انهار
انهار
مطالب خواندنی

تدوين تاريخ اسلامى (16 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

از هنگامي كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) از مكه معظمه به مدينه منوره هجرت كرد و با هجرت سرنوشت‌ساز خود حيات تازه‌اي به دين اسلام و مسلمانان بخشيد، آن حضرت دستور داد كه هجرت را مبدأ تاريخ اسلام قرار دهند.

بدين گونه كه تاريخ اسلام را با ماه قمري تعيين مي‌نمودند و مي‌گفتند: نخستين ماه هجرت، دومين ماه هجرت، سومين ماه هجرت و همين طور بقيه ماه‌ها. اين روال تا عصر خلافت عمر بن خطاب ادامه داشت و در زمان وي به عنوان تاريخ رسمي اسلام، تدوين و ابلاغ گرديد.[۱]

در عصر خليفه دوم برخي از استانداران ايالت‌هاي اسلامي و بعضي از دورانديشان مدينه منوره، لزوم انتخاب تاريخ ويژه‌اي براي مسلمانان (به صورت سالانه) را بارها به اطلاع خليفه رسانيده و وي را متوجه اين ‌أمر مهم نمودند.

عمر بن خطاب تصميم گرفت براي مسلمانان تاريخ ويژه‌اي تدوين نمايد. بدين لحاظ تعدادي از صاحب‌نظران مهاجر و انصار را گردآورد و با آنان در اين باره به گفتگو نشست. در آن جمع، برخي سال تولد پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) برخي سال بعثت آن حضرت و برخي سال رحلت آن حضرت را به عنوان مبدأ تاريخ اسلام پيشنهاد كردند.

همچنين برخي از ديگر انديشان، تاريخ رومي (ميلادي) و عده‌اي از آنان، تاريخ فارس (فُرس قديم) را يادآوري كردند. اما أميرمؤمنان علي بن ابي‌طالب (علیه‌السلام) نيز كه در آن نشست حضور داشت، پيشنهاد كرد: به خاطر اهميت هجرت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم) از مكه به مدينه، آن را مبدأ تاريخ اسلام قرار دهند. عده‌اي از حاضران، از جمله خليفه وقت، پيشنهاد اميرمؤمنان علیه‌السلام را اصلح دانسته و همان را تأييد نمودند و عمر بن خطاب دستور داد كه از آن پس هجرت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) مبدأ تاريخ اسلامي قرار گيرد.

آنگاه، درباره ابتداي سال قمري كه از چه ماهي از ماه‌هاي عرب آغاز گردد، گفتگو شد و در اين باره نيز پيشنهادهاي متعددي ارائه گرديد. سرانجام عمر بن خطاب به پيشنهاد عثمان بن عفان كه معتقد بود اول محرم را، نخستين روز سال بدانند. ترتيب اثر داد و فرمان داد كه ماه محرم نخستين ماه سال هجري قمري باشد.[۲] با اين حساب، هجرت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) در آغاز سومين ماه سال اول هجري قمري واقع گرديده است.


1- تاريخ الطبری (جرير طبري)، ج 2، ص 388.

2- تاريخ دمشق (ابن عساكر)، ج 1، ص 37.

منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -