انهار
انهار
مطالب خواندنی

دولت کریمه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

بزرگ نمایی کوچک نمایی
قوانین حاکم براین نظام و اجتماع، قوانین اسلام است که بوسیله وحى اعلام شده و احدى نمى‏تواندچیزى بر آن بیفزاید یا چیزى را از آن کم کند که «حلال محمد  حلال الى یومالقیامة وحرام محمد حرام الى یوم القیامة».
باید همگان، خصوصاً هیئت حاکمه،در این خط مستقیم با احساس مسئولیت و تعهد قدم بردارند و سلیقه‏هاى شخصى یاگروهى خود را کنار بگذارند و به راست و چپ منحرف نشوند.
چنانکه در حدیث است از شخص رسول اکرم  صلی الله علیه و آله وسلم  که مى‏فرمایند:
«لایکون العبد مؤمناً حتى یکون هواه تبعاً لما جئت ولا یزیغ عنه به بنده‏اى مؤمن نخواهد بود تا هوى و خواست او تابع آنچه من آورده‏ام،باشد و از آن مایل نشود»
جلوه هاى بسیارى از این احساس مسئولیت و خوف از خدا رادر ارتباط با زمامدارى و اداره اجتماع وحقوق مردم مخصوصاً محرومان و مستضعفان وطبقات بظاهر پائین اجتماع در زندگى رسول خدا  صلی الله علیه و آله وسلم  و امیرالمؤمنین على  علیه السلام ، دنیامشاهده کرد که با اینکه در اداء تکالیف و وظایف خود ذرّه‏اى کوتاهى ننموده‏اند، ازاین مسئولیت زمامدارى بشدّت نگران بوده و مى‏گریستند و نشان دادند که درنظام اسلاماگر زمامدارى تکلیف و وظیفه نبود هیچ انگیزه‏اى صاحبان شرعى این مقام را به قبول آنبر نمى‏انگیخت. در اینجا در رابطه با زمامدارى و مدیریتها در سطوح مختلف درسهاىبسیار آموزنده در سیره پیغمبر و امیر المؤمنین على  علیه السلام  داریم که متأسفانه بخاطرطولانى شدن کلام از بیان آنها معذوریم.
حاکم و رهبر و پیشواى کل نظام موعودجهانى مانند نظام مدینه در عصر رسول اکرم  صلی الله علیه و آله وسلم  و نظم کوفه در عصر امیر المؤمنین على علیه السلام  نائب خدا و خلیفة الله است که عادل و معصوم از گناه خطا و عمل به هواى نفسانىاست در پرهیزکارى و رعایت حق و عدالت، در تصمیمات و عزل و نصب و تصرف در بیت المالالگو و نمونه و آئینه تمام نماى قوانین عدل و قسط اسلام است، صفتى که بر حسب دلائل محکم عقلى و نقلى که از جمله علامه حلّى (ره) در الفین، یک هزار دلیل بر آن اقامه فرموده است باید امام و خلیفه خدا و رهبر جامعه به آن متّصف و متحلّى باشد و در اینامت براى احدى غیر از فاطمه زهرا  سلام الله علیها  و ائمه اثنى عشر  علیه السلام  که امامت و خلافت آنهابرحسب صدها حدیث معتبر منصوص است، قابل اثبات نیست.
و از جمله آیاتى که به آنها برلزوم صلاحیت علمى، عملى و اخلاقى رهبر آن نظام منصوص، که یگانه نظام مشروع است استناد شده است، این آیات است:
۱) «أًفمن یهدى الى الحقّ احقُّ ان یتَّبع امَّن لایهدّى الّا ان یهدى آیا کسى که راه مى‏نماید (مردم را) بسوى حق، سزاوارتر است که ازاو پیرو ى کنند یا کسیکه خود راه نمى‏یابد مگر آنکه راهنمایش کنند»
2) «هلیستوى الَّذین یعلمون و الَّذین لا یعلمون آیا یکسانند آنانکه مى‏دانند و آنانکهنمى‏دانند.»
3) «و اذ ابتلى ابراهیم ربُّه بکلماتٍ فاتمَّهنَّ قال انّى جاعلک للنّاس اماماً قال و من ذرّیَّتى قال لا ینال عهدى الظّالمین (بیاد آور) زمانیکهآزمود ابراهیم را پروردگارش به امورى چند پس او بانجام رسانید آنها را، خدا گفتالبته من قرار دادم ترا براى مردم پیشوا (در دین) ابراهیم گفت و از فرزندان من نیز (چنین فرما) خدا گفت نرسد عهد من (که امامت است) به ستمکاران».
بدیهى است مقام امام که اعظم مناصب و خلافت الله است بکسى اعطاء مى‏شود که از همه صالحتر و عالمترو پاکتر باشد و سوابق سوء و انحراف از حق در پرونده زندگیش ثبت نشده باشد.
دراین، نظام در گزینش براى مقامات پایین نیز همین اصل صلاحیت علمى و عملى و قدرت براداره و حسن تدبیر معیار است وبا وجود اصلح و الیق و اعلم، به صالح و لایق و عالم مقامى اعطاء نمى‏شود
امتیازات نژادى و طبقه‏اى و صنفى و القاب و عناوین ظاهرىدر جامعه اسلامى که جامعه موعود جهانى و همگانى خواهد بود ملغى و بى‏اعتبار است دربرابر قانون همه با هم برابرند عالم با جاهل، عادل با فاسق، والى و رئیس، و صاحب هرمقام سیاسى با هر شخص عادى و متعارف مساوى هستند مثلا حکم قتل عمد، قصاص و شبه عمدو خطا دیه است قاتل هر کس که باشد و مقتول هم هرکس باشد و همچنین حکم خدا در موردسارق با شرایطى که در فقه بیان شده، قطع دست است و حکم زانى رجم یا جلد است سارقو زانى، هر کس و فرزند هر کس و صاحب هر سابقه و وابسته به هر کس و هر فامیل باشدحکم هرگز، تفاوت نخواهد کرد.
این ویژگى آن جامعه بزرگ اسلامى را در سیرة شخص پیغمبر اکرم  صلی الله علیه و آله وسلم  وامیر المؤمنین  علیه السلام  در جامعه اسلامى مدینه و کوفه ملاحظه کنید دراین دو جامعه احکام اسلام نسبت به همگان على السواء اجرا مى‏شد. همانطور که در نمازجماعت فقیر در کنار غنى، سیاه در کنار سفید و بنده در کنار مولى یا در صف مقدم قرارمى‏گرفت، در اجراء احکام سیاسى و انتظامى نیز به همه على السواء نگاه مى‏شد و حتىبه مجالست و معاشرت با فقراء بیشتر رغبت نشان مى‏دادند و آن را عامل تربیت وتوانمندى روح و موجب تقرب بخدا مى‏دانستنند و به عکس مجالست با اغنیاء و توانگران ومرفهان را که نسبت به اسلام و مسلمین و اوضاع اجتماعى بى تفاوت بودند موجب دل مردگىو سقوط انسان مى‏شمردند.
در جامعة جهانى اسلام تجمل گرایى و افراط در مصرف و خوشگذرانى و تکلف در پذیرایى‏ها و میهمانى‏ها و مراسم دیگر و لباس و پوشاک و مرکب ومسکن و مطرود است. امورى که درزمان ما عامل مهم دشوارى زندگى و کمبود عوائد ازهزینه و مخارج است که حتى در مراسمى که براى اموات برگزار مى‏شود نیز رقابت درپذیرایى‏هاى کمرشکن رایج شده است، به طورى که مصیبت صاحب عزا دو چندان مى‏شوددرحالى که هزارها جوان دختر و پسر بى همسر، به واسطة فقر از زندگى زناشویى و تشکیل خانواده محروم هستند و مفاسد اجتماعى گوناگون آن، سعادت همة جامعه و امنیت را تهدیدمى‏نماید، ملاحظه مى‏شود که برخى مرفهان در مجللترین هتلها مبالغى که با آن مى‏شود خانواده‏هایى  را از فقر نجات داد صرف مى‏نمایند، روشن است وقتى در جامعه این گونه امور افتخار و احترام آفرین باشد فسادهاى بسیار گریبانگیر آن جامعه مى‏شود.
امنیت و صلح واقعى و آرامش از ویژگیهاى دولت آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است،خوفها زایل مى‏شود و جان و مال و آبروى اشخاص در ضمان امان قرار مى‏گیرد و در سراسرجهان امن عمومى حاکم مى‏شود و اختناق و استبداد و استکبار و استضعاف که همه از آثارحکومتهاى غیر الهى است از جهان ریشه کن مى‏گردد و حکومتهاى طواغیت به هر شکل و هرعنوان برچیده مى‏شود.
از اخبار و روایات استفاده مى‏شود:
«که به واسطة حضرت ولى عصر (أرواحنا فداء) راهها آن قدر امن مى‏شود که احدى حتى ضعیف ترین مردم ازمشرق به مغرب سفر مى‏نماید، از احدى به او اذیت و آزار نمى‏رسد»
در دولت آنحضرت وضع اقتصاد عمومى بهبود کامل یافته نعمتها فراوان و آبها مهار و زمینها آباد وحاصلخیز و معادن ظاهر مى‏شود تا جایى که فقیرى که از بیت المال چیزى دریافت کندباقى نماند، و کسى براى دریافت کمک مالى به خزانة عمومى مراجعه ننماید و اگراتفاقاً کسى مراجعه کرد به خود او مى‏گویند هر اندازه نیاز دارد دریافت کند که اوهم پس از دریافت وجه از گرفتن پشیمان مى‏شود و در مقام رد آن به خزانه بر مى‏آیدولى از او قبول نمى‏شود.
از ویژگیهاى ممتاز دیگر آن جامعة جهانى این است که همگان در آن موحد و خدا را به یگانگى پرستش مى‏نمایند و شریکى براى او قرارنمى‏دهند، او را بى شریک و بى نظیر و واحد و یگانه و یکتا مى‏شناسند.
این یکامتیاز بزرگ و از ویژگیهاى جامعه اسلامى است که در آن عصر عزیز همه افراد به آن ممتاز و سرفراز مى‏باشند، همه حق را مى‏پرستند و در پرستش حق کسى و چیزى را شریک اونمى‏کنند توحید خالص و سره و پاک از هر شائبه شرک، حاکم مى‏شود.
مشخصه دیگر کهاز بارزترین ویژگى‏هاى آن جامعه موعود و دولت کریمه محسوب مى‏شود، گسترش جهانى قسط و عدل است که در بیش از یکصد خبر به آن تصریح شده است.
از جمله در بعض روایات بهاین الفاظ:
*«یَمْلَاءُها قسطاً و عدلًا کما مُلِئت جوراً و ظلماً».
*«یملاء الله به الأرض قسطاً و عدلًا کما ملئت جوراً و ظلماً»
و درروایاتى به این لفظ رسیده است:
*«بعد ما ملئت جوراً و ظلماً» و در بعض دیگر به تقدیم ظلم بر جور. این الفاظ مشهور و معروف است و علماى علم حدیث شیعه و سنى دراحادیث بسیار روایت کرده‏اند و یکى از احادیث که مانند احادیثى که به آن اشاره شد مشهور نیست اما جالب و شایان توجه است، این عبارت است:
*«یملأ الله به الأرض نوراً بعد ظلمتها وعدلًا بعد جورها و علماً بعد جهلها » خدا زمین را به وسیلة حضرتمهدى  علیه السلام  پر از نور و روشنائى مى‏کند بعد از تاریکى و ظلمت آن و پر از عدل مى‏کندبعد از جور و ستم و پر از علم و دانایى مى‏کند بعد از جهل و نادانى.
البته روشناست که مقصود از تاریکى و ظلمتى که به آن در این حدیث اشاره شده است، تاریکى ظاهرىکه در اثر غروب آفتاب یا خاموشى‏هاى برق پیدا مى‏شود نیست بلکه مقصود تاریکى‏هایىاست که در آن روزگار در اثر دورى از معارف حقه و نداشتن بینش صحیح و گم کردن راهارتباط با خدا، جامعه به آن مبتلا مى‏شود.
چنانکه مقصود از نور هم نور حسى نیستبلکه نور معرفت خدا و پیغمبر و امام و درک حقایق و نور عقل و فطرت و وجداناست.
و همچنین مراد ا ز جهل، جهل به علوم متعارفه و مبادى تمدن مادى و تکنولوژىنیست بلکه مراد همین جهلى است که امروز بر دنیاى علم و صنعت مستولى شده و روز بهروز رو به افزایش است.
و مراد از علوم، علوم حقیقه و دانایى‏ها و دانش‏هائى استکه به انسان کمال مى‏بخشد و او را از نظر به ظاهر این عالم به باطن آن مى‏رساند وسبب خوف و خشیت از خداوند متعال مى‏گردد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع: امامت و مهدویت ج 3 ، به سوى دولت کریمه، آیةالله لطف الله صافى گلپایگانى

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -