انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی تبریزی (قدس سره)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال:  شخصي 15 سال تلاش فراوان و مخارج بسيار ، از زير كوه سنگي ، براي زراعت و آبياري آب بيرون آورده ، آيا ان را مالك است يا از انفال و مشتركات مي باشد ؟

جواب: بسمه تعالي كسي كه زمين را حفر كرده و آب را خارج نموده ، مالك آب است .و مقررات مربوط به حفظ نظام نيز بايد رعايت شود ، واللّه العالم .

سؤال:  ـ مزرعه اي كه آب آن مي خشكد و قريب بيست سال زمينهاي آن بدون كشت و زرع مي ماند آيا از ملكيت مالك اولي خارج مي شود يا خير ؟

جواب: بسمه تعالي چنانچه مالك اولي اعراض ننموده زمين به ملكيت او باقي است ،واللّه العالم .

سؤال:  چـاه آبي را چند نفر بطور شراكتي حفر مي كنند و شراكت به اين صورت است كه نصف آن مال يك نفر و بقيه مال عده اي ديگر ان يك نفري كه نصف را مالك است خودش كارنمي كند بلكه افـرادي را سـر كـار مـي گذارد و زمينهاي بايري راآباد مي كنند در حال حاضر مقداري زمين را درخـتـكاري كردندو مقداري زمين هست كه قريب بيست سال قبل يك دفعه كشت شده و از آن زمان تا بحال ديگر كشت نشده ايا اين زمين كه الان به صورت باير افتاده است ملك كسي است كه بـيـسـت سال قبل يك دفعه كشت كرده يا خير و اگر ملك او نيست اهل آن آبادي مي توانند آن را تصرف كنند يا خير ؟

جواب: بسمه تعالي چـنـانـچـه وسـائل كشت مهيا بوده ولي شخص اول اعتنائي به كشت نداشته احياء آن زمين براي ديگران جائز است ، واللّه العالم .

سؤال:  عـده اي از مـالـكـيـن اراضـي زراعي كه هر كدام مثلا ده هكتاريا بيست و يا بيشتر زمين زراعـتـي دارنـد هر كدام از آنها مدعي هستند كه محاذي زمين مان از يك طرف تا ريشه كوه و از طـرف ديگر تا رودخانه ملحق بزمين زراعتي ما مي باشد و ملك مااست در صورتي كه از هر طرف چـنـد كـيلومتر تا كوه و رودخانه فاصله دارد و اينها اراضي طبيعي و سنگلاخ و علف رومي باشد و بـهمان شكلي كه خلقت شده تغيير نكرده وهيچكس در آن كاري انجام نداده است ، آيا مي شود از هـرطـرف چـنـد كيلومتر منابع طبيعي در ملكيت ملحق باشد به آن زمينهاي زراعتي با آن همه فـاصـلـه آيـا مـي تـوانـند همان منابع طبيعي را براي سكونت و خانه سازي به ديگران بفروشند و اگرآنهايي كه نياز به مسكن دارند به مدعيان پول ندهند آيامي توانند مدعيان ممانعت كنند يا خير خـلاصه آيا چندين كيلومتر منابع طبيعي تابع زمين زراعي مي شود تقاضا مي شوددستور اسلام را بيان فرمائيد ؟

جواب: بسمه تعالي صاحبان زمين هاي زراعتي در زمينهاي باير اطراف به مقدارمورد نياز در زراعت حق حريم دارند واگـر صاحبان حيواناتي در آنجا هم هستند زمينهاي بايد كه مرتع است مورد حق آنهاست .

در هر صـورت حـريـم و مـرتـع ملك نيست و فقط متعلق حق است كه ديگران نمي توانند با صاحب حق مزاحمت كنند ،واللّه العالم .

سؤال:  اهل يك دهكده دست جمعي در دامنه كوهي خانه ساخته اند .

هر يك به اندازه عرض زمين خـود ـ كـه يـك سـوي آن كوه و سوي ديگرش خيابان است ـ از كوه راتصرف كرده اند .

و هر گونه تـصـرفـي را هـم انـجـام داده اند .و به كسي هم اجازه استفاده از تصرفي خود نمي دهند .يكي از صـاحـبان خانه ها به شهر ديگر مهاجرت كرده .و كسي در طرف كوه خانه او خانه ساخته ، و دست صاحب خانه به كوه كوتاه شده است .آياشخص مهاجر مي تواند خانه او را خراب كند ؟

جواب: بسمه تعالي در صورتي كه قسمت مزبور ـ چنانچه ظاهر فرض سؤال است آپشت خانه بوده و بعد از آن كوچه يا خـيـابـان نـبوده باشد ، مالك خانه نسبت به آن حقي ندارد ، مگر ان كه خود آن قسمت را هم احيا نموده يا براي احيا تحجير كرده باشد ، واللّه العالم .

سؤال:  از وسـط زمـيـنـي كـه در گـذشته راه رفت و آمده نبوده الان يك خانواده براي خودش بخواهد راهي بگشايد ، و براي رفت و آمد مردم قرار دهد ، آيا صاحبان زمين حق جلوگيري دارند ؟

جواب: بسمه تعالي اگـر از زمـيـنـي كـه مـالك دراد بخواهند راه درست كنند ، بايدصاحبان آن را راضي نمايند ، و صاحبان آن حق ممانعت دارند .

بلي اگر عبور اتفاقي باشد و راه درست كردن نباشد در صورتي كه ضرري به حاصل نداشته باشد و اراضي وسيعه باشد ،مانعي ندارد ، واللّه العالم .

سؤال:  شـخـص در زمـيـن خـود درخـت مي نشاند .سپس از ريشه آن كه در زمين همسايه است درخت مي رويد ، آيا درخت روييده از آن صاحب درخت است يا زمين ؟

جواب: بسمه تعالي مـلك صاحب درخت است ولكن صاحب زمين حق مطالبه قلع آن نهال را دارد .و اگر قلع نكرد ، خود صاحب زمين مي تواند قلع كند ، واللّه العالم .

سؤال:  زمـيـنـي زراعـي در اثـر جـا به جايي زمين حركت كرده و برروي زمين همسايه اش قرار گرفته ، كدام يك مي توانند صاحب آن باشند ؟

جواب: بسمه تعالي هر شخص مالك مكان سابق زمينش است در صورت بقاء آن مكان .مثلا زمين زيد كه ما بين زمين عمرو و بكر بود ، به واسطه زلزله خاكهايش به زمين ديگري رفت ، درست است ، ولي جاي آن خالي است ، همين مكان خالي مال زيد است و مي تواند خاكها رابرگرداند ، واللّه العالم .

سؤال:  چـنـديـن هـكتار زمين به دست گروهي كشاورز پشت اندرپشت كار كرده و آن را احيا و كشت مي كرده اند ، ولي در رژيم گذشته تعدادي خان آمدند و آنها را به تصرف خويش درآوردند .

حـتي حمام و مسجد ـ در نتيجه با قرار دادهايي به كشاورزان صاحبان اصلي آنان اجاره مي داده و انـدك اجاره بهايي نيز مي پرداختند .در حالي كه لحظه اي روي زمين ها كارنكرده بودند .با توجه به روايت : (( من احيا مواتا من الارض فهي له .. .)) و بنابر شرع ، اين زمينها از آن كيست ؟

جواب: بسمه تعالي چنانچه كشاورزان با پدرانشان براي خودشان احيا كرده اند ، به سبب احيا مالك شده اند .و اگر به وكالت از ديگري احيا كرده اند ،ملك موكل گرديده است ، واللّه العالم .

سؤال:  ـ ما سه نفر كشاورز به ياري هم و با وام قناتي را كنده ايم تا ازآن براي كشاورزي بهره بگيريم ، آيـا يـك گـروه از مـردم روسـتـا وارگـانـي مي توانند از آن آب بدون اجازه ما لوله كشي كرده واستفاده نمايند ؟

جواب: بسمه تعالي كساني كه غير از حق شرب سهمي از قنات مذكور ندارند و يااصلا حتي حق شرب هم ندارند ، نمي توانند بدون رضايت مالكين قنات تصرفي مانند لول كشي و امثال آن بنمايند ، واللّه العالم .

سؤال:  سوقه قناتي از باغي عبور مي كند صد متر پايين تر سيل وارد آن شده و قنات را بسته است .مـالـكـان قـنات در گشودن آن ، يك سال و نيم سهل انگاري كرده اند .در نتيجه آب قنات از زير سنگچين چاه مخفي كه در ميان باغ بوده فرو رفته است .اين خسارت به عهده صاحب باغ است يا صاحب قنات ؟

جواب: بسمه تعالي چـنـانـچه چاه مخفي مربوط به صاحبان قنات است ، و به واسطه سهل انگاري آنها چاه فرو ريخته است ، صاحب باغ ضماني ندارد ، واللّه العالم .

سؤال:  قناتي از باغي مي گذرد .دو حلقه چاه آن ، در اثر سيل مسدود شده است .صاحب قنات دو حلقه چاه ديگر در ميان باغ حفر كرده است ، آيا حق داشته ؟

جواب: بسمه تعالي صـاحـب قنات پس از مسدود شدن چاه ها حق تعمير و بازگشايي آنها را دارد .ولي حق ندارد چاه ديگري در آن باغ احداث نمايد ،مگر با رضايت صاحب باغ ، واللّه العالم .


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -