انهار
انهار
مطالب خواندنی

گناه لایه متعفّن بر روی قلب

بزرگ نمایی کوچک نمایی
کساني كه در سطح بالايي از معرفت و بصيرت قرار دارند با تمام وجود، دعا و مناجات را مي‌خوانند. فرق آنان با افراد معمولي همچون فرق كودك يا تاجر است. كودك با پول بازي مي‏كند، اما تاجر با پول تجارت مي‏كند. اگرچه بازي كردن نيز يك كار و سرگرمي است و كودك بايد بازي بكند، اما بازي كودك با پول كجا و سودهاي كلان تاجر از پول، كجا؟ اگر ما تلاش نماييم تا مقداري از مضامين دعاها را با حال خود هماهنگ نموده و تا جايي كه مي‏توانيم به حقايق دعا خود را نزديك نماييم، مي‌توانيم از آثار و نتايج دعا، بيشتر بهره‌مند شويم. ميزان بهره‌مندي انسان از مناجات و دعا، به ميزان معرفت و باور و اعتقاد انسان به دعا و درك اهميت آن بستگي دارد. لازم است تا بزرگان و طلاب محترم، مردم جامعه را از نتايج مثبت عمل به دستورات دين و منافع ژرف و عميق دعا و مناجات، بيشتر آگاه سازند. به عنوان نمونه دزدي كردن باعث بي‏اعتمادي مردم و ناامني در جامعه و فساد در اقتصاد مي‏شود. دستورات دين به انسان مي‌گويد، امانت‏دار و درستكار بوده و دزدي و خيانت نكند. فايده‏اي كه اين دستور ديني به همراه دارد آن است كه انسان در دنيا آسوده‌تر و در امنيت زندگي مي‌كند.
نتايج ظاهري عبادات
فوايد و نتايج مثبت شامل عبادات نيز مي‏شود. به ياد دارم كه در دوران كودكي گاهي در كتابهاي مذهبي مي‌خوانديم كه نماز براي بدن، مثل ورزش است. اين هدف درست مثل همان هدف تقويت فك براي غذا خوردن است. درباره روزه، نوشته بودند اسلام كه به گرفتن روزه دستور داده است براي آن است تا بدن سالم بماند. با روزه معده استراحت مي‌كند تا دستگاه گوارش و بدن سالم بمانند. از بيانات اطباء و بزرگان پزشكي نيز شواهدي مي‏آوردند كه تا چه اندازه روزه مفيد است و چقدر افراد مريض بوده‌اند كه با روزه گرفتن خوب شده‌اند! اين كتاب‌ها بيشتر براي توجيه دين بود تا براي اثبات دين و بيشتر در آن به نتايج و آثار ظاهري دين در دنيا، مثل سلامت بدن و زندگي راحت تأكيد مي‌شد. در حال حاضر در فضاي آموزشي و مذهبي، نظير چنين كتاب‌هايي ديگر ديده نمي‌شود. بيان نتايج ظاهري در اين كتاب‌ها بيشتر براي اثبات حقانيت دين بود در حالي كه اگر در تحقيقات نوين صدها برابر اين نتايج ظاهري براي دين اثبات بشود، در برابر حقيقت دين، همچون غذا خوردن براي تقويت عضلات فك و دهان است.
مايعي بدبو، محبوب خدا !
هدف اساسي دين، تقويت ارتباط انسان با خداست. انسان نبايد اصل خود را فراموش كند. يك عدد اسپرم چه ارزشي دارد؟ هزاران اسپرم در يك قطره مني وجود دارد. هر انسان يك عدد اسپرم بوده كه پس از تغيير و تحولات تبديل به انسان شده است. قطره مني كه در هر روز ميليون‌ها ميليون از آن را از روي لباس و بدن مي‌شويند تا آلودگي آن باقي نماند، به نطفه‌اي تبديل شده و سپس از آن انسان به وجود آمده است. جالب‌تر آنكه اين موجود پست و بي‌ارزش و متعفن، به جايي مي‌رسد كه محبوب خدا شده و آنچنان ترقي نموده و مورد عنايت واقع مي‌شود كه خداوند با آن هستي بي‏نهايت، جمال بي‏نهايت، كمال بي‏نهايت و قدرت بي‏نهايت به او مي‏گويد: «تو محبوب من هستي! در نزد من آي و دل به كسي مبند»؛ اين نطفه پست آلوده از كجا تا كجا ترقي کرده و به چه درجه‌اي مي‏رسد؟! گناه همان چيزي است كه مانع ترقي و بالا رفتن انسان مي‌شود. هدف اصلي انسان در زندگي، از صفر به سوي بي‏نهايت رفتن است. اگر كسي باور كند كه گناه مانع كمال و ترقي انسان است، وقتي چندين سال عمر خود را مي‌نگرد، خواهد ديد كه چقدر آلودگي براي خود ايجاد كرده است.
گناه، لايه كثيف بر روي قلب
گناهان وقتي در سال‌هاي متمادي بر روي همديگر انباشته گردند، بسيار محكم و سفت مي‌شوند. تا جايي كه پاك كردن آن همچون يك جرم آلوده سفت، مشكل مي‏شود. تصور كنيد پس از هفتاد سال، جِرمِ كثيفِ غليظِ متعفني، روح ما را فرا بگيرد. اگر كسي باور كند كه پاك كردن آلودگي‌ها و اجرام سخت و متعفن تا چه اندازه مشكل است، چه چيزي براي خودلازم‏تر از نجات از آلودگي مي‌بيند؟ بايد توجه داشت كه با تجربه و توانايي و قدرت انساني، اين مشكل حل نمي‌شود. هفتاد سال تجربه انسان ؛ نشان مي‌دهد كه انسان هر روز بر گناه خود مي‌افزايد. وقتي انسان به ضعف خود مي‏انديشد، خواه ناخواه دست نياز و گدايي به سوي خداي بزرگ بلند مي‌کند كه «خدايا تو مرا نجات بده». اگر انسان به چنين جايي رسيد، راه درست را پيموده است. دعا براي آن است كه ما را متوجه مشكل اصلي نموده و راه حل مشكل را نشان دهد. راه حل تنها در دست قدرت خداست. اوست كه مي‏تواند پوسته‏هاي غليظِ متراكمِ آلوده روح را از ما جدا و پاك كند. اين كار از عهده هيچ كس جز خدا برنمي‌آيد. آيا خدا مي‏تواند چنين كاري انجام دهد؟ خدايي كه به آتش نمرود مي‏گويد: «كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً»(1) و خروارها هيزم افروخته را براي ابراهيم (ع) گلستان مي‏كند قدرت خاموش كردن آتش گناه ما را نيز دارد. اگر در دل تصور كنيم كه خدا نمي‏تواند براي ما كاري انجام دهد، اين نخستين لغزش، گناه، خطا و جهل ماست. در دعا ما به سوي خدايي رفته و نزديك مي‌شويم كه همه امور در دست قدرت اوست: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (2) ؛ از سوي خدا هيچ كمبودي وجود ندارد.
ظرفيت و لياقت، شرط نزول رحمت
رحمت و قدرت خدا نامتناهي است و محدوديتي ندارد؛ اما چون حكيم است، كار گزاف نيز نمي‏كند. رحمت خدا شامل حال كسي مي‌شود كه لياقت و ظرفيتي داشته باشد. همه مشكلات انسان، ناشي از نداشتن ظرفيت و لياقت است. اساس ظرفيت و لياقت، درك ضعف و فقر است. بايد باور كنيم كه از خود هيچ نداريم. اگر به فقر و ناداري و بيچارگي خود پي برديم لياقت و ظرفيت نيز پيدا مي‏شود. آنچه مانع از نزول رحمت خدا به گنهكاران مي‌شود، اتكاء ‌به قدرت انساني و مادي است. اگر انسان از يك سو به قدرت و رحمت بي‏نهايت خدا باور داشته و از يك سو به ضعف و بيچار‏گي واقعي خود پي برده باشد ديگر مشكلي وجود ندارد. همه مشكلات براي آن است كه انسان باور ندارد كه خدا همه كاري مي‏تواند انجام بدهد. اگر خدا معادل رحمت‏هايي كه به همه بندگان عنايت فرموده به يكي از بندگان مرحمت فرمايد، چيزي از خزانه الهي كم نخواهد شد. در عالم آخرت خداوند چنين كاري خواهد كرد: «جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ»(3).
سخنرانی آيت الله مصباح يزدي(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى - قم 4/7/87
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. انبياء/ 69. 2. يس / 82. 3. آل‏عمران / 133.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -