انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام قبرستان

بزرگ نمایی کوچک نمایی

احکام قبرستان (آیت الله العظمی مکارم)

1- حک کردن اسماء مقدسه بر سنگ قبر

سؤال:به نام خدا و سلام

اگر کلمات مقدسه روی قبور حک شده باشد مثل الله در عبدالله و الحسین در عبدالحسین و امثال ذلک وظیفهء فقهی ما در این خصوص چیست؟ آیا باید سنگ قبر را محو کنیم؟ یا فقط پا نگذاریم کافی است؟ یا وظیفهء دیگری داریم؟ خصوصاً که گاهی در یک قبرستان که وارد می شویم مملو از این کلمات است و رعایت بعضی مسائل، گاه به حرج می انجامد

پاسخ:در صورتیکه زیر دست و پای عابرین باشد آنها را محو کنید .

2- راه رفتن روی قبر

سؤال:آیا قدم زدن یا راه رفتن روی قبر اشخاص جایز است؟ آیا جریمه و مجازاتی در کار است؟

پاسخ:حرام نیست ولی بهتر این است که روی قبر مومنان راه نروند

3- پاشیدن آب بر روی قبر

سؤال:مى گویند: «مستحب است روى قبر تازه، آب بپاشند» این استحباب یک مرتبه بوده، یا یک هفته، یا یک ماه، یا یک سال، مى باشد؟ و در هر حال چه نفعى براى میّت دارد؟

پاسخ:از بعضى روایات استفاده مى شود که پاشیدن آب تا چهل روز مستحب است.

4- تبدیل قبرستان متروکه به فضای سبز و مراکز آموزشی

سؤال:جهاد دانشگاهى دانشگاه، به عنوان مشاور شهردارى تهران، در نظر دارد طرح ساماندهى گورستانهاى متروکه شهر را که در آنها تدفین صورت نمى گیرد به اجرا در آورد. این گورستانها که مجزّا از گورستان بهشت زهرا بوده، و حدود 60 مورد مى باشد، به علّت ممانعت از دفن و متروکه شدن به تدریج از صحنه شهر ناپدید، یا به کانونهایى پر مسأله تبدیل شده، و بعضاً به مأمن افراد فاسد و معتاد مبدّل گشته اند. در حالى که با امکانات فضاى سبز، یا مجتمعات آموزشى و فرهنگى، توان بالقوّه تبدیل شدن به فضاى عمومى و عرصه اجتماعى را دارا مى باشند. لیکن با توجّه به احکام شرعى خاص گورستانها، در این راستا ابهاماتى وجود دارد که خواهشمند است در هر مورد فتواى خود را مرقوم فرمایید:

1ـ آیا حرمت نبش قبر فقط مربوط به مسلمانان است، یا شامل همه پیروان ادیان آسمانى، بلکه نوع انسانها مى شود؟

2ـ نبش قبر پس از چند سال جایز است؟ آیا نسبت به همه متوفیّان یکسان است؟

3ـ آیا پس از انقضاى مدّت فوق، محدودیّتى از جهت شخصیّت متوفّى وجود دارد؟

4ـ آیا پس از انقضاى مدّت فوق، محدودیّتى از جهت تغییر کاربرى ،بدون این که اثرى از گورستانها باقى بماند، وجود دارد؟

5ـ تخریب قبور قبل از موعد، بدون این که منجر به نبش آن شود، چه حکمى دارد؟

پاسخ:نبش قبر مسلمین و غیر مسلمانانى که در پناه اسلام زندگى مسالمت آمیز دارند جایز نیست. و چنانچه قبرستان کاملا متروکه باشد مى توان از آن براى کارهاى عام المنفعه مانند مسجد، مدرسه و امثال آن استفاده کرد. البتّه تخریب قبر با نبش قبر متفاوت است، و اگر قبور مربوط به بزرگان علما و شخصیّت هاى برجسته جامعه بوده باشد، تخریب آن جایز نمى باشد.

5- ایجاد قبرستان در منطقه مسکونی

سؤال:گورستان عمومی شهر ما در شرق این شهر قرار دارد اخیرا جمعی از اهالی یکی از محلات غرب شهر ، باقی را به عنوان گورستان در نزدیکی بافت مسکونی در نظر گرفته و اقدام بهدفن یک مرده در آن نموده اند. این امر باعث نارضایتی شدید ساکنین همجوار گردیده به گونه ای که جهت دفن مرده یا شده درگیری مختصری نیز بین اهالی (موافق و مخالف) رخ داده است. با عنایت به مخالفت شهرداری احداث این گونه گورستانها و ادامه دفن اموات در آن چه حکمی دارد؟

پاسخ:هرگاه احداث گورستان در چنین مناطقى مخالف مقرّرات و قوانین حکومت اسلامى باشد، یا باعث اذیّت و آزار مردم گردد، از این کار خوددارى شود.

6- سنگ چینی قبرستان برای دفن خانوادگی

سؤال:سنگ چینى قبرستان براى دفن خانوادگى چه حکمى دارد؟

پاسخ:سنگ چینى قبرستان اشکال دارد; هر موقع کسى مرحوم شد، مى توان به اندازه متعارف از آن قبرستان براى او استفاده کرد.

7- دفن در قبرستانهای اجاره ای

سؤال:آیا ضرورت دارد که زمین قبرستان وقف ابدى براى قبرستان باشد، یا در زمین هاى «کرایه اى» طویل المدّت هم مى توان به تدفین اموات مسلمانها پرداخت؟

پاسخ:در صورتى که مدّت به اندازه اى باشد که آثار آخرین میّت دفن شده به کلّى محو گردد، یا این که مالک بعد از پایان مدّت، ملزم به تصرّفاتى شود که سبب نبش قبور نشود، مانعى ندارد.

8- همجواری قبرستان مسلمانان و مسیحیان

سؤال:در صورتى که قبرستان مسلمانها (در خارج از کشور) در جوار قبرستان مسیحى ها واقع شود، چه حکمى دارد؟ بدین شکل که قبرستان مسلمانها به صورت واحد جداگانه اى، که دیوار احاطه، در ورودى، و دیگر تسهیلات مختصّ به خود داشته باشد.

پاسخ:اشکالى ندارد.

9- تزیین قبور با سنگ مرمر و پارچه

سؤال:هرگاه قبور را با سنگهاى مرمر، یا سیمان فرش نمایند، و چند متر پارچه روى قبر بیندازند تا مندرس و کهنه نشود، چه حکمى دارد؟ آیا این کارها براى میّت منفعت دارد؟

پاسخ:این کارها خرج هاى اضافى است که براى میّت سودى ندارد; مگر در مواردى که تعظیم شعائر ایجاب مى کند.

10- ریختن سنگ ریزه بر روی قبر

سؤال:در بعضى مناطق مرسوم است که سنگریزه هاى سفید، سرخ و زردى روى قبر پدر و مادر خود مى ریزند. آیا این کار براى میّت فایده اى دارد، یا فقط تشریفاتى است؟

پاسخ:این امور از نظر شرعى اعتبار ندارد.

11- ریختن عطرو گل بر روی قبر

سؤال:در بعضى مناطق مرسوم است که روز و شب پنج شنبه و جمعه که براى زیارت قبور اموات شان مى روند، عطر و گلهاى قیمتى و یا غیر قیمتى روى قبر مى ریزند. آیا این کار مشروع و درست است؟

پاسخ:به مقدار کم اشکالى ندارد، ولى اگر اسراف باشد جایز نیست، مگر در مواردى که جنبه تعظیم شعائر داشته باشد، و در آن جا اسراف محسوب نشود.

12- نوشتن آیات قرآن کریم روی سنگ مزار

سؤال:آیا نوشتن آیات قرآن کریم بر سنگ مزار اشکال دارد؟

پاسخ:اگر هتک احترام نشود اشکالى ندارد.

13- زیارت قبور علما و بزرگان در شب

سؤال:با توجه به این که شب رفتن به قبرستان کراهت دارد، آیا شب رفتن به زیارت قبر علما و بزرگان نیز کراهت دارد؟

پاسخ:اگر در داخل قبرستان بوده باشد همان حکم ثابت است اما اگر مانند قبر مرحوم مجلسی (ره) جای مستقلی است و صدق قبرستان نمی کند آن حکم شامل آن نمی شود.

14- ساخت و ساز بنای شخصی در زمین قبرستان

سؤال:آیا مى توان زمینى را که وقف خاصّ یک آبادى یا شهرک است، و در آن قبرستان بوده، تخریب کرد، و دوباره براى ساخت و سازهاى شخصى استفاده نمود؟

پاسخ:در صورتى که وقف براى دفن اموات باشد نمى توان آنرا تغییر داد; مگر این که دفن اموات در آن ممکن نباشد. در این صورت مى توان براى کارهاى خیر از آن استفاده کرد; مانند مسجد و مدرسه و درمانگاه.

15- ریختن آب بر قبر

سؤال:گذاشتن گل روی قبر یا آب ریختن روی قبر تاثیری در حال مرده دارد یا این فقط از رسوم عادی است؟

پاسخ:مستحب است بعد از دفن روی قبر آب بپاشند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -