انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

خونی که بعد از سن 50 سالگی دیده می شود

سؤال: همانطور که در توضیح المسائل ذکر شده، خانمها در سنّ 50 سالگى هـ ق که تقریباً مطابق با 48 سال و 6 ماه هـ ش است یائسه مى شوند. اگر بعد از این سن هر ماه مثل عادت ماهانه خون ببینند، آیا باید آن را حیض قرار دهند، یا استحاضه؟ و عبادت خود را در این حال انجام دهند یا ترک نمایند؟

جواب: خونهایی که زنان می بینند تا زمانی که علایم و شرایط حیض را دارد، حیض است و سن یایسگی مربوط به خونهای مشکوک است .

سن یائسگی

سؤال: روش حساب کردن سن یائسگی چگونه است ؟

جواب: اتمام 48 سال و شش ماه شمسی مطابق با اتمام پنجاه سال قمری است که اگر بعد از آن خون حیض نبیند یایسه شده است.

سن یائسگی زنان سیده

سؤال: در تعیین سن یائسگی خانمهای سیده ملاک قریشی بودن آنهاست . من سیده ام از کجا بدانم قریشی هستم یا نه ؟

جواب: در امثال شما نیز معیار 50 سال است مشروط بر اینکه عادت را مانند سابق به طور کامل نبینید.

حجاب برای زنان یائسه

سؤال: آیا درست است که خانمها بعد از وقوع یائسگی مکلف به پوشیدن حجاب نیستند اما پوشیدن برایشان أرجح است؟

جواب: آری، پوشیدن بر آنها رجحان دارد. و اگر ترک حجاب منشاء مفاسدی گردد لازم است حجاب را رعایت کنند.

سن یائسگی زنان به سال شمسی

سؤال: سن شمسی یائسگی برای خانمها چند سال است؟ اگر پس از این سن خانمی باز پریود شد باید قضای فرایض خود مثل نماز و روزه را بجا آورد؟

جواب: زنان سیده وغیر سیده هر دو بعد از تمام شدن پنجاه سال یایسه می شوند،ولی چنانچه خونی که پس از سن یایسگی می بینند تمام شرایط حیض را داشته باشد عادت ماهانه محسوب می شود. مگر زنانی که از قبیله «قریش» محسوب می شوند که آنها بعد از تمام شدن شصت سال یایسه می شوند.

50 سال قمری ،تقریبا 543 روز و 18 ساعت، یعنی 18 ماه وسه روز کمتر از 50 سال شمسی است. بنابراین سن یایسگی به سال شمسی،48 سال و6 ماه می شود.

خونریزی در یائسگی که تمام شرایط عادت ماهیانه را دارد

سؤال: با توجّه به درمان جدید یائسگى، و با عنایت به این که یائسگى یک بیمارى تلقّى مى شود، و پزشک با زن یائسه به عنوان بیمار برخورد مى کند، و داروهایى که به این بیماران داده مى شود همان حیض و خونریزى قبل از یائسگى را ایجاد مى کند، و از آن جا که بعد از یائسگى تمام خونهایى که دیده مى شود استحاضه محسوب مى شود، تکلیف فردى که از سن 48 سالگى (سنّ طبیعى یائسگى) و گاهاً در سنّ 20 سالگى یا کمتر یا بیشتر یائسه مى شود، و تحت این درمانها قرار مى گیرد چیست؟ از آن جا که یائسگى بیمارى تلقّى مى شود، و این فرد خود با مشکلات بسیارى دست و پنجه نرم مى کند تکلیفش چیست؟ با توجّه به این که اگر استحاضه قرار دهیم، غسل هاى پى در پى گاهاً باعث زحمت زیاد مى شود، آیا در صورت ضرر نداشتن آب مى تواند تیمّم کند؟ از آن جا که 70 درصد زنان به این گونه احکام عمل نمى کنند، تکلیف این افراد چیست؟

جواب: راه حلّ اسلام در این زمینه آسان است. یایسگى مانند پیرى نوعى سیر طبیعى عمر است، و نباید آن را بیمارى دانست. هر چند تقویت کردن براى پیشگیرى از عوارض آن خوب است. همان گونه که در سالخوردگان نیز مطلب چنین است. بنابراین، تمام کسانى که به سنّ پنجاه سال قمرى مى رسند، خونهایى که مى بینند استحاضه است، مگر این که داراى تمام شرایط عادت ماهیانه باشد. و در مواردى که غسل کردن براى آنها ضرر یا مشقّت زیاد دارد، مى توانند به جاى آن تیمّم کنند، و نماز خود را بخوانند.

خونریزی قاعدگی بعد از پنجاه سال توسط دارو های هورمونی

سؤال: جدیداً پزشکان کارى مى کنند که به وسیله تقویتهاى هورمونى، خون ریزى قاعدگى ادامه مى یابد. در این صورت آیا خونى که بعد از پنجاه سالگى دیده مى شود، و تمام شرایط خون حیض را دارد، استحاضه است یا حیض محسوب مى شود؟

جواب: در صورتى که تمام شرایط قایدگى در آن جمع باشد، حیض محسوب مى شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -