و عراق عليه هر كسى كه بخواهد با اين تصميم قانونى و بر حق مخالفت ورزد با قدرت و توانايى تمام مقابله خواهد كرد.))
سوالى كه مطرح مى شود اين است كه چرا صدام حسين قراردادى را كه براساس ماده 4 آن ((دائمى )) و ((لايتغير)) و ((غير قابل نقض )) بود، را يكجانبه نقض كرد و حتى در تلويزيون عراق اين معاهده را پاره كرد؟
دولت نوپاى جمهورى اسلامى بارها و در موقعيتهاى مختلف موضوع پايبندى خود را به معاهده الجزاير به اطلاع مقامات عراق رسانده و يادآورى كرده بود كه آمادگى هرگونه اقدام مشترك در خصوص اجراى قرارداد مزبور را دارد.
رژيم بعثى عراق بر مردم ايران تحميل شد، تنها محدود به خطوط مقدم جبهه ها نبود، بلكه تمام سرزمين اسلامى ما اعم از شهرها و روستاها را در بر گرفت .
از آنجا كه نظام جمهورى اسلامى در تعارض مستقيم با قدرتهاى سلطه گر قرار داشت ، لذا از همان ابتدا با مقابله جدى آنان مواجه شد كه به عنوان مثال : مى توان به كودتاها، عملياتهاى براندازى ، درگيريهاى داخلى و شورشهاى محلى در قالب ادعاى خود مختاريها اشاره كرد.
در جريان يك مبارزه سياسى در مقابل پناهندگى شاه به آمريكا، سفارت آمريكا در تهران به تصرف دانشجويان پيرو خط امام در آمد. اين واقعه شكل جديدى به رويارويى ايران با اين قدرت استكبارى بخشيد، آمريكا تاب چنين تحقيرى را نداشت ، لذا با حمله نظامى به طبس تلاش كرد اين حقارت را جبران نمايد ليكن به صورتى مفتضحانه شكست خورد. از اين رو آمريكا در يك بررسى منطقه اى جهت مهار گسترش انقلاب اسلامى و نيز جبران شكستهاى پى در پى خويش ، ابتدا اقدام به تحريم اقتصادى و تسليحاتى ايران نمود و سپس توسط رژيم بعثى عراق به عمليات نظامى عليه ايران پرداخت .
در عراق نيز صدام با روحيه قدرت طلبى و سلطه گرى ، حسن البكر را طى كودتايى از صحنه قدرت راند و با طمع رهبرى جهان عرب و پر كردن خلاء قدرت در منطقه و به دست آوردن امتيازات از دست داده در قرارداد 1975، خود را به عنوان وسيله اى كه غرب مى تواند توسط او به اهداف سلطه گرانه اش دست يابد معرفى كرد. به همين منظور نيز در اولين اقدام به سركوبى شيعيان عراق دست زد و همزمان به بمب گذارى در تاسيسات نفتى ايران توسط گروههاى ضد انقلاب مبادرت كرد. در عين حال جنگ تبليغاتى شديدى عليه ايران اسلام آغاز كرد و در تلويزيون دولتى به بهانه باز پس گيرى سه جزيزه ابوموسى و تنبهاى بزرگ و كوچك حملات مستقيم و غير مستقيم تبليغاتى را متوجه ايران كرد، و سرانجام پس از يك دوره مذاكرات مسئولين عراقى با مسئولين آمريكايى و حضور برخى فرماندهان ارشد نظامى شاه در عراق ، وزارت امور خارجه آن كشور به صورت رسمى در 26/6/59 طى يادداشتى قرارداد 1975 الجزاير را لغو نمود و ارتش ‍ عراق نيز در تاريخ 31/6/1359 حمله سراسرى خود را به مرزهاى جمهورى اسلامى آغاز كرد.
اين امر در حالى صورت پذيرفت كه امام خمينى ((ره )) از ماهها قبل از آغاز حمله عراق جهت آمادگى و افزايش توان نظامى ايرن تلاش ‍ مى نمودند.
ايشان در مورخه 31 شهريور 1359 در پيامى به مناسبت باز شدن مدارس ‍ درباره آغاز جنگ تحميلى فرمودند:
((اين جنگ ، جنگ با اسلام است به هوادارى كفر، و يك همچنين جنگى بر خلاف رضاى خداست . و خداى تبارك و تعالى نخواهد بخشيد بر اين كسانى كه بر ضد اسلام قيام كنند به واسطه همراهى با كفر.))
همچنين امام ((ره )) اولين فرمان خود را درباره جنگ در تاريخ 1/7/1359 صادر فرمودند.
بسم الله الرحمن الرحيم
1 - بايد اطاعت از شوراى فرماندهى بدون كوچكترين تخلف انجام گيرد و متخلفين با سرعت و قاطعيت بايد تعيين و مجازات شوند.
2 - بايد اشخاص و مقامات غير مسئول از دخالت در امر فرماندهى خوددارى كنند و فرمانده كل قوا به نمايندگى اين جانب و شوراى فرماندهى ، مسئول امور جنگى هستند.
3 - در شرايط فعلى اقدام دادگاههاى ارتش در امورى كه شوراى فرماندهى صلاح نمى داند بدون اطلاع اين جانب ممنوع اعلام مى گردد.
4 - راديو و تلويزيون موظفند اخبارى را نقل كنند كه صد در صد صحت آن ثابت مى باشد و براى عدم اضطراب و تشويش اذهان ، اخبار را از غير منابع موثق نقل ننمايند.
5 - نيروهاى انتظامى موظف هستند كسانى را كه دست به شايعه سازى مى زنند از هر قشر و گروهى كه باشند، فورا دستگير و به دادگاههاى انقلاب تسليم و دادگاههاى مذكور آنان را در حد ضد انقلابيون مجازات نمايند. مردم مبارز ايران موظف هستند شايعه سازان را به دادگاههاى انقلاب معرفى و با نيروهاى انتظامى همكارى نمايند.
6 - روزنامه ها در وضع فعلى موظفند از نشر مقالات و اخبارى كه قواى مسلح را تضعيف مى نمايد جدا خوددارى نمايند كه امروز تضعيف اين قوا عملا و شرعا حرام و كمك به ضد انقلاب است . من كرارا از نيروهاى مسلح عزيز پشتيبانى نموده ام و امروز كه آنان در جبهه جنگ با صدام كافر هستند، تشكر مى كنم و از زحمات آنان قدردانى مى نمايم و از خداوند متعال توفيق و پيروزى براى آنان طلب مى نمايم .
7 - اكيدا همه قشرهاى ملت و ارگانهاى دولتى موظف شرعى هستند كه دست از مخالفت هاى جزيى كه دارند، بردارند و با مخالفت خود كمك به دشمنان اسلام ننمايند.
والسلام ))

ادوار مختلف جنگ تحميلى
دوره اول جنگ از شروع جنگ تحميلى تا آزادى خرمشهر و دوره دوم آن را آزادى خرمشهر تا پايان جنگ مى باشد.
اين دو دوره به 6 مقطع (2 مقطع به دوره اول و 4 مقطع مربوط به دوره دوم ) تقسيم شده است .
دوره اول : دشمن پس از يك ارزيابى غلط از اوضاع ايران اسلامى و عدم شناخت از پشتوانه هاى مردمى انقلاب ، با يك زمينه سازى وسيع اقدام به تهاجمى همه جانبه كرد و تا اندازه اى توانست در خاك ايران اسلامى نفوذ كند؛ اما با حضور نيروهاى مدافع انقلاب ، دشمن زمين گير شد و پس از يك تحول سياسى و نظامى و با بركنارى عناصر غيرمومن به انقلاب ، امكان حضور نيرهاى مردمى در جبهه ها فراهم گرديد. با اين برترى نظامى ، ابتكار هكل در دست نيروهاى خودى قرار گرفت و طى يك سلسله عمليات ، خرمشهر آزاد شد.
دوره دوم جنگ در حالى آغاز شد كه دشمنان در جستجوى راههايى جهت مهار قدرت رزمندگان اسلام بودند. لذا اين دوره شاهد حضور فعاليت قدرتهاى خارجى در صحنه مستقيم نبرد و تلاشهاى بى حد و حصر اقتصادى و سياسى براى مهار نظامى ايران است . اين امر در حالى صورت پذيرفت كه دشمن منفعلانه با يك تعيير استراتژى شتابزده ، شعار صلح خواهى را محور ادعاهاى خويش قرارداده و عمده نيروهايش به پشت مرزهاى بين المللى رانده شده بود.

الف - دوره اول
1 - مقطع اول : آغاز حملات عراق
در 31 شهريور سال 1359 نيروهاى عراق با آمادگى قبلى و زمينه سازى مناسب ، حمله به مرزهاى ايران را در طول نوار مرزى از آبادان تا قصر شيرين آغاز كردند. همزمان با اين حمله ، هواپيماهاى دشمن بسيارى از مراكز نظامى و استراتژيك و فرودگاههاى ايران و نيز 19 شهر را مورد بمباران قرار دادند. اهداف اصلى عراق در اين تهاجم عبارت بودند از:
- حاكميت بر اروند رود و بازپس گيرى سه جزيره ايرانى خليج فارس به منظور جبران قرارداد 1975 الجزاير.
- جدا سازى استان خوزستان و الحاق آن به عراق و يا استقلال آن به نام عربستان .
- تضعيف جمهورى نوپاى اسلامى تا مرز سقوط
به منظور دستيابى به اين اهداف عراق يك استراتژى جنگ سريع (سه روزه ) را طراحى كرد با اين تصور كه نيرويى كه توانايى مقابله با ارتش آن كشور را داشته باشد وجود ندارد.
عراق با انتخاب مناطق جغرافيايى و تقسيم آنها بين يگانهاى رزمى ، اين استراتژى را در پناه يك جو تبليغاتى شديد و ديپلماسى پرتحرك و نيز با در اختيار داشتن ستون پنجم ، در حالى كه پاسگاههاى مرزى تاب مقاومت در برابر تهاجم دشمن را نداشتند، هجوم خود را آغاز كرد و به دليل عدم آمادگى نيروهاى ايرانى به راحتى وارد خاك جمهورى اسلامى شد. بدين ترتيب ارتش عراق طى 48 ساعت به نزديكى شهرهاى مرزى رسيد. ليكن آنچه مورد ارزيابى و توجه دشمن قرار نگرفته بود ميزان فداكارى مردم و مقاومت عناصر بومى بود. بدين شكل استراتژى جنگ سريع به شكست انجاميد.
در اين ميان ، به دليل حضور نيروهاى ليبرال در راس امور، از جمله وجود بنى صدر به عنوان رياست جمهورى تحريمى داخلى عليه مدافعان انقلاب ، صورت گرفت و با شهادت فرماندهان محلى و جوانان در شهرها، عراق موفق به تصرف بسيارى از شهرهاى مرزى و سرانجام خرمشهر گرديد. به اين ترتيب گرچه عراق نتوانست به اهداف اوليه خويش دست يابد، ليكن قسمتهايى از خاك ايران را تصرف كرد. در اين مرحله ، عراق موضع سياسى خود را تغيير داد و در تمامى مناطق اشغال شده اقدام به پدافند نمود و به ايران پيشنهاد آتش بس و مذاكره نمود. ايران هرگونه پذيرش آتش بس را، پيش از خروج نيروهاى عراق رد كرد.
پس از پاسخ ايران ، عراق تلاش كرد خطوط پدافندى خود را اصلاح نموده و براى يك جنگ دراز مدت ، نقاط مناسب و حساس استراتژيك را به دست آورد. لذا همچنان به فشار خود به منظور تصرف آبادان و اهواز ادامه داد اما با مقاومت عناصر پراكنده محلى و مردمى كه بدون سازمان خود را به جبهه رسانده بودند روبرو و متوقف شد. در اين زمان عملا فرصتى مناسب براى رزمندگان ايران فراهم شد تا به سازماندى و تقويبت خود بپردازند.
در طى اين فرصت ، ايران دست به انجام چندين عمليات محدود منظم زد. ليكن توفيق چندانى نيافت . ولى برخى عمليات محدود ايذائى كه به صورت مشترك توسط يگانهاى ارتش و سپاه و نيروهاى مردمى انجامشد از موفقيت بيشترى برخوردار گرديد.
امام خمينى ((ره )) با توجه به موضع منفى بنى صدر در قبال پيروزيهاى رزمندگان ارتش اسلام در تاريخ 21/3/1360 وى را از فرماندهى نيروهاى مسلح عزل و بلافاصله مجلس ، عدم كفايت وى را تصويب كرد. بدين ترتيب مقطع دوم جنگ آغاز شد.

2 - مقطع دوم : دفع تجاوز عراق
با عزل بنى صدر، شرايط در جبهه هاى نبرد متحول گرديد، به گونه اى كه عمليات نسبتا بزرگى ، در همان شب عزل وى در جبهه هاى جنوب با رمز فرماندهى كل قوا خمينى روح خدا انجام گرفت كه به پيروزى منجر شد. اين پيروزى سرآغاز طراحى عملياتهاى مشترك ارتش و سپاه با پشتيبانى نيروهاى مردمى گرديد. از طرف ديگر آمريكا با از دست دادن مهره موثر خود يعنى بنى صدر، گروههاى سياسى مخالف انقلاب را وادار كرد كه عليه نظام اسلامى ايران وارد جنگ مسلحانه شوند. اين حركت نيروهاى مخالف كه به طور عمده در دانشگاه تهران تجلى يافته بود منجر به صدور فرمان انقلاب فرهنگى در دانشگاهها از سوى امام ((ره )) گرديد؛ و با خلع بنى صدر، و انتخاب شهيدان رجايى و باهنر ايران از نظر سياسى يكپارچه گرديد.
تحت چنين شرايطى ، استكبار جهانى دستور حذف رهبران سياسى مكتبى ايران را صادر كرد؛ و پس از آن بود كه مردم جهان شاهد ترور بهترين ياران وفادار امام ((ره )) شدند؛ اما اين شهادتها منجر به استقامت هر چه بيشتر اقشار مختلف مردم و نيز رسوا گشتن چهره منافقين و ليبرايها گرديد.
تنها پس از گذشت يك ماه از شهادت شهيدان رجايى و باهنر، بزرگترين عمليات مشترك ارتش و سپاه تحت عنوان ثامن الائمه آغاز شد. پيروزيهاى پى در پى منجر به تقويت روح وحدت ملى در كشور گرديد و عملا حضور ضد انقلاب در ايجاد درگيريها كاهش يافت و در پى آن ثبات ساختار سياسى و اقتصادى جلوه گر شد. در اين اثنا رزمندگان اسلام به طراحى عمليات بزرگ ديگرى در اولين شب سال 1361 با نام فتح المبين (217) دست زدند. متعاقب اين عمليات اولين گردانهاى تانك ، توپخانه و پدافند هوايى و مهندسى از غنائم به دست آمده شكل گرفت .
عراق در پى شكستهاى متوالى ، داعيه صلح خواهى و آتش بس را سرداد در حاليكه منتظر حركت رزمندگان در يك تهاجم بزرگ براى فتح خرمشهر بود. سپاهيان اسلام با يك تدبير ماهرانه و توكل بر خدا از چند محور كارون و جاده اهواز - خرمشهر عمليات خود را طى سه مرحله آغاز و سرانجام در سوم خرداد سال 1361 وارد خرمشهر شدند. حركت رزمندگان در اين منطقه منجر به پاكسازى كامل مناطق جنوبى از نيروهاى عراقى گرديد.
بدين ترتيب با فتح خرمشهر دوره دوم جنگ كه در طى آن آمريكا به صورت مستقيم وارد صحنه نبرد گرديد، آغاز شد.

ب : دوره دوم
1 - مقطع اول : تعقيب و تنبيه متجاوز
دوره اول جنگ ، در حالى پايان پذيرفت كه اغلب ضعفهاى ناشى از بحران انقلاب در يك بسيج مردمى برطرف گرديد، و ساختار نظامى ايران شكل خود را به خوبى بازيافت .
دشمن كه توانايى انقلاب اسلامى را درك كرده بود در پى چاره اى
براى گريز از اين مهلكه بود؛ لذا رئيس جمهور عراق دو هفته پس از بازپس گيرى خرمشهر توسط رزمندگان اسلام به كليه نيروهاى خود دستور عقب نشينى به مرزهاى بين المللى را داد، و در همين حال به دعوت از مجامع بين المللى پرداخت در حالى كه هدف اصلى ، تقويت بنيه نظامى ارتش عراق بود.
در همين راستا، اسرائيل به تهاجمى همه جانبه به منظور تصرف لبنان دست زد.
اين اقدام همزمان با طرح سه شرط اساسى ايران به منظور خاتمه دادن به جنگ بود. اين شراطها عبارت بودند از: خروج نيروهاى اشغالگر، تعيين و تنبيه متجاوز و پرداخت غرامت .
در بين شرايط بالا، تنبيه متجاوز شرطى بود كه استكبار حاضر به پذيرش آن نبود.
به همين منظور با طرح مساله حمله اسرائيل ، عراق شعار صلح خواهى را با شعار اتحاد عليه اسرائيل در هم آميخت و تلاش كرد ايران را در مقابل كشورهاى اسلامى قرار دهد و با استفاده از اين فرصت به تحكيم مواضع خود بپردازد. در اين ميان نيروهاى ايرانى از طريق مرز سوريه سعى كردند به تجاوز اسرائيل پاسخى دندان شكن دهند. امام خمينى ((ره )) با هوشيارى تمام و طرح شعار ((راه قدس از كربلا مى گذرد)) توجه نيروهاى رزمنده را به جبهه هاى داخلى معطوف گرداند.
به همين منظور عمليات رمضان ، در سال 1361 طراحى شد تا هدف تنبيه متجاوز به صورت عملى جلوه گر شود. اگر چه اين عمليات دستاورد مهم نظامى در پى نداشت ، ليكن عزم راسخ مردم ايران را متجلى نمود.
در اين مقطع از جنگ ، تلاش عراق تنها معطوف به ايجاد استحكامات در مرزها و آمادگى مقابله با نيروهاى ايرانى بود.
هر چند در طى اين مدت عملياتهاى پراكنده كوچك و بزرگى صورت گرفت ، اما هيچ يك جاى پاى بزرگى براى نيروهاى ايرانى نگشود. ناگفته نماند كه در اين مقطع عناصر جاسوسى دشمن و تجهيزات ماهواره اى استكبار جهانى يكى از عوامل موثر بود، به همين جهت فرماندهى جنگ تصميم گرفت به طراحى عملياتى دست نزند كه از ديد دستگاههاى جاسوسى دشمن پنهان بماند. نتيجه چنين عملياتى  تصرف جزاير مجنون بود كه مى توان پس از فتح خرمشهر آن را بزرگترين دستاورد سياسى ، اقتصادى و نظامى دانست . پس از اين عمليات و اتمام ماموريت ، نيروهاى ايرانى از منطقه خارج شدند و تا فاصله زمانى يكسال عمليات بزرگى اجرا نشد.
در اواخر سال 1363 عمليات بدر به وقوع پيوست و پس از اين عمليات نيروهاى ايران تهاجمات ايذايى و پراكنده بسيارى انجام دادند كه منجر به اشتغال دشمن از يك سو و فراهم كردن زمينه به منظور طراحى عمليات بزرگ بعدى گرديد.
عمليات والفجر 8 كه در 20/11/1364 صورت گرفت ، تصرف بندر فاو عراق را در پى داشت و منجر به ايجاد مرز زمينى ايران و كويت شد. اين ضربه آن چنان هولناك بود كه عراق با تمام استعداد زرهى و هوايى خود طى 70 روز تلاش كرد بخشهاى تصرف شده را باز پس گيرد، ليكن به دليل اهميت استراتژيك اين منطقه على رغم حمايتهاى بين المللى اعم از ارائه سلاحهاى شيميايى و هواپيماهاى پيشرفته ، كارى از پيش نبرد. بدين ترتيب دستور العمل تهاجم دوباره ، تحت عنوان دفاع متحرك براى ارتش عراق صادر گرديد.

2 - مقطع دوم : رويارويى دوباره عراق
در مقطع اول از دوره دوم عراق در مقابل عمليات والفجر 8 و تصرف فاو به زانو در آمد و در بازپس گيرى اين منطقه نيز با شكست مواجه گرديد.
از آنجا كه نيروهاى بسيج ايرانى در پايان ماموريتهاى عملياتى 3 ماهه از يگانها جدا مى شدند، عراق در چند جبهه و در ظرف مدت كمتر از سه ماه به بيش از 11 نقطه ، از مرزهاى ايران حمله كرد و توانست در 26 ارديبهشت 1365 شهر مهران را تصرف كند. رزمندگان اسلام با شايستگى به تمام حملات دشمن پاسخ گفتند و با انجام عمليات متعدد مهران و حاج عمران را باز پس گرفتند.
در زمستان همان سال نيروهاى ايرانى عمليات بزرگ ديگرى را طراحى كرده به مورد اجرا گذاشتند. عملياتهاى كربلاى 3 و 4 و بلافاصله كربلاى 5 آغاز گرديد و شلمچه كه بزرگترين دژ دفاعى عراق بود توسط ايرانيان تسخير شد. متعاقب آنها عملياتهاى كربلاى 8، نصر 4 و 7 صورت گرفت كه منجر به تقويت شهر ماووت عراق گرديد تا جايى كه در تير ماه 1366 قطعنامه 598 تصويب و بلافاصله پس از آن نيروهاى بيگانه رسما وارد خليج فارس شدند.
اين اقدامات و فشارهاى اقتصادى شديد، بمباران شديد شهرها و حتى فاجعه شكستن حريم امن مكه مكرمه ، هيچ كدام خللى در روند برنامه ها ايجاد نكرد و سرانجام در اواخر سال 1366، حلبچه نيز فتح شد. امام خمينى ((ره )) در پيامى به همين مناسبت چنين فرمودند:
امروز روز حضور در حجله شهادت و ميدان نبرد است . روز نشاط عاشقان خداست . روز جشن و سرور عارفان الهى است . امروز روز نغمه سرايى فرشتگان در ستايش انسانهاى مجاهد ماست ... امروز بايد لباس محبت دنيا را از تن بيرون نمود و زره مقدس جهاد و مقاومت پوشيد و در افق طليعه فجر تا ظهور شمس به پيش تاخت و ضامن بقاى خون شهيدان بود، فرزندانم ! دشمن در بمباران شيميايى مناطق مسكونى نهايت قساوت و درندگى خود را نشان داده است و با حمله شيميايى به مردم بى دفاع عراق حتى پايه هاى حمايت حاميان خود را نيز سست كرده است . به سوى جبهه ها هجوم بريد تا ضربات پى در پى شما قرار و امان او را بگيرد كه انشاء الله پيروز خواهيد شد.))

3 - مقطع سوم : تهاجم دوباره سراسرى عراق
مقطع دوم ، از دوره دوم ، حدود يكسال و نيم به طول انجاميد، در طى اين مدت تهاجمات زمينى دشمن ، به شدت سركوب شد، و على رغم تمامى فشارهاى اقتصادى و سياسى و نيز بمباران شهرها، ايران از مواضع خود عقب نشينى نكرد.
عراق با استفاده از تبعات ، پيروزى در فاو، شلمچه و پس از 10 روز شهر ماووت را متصرف شد و در ادامه اين تهاجمات با كمك منافقين شهر مهران و در فاصله چند روز جزاير مجنون را اشغال كرد و پس از گذشت زمانى اندك به مرز دهلران رسيد.
اين تهاجمات در حالى صورت پذيرفت كه كشتيهاى آمريكايى در خليج فارس به سكوهاى نفتى ايران حمله كرده و راه را بر كشتيهاى غير نظامى ايران بسته بودند. در اين بين ، يك فروند هواپيماى مسافربرى توسط ناوگان آمريكايى در خليج فارس سرنگون گشت و كليه مسافران و خدمه آن مظلومانه به شهادت رسيدند. با توجه به فشارهاى شديد نظامى ، سياسى و اقتصادى در تاريخ 27/4/1367 جمهورى اسلامى ايران قطعنامه 598 را مشروط به تنبيه و توبيخ متجاوز پذيرفت .
با اين اقدام غير منتظره ايران ، تمام اهرمهاى فشار بين المللى و محاصره هاى اقتصادى و سياسى در ترديد واقع گرديدند. قواى نظامى عراق كه احساس قدرت مطلق مى نمود ابزار خود (قطعنامه ) را رود در روى خويش ديد، ليكن به تهاجم خود ادامه داد، چرا كه تصور مى كرد خواهد توانست اهدافى را كه در آغاز جنگ به دست نياورده است به چنگ آورد، بنابراين دگرباره وارد سرزمين مقدس ايران اسلامى شد. بدين ترتيب مقطع چهارم پديدار گرديد.

4 - مقطع چهارم: دفع دوباره تهاجم عراق
آخرين مقطع جنگ در موقعيتى شكل گرفت كه تمامى شرايط عليه ايران بود.
فشارهاى شديد اقتصادى ، تهاجم گسترده ناوهاى آمريكايى موشكباران و بمباران شهرهاى ايران ، حضور فعال منافقين در همراهى با دشمن ، و بسيارى موانع عظيم ديگر باعث گرديد تا عراق به حملات پياپى خود بيفزايد.
عراق در روزهاى 30 و 31 مرداد 1367 حمله خود را به منظور تصرف اهواز و خرمشهر آغاز كرد. اما اين شرايط يكى از حماسى ترين دوران دفاع مقدس را رقم زد. زيرا در همين ايام پيام امام ((ره )) باعث ايجاد جريانى مردمى گرديد. در طى اين جريان ، جماعت كثيرى اعم از رزمنده و غير رزمنده به سمت جبهه ها هجوم آوردند و ظرف كمتر از چند روز نيروهاى مهاجم عراقى را به آن سوى مرزها راندند.
منافقينى كه در محور غرب فعاليت داشتند نيز محاصره و بكلى منهدم شدند.
عملياتى در 5/5/1367 براى عبور از مرزهاى عراق تدارك ديده
شد ليكن به فرمان امام ((ره )) و اين كه در پذيرش قطعنامه استوار هستيم ، حملات مزبور متوقف شد.
با حملات متهورانه نيروهاى رزمنده در تاريخ 10/5/67، عراق پس از گذشت دو هفته فشار همه جانبه ، قطعنامه را پذيرفت و با حضور نيروهاى فعال سازمان ملل در تاريخ 29/5/67 توپخانه جنگ از آتش باز ايستاد.
اين مقطع از جنگ نشان داد كه ابتكار عمل در دست رزمندگان ايرانى قرار داشته و على رغم كمبود امكانات ، همچنان بر سر ارزشهاى خويش استوار باقى مانده اند و اين همان چيزى بود كه دشمن از آن واهمه داشت .

نتيجه گيرى :
تجاوز عراق به ايران كه در سپتامبر 1980 آغاز شد و به مدت 8 سال ادامه يافت ، طولانى ترين و بى سابقه ترين جنگ متعارف قرن حاضر به شمار مى رود، چرا كه جنگ جهانى اول و دوم مدتى كمتر از هشت سال ادامه يافتند، و جنگهاى ديگر، مانند جنگ ويتنام شمالى و جنوبى نيز به عنوان يك جنگ متعارف همانند جنگ ايران و عراق شناخته نشده است . تاريخ از هشت سال جنگ براى ايران ، شرف و آزادگى و مقاومت و ايمان به خدا را در صفحات خود ثبت كرد، اما از متجاوز و متحدان او كه طى هشت سال او را يارى و تشويق كردند، جز به زشتى ياد نخواهد كرد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -