انهار
انهار
مطالب خواندنی

آیات 10 - 14 صف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

آيه و ترجمه


ياءيها الذين ءامنوا هل اءدلكم على تجرة تنجيكم من عذاب اءليم (10)
تؤ منون بالله و رسوله و تجهدون فى سبيل الله باءمولكم و اءنفسكم ذلكم خير لكم إ ن كنتم تعلمون (11)
يـغـفـر لكـم ذنـوبـكـم و يدخلكم جنت تجرى من تحتها الا نهر و مسكن طيبة فى جنت عدن ذلك الفوز العظيم (12)
و اءخرى تحبونها نصر من الله و فتح قريب و بشر المؤ منين (13)

 


ترجمه :

10 - اى كـسـانـى كـه ايـمـان آورده ايـد آيا شما را به تجارتى كنم كه از عذاب از عذاب دردناك شما را رهائى مى بخشد؟!
11 - بـه خـدا و رسـول او ايـمـان بـيـاوريـد، و در راه خـداونـد بـا اموال و جانهايتان جهاد كنيد، اين براى شما از هر چيز بهتر است بدانيد.
12 - اگـر ايـن كـار كـنـيـد گـنـاهـانـتـان را مـى بـخـشـد و شـمـا را در بـاغـهائى از بهشت داخل مى كند
كـه نهرها از زير درختانش جارى است ، و در مسكنهاى پاكيزه در بهشت جاويدان جاى مى دهد و اين پيروزى عظيمى است .
13 - و نعمت ديگرى كه آن را دوست داريد به شما مى بخشد و آن يارى خداوند و پيروزى نزديك است و مؤ منان را بشارت ده !
تفسير:
تجارتى پر سود و بى نظير!
هـمانگونه كه در آغاز سوره گفتيم ، يكى از اهداف مهم اين سوره ، دعوت به ايمان و جهاد اسـت ، آيـات مـورد بـحـث نـيـز تـاءكـيـدى اسـت بـه ايـن دو اصـل ، بـامثال لطيفى كه انگيزه حركت الهى را در جان انسان به وجود مى آورد، انگيزه اى كـه شـرط پـيـروزى اسـلام بـر تـمـام اديـان اسـت كـه در آيـات قبل به آن اشاره شده بود.
نـخـسـت مى فرمايد: (اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آيا شما را به تجارتى دلالت كنم كـه از عـذاب اليـم ، نـجـاتـتـان مـى دهـد)؟ (يـا ايـهـا الذيـن آمـنـوا هل ادلكم على تجارة تنجيكم من عذاب اليم ).
بـا ايـنـكـه (ايـمـان ) و (جـهـاد) از واجـبـات قـطـعيه اند، ولى در اينجا آن را نه به صـورت امـر، بـلكـه بـه صـورت پـيـشـنـهـاد تـجـارت ، مـطـرح مـى كند، آن هم آميخته با تعبيراتى كه از لطف بى پايان خدا حكايت دارد.
بـدون شـك نـجات از (عذاب اليم )، از مهمترين خواسته هاى هر انسانى است ، و لذا اين سـؤ ال كـه آيـا مـى خـواهـيـد شـمـا را بـه تجارتى رهنمون شوم كه شما را از عذاب اليم رهائى مى بخشد؟
براى همه ، جالب توجه است .
هـنـگـامـى كـه بـا ايـن سؤ ال دلها را به سوى خود جذب كرد، بى آنكه منتظر پاسخ آنها بـاشـد، بـه شـرح آن تـجـارت پـرسـود پـرداخـته ، مى افزايد: (و آن اينكه به خدا و رسـول او ايـمـان بـيـاوريـد و در راه خـداونـد بـا امـوال و جانهايتان جهاد كنيد) (تؤ منون بالله و رسوله و تجاهدون فى سبيل الله باموالكم و انفسكم ).
بـدون شـك خـدا نيازى به اين تجارت پرسود ندارد، بلكه تمام منافع آن دربست به مؤ منان تعلق مى گيرد، لذا در پايان آيه مى فرمايد: (اين براى شما از هر چيز بهتر است اگر بدانيد) (ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون ).
قـابـل تـوجـه ايـنـكـه مـخـاطـب ، مـؤ مـنـانـنـد، بـه قـريـنـه يـا ايـهـا الذيـن آمـنـوا و در عين حـال آنـهـا را به دو اصل (ايمان ) و (جهاد) دعوت مى كند، ممكن است اين تعبير اشاره بـه ايـن بـاشـد كه ايمان اسمى و سطحى كافى نيست ، ايمان عميق و خالص لازم است كه بـتـوانـد سـرچـشـمـه ايـثار و فداكارى و جهاد گردد، و نيز ممكن است ذكر ايمان به خدا و رسـول در ايـنـجـا شـرحـى بـاشـد بـر ايـمـان كـه بـه طـور اجمال در آغاز آيه گذشته آمده بود.
به هر حال ، ايمان به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) از ايمان به خدا جدا نيست ، هـمانگونه كه جهاد با جان ، از جهاد با مال نمى تواند جدا باشد، زيرا تمام نبردها نياز به وسائل و امكاناتى دارد كه از طريق كمكهاى مالى بايد تاءمين شود، بعضى قادر بر هـر دو نـوع جـهـادنـد، و بـعـضـى تـنـهـا قـادر بـر جـهـاد بـا مـال و در پـشـت جـبـهـه انـد، و گـاه تـنـهـا جـان دارنـد و آمـاده بذل جان .
امـا بـه هـر صـورت بـايـد ايـن دو نوع جهاد با يكديگر تواءم گردد تا پيروزى فراهم شـود و اگر مى بينيم جهاد با مال مقدم داشته شده نه به خاطر آن است كه از جهاد با جان مـهمتر مى باشد، بلكه به خاطر اين است كه مقدمه آن محسوب مى شود چرا كه ابزار جهاد از طريق كمكهاى مالى فراهم مى گردد.
تـا ايـنـجـا سـه ركـن اسـاسـى از اركـان ايـن تـجـارت بـزرگ و بـى نـظـيـر مشخص شد: (خـريـدار) خـدا اسـت ، و (فـروشـنـده ) انـسـانـهـاى بـا ايمان ، و (متاع ) جانها و اموالشان ، اكنون نوبت به ركن چهارم مى رسد كه بهاى اين معامله عظيم است .
مـى فـرمـايد: (هر گاه چنين كنيد خداوند گناهانتان را مى بخشد و شما را در باغهائى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است و در مسكنهاى پاكيزه در بهشت جاويدان جاى مى دهـد، و ايـن پـيـروزى عـظيمى است ) (يغفر لكم ذنوبكم و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار و مساكن طيبة فى جنات عدن ذلك الفوز العظيم ).
در مـرحله پاداش اخروى نخست به سراغ آمرزش گناهان مى رود چرا كه بيشترين ناراحتى فـكـر انـسـان از گناهان او است ، وقتى آمرزش و غفران مسلم شد غصه اى ندارد، اين تعبير نـشـان مـى دهـد كه نخستين هديه الهى به شهيدان راهش اين است كه تمام گناهانشان را مى بخشد.
امـا آيـا ايـن تـنـهـا نـاظـر بـه (حـق الله ) اسـت ، و يـا (حـق النـاس ) را نـيـز شامل مى شود؟ مطلق بودن آيه دليل بر عموميت است ، ولى با توجه به اينكه خداوند حق الناس را به خود آنها واگذار كرده بعضى در عموميت آيه ترديد كرده اند.
بـه ايـن تـرتـيـب در آيـات فـوق دو شـاخـه از ايـمـان (ايـمـان بـه خـدا و رسـول ) و دو شـاخـه از جهاد (جهاد با مال و جان ) و دو شاخه از پاداشهاى اخروى (آمرزش گـنـاهان و دخول در بهشت جاودان ) و چنانكه خواهيم ديد دو شاخه از مواهب الهى در دنيا نيز در آيه بعد آمده است .
آنجا كه مى فرمايد: (و نعمت ديگرى كه آن را دوست داريد و مورد علاقه است به شما مى بـخـشـد، و آن يـارى خـداونـد، و پيروزى نزديك است ) (و اخرى تحبونها نصر من الله و فتح قريب ).
چه تجارت پرسود و پربركتى ؟ كه سراسرش فتح و پيروزى و نعمت و رحمت است ، و به همين دليل از آن به عنوان (فوز عظيم ) و پيروزى بزرگ ياد كرده .
سپس به همين دليل به مؤ منان در مورد اين تجارت بزرگ تبريك مى گويد و بشارت مى دهد و مى افزايد: (و مؤ منان را بشارت ده (و بشر المؤ منين ).
در حديثى آمده است هنگامى كه در (ليله عقبة ) (شبى كه پيامبر در نزديكى مكه مخفيانه بـا جـمـعـى از مـردم مـديـنـه مـلاقـات كـرد و از آنـان بـيـعـت گـرفـت ) مـيـان رسـول خـدا (صـلى الله عـليه و آله و سلم ) و مسلمانان مدينه پيمان بسته شد (عبدالله بـن رواحـه ) عـرض كرد هر شرطى مى خواهى در ضمن اين پيمان براى پروردگارت و براى خودت بكن .
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: (اما براى پروردگارم شرط اين است كه به هيچوجه چيزى را شريك او قرار ندهيد، اما براى خودم همانگونه كه از خود و اموالتان دفاع مى كنيد از من نيز دفاع كنيد.
(عبدالله ) گفت : در مقابل آن به ما چه داده خواهد شد؟
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: بهشت !
عـبـدالله گـفـت : ربح البيع لا نقيل و لا نستقيل : (چه معامله پرسودى ؟ نه ما از اين معامله بازمى گرديم و نه اگر بازگشتى از ما بخواهند مى پذيريم ! (نه فسخ مى كنيم و نه فسخ را پذيرا مى شويم )
نكته ها:
1 - (فتح قريب ) كدام است ؟
پـيـروزى مـوعـود در اين آيات هم در جنبه هاى منطقى ، و هم در ميدانهاى نبرد به طور مكرر عائد مسلمانان شد.
و در ايـنـكـه مـنـظـور از (فـتـح قـريـب ) كـدام فـتح است مفسران احتمالات متعددى داده اند بسيارى آن را به (فتح مكه ) تفسير كرده اند، و بعضى به (فتح بلاد ايران و روم ) و بـعـضـى بـه كـل فـتـوحـات اسـلامـى كـه بـه فـاصـله نـزديـكـى بـه دنبال ايمان و جهاد مسلمين به دست آمد.
و از آنـجـا كـه مخاطب تنها اصحاب و ياران پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيستند، بـلكـه همه مؤ منان در طول تاريخ مخاطب به اين خطاب مى باشند، جمله (نصر من الله و فتح قريب ) معنى وسيع و گسترده اى دارد، و بشارتى است به همه آنها هر چند در عصر پـيـامـبـر (صـلى الله عـليـه و آله و سـلم ) و بـه هـنـگـام نزول اين آيات مصداق روشن آن فتح مكه بود.
2 - مساكن طيبه چيست ؟
در مـيـان نـعـمـتـهـاى بهشتى در اينجا به خصوص روى مساءله مسكن پاكيزه و مرفه ، آنهم مـسـكـنـى در بـاغهاى بهشت جاويدان تكيه شده ، و اين به خاطر آن است كه يكى از شروط اسـاسـى آسـايـش و آرامـش انـسـان هـمـان مـسـاءله مـسـكن است ، آنهم مسكنى پاك و پاكيزه از هـرگـونـه آلودگـى ظـاهـرى و بـاطـنـى كـه انـسـان بـا خيال راحت در آن بيارامد.
(راغـب ) در (مـفـردات ) مـى گـويـد: مـعـنـى (طـيـب ) در اصـل چـيـزى اسـت كـه حـواس ظـاهـر و باطن از آن لذت برد، و اين معنى جامعى است كه همه شرائط مناسب يك مسكن را در بر مى گيرد.
قـابـل تـوجـه ايـنـكـه در قـرآن سـه چـيـز مـايـه آرامـش شـمـرده شـده است : تاريكى شب و جعل الليل سكنا (انعام - 96).
خـانـه هـاى مـسـكـونـى و الله جـعـل لكـم مـن بـيـوتـكـم سـكـنـا (نحل - 80).
و همسران يكدل ، و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها (روم - 21).
3 - دنيا تجارتخانه اولياء خدا است
در نـهـج البـلاغـه مـى خـوانـيـم عـلى (عـليـه السـلام ) در مقابل شخص پر ادعائى كه به اصطلاح (جا نماز آب مى كشيد) و پشت سر هم مذمت دنيا مى كرد، فرمود: اشتباه كردى دنيا براى آنها كه بيدار و آگاهند سرمايه بزرگى است ، و سـپـس شـرحـى در ايـن زمـيـنـه بيان فرمود از جمله اينكه : دنيا (متجر اولياءالله ) و تجارتخانه دوستان خدا است .
بـنـابـرايـن اگـر در يـكـجـا دنـيـا بـه (مـزرعـه ) آخـرت تـشـبـيـه شده ، در اينجا به تـجـارتـخـانـه تـشـبـيـه گرديده است كه انسان سرمايه هائى را كه از خدا گرفته به گـرانترين قيمت به خود او مى فروشد، و در برابر متاع ناچيزى بزرگترين نعمت را از او دريافت مى دارد.
اصولا تعبير به تجارت آنهم تجارتى پرسود براى تحريك مهمترين انگيزه هاى انسان اسـت ، انـگـيـزه جـلب مـنفعت و دفع ضرر، زيرا اين تجارت الهى تنها سودآور نيست بلكه (عذاب اليم ) را نيز دفع مى كند.
نظير همين معنى در آيه 111 سوره توبه نيز آمده است ان الله اشترى من المؤ منين انفسهم و امـوالهـم بـان لهـم الجـنة : (خداوند از مؤ منان جانها و اموالشان را خريدارى مى كند و در برابر آن بهشت به آنها مى دهد).
شرح ديگرى در اين زمينه در تفسير سوره توبه داده ايم .
آيه و ترجمه


يـاءيـها الذين ءامنوا كونوا اءنصار الله كما قال عيسى ابن مريم للحوارين من اءنصارى إ لى الله قـال الحـواريـون نـحـن اءنـصـار الله فـامـنـت طـائفـة مـن بـنـى إ سرءيل و كفرت طائفة فاءيدنا الذين ءامنوا على عدوهم فاءصبحوا ظهرين (14)
 


ترجمه :

14 - اى كـسـانـى كه ايمان آورده ايد ياوران خدا باشيد همانگونه كه عيسى بن مريم به حواريون گفت : چه كسانى در راه خدا ياوران من هستند؟ حواريون گفتند: ما ياوران خدا هستيم ، و در ايـن هنگام گروهى از بنى اسرائيل ايمان آوردند و گروهى كافر شدند، ما كسانى را كه ايمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تاءييد كرديم و سرانجام بر آنها پيروز شدند.
تفسير:
همچون حواريون باشيد
در اين آيه كه آخرين آيه سوره صف مى باشد باز تكيه و تاءكيد روى امر (جهاد) است كه محور اصلى سوره را تشكيل مى دهد، منتهى از طريقى ديگر اين مساءله را تعقيب مى كند، و مطلبى مهمتر از عنوان بهشت و نعمتهاى بهشتى
ارائه داده ، مـى فـرمـايد: (اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ياوران خدا باشيد) (يا ايها الذين آمنوا كونوا انصارالله ).
آرى ياوران خدا، خدائى كه تمام قدرتها از او سرچشمه مى گيرد و به او بازمى گردد، خـداوندى كه قدرتش بى پايان و شكست ناپذير است ، و عجب اينكه در اينجا بندگان را به يارى خود طلبيده است ، و اين افتخارى است بى مانند، هر چند معنى و مفهومش همان يارى پيامبر و آئين او است ولى لطف و رحمت شگرفى در آن نهفته است .
سـپـس به يك نمونه تاريخى اشاره مى كند تا بدانند اين راه بدون رهرو نبوده و نيست ، مـى افـزايد: (همانگونه كه عيسى بن مريم بر حواريين گفت : چه كسانى ياوران من به سوى خدا هستند)؟! (كما قال عيسى بن مريم للحواريين من انصارى الى الله ).
و (حـواريـون ) در پـاسـخ بـا نـهـايـت افتخار عرض كردند: (ما ياوران خدا هستيم ) (قال الحواريون نحن انصارالله ).
و در هـمـيـن مـسـيـر بـا دشـمـنـان حـق بـه مـبـارزه بـرخـاسـتـنـد (گـروهـى از بـنـى اسرائيل ايمان آوردند (و به حواريين پيوستند) و گروهى كافر شدند) (فامنت طائفة من بنى اسرائيل و كفرت طائفة ).
ايـنـجـا بـود كـه نـصـرت و يـارى مـا بـه كمك آنها شتافت (ما كسانى را كه ايمان آورده بـودنـد در بـرابـر دشـمنان تقويت كرديم ، و سرانجام بر آنها غالب شدند) (فايدنا الذين آمنوا على عدوهم فاصبحوا ظاهرين ).
شـمـا نـيز حواريون محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) هستيد، و به اين افتخار مفتخريد كـه يـاوران الله مـى باشيد، و همانگونه كه حواريون بر دشمنان غلبه كردند شما نيز پيروز خواهيد شد، و سربلندى و افتخار در اين جهان و جهان ديگر از آن شما خواهد بود.
اين موضوع منحصر به ياران و اصحاب رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) نبود و هميشه طرفداران حق كه در يك درگيرى مستمر در بـرابـر اهـل بـاطـل قـرار دارنـد از ياوران خدايند و سرانجام پيروزى نصيب آنها خواهد بود.

رگ رگ است اين آب شيرين و آب شور

بر خلائق مى رود تا نفخ صور!


نكته :
حواريون كيانند؟
در قرآن مجيد پنج بار از حواريون مسيح (عليه السلام ) ياد شده كه دو بار در همين سوره است ، اين تعبير اشاره به دوازده نفر از ياران خاص حضرت مسيح (عليه السلام ) است كه نام آنها در انجيلهاى كنونى (انجيل متى و لوقا باب 6) ذكر شده است .
و بـه طـورى كـه قـبـلا نـيـز اشاره كرده ايم ، اين واژه از ماده (حور) به معنى شستن و سفيد كردن است ، و چون آنها قلبى پاك و روحى باصفا داشتند و در شستشوى روح و جان خود و ديگران تلاش و كوشش مى كردند، اين واژه بر آنها اطلاق شده .
در بعضى از روايات آمده است كه حضرت مسيح (عليه السلام ) هر يك از آنها را به عنوان نـمـايـندگى خود به يكى از مناطق مختلف جهان فرستاد، آنها افرادى مخلص ، ايثارگر و مجاهد و مبارز بودند، و سخت به مسيح (عليه السلام ) عشق مى ورزيدند.
ولى در روايات مسيحيان آمده است كه يكى از آنها بنام (يهوداى اسخريوطى ) سرانجام به مسيح (عليه السلام ) خيانت كرد و مطرود شد.
در ايـن زمـيـنـه تـوضـيـحـات بـيـشـتـرى ذيـل آيـه 52 سـوره آل عمران داده شده است .
در حديثى آمده است كه پيغمبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) هنگامى كه در عـقـبـه بـا جـمـعى از اهل مدينه كه براى بيعت آمده بودند روبرو شد فرمود: دوازده نفر از خـودتـان را انتخاب و به من معرفى كنيد كه اينها نماينده قوم خود باشند، همانگونه كه حواريون نسبت به عيسى بن مريم بوده اند و اين نيز اهميت مقام آن بزرگواران را نشان مى دهد.
خـداونـدا! ما را توفيق ده ، كه در اين تجارت پرسود كه براى اوليايت فراهم كرده اى ، شركت جوئيم و از بركات عظيم آن بهره مند شويم .
پـروردگـارا! اخـتـلاف و پـراكـنـدگـى صـفـوف مـسـلمـيـن جـهـان را در بـرابـر دشـمنان ، مـتـزلزل سـاخـتـه ، آنـچنان آگاهى و بيدارى مرحمت فرما كه همه مسلمين دنيا در صف واحدى چون (بنيان مرصوص ) در برابر دشمنان خونخوار گرد آيند.
بـارالها! آئين تو بى يار و ياور نمى ماند، اين افتخار را نصيب ما كن كه در زمره آن يار و ياوران باشيم .
آمين يا رب العالمين


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -