انهار
انهار
مطالب خواندنی

شروع جنگ در قیام توابین (65 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
قیام توابین اولین قیام شیعی پس از واقعه عاشورا با هدف انتقام از قاتلان امام حسین (علیه السلام). ‌توابین از سال ۶۱ق پس از واقعه عاشورا مخفیانه در پی جمع‌آوری نیرو و اسلحه بودند. گفته شده است به دلیل عدم‌همراهی مختار ثقفی، بسیاری از شیعیان همراه توابین نشدند. این قیام در سال ۶۵ ق به دست مسلمانان و دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) در مقابله با لشکر شام و در منطقه عین الورده رخ داد که رهبری آن بر عهده سلیمان بن صرد خزاعی بود. در جنگی چهار روزه، بسیاری از توابین کشته شدند. باقیمانده سپاه به رهبری رفاعة بن شداد عقب‌نشینی کردند.
انگیزه قیام
پس از واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (علیه السلام) و یارانش، برخی شیعیان که با وعده بیعت، از حسین بن علی (علیه السلام) دعوت کردند به کوفه بیاید و سپس از خطای خویش در پیمان شکنی و یاری نرساندن به امام (علیه السلام)، سخت پشیمان بودند، تصمیم بر آن گرفتند که گناه و اشتباه خویش را جبران کنند. آنان در جلسات متعدد به این نتیجه رسیدند که این ننگ جز با کشته شدن در راه امام حسین (علیه السلام) و گرفتن انتقام از قاتلان وی پاک نمی‌شود.
شکل گیری قیام
چند ماه پس از حادثه کربلا، حدود صد تن از شیعیان در خانه سلیمان بن صرد خزاعی که از چهره‌های سرشناس کوفه بود، گرد آمدند. سلیمان در این جلسه با اشاره به آیه ۵۴ سوره بقره و توبه قوم موسی (علیه السلام) خطاب به حاضران گفت: ما وعده یاری به اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) دادیم، اما یاریشان نکردیم. در انتظار فرجام کار ماندیم تا آن که فرزند پیامبرمان کشته شد. حال خدا از ما راضی نمی‌شود مگر آن که با قاتلان او بجنگیم، شمشیرها را تیز کنید و اسب و نیرو فراهم سازید تا فرا خوانده شوید.
پس از سخنان سلیمان، دیگر بزرگان شیعه و یاران امام علی (علیه السلام) نظیر مسیب بن نجبة فزاری، رفاعة بن شداد بجلی، عبدالله بن وال تمیمی و عبدالله بن سعد ازدی به سخنرانی پرداختند و سرانجام سلیمان بن صرد خزاعی به رهبری قیام برگزیده شد.
اهداف قیام
بنا بر سخنان و جلسات توابین، اهداف آنان در دو جهت بوده است:
خونخواهی از قاتلان امام حسین (علیه السلام)
سپردن حکومت به خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم)
گردآوری نیرو
تشکیل جلسات هفتگی توابین در سال ۶۱ ه‍.ق به صورت پنهانی درباره شکل گیری جنبش، از تهیه نیرو گرفته تا موعد قیام در حضور سلیمان بن صرد برگزار می‌شد. آنان مخفیانه درون کوفه و قبایل اطراف به تهیه نیرو و اسلحه پرداخته و مقدمات جنگ را آماده می‌کردند.
به دنبال تشکیل سپاه، سلیمان بن صرد خزاعی در سال ۶۴ ه‍.ق نامه‌هایی را به سعد بن حذیفه، رهبر شیعیان مدائن و مثنی بن مخرمه عبدی از بزرگان شیعه بصره می‌نویسد و آنان را به قیام فرا می‌خواند. شیعیان بصره و مدائن نیز در پاسخ به نامه سلیمان، آمادگی خویش را اعلام داشته و پذیرفتند که در قیام آنان شرکت کنند.
آغاز قیام
سلیمان بن صرد در ربیع الاول سال ۶۵ ه‍.ق قیام خود را شروع کرد. هرچند افراد زیادی وعده داده بودند که همراه وی می‌شوند اما سرانجام چهار هزار نفر در نخیله ،محل تجمع سپاه توابین، حضور یافتند.
نقل گردیده که مختار ثقفی، سلیمان را فاقد دانش سیاسی و نظامی می‌دانست و بخش عظیمی از شیعیان به این دلیل از سپاه سلیمان جدا شدند.
لشکر توابین در ۵ ربیع الاول از نخیله راهی دمشق شدند. هنگامی که سپاه به کربلا رسید، از اسب‌ها پیاده شدند و گریان خود را به قبر امام (علیه السلام) رسانده و اجتماع پرشوری را تشکیل دادند. سلیمان در میان آنان گفت: خدایا تو شاهد باش که ما بر دین و راه حسین (علیه السلام) و دشمن قاتلان او هستیم. توابین نیز به دعا پرداختند تا حال که توفیق شهادت در رکاب حسین (علیه السلام) نصیب آنان نشده است، خداوند از شهید شدن آنان پس از او محروم نسازد.
شروع پیکار
توابین قبل از رسیدن لشکر شام، در منطقه عین الورده اردو زد و پنج روز در آن جا به استراحت پرداخت. سلیمان در روز کارزار به تبیین پیکار و سفارشات جنگی پرداخت و جانشینان خویش را معرفی کرد. وی خطاب به حضار گفت: اگر من کشته شدم فرمانده سپاه «مسیب بن نجبه» است و پس از او، عبدالله بن سعد بن نفیل فرماندهی سپاه را بر عهده بگیرد. پس از کشته شدن او، عبدالله بن وال و رفاعه بن شداد، دیگر فرماندهان نبرد توابین هستند. در ۲۵ جمادی الاول، دو سپاه برابر یکدیگر قرار گرفتند و نبرد سهمگین بین توابین و لشکر شام آغاز شد. فرماندهی سپاه شام را عبیدالله بن زیاد بر عهده داشت. حصین بن نمیر، شرحبيل بن ذی الكلاع حميری‏، ادهم بن محرز باهلى‏، ربيعة بن مخارق عنوى‏ و جبلة بن عبد الله خثعمى‏ وی را همراهی می‌کردند.
عاقبت کارزار
پس از نبرد چهار روزه، بسیاری از توابین به شهادت رسیده، در محاصره سپاه دشمن قرار گرفتند. فرماندهان توابین یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و اندک باقیمانده آنان به فرماندهی رفاعه بن شداد بجلی مجبور به عقب نشینی شدند. توابین در مسیر بازگشت به شیعیان بصره و مدائن برخوردند که به یاری آنان آمده بود و پس از ابراز اندوه به شهرهای خود بازگشتند. پس از شکست توابین و رسیدن به کوفه، مختار ثقفی که در زندان به سر می‌برد، به تمجید از سلیمان و شهدای قیام پرداخت و وعده داد که انتقام توابین را گرفته و به خونخواهی امام حسین (علیه السلام) قیام کند.
سید حسین محمد جعفری در کتاب تشیع در مسیر تاریخ معتقد است اگر چه توّابین به ظاهر در برابر سپاه اموی شکست خوردند، اما توانستند برای نخستین بار تشکل منسجمی از شیعیان به وجود آورند و چون قیام آنان بر پایه تفکر شیعی و تحت تأثیر شهادت امام حسین (علیه السلام) شکل گرفته بود، توانست موجب پیشرفت تشیع شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -