انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی اراکی (قدس سره)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: در منطقه ما (ایالت سرحد شمالی پاکستان) برادران با خواهران مصالحه می کنند و مقداری پول از برادران دریافت می کنند و دست از ارث پدری بر می دارند و میراث را برادران بین خود تقسیم می کند و خواهران حق ندارند از ارث چیزی مطالبه کنند این رسم از قدیم رایج بوده است آیا چنین مصالحه ای صورت شرعی دارد؟

جواب: اگرمصالحه بعد از فوت مورث باشد مانعی ندارد و اما در حال حیات مصالحه جایز نیست چون هنوز مالک نشده اند و حقی ندارد و قیاس به امضای وصیت مازاد بر ثلث در زمان حیات موصی قیاس مع الفارق است و لیس من مذهبنا قیاس و اسقاط مالم یجب است هر چند مرحوم سید در عروه احتمال داده که ورثه در زمان حیات موصی در دو ثلث حق داردند ولی اجازه در زمان حیات موصی در دو ثلث حق دارند ولی اجازه در زمان حیات تعبدا به اخبار ثابت شده و و دلیل بر ثبوت حق برای ورثه در زمان حیات موصی نیست.

سؤال:مردی دارای یک طبقه آپارتمان منزل مسکونیش می باشد پس از فوت با توجه به محرومیت زن از زمین اکنون بنا و هوای زمین را چگونه احتساب کنند اصولا نحوه ملکیت این چنین ساختمانهای آپارتمانی چگونه است زمین متعلق به کیست؟

جواب: طبقات بالا غیر از طبقه اول حکم دیوار دارد و سقف مانند دیوار است که از عین محروم است ولی از قیمت محروم نمیست و اگر گاهی اطلاق زمین به آن بشود اطلاق مجازی است پس می شود این را گفت هر سقفی به نسبت به زیر ، سقف و به فوق زمین است.

سؤال: ورثه اموال مورث را بین خود به تراضی تقسیم کرده اند بین دختر و پسر هر یک سهمی، حال پس از مدتی یکی از ورثه می تواند از تقسیم عدول کند و مجددا حق خود را مطالبه کند؟

جواب: با وجود قرعه تقسیم لازم است و محل اشکال نیست که لزوم آور است و رجوع جایز نیست اما بدون قرعه و با تراضی لزوم آن محل اشکال است.

سؤال: بچه از شکم  مادر متولد شده و مرده نمی دانیم زنده به دنیا آمده یا مرده آیا ارث می برد و استصحاب حیات از شکم مادر جاری است یا نه؟

جواب: مراعات احتیاط به تراضی طرفیت ترک نشود و استصحاب حیات محل اشکال است چون علم به جزء موضوع است و حیات با علم به آن از طریق متعارف موضوع ارث است و شبهه مثبت بودن در استصحاب هست.

سؤال: در مورد سهم الارث اگر ورثه به نحوی در تقسیم توافق کردند آیا می توان خلاف توافق عمل  نمود و توافق نامه را ابطال نمایند؟

جواب: هر گاه با قرعه تقسیم شده باشد محل اشکال نیست که لزوم آور است و رجوع جایز نیست و اما بدون قرعه و با تراضی لزوم آن محل اشکال است.

سؤال: آیا موتور که در چاه نصب می شود و لوله های آن جزء اموال منقول است که زن از عین آن ارث می برد یا غیر منقول است که از قیمتش ارث می برد؟

جواب: در مورد دولاب و عریش و درابست مو گفته  اند غیر منقول است و در مورد سوال احوط مصالحه است.

سؤال: در مورد امتیاز آب و برق و تلفن و گاز و غیر ذلک حکم چگونه است منقول است یا غیر منقول؟

جواب: در عرایش اظهر غیر منقول است و در دیگ منصوب اظهر منقول بودن است و در مورد سوال احوط مصالحه است.

سؤال: زنی فوت کرده و مهریه و جهیزیه ماترک است و ورثه او عبارتند از شوهر و پدر و مادر و یک دختر چگونه  ماترک را تقسیم کنند؟

جواب: مورد از مصادیق عول است و نقص بر دختر که بنت واحده است وارد می شود شوهر ربع از 12 قسمت و ابوین هر یک، یک ششم مجموعا 7 قسم از 12 قسم و پنج جزء باقی متعلق به بنت واحده است.

سؤال: آیا زن از قنات و چاه و آب و موتور آب چیزی ارث می برد حتی به عنوان حقابه؟

جواب: از آبهای موجود حین الموت ارث می برد ولی آبهایی که بعدا به واسطه جذب قنات از رگها و عروق موجود در زمین از قنات خارج می شود نماء زمین و تابع اصل است در ملکیت ، و به زوجه نمی رسد اما آلات و ادوات و موتور و غیره حکم آجر و خشت را دارند.

سؤال: زوج با سه فرزندشان در اثر زلزله در روستای طارم علیای زنجان یکجا در زیر آوار از بین رفته اند و زوجه ورثه نزدیکی غیر از عمو و پدر شوهر ندارد و معلوم نیست کدام یک از آنان زودتر مرده اند حکم شرع مقدس در این امور چیست

جواب: اموال در حال موت زن تمام می رسد به پدر شوهر چون یک ربع سهم شوهر است و سه ربع سهم بچه ها که تمام به وارث حیّ آنها می رسد و وارث حیّ آنها پدر است برای شوهر زن و جدّ است برای بچه ها و اموال موجود در حال موت شوهر  یک هشتم آن می رسد  به زوجه و از زوجه به عمویش و بقیه به بچه ها می رسد و از آنها به پدر و شووهر که جد انها است و یک هشتم سهم زوجه می رسد به عمویش و فرض این است که بچه ها اموالی نداشته اند و اگر اموالی داشته باشند  بین پدر و مادر تقسیم می شود و بالسویه و از پدر به جد بچه ها و از مادر به عموی او می رسد.

سؤال: زنی با فرزندان خود غرق شده فقط شوه مانده و پدر و مادر سهم هر یک چقدر است آیا شوهر نصف است چون اولاد مرده اند؟

جواب: نسبت به زاید از ربع تا نصف با ورثه مصالحه کنند.

سؤال: شخصی فوت کرده و دارای عیال و اولاد است خانه مسکونی او اجاره داده اند آیا زوجه از مال الاجاره ارث می برد؟

جواب: زوجه دایمی از همه اموال منقول ارث می برد و از زمین و قیمت آن ارث نمی برد و اما نسبت به هوایی از عین ان محروم است ولی از قیمت ارث می برد و قیمت یوم الاداء را می برد پس گرچه مالک عین نیست  به اعتبار ذات ولی به اعتبار قیمت مالک عین است و احد الاعتبارین برای استحقاق اجرت کافی است.

سؤال: شخصی در چهل سال پیش زمین موات را احیا کرده و یک مرتبه در ان زراعت کرده و سپس متروکه و بایر شده و فوت کرده بعد از مدتی یکی از ورثه مجددا زمین مزبور را احیا کرده و به آن اضافه کرده و از دیگر ورثه کمک خواسته و انها حاضر به کمک نشده اند و مخارج و زحمات  زیادی متحمل شده و اینک مدت ده سال است در آن کشت و زورع می کند و سند ثبتی هم برای آن گرفته حال ورثه زمین مزبور را ادعای ارث می کنند آیا چنین حقی دارند؟

جواب: اگر محیی اول از زمین اعراض کرده احیا برای دومی جایز است و دیگران حقی ندارند اما اگر اعراض نکرده باشد یا شک در اعراض  داشته باشیم احوط برای محیی دوم استیذان از ورثه و مصالحه با آنان است و اما زمینی را که اضافه کرده ملک اوست بلا اشکال.

سؤال: ولد الزنا از ارث محروم است اما ولد ولد و نوه های او چطور آیا انها هم محرومند؟

جواب: قدر متیقن خود اوست و بعید نیست که عمومات ارث ولد و ولد را شامل شود.

سؤال: شخصی عیال دایمی خود را طلاق داده و سپس زوجه دیگری اختیار کرده و عقد می کند و سپس فوت کرده حال وصی او علم اجمالی  دارد که یا طلاق اول باطل بوده و یا عقد زوجه دومی، وظیفه او نسبت به ارث چیست؟

جواب: پس از تعارض اصالة الصحه در عقد و طلاق به جهت علم اجمالی، اصل محکوم جاری می شود و ان استصحاب عدم زوجیت دومی است و علم اجمالی منحل می شود پس زوجه اولی ارث می برد نه دومی.

سؤال: زن پس از مرگ شوهر ادعا می کند زوجه دایمی اوست و ورثه می گویند زوجه انقطاعی است حکم مسأله را بیان فرمایید:

جواب: اصل زواج مقطوع است بین صرفین و نزاع در قید اجل و عدم اجل است و اصل عدم ذکر اجل است پس قول زن مقدم است.

سؤال: شخصی مفقود الاثر شده آیا برای عیال واجب النفقه او جایز است از اموال موجود او خرج کنند در حالی که فرزندان  صغیر دارد و اگر معلوم شد که فوت کرده نسبت به صغار او وظیفه چیست؟

جواب: اگر علم به موت پیدا شد اموال او کما فرض الله تقسیم می شود واگر علم ندارند وکیل تام الاختیار او در صورت نبودن حاکم شرع به مقدار نفقه واجب النفقه از مال او صرف می کنند و بقیه  اموال را حفظ می کنند از تلف.

سؤال: شخصی فوت کرده وارت منحصر به یک پسر است و وصیت به ثلث کرده حال وصی ثلث را که ثلث خانه ای است فروخته  به طوری که مشتری ثلث خانه را ملک می شود و وارث منحصر دو ثلث را  بالاشاعه ، سوال این است که آیا پسر حق شفعه دارد یا حق شفعه اختصاص دارد به دو شریک حی و در فرض سوال که یک شریک حی است و یک شریک میت جریان ندارد؟

جواب: پسر حق شفعه ندارد و اختصاص به حییِّن دارد و در حی و میت جریان ندارد و ما نحن فیه از قبیل ثانی است چون ماترک میت پس از فوت منتقل به وارت می شود منتها نسبت به مقدار دین و وصیت ممنوع از تصرف است و بعدیه در آیه شریفه رتبی است نه زمانی.

سؤال: مردی فوت کرده و از همسر قبلی خود اولادی داشته که قبلا فوت کرده اند فعلا همسری دارد که او نیز از شوهر قبلی خود اولادی دارد ولی از همسر فعلی خود اولادی ندارد سهم ارث همسر را معین فرمایید؟

جواب: همسر ربع ارث می برد چون میزان اولاد نداشتن شوهر حین الفوت است.

سؤال: شخصی برای دفن میتی قبری را بخشیده که در آن دفن شود پس از گذشت سالها که بدن میت پوسیده قبر دارای ارزش است و قابل فروش ، آیا به ورثه میت می رسد یا متعلق به خود میت است؟

جواب: اگر در زمان حیات میت به او بخشیده اند که در زمان حیات مالک شده بین ورثه کما فرض الله تقسیم می شود و اگر بعد از فوت بوده چون میت نمی شود طرف ماقبول معامله قرار گیرد اگر به ورثه بخشیده حکم ان روشن است و اگر اباحه کرده که در آن مثلا پدرشان را دفن کنند پس از گذشتن مدت مزبور متعلق به مبیح است.

سؤال: شخصی فوت کرده و وارت او از طبقه سوم منحصر است به پسر برادر ابی و نوه خواهر ابوینی مال به کدام یک می رسد؟

جواب: در صورت اتحاد درجع، ابوینی مقدم است و در مفروض سوال که اختلاف درجه می باشد پسر برادر ابی مقدم است مگر در مورد ابن عم ابوینی و عم ابی که ابوینی با اختلاف درجه مقدم است و منصوص می باشد.

سؤال: اگر دیه متعلق به میت است و جزء ترکه او، آیا کما فرض الله بین همه ورثه حتی زوج و زوجه مثل سایر ترکه تقسیم می شود یا زوج و زوجه از ان محرومند و بین بقیه ورثه و اقارب تقسیم می شود چون دیه عوض حق قصاص است و حق قصاص به زوج و زوجه نمی رسد؟

جواب: ترکه کما فرض الله بین ورثه تقسیم می شود حتی زوج و زوجه

سؤال: نطفه مرد را پس از فوت به زن او تزریق می کنند بچه ای که پیدا می شود ملحق به پدر می شود و از او ارث می برد یا نه؟

جواب: بعید نیست بگوییم آیه یوصیکم الله فی اولادکم از ولدی که پس از فوت نطفه اش منعقد می شود منصرف باشد و نسبت به مادر دارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -