انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات قرطبي ( ۳۲۸ ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
وفات "احمد عبد ربّه" شاعر و نويسنده‏ ي عرب(328 ق)
وفات "احمد عبد ربّه" شاعر و نويسنده‏ ي عرب(328 ق)
احمد بن محمد بن عَبد رَبِّه اَندلُسي قُرطُبي، از مشاهير علما و ادبا و محدثين و شعراي زمان خود بود. وي قصص و حكايات بسياري را به نظم درآورد. اثر مشهور اين شاعر و نويسنده‏ي عرب، عَقدُالفَريد نام دارد كه درباره‏ي تاريخ، شعر، عروض و لغت نگاشته شده است. از ابن عبد ربِّه، اشعار بسيار نغز و شيوايي نيز باقي مانده كه وي در آن‏ها، روح شرقي خود را به خوبي آشكار كرده است. وي در هشتاد و دو سالگي به علت فلج چندين ساله، در اندلس وفات يافت.
وفات قرطبي، نويسنده كتاب عقدالفريد - سال 328 هجري قمري
احمد بن عبدربّه قرطبي اندلسي، كه نياكش از غلام زادگان هشام بن عبدالرحمن اموي بود، از دانشمندان معروف و مسلمان سرزمين اندلس (اسپانيا و پرتغال كنوني) در اوائل قرن چهارم قمري به شمار مي آمد.
وي داراي تأليفاتي چند، از جمله كتاب گرانسنگ "عقدالفريد" مي باشد.
قرطبي در ماه مبارك رمضان سال 246 قمري در شهر قرطبه، از شهرهاي زيبا و معروف اندلس ديده به جهان گشود و در هيجدهم جمادي الاولي سال 328 قمري در همين سرزمين ديده از جهان فروبست.(1)
وي از جهت فضل، وثاقت و دانش سرشار، مورد تأييد و توثيق علما و دانشمندان مسلمان، از جمله اهل سنت مي باشد. وليكن به خاطر تمايل قلبي و قلمي به تشيع، مورد انتقاد برخي از مورخان اهل سنت قرار گرفته است. ابن كثير در كتاب "البداية و النهاية" در اين باره گفته است: و يدّل كثير من كلامه علي تشيع فيه و ميل إلي الحط علي بني امية. و هذا عجيب منه! لأنه احد مواليهم و كان الاولي به أن يكون ممن يواليهم، لا ممّن يعاديهم.(2)
شايان ذكر است كه هنگامي علما و بزرگان اهل سنت در ميزان حق و باطل و يا در قبولي و طرد افراد و شخصيت ها چنين داوري كنند، از عوام آنان جاي گله مندي نيست.
1- البداية و النهاية (ابن كثير)، ج 11، ص 219
2- همان

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -