انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی نوری همدانی (مدظله)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 691: به فرض اينكه پدر و مادرى جوان در يك حادثه رانندگى هر دو نفر با هم فوت كرده و از بين رفته باشند و از مرحومين، طفلى دختر، سه سال و نيمه باقى مانده باشد همچنين پدر بزرگ ها و مادر بزرگ هاى پدرى و مادرى طفل در قيد حيات باشند و به فرض اينكه:

الف - مادر طفل مذكور معلم شاغل در مدارس خارجش هر بوده و طفل خود را از بدو تولد و در غيبت خود تحت مراقبت مادر خود (جده مادرى طفل) قرار مى داد و اين طفل اكثر عمر خود را تا زمان مرگ پدر و مادرش در خانه جد مادرى و در دامان جده مادرى نشو و نمو نموده و به جده مادرى و اقرباى مادرى خود مأنوس است و وابستگى شديدى دارد.

ب - اين طفل بطور مشهود و مستند نسبت به جد و جده و اقرباى پدرى خود مأنوس نبوده و گرايشى ندارد و از رفتن به خانه جد پدرى خود بسيار ناراضى مى باشد و از رفتن امتناع دارد.

ج - جد پدرى طفل بدون توجه به غبطه و مصلحت طفل و بدون توجه به ضررهاى روحى و جسمى كه هر لحظه نسبت به طفل پيش بينى مى شود صرفاً به عنوان ولى قهرى او را به زيستن در خانه خود مجبور مى نمايد و حق ملاقات با طفل را از جد و جده مادرى و اقرباى مادرى طفل سلب مى نمايد. لذا با عنايت به فرضيات موارد مذكور، استدعا دارد بيان فرماييد: آيا عمل جد پدرى مذكور در بند (ج) بر پايه شرع مقدس است؟ و اقرباى مادرى هيچگونه حق و مسئوليتى در قبال طفل ندارند؟

جواب: ولى شرعى طفل در فرض مزبور جد پدرى او مى باشد و لازم است ولى بر اساس غبطه و مصلحت عمل كرده و مقدماتى فراهم كند كه جنبه هاى عاطفى و تربيتى طفل تأمين شود.

سؤال 692: آيا دادگاه اسلامى (قاضى) مى تواند پس از بررسيهاى لازم و تشخيص نهائى به استناد به مصلحت و غبطه طفل و عاريت حال طفل كه ميت به جد و جده پدرى ندارد حق حضانت او را به طور موقت يا دائم از ولى قهرى گرفته و به ديگرى (مثلاً جد و جده مادرى) واگذار نمايد؟

جواب: به شرطى كه ذكر گرديد موقتاً مى تواند.

سؤال 693: چنانچه حضانت طفل به جد پدرى و يا جد مادرى محول گردد حق ملاقات با طفل شرعا براى ديگرى وجود دارد يا خير؟ و در صورت وجود آن امتناع هر يك از آنان به دادن ملاقات قطع رحم محسوب مى شود يا خير؟

جواب: حق ملاقات به مقدارى كه جنبه عاطفى طفل تأمين شود و امتناع از آن موجب بوجود آمدن عقده روانى شود لازم است.

سؤال 694: طفلى كه پدر و مادرش فوت كرده باشند كدام دسته و طبقه از اقرباى پدرى و مادرى او شرعاً حق ملاقات با طفل را دارند و به چه ترتيب؟ آيا خاله - دائى - عمه و عمو و بچه هايشان و يا كدام از آنان نسبت به ملاقات با طفل ذيحقند؟

جواب: ميزان همان است كه مذكور گرديد تأمين جنبه عاطفى طفل ميزان است و نبايد طورى باشد كه عرفا قطع رحم صدق بكند.

سؤال 695: چنانچه هر يك از اقرباى پدرى يا مادرى طفل كه حق ملاقات با طفل را شرعا داشته باشند و براى بردن طفل از خانه ديگرى به خانه خود با عدم رضايت و گريه زارى طفل مواجه بشوند و طفل مايل به رفتن با آنان نباشد تكليف شرعى چيست؟

جواب: جواب معلوم گرديد، رعايت جنبه عاطفى طفل مقدم است.

ج2:

سؤال701 -اگر جدايى فرزند از مادر، خواهر يا برادرش به سلامت روانى طرفين خصوصاً طفل، لطمه وارد كند يعنى مشقّت غير قابل تحمّل را سبب شود، آيا مى توان حضانت فرزند را تا رسيدن به سنِّ بلوغ يا رشد به يكى از والدين سپرد؟

جواب: پسر تا دو سالگى و دختر تا هفت سالگى بايد تحت سرپرستى مادر باشند و بعد از آن تحت سرپرستى پدر قرار مى گيرند.

سؤال702 -آيا دادگاه اسلامى مى تواند با توجه به شرايط خاص والدين و حفظ مصالح طفل بدون در نظر داشتن سن طفل (2 و 7 سال) حضانت وى را به پدر واگذار نمايد؟

جواب: با شرائطى مى تواند.

سؤال 703 -آيا پس از رسيدن فرزندان به سن بلوغ يا رشد، پدر و مادر هيچ تكليفى درباره حضانت آنان ندارند؟

جواب: پس از رسيدن فرزندان به سنّ بلوغ و رشد پدر و مادر نسبت به حضانت آنها تكليفى ندارند.

سؤال704 -مردى كه همسرش را طلاق مى دهد، دختر 12 ساله آنها با كداميك از مرد يا زن زندگى كند (يعنى اگر پدر بخواهد دخترش با او زندگى كند آيا خود دختر مى تواند مخالفت كند و اگر نزديكان زن يا خود آن زن، دختر را فريب داده باشند يا ترغيب كرده باشند يا نسبت به پدرش بدبين كرده باشند) در اين صورت دختر با پدر بايد زندگى كند يا با مادرش؟

جواب:  در فرض مذكور چنانچه دختر عاقله و رشيده است يعنى مصلحت خود را تشخيص ميدهد، اختيار با خود او است و در غير اينصورت لازم است كه نزد پدرش زندگى كند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -