انهار
انهار
مطالب خواندنی

قتل وليد بن يزيد اموي (126 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
ابوعباس، وليد بن يزيد بن عبدالملك بن مروان بن حكم اموي كه نام مادرش ام حجاج بنت محمد بن يوسف ثقفي بود در سال 90 يا 92 و يا 87 قمري به دنيا آمد. او از جانب پدرش يزيد بن عبدالملك، ولي‌عهد مسلمين پس از خلافت عمويش هشام بن عبدالملك بود.
هنگامي كه هشام بن عبدالملك پس از بيست سال خلافت به هلاكت رسيد، برادرزاده‌اش وليد بن يزيد با حرص و ولع شگفتي به خلافت مسلمانان دست يازيد و در آغاز حكومت خويش، هواداران هشام و عاملان و استانداران وي را بركنار و هواداران خويش را كه اكثراً همانند خود وي نالايق و فاسق بودند، سركار آورد.
وي خليفه‌اي فاسق و متظاهر به گناه و محرمات بود و در شرب خمر زياده‌روي مي‌كرد و از نظر فكري نيز شايستگي نام مسلماني را نداشت، چه رسد به اين كه خليفه مسلمانان باشد. چون چيزهايي مي‌گفت و اشعاري مي‌خواند كه ملحدان و زنديقان، جرئت و جسارت خواندن آن‌ها را نداشتند. حتي گفته شد كه وي مي‌خواست در فراز كعبه (خانه خدا) خانه‌اي بسازد و در آن، مجلس لهو و لعب برقرار كند. رفتار غيرانساني و كردار غيراخلاقي وي به سرعت در ميان مردم پخش و آنان را نسبت به وي متنفر كرد.
وي خالد بن عبدالله قسري و دو پسرش به نام‌هاي ابراهيم و محمد بن خالد را به خاطر تشويق آنان در خلع وي از ولايت‌عهدي توسط هشام بن عبدالملك، دستگير و شكنجه سختي نمود و سپس آنان را به وضع فجيعي به قتل آورد و دست اطرافيان و عاملان خويش را در آزار و اذيت مردم و قتل و غارت آنان بازگذاشت. سرانجام عموم مردم از وي روگردان شده و در صدد پايان دادن به خلافتش برآمدند.
سردمداران بنی‌اميه كه به نفرت عمومي مردم نسبت به اين خاندان بيمناك شده بودند، بي‌درنگ پسرعمويش يزيد بن وليد بن عبدالملك را كانديداي خلافت نموده و پنهاني با وي پيمان بستند و با راهنمايي‌هاي وي، اعتراضات خويش را ابراز و سپس اقدام به شورش و قيام نمودند. هواداران يزيد بن وليد روز به روز زيادتر و قوي‌تر مي‌شدند و درگيري‌هاي خويش را با هوادارن وليد بن يزيد، شديدتر مي‌كردند تا اين كه دو روز و به قولي پنج روز مانده به پايان ماه جمادی الثانی سپاهيان وي را شكست داده و خود وليد را در هنگام نبرد به قتل آوردند.
پس از كشتن وي بدنش را با ضربات نيزه و شمشير پاره پاره و سر او را از بدن جدا و در دمشق و بسياري از شهرها گرداندند و آنگاه آن را در ديواره مسجد اموي شام نصب نمودند. به روايتي آن سر تا پايان حكومت بني‌اميه در آن جا آويزان بود.
يزيد بن وليد به محض كشته شدن وليد بن يزيد به خلافت رسيد و به ده نفر از كشندگان اصلي وليد، جايزه و پاداش‌هاي كلاني اعطا نمود. مدت خلافت وليد بن يزيد يك سال و سه ماه بود و به هنگام قتل 38 و يا 36 و يا 42 و يا 45 و به روايتي ديگر 46 ساله و داراي 14 پسر و چند دختر بود.[۱]

1- نك: البداية والنهاية (ابن كثير)، ج 1، ص 7؛ تاريخ الطبري، ج 5، ص 555 و ص 571؛ تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 333؛ وقايع الايام (شیخ عباس قمی)، ص 285
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -