انهار
انهار
مطالب خواندنی

كثير الشكّ

بزرگ نمایی کوچک نمایی

تعريف كثير الشكّ

سؤال837. كسى كه در سه چيز مختلف در سه نماز پشت سر هم شك مى كند؛ آيا كثير الشكّ است؟

جواب: تحقق كثرت عرفيّه بنابر اظهر به اين است كه در سه فرد مثل هم و پشت سر هم سه شك همانند همديگر بنمايد، مثلاً در سه نماز ظهر در ركوع ركعت اوّل هر سه ى آن ها شك كند.

 

مراد از كثير الشكّ بودن

سؤال838. آيا مراد از كثير الشكّ بودن، فقط نماز فرادا (واجب) است يا بقيه نمازها مثل نماز مستحبى، جماعت و.... را نيز شامل مى شود؟

جواب: اظهر رعايت خصوصيات شك كثير در انتفاى حكم شك است مثل ركوع ركعت اوّلى از فريضه ى صبح.

 

كثير الشكّ شدن

سؤال839. آيا كثير الشكّ، در شك سوم نبايد به شك خود اعتنا كند يا در شك چهارم؟

جواب: صدق عرفى ملاك است كه بنابر اظهر با شك سوّم محقّق مى شود.

 

شك در نماز فرادا

سؤال840. كسى كه در نماز جماعت شكى برايش پيش نمى آيد ولى در فرادا شك مى كند، اگر معمولاً نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را به جماعت بخواند؛ براى محاسبه كثير الشّك شدن بايد چه كار كند؟

جواب: بايد سه شك متماثل در سه نماز صبح برايش پيش بيايد و اگر احيانا در نمازهاى غير صبح شك كرد، حكم كثير الشّك ندارد.

 

شك در كثير الشّك شدن يا وسواسى شدن

سؤال841. شخصى كه نمى داند كثير الشكّ است يا وسواسى، گفته شده كه در هر دو صورت وظيفه اش اين است كه اعتنا نكند. آيا در هر حالتى عدم اعتنا، مختل كننده نماز نيست و هيچ تفاوتى وجود ندارد؟

جواب: تفاوتى ندارد.

 

عمل به ظن (گمان)

سؤال842. كسى كه در تمام اعمال خود كثير الشّك شده؛ آيا مى تواند به ظن عمل كند؟

جواب: بله مى  تواند.

 

وظيفه كسى كه در همه اعمال خود شك كند

سؤال843. وظيفه ى كسى كه در همه اعمال عبادى و غير عبادى خود شك هاى مختلفى مى كند؛ چيست؟

جواب: اگر واجد شروط كثير الشّك است، به شك هاى خود اعتنا نكند.

 

متوجه شدن كثيرالشكّ

سؤال844. كثيرالشكّ اگر در حالى كه شكّ دارد نيّت نماز ظهر كرده يا عصر، مقدارى از نماز را خواند و پس از آن متوجه شد؛ چه وظيفه اى دارد؟

جواب: اگر به نيّت ما فى الذمّه و يا وظيفه  ى فعليّه بوده، مانعى ندارد.

 

شك در ركعت 1 و 2 براى كثير الشّك در نماز چهار ركعتى

سؤال845. آيا شك بين 1 و 2 براى كثير الشّك، موجب بطلان نماز مى شود؟

جواب: خير، بنا را بر دو مى  گذارد.

 

عمل نكردن به مسايل كثير الشّك

سؤال846. شخصى در نمازهاى خود شك مى كند و با اين كه مى تواند مسايل شك را ياد بگيرد؛ اما اين كار را نمى  كند؛ و نماز را بر هم مى زند و از سر مى  گيرد؛ آيا نمازهاى او صحيح است؟

جواب: باطل كردن نماز حرام است و بايد به وظايف شك عمل كند (مسأله ى 984 رساله)؛ هر چند نمازى كه بعد از ابطال مى  خواند، صحيح است.

 

كثيرالشكى كه هنگام شك، نماز خود را اعاده مى  كند

سؤال847. كسى كه كثير الشّك است و در هر بار شك كردن نماز را مى شكند و نماز را دوباره مى خواند و اين حالت براى او عادت شده؛ آيا مى تواند آيه يا كلمه اى را كه شك دارد به قصد قربت مطلق دوباره بخواند تا به تكرار نماز گرفتار نشود؟

جواب: مى  تواند.

 

شك زياد در تسبيحات

سؤال848. كسى كه هميشه در تسبيحات اربعه شكّ مى كند كه دو بار گفته است يا سه بار، چه كند؟

جواب: اعتنا نكند.

 

خارج شدن از كثير الشّك

سؤال849. در خارج شدن از كثير الشّك در نماز فرموده اند: «اگر در سه نماز شك نكند، از حالت كثيرالشكى خارج شده»؛ آيا نمازها بايد يوميّه باشد؟

جواب: بايد در خصوصيات مثل همان سه شكى باشد كه كثرت را آورده است.

 

كثير الشّك در نمازهاى دو ركعتى و سه ركعتى

سؤال850. آيا كثير الشّك در نمازهاى دو ركعتى و سه ركعتى، نبايد به شك خود اعتنا كند؟ در شك بين 1 و 2 در نمازهاى چهار ركعتى چه طور؟

جواب: فرقى نمى  كند.

 

عمل نكردن به وظيفه كثير الشّك

سؤال851. فردى هستم كثير الشّك، كه اگر به وظيفه كثير الشّك عمل كنم شيطان مرا وسوسه كرده و احتمال را بر كمتر داده و از اين كه عمل را كمتر انجام داده ام ناراحتم، و اگر به وظيفه كثير الشّك عمل نكنم باز وسوسه مى شوم كه چرا به احكام عمل نمى كنى؟ آيا مى  توانم شك را عادى حساب كنم و بنابر احكام شك عمل كنم؟

جواب: اگر كثير الشّك شديد به اين كه در سه عمل متماثل متوالى شك مشابه كرديد نمى توانيد بنابر اظهر حكم كثير الشّك را اجرا نكنيد؛ مگر در امور مطلوبه ى مطلقه مثل اذكار و قرائت قرآن.

 

حواس پرتى مأموم

سؤال852. اگر مأموم آن چنان دچار حواس پرتى باشد كه مثلاً در حال «سمع اللّه » نمى داند كه همراه جماعت ركوع كرده يا نه؛ چگونه بايد عمل كند؟

جواب: به جماعت ادامه دهد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -