انهار
انهار
مطالب خواندنی

۷- زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد

بزرگ نمایی کوچک نمایی
(مسأله 1829)اگر كافر ذمّي زميني را از مسلمان بخرد، بايد خمس آن را از همان زمين بدهد. و اگر پول آن را هم بدهد اشكال ندارد1، ولي اگر غير از پول چيز ديگر بدهد، بايد به اذن حاكم شرع باشد2و نيز اگر خانه و دكان و مانند اينها را از مسلمان بخرد، چنانچه زمين آن جداگانه قيمت كنند و بفروشند بايد خمس زمين آن را بدهد. و اگر خانه و دكان را روي هم بفروشند و زمين به تبع آن منتقل شود خمس زمين واجب نيست3. و در دادن اين خمس قصد قربت لازم نيست، بلكه حاكم شرع هم كه خمس را از او مي گيرد لازم نيست قصد قربت نمايد.
1- فاضل: و نيز اگر خانه و دكّان و مانند اينها را از مسلمان بخرد، چنانچه زمين آن را جداگانه بفروشند، بايد خمس زمين آن را بدهد و اگر خانه و دكّان را روي هم بفروشند و زمين به تبع آن منتقل شود در وجوب خمس زمين اشكال است و در دادن اين خمس، قصد قربت لازم نيست، بلكه مجتهد جامع الشرائط هم كه خمس را از او مي گيرد، لازم نيست قصد قربت نمايد.
2- اراكي: اگر كافر ذمّي زمين را از مسلمان بخرد، بايد خمس آن را از همان زمين و يا قيمت آن را بدهد...
3- اراكي: واجب بودن خمس زمين محلّ اشكال است...
*****
خوئي، گلپايگاني، تبريزي، صافي: 1838 نوري: مسأله 1825- اگر كافر ذمّي زميني را از مسلمان بخرد بايد خمس آن را از همان زمين يا از مال ديگرش بدهد.. و نيز اگر خانه و دكان و مانند اينها را از مسلمان بخرد بايد خمس زمين آن را بدهد، و در دادن اين خمس قصد قربت لازم نيست، بلكه حاكم شرع هم كه خمس را از او مي گيرد لازم نيست قصد قربت نمايد.
. تبريزي: بايد خمس آن را از همان زمين يا قيمت آن بدهد...
.نوري: بايد خمس آن را ازهمان زمين بدهد و اگر پول آن را هم بدهد اشكال ندارد ولي اگر غير از پول چيز ديگر بدهد بايد به اذن حاكم شرع باشد...
سيستاني: مسأله 1850- اگر كافر ذمّي زميني را از مسلمان بخرد، بنابر مشهور بايد خمس آن را از همان زمين يا از مال ديگرش بدهد، ولي وجوب خمس –به معناي معروفش- در اين مورد محلّ اشكال است.
زنجانی: مسأله 1842- اگر کافر ذمّی زمینی را از مسلمان بخرد بنابرمشهور باید خمس بدهد.
بهجت: مسأله 1442- اگر كافر ذمّي زميني را از مسلمان بخرد، يا به طريقي ديگر مثل صلح به او منتقل شود، بايد خمس آن را بدهد و اگر پول آن را هم بدهد اشكال ندارد، و بنابر اظهر بين زمين مزروعي و يا غير مزروعي فرقي نيست، ولي اگر خانه و دكان و مانند اينها را از مسلمان بخرد، در صورتي كه مقصود اصلي او از اين معامله زمين باشد و يا زمين و بنا هر كدام جداگانه قيمت گذاري و مورد معامله واقع شود، بايد خمس زمين آنها را بدهد و در صورتي كه مقصود او از خريد، بناي آن باشد ، ولو زمين هم به تبع بنا داخل معامله است خمس ندارد، و بنابراحتياط واجب كسي كه خمس را از ذمّي مي گيرد و به اهلش مي دهد بايد در وقت گرفتن و دادن نيّت داشته باشد.
وحید: مسأله 1847- اگر كافر ذمّى زمینى را از مسلمان بخرد ، باید خمس آن را از همان زمین یا از مال دیگرش ـ به طورى كه در مسأله «۱789» گذشت ـ بدهد ، اگر چه آن زمین مشغول به عمارت و ساختمان باشد ، مانند زمین خانه و دكّان ، و همچنین اگر مورد خرید و فروش خانه و دكّان و مانند اینها باشد ، و در دادن این خمس قصد قربت لازم نیست ، بلكه حاكم شرع هم كه خمس را از او مى گیرد لازم نیست قصد قربت نماید.
مکارم: مسأله 1563- هر گاه کافر ذمّی یعنی کافری که به صورت یک اقلیت سالم در کنار مسلمانان زندگی می کند و شرایط ذمه را پذیرفته است زمینی را از مسلمان بخرد باید زکات محصولات آن را دو برابر (یعنی به جای نصف خمس، یک خمس) بپردازد.
مظاهری: مسأله 1407- اگر كافر ذمّى زمينى را از مسلمان بخرد بايد خمس آن را به حكومت اسلامى بدهد و همچنين اگر خانه يا مغازه و مانند اينها را بخرد بايد خمس زمين آن را بدهد و اگر خمسش را ندهد و به مسلمان ديگرى بفروشد و يا مسلمانى آن زمين را از او ارث ببرد، بر مسلمان واجب است كه خمس آن زمين را بدهد.

جوادی آملی: مسأله 1960. اگر كافر ذمّی زمینی را ـ مانند زمین كشاورزی، باغ، عرصه مسكن، مغازه و مانند آن ـ از مسلمانی خرید، باید خمس آن را بپردازد. تفاوتی در مورد این زمین نیست، چه «مفتوح العنوه» باشد؛ یا زمینی باشد كه اهلش با رغبت و بدون جنگ، اسلام آورده باشند و چه غیر این‌ها، در همه آن‌ها كافر ذمّی باید خمس آن را بپردازد. مصرف این خمس، مصرف خمس مصطلح، یعنی ائمه: و سادات هستند.

جوادی آملی: مسأله 1961. یكی از شرایط وجوب خمس بر ذمّی، آن است كه زمین انتقال یافته از مسلمان به كافر ذمّی، به صورت بیع، یا عقود معوّضه باشد؛ یعنی به وسیله خرید و فروش یا صلح یا هبه معوّضه منتقل شده باشد.

جوادی آملی: مسأله 1962. خمسی كه كافر ذمّی باید بپردازد، فقط از عرصه و زمین مزرعه، باغ درختان، خانه و مغازه است؛ اما از اعیانی آن‌ها واجب نیست خمس بپردازد.

جوادی آملی: مسأله 1963. در مواردی كه كافر ذمّی باید خمس بدهد، قصد قربت لازم نیست؛ همچنین خمسی كه حاكم شرع از كافر ذمّی میگیرد، لازم نیست از سوی او قصد قربت کند.

جوادی آملی: مسأله 1964. زمینی كه مسلمان به كافر ذمّی میفروشد، لازم نیست فروشنده شرط كند كه ذمّی خمس آن را بپردازد.

(مسأله 1830)اگر كافر ذمّي زميني را كه از مسلمان خريده1به مسلمان ديگري هم بفروشد2، بايد خمس آن را بدهد3و نيز اگر بميرد و مسلماني آن زمين را از او ارث ببرد، بايد خمس آن را از همان زمين، يا از مال ديگرش بدهند4.
این مسأله در رساله آیات عظام: سیستانی، زنجانی و سبحانی نیست.
1- گلپايگاني، صافي: و خمسش را نداده...
2- خوئي، تبريزي: خمس از كافر ساقط نمي شود ولي بر مسلمان لازم نيست خمس آن را بدهد و همچنين است اگر بميرد و مسلماني آن زمين را از او ارث ببرد (خوئي: و بنابر احتياط مستحبّ در هر دو صورت در فرضي كه خود كافر يا كس ديگر از قِبَلَش خمس نداده باشد، مسلمان، خمس آن زمين را بدهد).
وحید: خمس از كافر ساقط نمى شود ، و همچنین است اگر بمیرد و مسلمانى آن زمین را از او ارث ببرد.
مكارم: خمس ساقط نمي شود، همچنين اگر بميرد و مسلماني آن زمين را از او به ارث ببرد احتياط آن است كه خمس آن را بپردازد.
3- گلپايگاني، صافي: بايد خريدار خمس آن را بدهد...
فاضل: بايد كافر ذمّي خمس آن را بدهد...
4- گلپايگاني، صافي: بايد وارث او خمس آن زمين را بدهد.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 1829.

جوادی آملی: مسأله 1966. اگر كافر ذمّی زمینی را كه از مسلمان خریده بود، خمس آن را بپردازد و دوباره، همان زمین را به مسلمانی بفروشد و بار دیگر آن را بخرد، هرچند بار كه آن زمین را میخرد و میفروشد، باید پس از هر خریدن، خمس آن را بپردازد.

جوادی آملی: مسأله 1967. چنانچه كافر ذمّی از مسلمانی زمینی خرید و خمس آن را نپرداخت و آن را به مسلمان دیگر فروخت، اگر معامله در مرحله اجرای صیغهٔ عقد بود و مبادله عملی انجام نشد، كافر ذمّی فقط ضامن خمس است و چنانچه آن زمین به قبض مشتری مسلمان رسیده باشد، در این صورت، هم ذمّی، هم مشتری مسلمان، ضامن خمس آن زمین‌اند.

جوادی آملی: مسأله 1968. زمینی كه كافر ذمّی آن را از مسلمان خریده و پیش از پرداخت خمس، به همان مسلمان فروخت، این زمین، اگر به قبض و اقباض خریدار مسلمان رسیده و تحت ید او قرار گرفته باشد، هر دو ضامن خمس آن‌اند.

مسأله اختصاصی

جوادی آملی: مسأله 1969. اگر ذمّی زمین خریده شده از مسلمان را با اقاله به فروشنده پس داد و فروشنده هم آن را پس گرفت، در این صورت، چون فسخ معامله از زمان اقاله است، نه از اصل، این فسخ، نقل و انتقال جدید است و مانند مسأله قبلی، هر دو ضامن خمس‌اند.

جوادی آملی: مسأله 1970. اگر كافر ذمّی زمینی را از مسلمانی خرید و معامله خیاری بود، چنانچه اِعمال خیار شد و معامله فسخ گردید، واجب نیست خمس آن را بپردازد.

(مسأله 1831)اگر كافر ذمّي موقع خريد زمين شرط كند كه خمس ندهد1، يا شرط كند كه فروشنده خمس آن را بدهد، شرط او صحيح نيست و بايد خمس را بدهد2، ولي اگر شرط كند كه فروشنده مقدار خمس را از طرف او به صاحبان خمس بدهد3اشكال ندارد.
این مسأله در رساله آیات عظام: سیستانی، زنجانی و سبحانی نیست.
1- بهجت: شرط باطل ومعامله صحيح است و بنابر اظهر بايد خمس آن را بدهد؛ و اگر شرط كند كه فروشنده خمس آن را بدهد، معامله و شرط هر دو صحيح است.
2- مكارم: شرط او باطل است و بايد خمس آن را خودش بپردازد، ولي اگر شرط كند فروشنده به جاي او مقدار خمس را بدهد عمل به اين شرط لازم است.
2- خوئی، تبریزی: بر فروشنده لازم است که عمل به شرط نماید .
صافي: لازم است مسلمان به شرطي كه بر او شده عمل نمايد.
*****
وحید: مسأله 1849- اگر كافر ذمّى موقع خریدن زمین شرط كند كه خمس ندهد ، یا شرط كند كه خمس بر فروشنده باشد ، شرط او فاسد است و باید خمس آن را بدهد ، ولى اگر شرط كند كه فروشنده مقدار خمس را از طرف او به صاحبان خمس بدهد ، بر فروشنده واجب است كه عمل به شرط نماید ، و تا فروشنده خمس را ادا نكرده ، از خریدار ذمّى ساقط نمى شود.
جوادی آملی: مسأله 1971. اگر ذمّی هنگام خریدن زمین از مسلمان، شرط كند كه خمس به او تعلّق نگیرد یا اصل تعلّق خمس به عهده فروشنده باشد، چنین شرطی، به جهت خلاف شرع بودن، نافذ نیست، اگر ذمّی پذیرفته كه خمس زمین خریداری شده به عهده اوست؛ ولی شرط كند كه فروشنده مسلمان از طرف او بپردازد، چنانچه فروشنده مسلمان قبول كند كه دَیْن و بدهكاری ذمّی را بپردازد، چنین شرطی نافذ است؛ ولی تا زمانی كه مسلمان به شرط وفا نكرده، ذمّی ضامن خمس است.
(مسأله 1832)اگر مسلمان زميني را به غير خريد و فروش، ملك كافر1كند و عوض آن را بگيرد، مثلاً به او صلح نمايد2، بنابر احتياط واجب در ضمن عقد با كافر ذمّي شرط كند كه خمس آن را بدهد.
این مسأله در رساله آیات عظام: سیستانی، زنجانی و سبحانی نیست.
1- خوئي، فاضل، تبريزي: كافر ذمّي...
2- گلپايگاني، خوئي، تبريزي، صافي، نوري، مظاهری، وحید: كافر ذمّي بايد خمس آن را بدهد.
فاضل: بنابراحتیاط باید خمس آن را بدهد.
مکارم: بنابراحتیاط واجب باید کافر ذمّی خمس آن را بدهد.
بهجت: رجوع كنيد به ذيل مسأله 1829.
(مسأله 1833)اگر كافر ذمّس صغير1باشد و و ليّ او برايش زميني بخرد2احتياط واجب آن است كه تا بالغ نشود خمس زمين را از او نگيرند.
این مسأله در رساله آیات عظام: سیستانی، زنجانی ، سبحانی و مکارم نیست.
1- بهجت: يا ديوانه...
2-  اراكي، گلپايگاني، صافي، مظاهری،: وليّ  باید خمس آن را (مظاهری: همان موقع) بدهد.
بهجت: بنابر احتياط واجب باید ولیّ خمس آن را بدهد.
نوري: بايد خمس زمين را از او بگيرند.
خوئي، تبريزي: احتياط واجب آن است كه در ضمن معامله با او شرط كنند كه خمس آن را بدهد.
فاضل: بنابراحتياط واجب، لازم است وليّ او خمس آن را از همان زمين يا قيمت آن بپردازد.
وحید: خمس به آن تعلق می گیرد.
*****
جوادی آملی: مسأله 1965. كودک نابالغ یا ممیّز مسلمان، اگر زمینی داشته باشد كه ولیّ او زمینش را به كافر ذمّی بفروشد، كافر ذمّی باید خمس آن زمین را بپردازد.

مسائل اختصاصی

جوادی آملی: مسأله 1972. در مواردی كه كافر ذمّی باید دوبار خمس بپردازد، چون خمس به عین مال تعلق میگیرد معامله نسبت به یک پنجم فروش زمین از كافر ذمّی به مسلمان، فضولی است و دوباره كه از مسلمان میخرد، نسبت به همان یک پنجم زمین نیز فضولی است و در حقیقت، چهار پنجم (هشتاد درصد) زمین را خریده است، بنابراین باید خمس چهار پنجم آن زمین را بپردازد؛ اما اگر كافر ذمّی پیش از فروش به مسلمان، خمس آن زمین را از مالش پرداخت، یا ولیّ خمس (حاكم شرع) معامله ذمّی به مسلمان را اجازه نماید، در این صورت، كافر ذمّی پس از خریدن از مسلمان، باید خمس تمام آن زمین را دوباره بپردازد.

جوادی آملی: مسأله 1973. اگر كافر ذمّی زمینی را از مسلمان خرید و سپس فهمید یک پنجم آن را باید به عنوان خمس بپردازد، در این صورت، نمیتواند به استناد تبعّض صفقه ـ یعنی این مال كم شده است ـ معامله را فسخ کند.

جوادی آملی: مسأله 1974. اگر مسلمانی زمینی را به كافر ذمّی فروخت و شرط کرد كه این زمین را به مسلمانی بفروشد، در این صورت، خمس از عهده كافر ذمّی ساقط نمیشود و باید خمس آن را بپردازد.

جوادی آملی: مسأله 1975. اگر مسلمانی زمینی را از كافر ذمّی خرید؛ سپس این معامله را با اقاله یا اعمال خیار فسخ كرد و زمین را به كافر ذمّی برگردانید، در این صورت، اگرچه زمین از مسلمان به كافر ذمّی منتقل شد؛ ولی بر كافر ذمّی خمس لازم نشده است.

جوادی آملی: مسأله 1976. اگر كافر ذمّی، یک پنجم زمینی را كه از مسلمان خریده بود، به ولیّ خمس (ولی فقیه یا حاكم شرع) به عنوان خمس تحویل دهد؛ سپس همان مقدار زمینی را كه خمس بوده، دوباره بخرد، باز هم باید خمس این مقدار زمینی را كه دوباره خریده است بپردازد.

جوادی آملی: مسأله 1977. اگر كافر ذمّی زمینی را از مسلمانی خرید و پیش از پرداختن خمس مسلمان شد، در این صورت، خمس از او ساقط نمیشود، مگر آنكه عین آن زمین از راه سیل؛ یا رانش و مانند آن از بین رفته باشد؛ در این صورت، خمس بر او واجب نیست.

جوادی آملی: مسأله 1978. اگر كافر ذمّی زمینی را از مسلمان خرید و پیش از تحویل گرفتن زمین، مسلمان شد، در این صورت، خمس از او ساقط میشود، چون در زمان تحویل گرفتن و مالک فعلی شدن، مسلمان شده است.

جوادی آملی: مسأله 1979. اگر كافر ذمّی زمینی را به كافر ذمّی دیگر بفروشد و فروشنده پیش از تحویل دادن زمین به خریدار، مسلمان شود، خریدار ذمّی باید خمس آن را بپردازد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -