انهار
انهار
مطالب خواندنی

قرائت و ذكر

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  150 - هر گاه در حال قرائت، اخلاط سينه جلوى صوت را بگيرد كه از نمازگزار، حرفى ظاهر نشود و بى اختيار از حلق، نوعى نفس را مىكشد مثل اين كه مىخواهد سرفه كند ولى سرفه حقيقى نيست و براى رد نمودن آن و باز شدن مخرج حرف، اين عمل را بطور اختيار انجام مىدهد و در غير اين صورت بر طرف كردن اين مانع، ممكن نيست بنابر اين نماز، باطل مىشود يا نه و فرقى بين حال اختيار و عدم آن هست يا نه و در صورت عدم اختيار و صحت نماز، سجده سهو لازم است يا نه و در صورتى كه دو حرف، توليد شود يا يك حرف، فرق دارد يا نه؟.

جواب: در صورتى كه دو حرف، توليد نشود اشكال ندارد. ولى اگر دو حرف، توليد شود مبطل نماز است. پس اگر تلفظ قرائت و اذكار واجبه، توقف بر آن داشته باشد بايد بنحو مذكور رفع مانع نمايد و نماز را استيناف كند.

سؤال  151 - در موقع خواندن حمد و سوره در نماز، مراعات كردن همزه‌هاى وصل، در درج كلام، لازم است يا نه؟.

جواب: بلى اسقاط همزه وصل، در حال وصل، لازم است.

سؤال  152 - اذكار مستحبه نماز را غلط خواندن و يا از مخرج، ادا نكردن، سبب بطلان مىشود يا نه؟.

جواب: اگر غلط فاحش نباشد و موجب عوض شدن معنى نشود، سبب بطلان نمىشود، مگر آن كه قادر بر صحيح خواندن باشد و عمدا غلط بخواند كه در اين صورت احتياط، ترك است.

سؤال  153 - اگر كسى از اول تكليف تا مدت سى سال در نمازش، بجاى (بحول الله وقوته اقوم واقعد) (يا حى يا قيوم) مىگفته ولى اكنون از رساله شريفه اين جهت را درك كرده كه فقط همان ذكر مخصوص وارد شده را بايد بگويد نه اذكار ديگر را در اين صورت نمازهاى گذشته او چه صورت دارد؟.

جواب: با فرض آن كه گمان مىكرده به اين نحو وارد شده نمازهائى كه خوانده صحيح است و در آتيه، قصد ورود نكند.

سؤال  154 - مكبر مىتواند اقتداء كند و تكبيرات را به نيت مطلق الذكر بلند بگويد يا نه؟.

جواب: در صورتى كه از حد متعارف، خارج نباشد مانعى ندارد و ظاهرا طريقه بلال هم همين نحو بوده است.

سؤال  155 - تكرار اذكار نماز، جائز است يا نه؟.

جواب: در صورت شك در صحت اذكار، تكرار آن به قصد رجاء عيب ندارد به شرط آن كه به حد وسواس نرسد.

سؤال  156 - آيا، تند خواندن نماز و كند خواندن آن فرق دارد يا نه؟.

جواب: مستحب است در قرائت، ترتيل، يعنى به تأنى خواندن، به نحوى كه الفاظ و حروف و كلمات ظاهر باشد كه اگر شنونده، بخواهد آن را بشمارد بتواند و مستحب است كه در ساير اذكار و اعمال، نيز تعجيل نكنند

سؤال  157 - اگر كسى نوافل ليليه را به نذر يا قسم بر خود، واجب كند آيا قرائت سوره هم بعد از حمد، واجب مىشود يا نه؟ و آيا واجب است جهر در قرائت كند يا نه؟.

جواب: اگر بنحو مطلق، نذر كرده يا قسم خورده در اين خصوصيات، مختار است.

سؤال  158 - كسى كه در ركعت دوم، غير از سوره توحيد بخواند اگر قبل از قنوت، (كذلك الله ربى) بگويد نمازش باطل است يا نه؟.

جواب: با فرض جهل به موضوع، بطلان نماز، معلوم نيست. چون حكم ذكر غلط را ندارد ولى نبايد بگويد.

سؤال  159 - بنده در نمازم در ركعت اول بعد از حمد، سوره توحيد مىخوانم و در ركعت دوم هميشه بعد از حمد، بسم الله مىگويم و هر سوره‌اى كه بر زبانم جارى شود مىخوانم معين نمىكنم كه بسم الله براى اين سوره بالخصوص باشد. در اين صورت نمازهايم باطل بوده و بايد قضا كنم يا نه؟.

جواب: به نظر حقير خلاف احتياط واقع شده و احتياطا قضاء لازم است. ولى مىتوانيد در اين مسأله به كسى كه تعيين بسم الله را لازم نمىداند و يا جهل به حكم را موجب اعاده نمىداند رجوع كنيد.

سؤال  160 - آيا (بسم الله) جزء سوره است و اگر نمازگزار بدون اين كه تصميم به خواندن سوره معينى گرفته باشد (بسم الله) را بگويد بعد تصميم به خواندن سوره توحيد بگيرد مىتواند اكتفاء به اين (بسم الله) بكند يا بايد مجددا (بسم الله) را بگويد؟.

جواب: كفايت نمىكند و ثانيا (بسم الله) را به قصد سوره توحيد بگويد.

سؤال  161 - اگر كسى بواسطه جهل به مسأله، بجاى سوره قل هو الله احد چند آيه از قرآن بخواند نمازش چه صورت دارد؟.

جواب: در فرض سؤال، نماز باطل است و قضاى آن را بايد بجا آورد.

سؤال  162 - در ذكر كبير ركوع و سجود، اشباع بهتر است يا غير اشباع؟.

جواب: با اشباع، احسن است.

سؤال  163 - اگر كسى در موقع خواندن سوره قل هو الله احد نون (يكن) را در لام (له) و همچنين در تشهد، نون (ان) را در لام (لا) ادغام نكرد، نمازش چه صورت دارد؟.

جواب: نمازهائى را كه به اين نحو خوانده صحيح است، ولى از اين ببعد، ادغام را در مواضع مذكور، رعايت نمايد.

سؤال  164 - اگر نمازگزار در ركعت اول و دوم كه بايد حمد و سوره بخواند تسبيحات اربعه را خواند نمازش چگونه است؟.

جواب: اگر كسى در ركعت اول و دوم نماز، بجاى حمد و سوره، تسبيحات اربعه را بخواند و ملتفت نشود تا به ركوع برسد، نمازش صحيح است و براى نقصان حمد و سوره، احتياطا دو سجده سهو بجا آورد و نيز دو سجده سهو هم براى زيادى تسبيحات بخواند و اگر پيش از ركوع، يادش آمد حمد و سوره را بخواند و دو سجده سهو، احتياطا بعد از نماز براى زيادتى تسبيحات اربعه بجا آورد و اگر در دو ركعت آخر به خيال اين كه دو ركعت اول است حمد و سوره بخواند نمازش صحيح است ولى دو سجده سهو براى زيادى سوره بجا آورد.

سؤال  165 - كلماتى مانند (يوم) و (فوق) و (فرعون) در قرآن و غير قرآن مثل ادعيه هست كه بعضى به ضمه - البته بدون اشباع - مىخوانند. حال اگر در حال نماز باشد مثل اين كه (مالك يوم الدين) را اين طور بخوانند آيا موجب بطلان مىشود يا نه؟.

جواب: صحت آن بدون اشباع، بعيد نيست اگر چه فتحه كاملا ظاهر نشده.

لكن چنانچه فتحه را كاملا اظهار كنند اوفق به قواعد واحسن است ولى با اشباع، غلط است.

سؤال  166 - شخصى است شصت و پنج ساله كه اغلب در نمازهاى يوميه در ركعت آخر، سجده آخر، مىگويد (يا رطيف ارحم عبدك الضعيف) نمازهاى او از اول تاكنون چه صورت دارد؟.

جواب: در فرض سؤال، نمازهائى كه با اين كيفيت از روى غفلت خوانده محكوم به صحت است و لكن بعدا يا اين ذكر را نگويد يا آن را بطور صحيح بگويد و صحيح آن يا لطيف است

سؤال 167 - بعد از حروف مد اگر حرف بعد از آنها را به خاطر وقف كردن، ساكن تلفظ نمائيم (مثل: نستعين، رحيم، مستقيم) آيا مد، واجب است يا مستحب؟.

جواب: در فرض سؤال مد واجب نيست.

سؤال  168 - در رساله مرقوم فرموده‌ايد، در نماز، حمد با يك سوره كامل بايد خوانده شود حالا كسى حمد را بخواند و چون هميشه سوره توحيد را مىخوانده بنا به عادت قبلى يك مرتبه متوجه شده به آخر سوره توحيد رسيده است. آيا همان سوره كفايت مىكند يا بايد دوباره برگردد و سوره را با قصد بخواند؟.

جواب: در فرض سؤال اعاده سوره لازم نيست.

سؤال  169 - در مبطلات نماز مسأله 1143 در توضيح المسائل فرموده‌ايد: (اگر شخص نمازگزار كلمه‌اى را به قصد ذكر بگويد مثلا بگويد (الله اكبر) و در موقع گفتن آن، صدا را بلند كند كه چيزى را به ديگرى بفهماند اشكالى ندارد ولى اگر به قصد اين كه چيزى بفهماند بگويد اگر چه قصد ذكر هم داشته باشد نماز، باطل مىشود) فرق بين اين دو جمله را كاملا نفهميديم. و ديگر اين كه در فرض اول مرقوم فرموده‌ايد كه الله اكبر بگويد آيا مقصود، تكبير موقع رفتن به ركوع و يا سجود و امثال آن است، يا مطلقا و هر جاى نماز كه باشد و آيا اگر ذكرهاى ديگر مثل بحول الله يا سمع الله و امثال اينها را هم در محل خود بگويد، همينطور است و هر گاه امام جماعت، نماز جهرى را سهوا به اخفات بخواند و مأموم، جهت اعلام او به قصد قرآنيت بگويد (لا تجهر بصلاتك) آيا حكم اول را دارد كه نماز باطل نيست يا حكم دوم را كه سبب بطلان است بيان فرمائيد.

جواب: مقصود در اول اين است كه ذكر را به قصد ذكر بگويد و براى اين كه غير را ملتفت چيزى نمايد صدا را به گفتن آن بلند كند بنحو داعى بر داعى كه اين دو قصد در طول يكديگر هستند يعنى داعى بر اين كه ذكر را بلند مىگويد افهام ديگرى است. و در دوم مقصود اين است كه غرض اصلى، افهام غير است منتهى در مقام افهام گفتن الله اكبر را انتخاب مىكند مثل اين كه گاهى انسان مطلبى را از كسى مىشنود و در مقام اظهار عظمت آن مطلب، مىگويد الله اكبر و يا در مقام ناراحتى يا تعجب مىگويد لا إله الا الله، يا اين كه غرضش هم خدا باشد و هم فهماندن مطلبى به غير بطورى كه هر دو در عرض هم مقصود باشند و در هر دو فرض فرقى بين تكبيرة الاحرام و تكبيرات مستحبه ديگر و بحول الله و سمع الله و اذكار ديگر نيست. و همچنين است حكم در قرائت آيه كه اگر به قصد قرآنيت بخواند و صدا را بلند كند هر چند قصد افهام، داعى بر داعى باشد اشكال ندارد و اگر قصد قرائت قرآن نداشته باشد، مثلا قصدش خطاب به امام جماعت باشد يا قصد قرائت و افهام، ضميمه باشند موجب بطلان خواهد شد.

سؤال  170 - در نماز، عوض بحول الله الخ يا حى و يا قيوم گفتن به قصد قربت مطلقه چه صورت دارد؟.

جواب: احوط ترك تبديل ذكر مأثور است به غير آن.

سؤال  171 - اگر باء غير المغضوب، بى اشباع خوانده شود بهتر است يا با اشباع؟ و اگر به هر يك از دو شكل قرائت شود جائز است؟.

جواب: كسره باء را خوب ظاهر كنند كافى است، و اشباع نشود كه توليد ياء كند.

سؤال  172 - به نظر حضرتعالى چرا نماز را حتما به عربى صحيح بايد خواند ولى نيت آن را به هر زبانى مىتوان گفت؟.

جواب: نيت، امرى است قلبى و به زبان آوردن آن لازم نيست و قرائت و اذكار، به حكم خدا و رسول بايد به همان الفاظ مخصوصه عربى خوانده شود.

سؤال  173 - اشخاصى كه سواد ندارند و ياد گرفتن تجويد قرائت، برايشان مشكل است و همچنين بعد از ياد گرفتن هم بواسطه عدم توجه، زود فراموش مىنمايند در اين صورت به همان نحو عبارتى كه بدون غلط باشد بخوانند چه صورت دارد؟.

جواب: اگر طورى بخوانند كه غلط باشد و قدرت بر ياد گرفتن داشته باشند نمازشان باطل است و لكن محسنات تجويدى را لازم نيست مراعات كنند.

سؤال  174 - شخصى در اوائل تكليفش، در نماز سوره (قل هو الله احد) مىخوانده و از جهت جهل و تقصير، هاء (هو) را به لام (قل) و واو (هو) را به (الله) متصل مىنمود كه (قله والله) مىشد در اين صورت نمازهائى كه به اين كيفيت خوانده قضا دارد يا نه؟.

جواب: با تمكن از تصحيح، احتياط لازم آنست كه نمازهائى كه به اين نحو خوانده قضا نمايد.

سؤال  175 - هر گاه كسى در بسم الله از جهتى شك نمود كه صحيح گفته يا نه حتى از جهت جهر و اخفاف در اين صورت اعاده آن چه صورت دارد؟.

جواب: اگر بعد از فراغ از كلمه، شك در صحت نمايد اعتنا نكند و اگر در حين اداء، با شك در صحت، ادا شود تكرار كند و در هر دو صورت اگر رجاءا بسم الله را تكرار نمايد اشكال ندارد.

سؤال  176 - يكى از ائمه جماعت در سوره حمد، گاهى به جاى (مالك يوم الدين) (ملك يوم الدين) قرائت مىكند و در كتاب صراط النجاة مرحوم آقا سيد ابو الحسن اصفهانى قدس سره دومى (ملك يوم الدين) را ترجيح مىدهد اكنون حضرت آية الله نظر مبارك را مرقوم فرمايند.

جواب: هر دو وجه، جائز است.

سؤال  177 - آيا مناط در وقف، نفس تازه كردن است يا مكث كردن ولو نفس را تازه نكنند؟.

جواب: نفس تازه كردن، لازم نيست.

سؤال  178 - شخصى مدتى نماز خوانده و با مراجعه، معلوم شده كه نمازش غلط بوده، قضا كردن نمازهائى كه به غلط انجام داده لازم است يا خير؟.

جواب: اگر متمكن از صحيح خواندن بوده و غلط خوانده بايد قضاء آنها را بجا آورد و همان اندازه‌اى كه خبره بگويد صحيح است، كافى است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -