انهار
انهار
مطالب خواندنی

نماز و روزه قضا پدر و مادر

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  16 - پدرم قطعا نماز قضا به ذمه داشت و اگر وصى او هم نيابتا جهت او انجام داده باشد چيزى در دست نيست، بنده در نظر دارم با استيجار، جبران فوائت او را بنمايم و لكن مقدار فرائض فائته او را نمىدانم و نيز نوع فوائت را از حيث صبح و ظهر و غيرهما و از حيث حضر و سفر و هم از حيث ترتيب نمىدانم.نظر مبارك را مرقوم فرمائيد.

جواب: در تعداد قضا، پسر بزرگتر براى انجام وظيفه خود مىتواند به قدر متيقن اكتفا كند ولى اگر بخواهند ذمه ميت را واقعا برىء نمايند، بايد به اندازه‌اى بخوانند كه يقين كنند بيشتر از آن بر ذمه ميت نبوده و در نوع فوائت، احتياط، لازم است.

سؤال  17 - اگر پدر و مادر، نمازخوان بوده‌اند ولى غلط مىخوانده‌اند آيا قضاء نماز آنان بر پسر بزرگ واجب است يا نه؟.

جواب: در صورتى كه از جهت عدم قدرت، معذور از تصحيح بوده‌اند قضا ندارد

سؤال  18 - پدرى كه در مدت عمرش تارك الصلاة بوده، آيا بعد از مرگ او قضاى نماز و روزه‌اش بر پسر بزرگتر واجب است يا نه؟.

جواب: به نظر اينجانب، احتياط لازم آنست كه پسر بزرگتر نمازهاى قضا شده عمدى پدر را هم بجا آورد، ولى مىتواند در اين احتياط، به علمائى مراجعه كند كه عمل به اين احتياط را لازم نمىداند، با رعايت الاعلم فالاعلم.

سؤال  19 - اگر پسر بزرگتر - كه اداء دين پدر و مادر، بر او واجب است - مريض باشد و ثروتى ندارد، آيا بر پسر ديگر واجب است يا نه؟.

جواب: اگر مقصود از دين پدر، ديون مالى است، كه بايد ورثه، از تركه پدر، ادا كنند و اگر مقصود، نماز و روزه است كه، بر پسر بزرگتر واجب است و در صورتى كه او قادر بر قضا نيست و قدرت بر استيجار هم ندارد و شرعا معذور است، احتياط لازم آنست كه پسر بعدى بجا آورد.

سؤال  20 - شخصى حدود شصت سال عمر كرده و در حدود سى سال آخر عمرش به اختلال حواس و به عارضه روانى مبتلا بوده به نحوى كه در اوائل سى سال اخير، فرائض يوميه خود را بطور ناقص، انجام مىداده و در بقيه بر اثر بيمارى مزبور، ابدا توجهى به انجام فرائض خويش نداشته، حال آيا لازم است كليه نمازها و روزه‌هاى متروكه در زمان بيمارى مذكور را قضا نمود يا نه؟.

جواب: اگر شعور خود را به كلى از دست داده بوده كه اصلا درك تكليف نمىكرده، نماز و روزه‌اش قضا ندارد، و اگر متوجه تكليف بوده ومع ذلك ترك كرده، اگر با عذر، ترك كرده بر پسر بزرگ واجب است كه آن را قضا نمايد و اگر بى عذر ترك كرده احتياط آنست كه قضاء آن مقدار، نماز و روزه را بجا آورد.

سؤال  21 - پسرى كه به تكليف نرسيده مىتواند نماز قضاء پدر و مادر را بخواند يا نه؟.

جواب: اگر مميز باشد و صحيح هم بخواند، اشكال ندارد.

سؤال  22 - اگر شخصى، يكى دو ساعت بعد از ظهر بميرد قضاء نماز ظهر و عصر او بر پسر بزرگتر، واجب است يا قضاء نماز ظهر تنها؟.

جواب: اگر پس از مقدارى از وقت كه كافى براى نماز ظهر و عصر بوده فوت شده، قضاء ظهر و عصر، هر دو واجب است.

سؤال  23 - آيا پسر بزرگ مىتواند در زمان حيات پدر و مادر به آنها بگويد من نمىتوانم قضاء نماز و روزه شما را بجا آورم و يا بگويد من در برابر قضاء نماز و روزه شما اجرت مىخواهم؟ و آيا مىشود از تركه ميت به اندازه خرج نماز و روزه را برداشت يا نه؟ و راستى چگونه ممكن است يك فرزند، به خاطر اين كه بزرگتر است اين تكليف سخت بر او بار باشد؟.

جواب: شرط اجرت، براى پسر بزرگ در برابر قضاء نماز و روزه پدر و مادر، مشكل است. ولى اگر پدر و مادر وصيت كنند كه آنچه نماز و روزه از آنها فوت شده استيجار كنند و مبلغى را هم در مقابل، تعيين نمايند، در صورتى كه اجير، انجام دهد از پسر بزرگتر ساقط است.

سؤال  24 - شخصى صوفى بوده و عمدا نماز نمىخوانده، آيا قضاء نمازهاى او بر پسر بزرگتر واجب است يا نه؟.

جواب: اگر منكر وجوب نماز بوده و لذا عمدا نمىخوانده، قضاء نمازهايش بر پسر، واجب نيست اما اگر منكر نبوده و با اقرار به وجوب، نخوانده احتياط واجب آنست كه پسر بزرگ قضاء نمايد.

سؤال  25 - مادر اينجانب دو ماه قبل فوت نموده و وصيت كرده كه يك ماه روزه براى او بگيريم، آيا چون استطاعت مالى نداريم، خود و برادرم مىتوانيم روزه او را بگيريم يا نه؟.

جواب: بلى مىتوانيد روزه او را بگيريد.

سؤال  26 - كسانى كه در اواخر عمر در اثر مرض و حالت اغماء و ضعيف شدن حواس و يا از دست دادن عقل نمازشان ترك مىشود، آيا بايد پسر بزرگتر قضاى آنها را نيز بجاى آورد؟.

جواب: در صورتى كه در تمام وقت، ديوانه يا مغمى عليه بوده، قضاء آن بر پسر بزرگ نيست. و اما آنچه در حال مرض فوت شده يا طبق وظيفه انجام نداده، بايد پسر بزرگتر انجام دهد و چنانچه عمدا ترك نموده احتياط آنست كه پسر بزرگ بخواند، اما در اين احتياط مىتواند با رعايت الاعلم فالاعلم، به غير، رجوع نمايد.

سؤال  27 - پدر اينجانب فوت نموده و مدت 8 سال در خانه مريض بوده البته از نوع سكته مغزى كه مدت 5 سال اول مىتوانسته راه برود ولى صحبت نمىتوانسته بكند و 4 سال آخر عمرش به حالت درازا كشيده روى تخت خواب بسترى بوده، پدرم در اين مدت هوش و حواسش به كلى پرت بوده وحتى زبان سخن گفتن را هم نداشته كه ما يحتاج اوليه‌اش نظير غذا و آب و... را تقاضا كند درست همانند كودك يك ساله كه هوش و حواس كامل ندارد و چيزى به ياد نمىآورد و اكنون سؤال اين است كه بفرمائيد مسأله نماز و روزه پدرم از نظر شرعى چطور است؟.

جواب: در فرض مسأله نمازهائى كه در تمام وقت آن، پدر شما در حال اغماء و بىهوشى بوده قضا ندارد. و اما آنچه در حال بجا بودن حواس و هوش، به حسب حال خود، قدرت داشته و نخوانده بايد اكبر اولاد ذكور از طرف او قضا نمايد. و اما روزه او كه در زمان مرض متصل به موت، ترك شده قضا ندارد ولى بدل هر روزى يك مد گندم كفاره دارد كه از مال متوفى بايد ادا شود.

سؤال  28 - آيا روزه پدرم و مادرم بر من كه دائما مريض هستم واجب است يا نه؟ و همچنين نمازشان؟.

جواب: نماز و روزه هاى فوت شده از پدر بر پسر بزرگ واجب است. و اگر قدرت بر انجام آن نداشته باشيد بايد استيجار كنيد. و در مورد مادر نيز احتياط واجب، رعايت اين حكم است.

سؤال  29 - اگر پسر بزرگ در زمان زندگى پدر بميرد، آيا نماز و روزه فوت شده، از پدر بعد از پدر بر عهده پسر دوم است، كه عند الموت پدر، پسر بزرگ است يا نه؟ و با نبودن ذكور آيا دختر بزرگ وظيفه‌اى دارد يا نه؟.

جواب: منظور از پسر بزرگ، پسر بزرگ، هنگام فوت پدر است. از پسران زنده ولى اين حكم با نبودن پسر بزرگ براى دختر بزرگ و اولى به ميراث در هر طبقه، احوط است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -