انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (قدس سره)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1552 :پس از فوت پدر، آيا مادر در قبال حضانت فرزندان صغير مى تواند از جدّ پدرى مطالبه اجرت كند؟

جواب: مادر در مقابل حضانت، چيزى استحقاق ندارد.

سؤال 1553 :كسى همسرش را به خاطر انحراف اخلاقى طلاق داده است و دختر سه ساله اى دارد كه حضانت آن به عهده زن است، آيا اين زن مى تواند حضانت دختر را به عهده داشته باشد؟

جواب: اگر خوف انحراف در دختر وجود داشته باشد، حق حضانت مادر ساقط است.

سؤال 1555 :مادرى حق حضانت خود را اسقاط مى كند و سپس پشيمان مى گردد، آيا مى تواند مجدداً حق خود را مطالبه كند؟

جواب: مشكل است و احوط آن است كه به مصالحه حل اختلاف كنند.

سؤال 1557 :در مواردى كه مادر حق حضانت شرعى دارد، آيا مى تواند بدون اجازه پدر كودكان، آنها را به مسافرت ببرد يا حتى در شهرهاى ديگر سكنا دهد؟

جواب: مادامى كه حق حضانت مادر باقى است، مى تواند فرزندان خود را به مسافرت ببرد، و يا در هر شهرى كه مناسب بداند اقامت گزيند.

سؤال 1558 :آيا حاكم و قاضى مى تواند پدر يا مادر ممتنع از حضانت را مجبور سازد كه به حق الحضانة عمل كند؟

جواب: صرف حق الحضانة در آن مقدار كه فقط حق من له الحضانة است، قابل الزام و اجبار نيست. بلكه صاحب حق مى تواند از حق خود بگذرد و از حضانت صرف نظر كند. ولى نسبت به حق فرزند در تر و خشك كردن وى و در تربيت و نگهدارى و حفظ او اگر من عليه الحق امتناع ورزد، حاكم شرع مى تواند او را به رعايت حق فرزند ملزم كند.

سؤال 1560 :فردى بچه اى را كه سر راه گذاشته بوده اند برمى دارد و بزرگ مى كند، بعد از چند سال زن و مردى آمده و اظهار مى دارند كه كودك بچه آنها بوده است و آن فرد انكار مى كند، آيا مى توان بدون بينه كودك را گرفته و به زن و مرد مدعى داد؟

جواب: در فرض مرقوم، اگر بچه صغير و غير بالغ باشد با اقرار جدّى و صريح زن و مرد، نسبت ثابت مى شود و نياز به بيّنه ندارد. ولى اگر بچه در زمان اقرار زن و مرد بالغ باشد، ثبوت نسبت به اقرار زن و مرد منوط به اين است كه بچه آنها را تصديق كند.

سؤال 1029 ـ دختر صغيرى پدر خود را از دست داده و مادرش نيز شوهر كرده است و دختر بچه داراى مادر و مادر پدر است، حق الحضانة باكدام يك از اينهاست؟

جواب: در فرض سؤال كه ظاهراً مادر از حق الحضانه خود صرف نظر كرده است چون مادر او و مادر شوهر در يك طبقه ارث قرار دارند، هيچ يك بر ديگرى تقدم ندارند، لذا حق الحضانه با قرعه تعيين مى شود.

البته مادر مادر مى تواند اين حق را به مادر پدر واگذار كند. و بهتر است مصلحت طفل رامنظور كنند و با تراضى و توافق و مصالحه مسأله را حل و خاتمه دهند.

سؤال 1030 ـ مراتب حق الحضانه طفل را بصورت مشروح بيان فرماييد.

جواب: بطور كلى حق حضانت طفل در مدت رضاع و شيرخوارگى يعنى تا دو سالگى با مادر است، چه او را شير بدهد و چه شير ندهد، پسر باشد يا دختر. و پدر در اين مدت حق گرفتن او را ندارد. پس از دو سال اگر طفل پسر باشد پدر احق است، و اگر دختر باشد مادر تا هفت سالگى احق است وحتى اگر زن مطّلقه شود، تا شوهرنكرده حق الحضانه او محفوظ است.

بلى اگر شوهر كرد حق الحضانه او ساقط و به پدر مى رسد، و اگر پدر فوت كند، حق الحضانه با مادر است، هر چند شوهر كند و با وجود مادر حق الحضانه به شخص ديگر نمى رسد، و اگر مادر فوت كند و پدر زنده باشد، حق الحضانه به پدر مى رسد. و اگر پدر و مادر فوت كنند حق الحضانه با جد پدرى است و با نبودن جد پدرى و با نبودن وصى به اقارب و خويشان طفل مى رسد، به ترتيب مراتب ارث. و اگر دو نفر يا بيشتر در يك طبقه ارثى هستند، با قرعه تعيين مى شود. ولى در مورد وصى و ساير خويشان و اقارب اگر تراضى و توافق و تصالح كنند مطابق احتياط است.

سؤال 1031 ـ فرموده ايد حق حضانتِ مادر، براى دختر هفت سال و براى پسر دو سال است، بفرماييد آيا به مجرد ورود كودك به سن دوسالگى يا هفت سالگى، حق حضانت مادر تمام مى شود، يا ملاك تمام شدن هفت سال يا دوسال مى باشد؟

جواب: ملاك تمام شدن دو سال قمرى در پسر و تمام شدن هفت سال قمرى، در دختر است.

سؤال 1032 ـ آيا مادر مى تواند در مدّت سرپرستى و حفظ و پرورش نوزاد، پدر را از ديدن فرزندش محروم و از ملاقات آنها با يكديگر ممانعت كند؟

جواب: بطور كلى، در ايام سرپرستى و حفظ فرزند، توسط هر كدام از پدر و مادر، اگر ديگرى بخواهد فرزندش را ببيند يا اينكه به او چيزى بدهد يا مشكل يا نياز او راحل و برطرف كند يا بخواهند ساعاتى با هم و در كنار هم باشند، ديگرى نبايد مانع شود، بلى چنانچه بودن آنها با هم موجب فساد و انحراف اخلاقى بچه شود، ممانعت مانعى ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -