انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی سبحانی (مدظله)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

 كيفيت مالكيت آبهاى زيرزمينى

 سؤال: آيا آبهاى زيرزمينى از مباحات يا مشتركات يا انفال است؟

جواب: بسمه تعالی-  هرگاه استخراج آب در ملك شخصى باشد قهراً مالك آن ملك، مالك آن چاه خواهد بود و اگر در زمين موات اين كار را انجام داده است حكم احياء موات را دارد و قهراً مالك خواهد بود البته تصرف در زمين موات چون انفال است بايد با اجازه حاكم شرع باشد . والله العالم

 

فروش راه و تبديل به راه ديگر

 سؤال: راهى قدمت پانصد ساله دارد اكنون شهردارى خواستار تبديل و فروش آن راه را نموده است آيا فروش و تبديل به راه ديگر جايز است؟

جواب: بسمه تعالی-  هرگاه وقف بودن راه معلوم نباشد و تعويض آن با راه ديگر به نفع مردم روستا و كليه عابران باشد با اجازه حاكم شرع مانع ندارد . والله العالم

 

كشف معدن در زمين موروثى

 سؤال: اگر در زمين موروثى كه از پدرم به ارث رسيده است، معدن سنگ تزئينى كشف شود آيا ارگانى مى تواند در آن تصرف كند و مانع از تصرف مالك زمين شود؟

جواب: بسمه تعالی-  هرگاه معدن در سطح زمين و يا در عمق نزديك باشد از آن مالك است ولى اگر در اعماق دور باشد كه از توابع زمين محسوب نشود از آن استخراج كننده است البته اگر استخراج كننده بخواهد از طريق تصرف اين زمين به مقصد برسد بايد اجازه بگيرد . والله العالم

 

الحاق زمين آبراه به ملك خود

 سؤال: آبراهى پشت منزل ما قرار داشت كه آن را ملحق به منزل كردم آيا ملحق كردن آن به منزل و نمازهايى كه در آن خوانده ام صحيح است؟

جواب: بسمه تعالی-  هرگاه آن آبراه متروكه شده بوده، ديگر كسى از آن استفاده نمى كرده، و اميد استفاده كردن نيز نبوده، در اين صورت مى توانيد در آنجا خانه بسازيد و اما اگر امكان بهره بردارى از اين آبراه باشد زمين متعلق حق همه است و بايد تخليه كنيد و ان شاء الله نمازهايى كه خوانده ايد صحيح است . والله العالم

 

سيل بند و تصرف شهردارى

 سؤال: در مسير عمومى، استخرى جهت كنترل آب و شن احداث مى شود ده سال است كه اين استخر كاربردى ندارد آيا شهردارى مى تواند اين مسير را توسعه و تبديل به ميدان و غيره نمايد؟

جواب: بسمه تعالی-  هرگاه مسيرى كه در آن استخر ساخته شده است مسير عمومى بوده نه خصوصى، ساختن استخر آن را به حالت خصوصى درنمى آورد بلكه به همان حالت عمومى باقى مى ماند . والله العالم

 

كوچه هاى اختصاصى

 سؤال: كوچه اى به چند مالك تعلق دارد كه سند ملكيت نيز به نام آنها است همسايه از آنها تقاضا كرده كه درى براى رفت و آمد گشوده شود و هر موقع مالكان خواستند درب بسته شود اكنون مالكان درخواست بستن درب را نموده اند البته شهردارى به لحاظ امكاناتى از قبيل آب و برق و . . . ادعاى ملكيت نموده است آيا قول مالكان بايد اجرا شود يا شهردارى ؟

جواب: بسمه تعالی-  در فرض سؤال كه استفاده از زمين شخصى كسى منوط به اجازه او بوده در صورت عدم رضايت حق استفاده ندارد ولى اگر راه موقع وصل آب و برق و تلفن زمين به شهردارى واگذار شده است در اين صورت به رضايت شهردارى است زيرا چه بسا شهردارى خدمات را مشروط به تملّك كوچه مى كند . والله العالم

 

ممانعت از ساخت در حريم بزرگراه

 سؤال: در اثر احداث بزرگراه، كسانى كه در حريم محدوده 138 مترى بزرگراه ملكى داشته باشند طبق مصوّبه هيئت دولت براى وزارت راه، مالكين آنها ممنوع التصرف از ساخت و تجديد بنا مى باشند آيا اين ممانعت مشروع است؟

جواب: بسمه تعالی-  ممانعت از تصرف مالكين در ملك خود حتى اگر در حريم 138 مترى بزرگراه واقع شود شرعاً جايز نيست مگر ضرورت آن به عنوان قانونى توسط مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان مورد تصويب قرار بگيرد در اين صورت نيز دولت بايد بهاى آن را به صورت عادلانه بپردازد . والله العالم

 

عقب نشينى ملك و تصرف از كوچه عمومى

 سؤال: شهردارى در مورد عمليات شهرسازى در برخى از مواقع، طرحى را ارائه مى نمايد كه مالكين بايد چند متر از ملك خود را جهت احداث كوچه رها نمايند و از قسمتى ديگر از كوچه عمومى تصرف نمايند آيا اين تصرف جايز است؟

جواب: بسمه تعالی-  شخصى نمى تواند جزئى از معابر عمومى را به زمين خود ملحق كند و ديگران از آن محروم شوند و عقب نشينى از قسمت ديگر مجوّز اين نوع بهره گيرى نيست . والله العالم

 

درخت كارى در اطراف نهر با مالكيت شخصى

 سؤال: آيا در اطراف نهر مى توان با مالكيت شخصى درختكارى نمود؟

جواب: بسمه تعالی-  چون حريم نهر متعلّق به عموم مردم است نبايد در آنجا كسى درختى بكارد و اگر كاشت بايد آنجا را تخليه كند، و حريم نهر مقدار زمينى است در صورت لايروبى براى تخليه گل ولاى نهر و اصلاح آن لازم است  . والله العالم

 

تحجير يا احيا

 سؤال: اگر سنگهاى زمين مواتى را جمع آورى و اطراف زمين محدوده اى را مشخص شود آيا احياء و ملكيّت حاصل مى شود؟

جواب: بسمه تعالی-  اين كار تحجير است و آن ايجاد حق مى كند و احياء اين است زمين را از حالت موات بيرون آورده و آن را به صورت باغ يا مزرعه يا مسكن درآورند و يا لااقل محل نگهدارى دام ها و يا انجام كارهاى ديگر قرار بدهند مانند انبار گندم و غيره به نحوى كه بگويند اين زمين از حالت موات بيرون آمده است . والله العالم

 

تغيير مسير آب چشمه

 سؤال: چشمه اى در مرز زمين دو نفر قرار داشته و در هر دو به شكل مساوى از آن بهره مند مى شده اند اكنون به جهت ريزش زمين مسير آب منحرف شده است يكى از طرفين با بندكشى آب بيشترى را به زمين خود انتقال داده است آيا تغيير مسير آب موجب تغيير حق مى شود؟

جواب: بسمه تعالی-  در فرض سؤال هرگاه قرائن و يا اسناد گواهى دهند آب چشمه متعلق به دو نفر بوده بايد هر دو نفر از آن به نحو مساوى بهره مند شوند و هر نوع حادثه اى كه مسير آب را عوض كند در ملكيت آن تأثيرى ندارد . والله العالم

زمينى كه 30سال كشت نشده

سؤال:اگر زمينى در سى سال قبل زير كشت و زرع بوده و پس از آن زير كشت نبوده است و فعلاً فاقد آثار كشت و زرع مى باشد. آيا اين زمين در حكم «موات بالاصل» است و مى توان آن را مالك شد؟

جواب: بسمه تعالى: زمين بر سه قسم است: دائر، بائر و موات. اگر زمينى را مدتى نكارند، مادامى كه از قابليت كشت نيفتاده باشد، به آن بائر مى گويند و از ملك مالك بيرون نمى رود وهرگاه به صورت موات درآيد كه ديگر قابل كشت نباشد، در صورت اعراض مى توان آن را تملّك كرد. والله العالم

 

حريم چاه قنات

سؤال:حريم چاه هاى قنات در زمين هاى مجاور و متعلق به شخص ديگر، چقدر است؟

جواب: بسمه تعالى: هرگاه هر دو نفر، مالك زمين خود هستند، رعايت فاصله لازم نيست، ولى اگر زمين، موات است و هر دو درصدد احيا هستند يا يكى احيا كرده و ديگرى مى خواهد احيا كند، در زمين سُست بايد هزار ذراع (حدود پانصد متر) و در زمين سفت، پانصد ذراع (تقريباً 250متر) فاصله رعايت شود، و اين در صورتى است سطح هر دو چاه يك نوع باشد اما اگر يكى عميق و ديگر نيمه عميق باشد در اين مورد به كارشناس مراجعه شود. والله العالم

 

تصرف غير مالك در زمينى كه در اثر سيل تخريب شده

سؤال:زمينى در حاشيه ى رودخانه واقع شده است و دولت سند رسمى به مالك داده است. اگر اين زمين در اثر سيل تخريب شود; به طورى كه احياى آنها دشوار باشد و مالكين براى احياى آن اقدام نكنند، آيا فرد ديگرى مى تواند بدون اذن مالك، آن زمين را براى خود احيا كند؟

جواب: بسمه تعالى: هرگاه زمينى به حالت موات درآيد، مادامى كه مالك قبلى اعراض نكرده باشد مالكيت او محفوظ است.

 

تصرف چشمه عمومى

سؤال:در چراگاهى چشمه اى وجود داشته است كه از آب آن باغات بسيارى آبيارى مى گرديده ولى شخصى اين چراگاه را تصرف نموده وچشمه را داخل در ملك خود نموده و مشغول درخت كارى شده و از استفاده آب ممانعت مى كند آيا چنين حقى براى وى مى باشد؟

جواب: بسمه تعالى: هرگاه مدرك صحيح بر اين باشد كه باغهاى اطراف چشمه، حق آب دارند با خريدن زمين، چشمه تابع زمين نخواهد بود. والله العالم

 

واقع شدن زمين موقوفه در طرح

سؤال:ملك موقوفه اى با نظر توليت، تفكيك و قطعه بندى شده است و مقدارى از آن جزء شارع قرار گرفته است. در حال حاضر كل ملك، اعم از قطعات و شوارع، جز طرح حرم به حرم مى باشد. آيا مى توان براى شوارع مطالبه ى قيمت نمود؟

جواب: بسمه تعالى: هر نوع تصرف ضرورى در وقف كه موجب خروج رقبه از انتفاع آن شود، مستلزم پرداخت غرامت است و در اين قسمت شارع و غير شارع فرق نمى كند، البته با غرامت آن بايد زمينى مشابه آن خريدارى و وقف كنند. والله العالم

 

ايجاد جاده در زمين وقف براى تصرف بهتر

سؤال:زمينى وقف اولاد شده است. آيا مى توان براى سهولت در كار كشاورزى، جاده اى در اين زمين با اذن متولى احداث كرد؟

جواب: بسمه تعالى: در فرض سؤال، چنان چه ضرورت باشد بلامانع است; به شرطى كه هر زمان كه جاده قابل استفاده نبود، زمين موقوفه به اصل وقف برگردد. والله العالم


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -