انهار
انهار
مطالب خواندنی

لباس نمازگزار

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 189- در رساله توضيح المسائل شماره 823 اين عبارت مسطور است (همچنين چيزهايي كه نمازگزار آنها را پوشيده و ساتر مباح ديگري دارد در تمام اين صور، غصبي بودن آنها به نماز ضرري ندارد) چون از ظاهر اين مسئله استفاده شده كه نماز گزار مي‌تواند فقط در مختصر زير پوشي كه ساتر عورة است رعايت اباحه نموده و غصبي بودن ساير لباسهايش مانعي ندارد با اين كه قطعاً در حال نمازمرتكب غصب خواهد بود لذا توضيحاً بيان فرمائيد.

جواب:  در صورتي كه مصلي ساتر مباح داشته باشد شرط نماز متحقق است و پوشيدن لباس ديگر چنانچه غصبي باشد حرام است ولي مربوط به صحت نماز نيست. واللََّه العالم.

سؤال 190- شخصي كه از حرام جنب شده و عرق بدن او به پيراهن و لباس زيرش رسيده آيا بعد از غسل صحيح، اگر همان لباس را بپوشد نمازش چه صورت دارد؟

جواب:  مانعي ندارد اگر چه احتياط استحبابي اين است كه نماز در او نخواند.

سؤال 191- خون انسان مرده در نماز معفوّ است يا خير؟

جواب:  معفوّ نيست در صورتي كه به مقدار درهم باشد، و فرقي بين خون انسان زنده و مرده در اين جهت نيست. واللََّه العالم.

سؤال 192- در كتاب منهاج آمده است اجزايي كه تمام نيست در آنها نماز مانند كلاه، مراد از اجزايي كه تمام نيست در آنها نماز چيست؟ پس اگر بوده باشد اجزايي كه تمام است در آنها نماز او ساتر عورتين باشد فقط، مثلاً اگر مردي پوشيده باشد شلواري كه ساتر دو عورت او است و بر او بوده باشد ثوبي يا قميصي آيا اين ثوب و قميص شمرده مي‌شوند از اجزايي كه تمام نيست در او نماز؟

جواب:  مقصود از «ما تتم فيه الصلاة» چنانچه در مثال مذكور روشن است، آن است كه ممكن نباشد پوشاندن به آن در جايي كه واجب باشد تستر به آن در حال نماز، نه آن كه ساتر بوده باشد فعلاً، مثل پيراهن در حال وجود شلواري كه ساتر دو عورت است فعلاً، پس كمر بند و عمامه اگر بوده باشد به مقداري كه ممكن است ستر نمودن دو عورت به آن در اين صورت داخل نمي‌شوند در آن اجزاء . اگر چه نبوده باشند فعلاً ساتر دو عورت، پس مدخليت ندارد ساتر فعلي در آن، و شمرده

نمي‌شود ثوب و قميص از آنها، بله نماز در لباس مغصوب كه در فصل دوّم از «كتاب الصلاة» مذكور است اعتبار شده، بودن او ساتر فعلي، پس اگر شلوار مغصوب نبوده باشد صحيح است نماز و اگر چه پيراهن يا عمامه هر دو مغصوب باشند.

سؤال 193- حرير در اين زمان چيست با اين كه علم نداريم به بودن او حرير طبيعي خالص، آيا واجب است فحص نمودن از آن يا خير؟

جواب:  واجب نيست فحص نمودن.

سؤال 194- اگر در ساعتهاي مچي در هزار گرمي مثلاً 20 الي 30 گرم آب طلا داده باشند پوشيدن آن براي مردها چگونه است؟

جواب:  در مفروض سؤال مانعي ندارد.

سؤال 195- پلاتين يعني طلاي سفيد طلا است و احكام طلا را دارد يا خير؟

جواب:  آن دو قسم است، پلاتين خالص و آن پوشيدنش جايز است، طلاي ملبوس به پلاتين و آن لبسش حرام است.

سؤال 196- پوشيدن آهن چه حكمي دارد؟

جواب:  اشكالي ندارد پوشيدن آهن، چه در نماز و چه در حال غير نماز.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -