انهار
انهار
مطالب خواندنی

بررسی علت جایز بودن قمه‌زنی در گذشته

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مقدمه
بارها شاهد بوده‌ایم که هنگامی به عدّه‌ای از قمه‌زنان گفته می‌شود قمه‌زنی امروز موجب وهن مذهب است و از این رو حرام بوده و باید از آن دوری کرد، در جواب می‌شنویم: چگونه ممکن است قمه‌زنی حرام باشد در حالی که بسیاری از فقها در زمان گذشته فتوا به جواز قمه‌زنی داده‌اند و در صورتی که ما قمه‌زنی را جایز ندانیم باید اعتقاد داشته باشیم که آنها از این موضوع مهم، غافل بوده‌اند و در اجتهاد خویش خطا نموده‌اند. در این نوشته قصد داریم تا با بررسی فتوای علمای گذشته، مشخص نماییم که آیا واقعا میان فتوای علمای گذشته و جدید اختلافی وجود دارد یا نه؟ و این‌که آیا تأکید بر حرمت قمه‌زنی، بی‌احترامی به علمای گذشته است یا نه؟
بررسی فتوا
هرگز ما ادعا نداشته‌ایم که علمای گذشته در این مورد غافل بوده‌اند بلکه باید گفت موضوع حکمی که در گذشته وجود داشته تغییر نموده است و موضوعی که در این زمان مطرح می‌باشد اصلاً در آن زمان مطرح نبوده است.
زیرا این عدّه از فقها در بررسی حکم قمه‌زنی بر مبنای حکم اوّلی آن که وارد نشدن ضرر به بدن است، فتوا به جواز قمه‌زنی- تا زمانی که موجب ضرر جدی بر بدن نشود- می‌نمودند.(۱) و چون در آن زمان وسائل ارتباط جمعی و پخش سریع وقایع به صورت کنونی وجود نداشت بحث وهن مذهب بودن قمه‌زنی که حکم ثانوی آن می‌باشد نیز مطرح نبوده و به آن توجهی نداشته‌اند ولی در این زمان با به وجود آمدن وسائل ارتباطی و پخش سریع اخبار، بحث وهن مذهب بودن قمه‌زنی تشدید گردیده است و به صورت کلی موضوع جدیدی به وجود آمده است. پس ممکن است قمه‌زنی در بعضى از مکان‌ها یا در بعضى از زمان‏ها موجب وهن مذهب نشود؛ ولى در زمان ما که حتى در بعضى از جایگاه‏هاى خلوت هم این مراسم قمه‌زنى برگزار مى‏شود و فیلم ویدئویى آن در اختیار دشمن قرار می‌‌گیرد، موجب وهن مذهب می‌شود. از تأثیر مکان و زمان نباید غافل باشیم. اگر پنجاه سال قبل مرجع تقلیدى قمه‌زنى را جایز شمرده، دلیل نمى‏شود که الآن نیز جایز باشد. ما تأثیر زمان و مکان را در احکام قبول نداریم، ولى در موضوعات قبول داریم که زمان و مکان باعث تغییر موضوع مى‏شود. مفسر عالی‌قدر حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در این مورد می‌‌فرمایند:
می‌گویند مراجع تقلید در قدیم گفتند قمه‌زدن جایز است،… مراجع قدیم اجازه دادند ولی شما می‌دانید تلویزیون اروپا دوازده بار قمه‌زدن ایرانی‌ها را نشان داده و بعد یک دکتر روانشناس آنجا نشسته گفته شیعه‌ها یک مرضی دارند نظیر خودکشی، خودآزاری، خودآزار، خودشان را آزار می‌دهند، خودزنی، خودشان را می‌زنند، شیعه‌ها یک مرض روانی دارند به نام خودآزاری، ببینید، هی قمه‌زدن شما را نشان داده و این روانشناس هم نشسته تحلیل چپکی کرده و اروپا به ریش شیعه خندیده. شما این‌طور سؤال کن ای مراجع تقلید اجازه می‌دهید جوری عزاداری کنیم که اروپا به شیعه بخندد؟ هیچ مرجعی اجازه نمی‌دهد. سؤال شما چپکی است. سؤال کردی آی مرجع تقلید اجازه می‌دهی چند قطره خون؟ می‌گوید جایز است. شما بگو اجازه می‌دهی جوری عزاداری کنم که اروپا به شیعه بخندد؟ هیچ مرجعی اجازه نمی‌دهد.(۲)
و هم از این رو است که حضرت امام خمینی(ره) در موارد متعددی توجه فقهای عظیم‌الشأن را به این‌گونه تأثیرات زمان و مکان در صدور احکام و تغییرات صفات موضوعات احکام متوجه می‌ساختند؛ چنان که در آن پیام معروف چنین فرمودند:
زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مسئله‌اى که در قدیم داراى حکمى بوده است به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدى پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادى و اجتماعى و سیاسى همان موضوع اوّل که از نظر ظاهر با قدیم فرقى نکرده است، واقعاً موضوع جدیدى شده است که قهراً حکم جدیدى مى‌طلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.(۳)
و در جایی دیگر شناخت کامل از اوضاع و شرایط بیرونی موضوعات را از ویژگی‌های یک مجتهد جامع معرفی می‌کنند:
آشنایى به روش برخورد با حیله‌ها و تزویرهاى فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادى، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاست‌ها و حتى سیاسیون و فرمول‌هاى دیکته شده آنان… از ویژگی‌هاى یک مجتهد جامع است.(۴)
ایشان در نامه‌ای که به منشور تحکیم برادری جناح‌های سیاسی شهرت یافت، با تأکید بیشتری بر این مطلب اظهار داشتند:
همین جاست که اجتهاد مصطلح در حوزه‌ها کافی نمی‌باشد، بلکه یک فرد اگر اعلم به علوم معهود حوزه‌ها باشد، ولی نتواند مصلحت عامه را تشخیص دهد و نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و در زمینه اجتماعی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم‌گیری باشد، این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست.
و از طرفی دیگر همان‌گونه که در بحث‌های سابق گذشت فقها در گذشته در این مورد در تنگنا قرار داشته و دست آنها بسته بود، زیرا در صورت حکم به حرمت قمه‌زنی متهم به مخالفت با عزاداری امام حسین، علیه‌السلام، می‌شدند(۵)و آنها در این موارد اقتداء به ائمه اطهار، علیهم‌السلام، کرده و در مسائلی که جامعه قابلیت درک و پذیرش آن را نداشتند، سکوت اختیار می‌نمودند.(۶) همان‌گونه مولای متقیان امیرالمؤمنین، علیه‌السلام، در خطبه‌ی چهارم نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «از روزی که حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شک و تردید نکردم! کناره‌گیری من چونان موسی، علیه‌السلام، برابر ساحران است که بر خویش بیمناک نبود، ترس او برای دین بود که مبادا جاهلان پیروز شده و دولت گمراهان حاکم گردد.»
در جوّ غوغا سالاران و هوچی گری و فتنه‌انگیزی متحجران و خشک‌اندیشان با استفاده از احساسات مذهبی توده عوام، گاهی بعضی اظهار نظرهای مخالف با فضای جهالت زده جامعه یک خودکشی علمی و از دست دادن حیثیت و آبرو و نام و نان به شمار می‌آید. در چنین شرایطی برخورد محافظه‌کارانه از بعضی عالمان خلاف انتظار نیست و عذر آنها پذیرفته می‌شود، امّا باید پذیرفت که تسلیم‌پذیری عالمان دین در برابر چنین مسئله‌ای و تحمل چنین شرایطی به طور مستمر، نتیجه‌اش عوام‌زدگی است و بسیار زیان‌بار و ناپذیرفتنی است.
تسلیم خواسته نابجای عوام و جامعه و نداشتن موضع فعّال در مبارزه با چنین جوّی، باعث کم‌رنگ شدن اصول و ارزش‌ها، تحریف و تغییر مفاهیم و مبانی و سرانجام رواج خرافات و بدعت‌ها و فاصله گرفتن از دین و معارف ناب آن می‌شود. اینجاست که فقیه فرزانه شهید مطهری با عالی‌ترین تجلیل و تکریم‌ها به قداست و رسالت بزرگ حوزه‌های علمیه، خطر و آفت بزرگ عوام‌زدگی را که مانع رشد و پیشرفت حوزه‌هاست چنین گوشزد می‌کند:
«عوام‌زدگی از سیل زدگی، زلزله‌زدگی مار و عقرب‌زدگی بالاتر است»(۷)
مبارزه با چنین جوی و شکستن حصار جمود و تحجر و رکود و بازگشایی راه‌های تازه از دل معارف اسلامی بر روی رهروان شریعت ناب و پاک محمدی، افزون بر شرایطی مانند: فقاهت و استادی مهارت، نیازمند شجاعت، قاطعیت و بصیرت و ایثار و گذشت از همه منافع است؛ بدیهی است که این ویژگی‌ها به راحتی در هر دوره و زمانی برای هرکس فراهم نیست. امّا امروز که روز حاکمیت اسلام است دیگر هیچ بهانه‌ای برای مبارزه ننمودن با این بدعت‌ها باقی نمی‌گذارد و با احترام به مقام شامخ علمی همه‌ی بزرگان باید پذیرفت که رشد و توسعه فقه و عمق و غنای فقاهت و حیات و بالندگی آن همواره وام‌دار اجتهادهای شجاعانه و جوشکنی‌های فقیهان مجاهدی است که در راه رشد و تعالی اسلام فقاهتی از هیچ خطری نهراسیده‌اند، با عوام‌زدگی‌ها مبارزه کرده‌اند، همواره همه‌ی مقام و موقعیت‌ها و جان خویش را نثار اسلام عزیز نموده‌اند و جز به رضای خدا و ترس از نافرمانی او از هیچ قدرتی نهراسیده‌اند. «والله احقّ ان تخشوه» چنانچه امام علی، علیه‌السلام، هم هنگامی که شرایط و زمینه‌های مناسب مهیا گردید در مقابل ناکثین و قاسطین و مارقین ایستادند و لحظه‌ای تسلیم خواسته‌های آنان نگردیدند. (۸)
گذشته از این امور ما معتقدیم که علما و اندیشمندان پیشین هنگام اندیشیدن به امور مرتبط به باورها یا مفاهیم اعتقادی، تمامی تلاش خود را بکار بسته‌اند و تمام اجتهاد فقهی خویش را هنگام فتوا دادن به کار گرفته‌اند؛ امّا خداوند از ما خواسته است که جز اندیشه‌ی معصومان، اندیشه‌ای را مقدّس نشماریم. پس همان‌گونه که علما و اندیشمندان پیشین این حق را داشته‌اند که در زمانه خود با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند، ما نیز از آن حق برخورداریم که با آنان اختلاف نظر داشته باشیم. البته واضح است که ما در پی هوا و هوس برای دگرگون سازی به هر شکل ممکن نیستیم. از این رو، ما در تمامی دوره‌های فقهی خودمان فقه را تدریس می‌کنیم، و احکام را بر اساس روشی که حوزه‌ها بر پایه‌ی آن در حرکتند استنباط می‌کنیم؛ برای مثال در عرصه‌ی فقه، علمای متأخر ما فتواهایی دارند که علمای متقدم با قاطعیت برخلاف آن رأی داده‌اند. برای نمونه علمای فقه شیعی به نجاست تمامی غیر مسلمانان چه کتابی و چه غیرکتابی، رأی می‌دادند و در این زمینه مناقشات و جدل‌هایی نیز وجود داشت؛ امّا فتوایی در این زمینه صادر نشده بود. امّا مرجع بزرگ شیعیان آیت الله سید محسن حکیم(متوفی۱۳۹۱ﻫ ق) که خود در آغاز و میانه‌ی حیات علمی خویش رأی به نجاست غیر مسلمانان می‌داد، در اواخر کار و پس از آن که قضیه را بار دیگر بررسی کرد، خود به نقد خویش پرداخته، و این قضیه را مورد مناقشه قرار داد و آرای علمای گذشته را مورد بحث و بررسی قرار داد؛ حال آن که پیش از آن هیچ یک از علمای شیعه به این صراحت چنین فتوایی نداده بودند. در پی این افتاء جنجال‌هایی علیه ایشان به پا شد، امّا فتوا راه خود را در پیش گرفت و بسیاری از آن پیروی کردند. علامه محمد جواد مُغنیه با اشاره به دیدگاه فقیهان درباره‌ی طهارت و نجاست اهل کتاب می‌نویسد:
بیشتر فقها عقیده به نجاست دارند و بعضی از پیشینیان و گروهی از متأخران فتوی به طهارت داده‌اند و برخی نیز پنهان‌کاری می‌کنند و از اظهار رأی خودداری می‌ورزند.
سه تن از مراجع بزرگ تقلید در روزگار ما، عقیده به طهارت اهل کتاب دارند و محرمانه تنها به افراد مورد اعتماد به طور خصوصی می‌گفته‌اند و از اظهار فتوی برای عموم خودداری می‌ورزیده‌اند.
و من یقین دارم که بسیاری از فقها در دیروز و امروز اهل کتاب را از نظر ذاتی پاک می‌دانند ولکن به دلیل ترس از هوچی‌گران و مردم نادان کوچه و بازار از اظهار آن خودداری می‌ورزند و در خلوت‌گاه‌ها و جلسات سرّی به افراد مورد اعتماد می‌گویند.(۹)
در مورد بازی شطرنج نیز چنین بود؛ در بین تمامی علمای شیعه و در اکثر مذاهب اهل سنّت، مجتهدی که فتوا به حلال بودن شطرنج بدهد وجود نداشت. امام خمینی متوجه شدند که شطرنج از آن رو حرام است که ابزار قمار محسوب می‌شود، لذا هنگامی که از حالت ابزار قمار بودن خارج شود حرمت آن نیز منتفی خواهد شد. از این رو ایشان فتوای حلیت شطرنج را صادر کردند؛ اگرچه علما حکم به تحریم آن حتی اگر از این حالت خارج شود، داده بودند. در پی انتشار چنین فتوایی از امام خمینی که بر خلاف جوّ حاکم بر جامعه بود، یکی از فضلای حوزه با رعایت کمال ادب نامه‌ای به امام نوشت که در بخشی از آن آمده بود:
…اگر ساحت قدس حضرت عالی از این‌گونه مسائل به دور باشد، به نظر من بهتر است و ضرورتی در نشر آنها دیده نمی‌شود.
امام در پاسخ نوشت:
…اگر بناست با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدّس‌نماهای احمق و آخوندهای بی‌سواد صدمه‌ای بخورد، بگذارید هرچه بیشتر بخورد.(۱۰)
و در تأکید بر این مطلب نوشتند:
ما باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی، صلی الله علیه وآله، برسیم؛ و امروز غریب‌ترین چیزها در دنیا، همین اسلام است و نجات آن قربانی می‌خواهد و دعا کنید من نیز یکی از قربانی‌های آن گردم.(۱۱)
بر تمام آنچه گفته شد باید این را نیز افزود که فقهاء نام‌دار و بزرگی نیز در گذشته وجود داشته‌اند که در فتاوی خویش از قمه‌زنی به عنوان یک بدعت نام برده‌ و آن را حرام دانسته‌اند از میان آنها می‌توان به فقهاء نامداری همچون سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سید محسن امین، سید محسن حکیم، امام خمینی و… اشاره نمود. پس این حرف که علماء گذشته همگی قمه‌زنی را تأیید می‌کردند حرف کاملاً بی‌اساسی است.
سخنان چند تن از بزرگان حوزه علمیه درباره‌ی قمه‌زنی
فتوای تاریخی زعیم بزرگ حوزه علمیه آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(قدس سره)
انّ استعمال السّیوف و السلاسل و الطبول و الابواق و ما یجری الیوم أمثاله فی مواکب العزاء بیوم عاشورا انّما هو مُحرم و هو غیرشرعی.(۱۲)
بکار بردن شمشیرها(= قمه‌زنی) و زنجیرها و طبل‌ها و بوق‌ها و کارهایى مانند این امور که امروزه در دسته‌هاى عزادارى و در روز عاشورا معمول است همه حرام و غیرشرعى است.
قسمتی از بیانات مرجع و دانشمند بزرگ شیعی آیت الله العظمی سید محسن امین(قدس سره) در مورد قمه‌زنی
از آنجا که ابلیس و لشگریانش عموماً مردم را به وسیله اموری که در میان آنها رایج است گمراه می‌کنند، بسیاری مواقع نیز مردم را به وسیله دین از دین منحرف می‌کنند، بلکه این نحوه گمراهی، بیشترین ضرر را در پی خواهد داشت، عبادات و سنت‌های کمی را می‌توان یافت که ابلیس و اعوانش به طریقی در آن داخل نشده و آن را فاسد ننموده‌اند؛ از جمله این عبادات اقامه شعائر حزن و عزای بر سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین، علیه‌السلام، است که در راه و روش شیعه از عصر امام حسین، علیه‌السلام، تا به امروز استمرار داشته است، امّا هنگامی که ابلیس و لشگریانش منافع و فوائد نهفته در آن را می‌بینند و این‌که آنها نخواهند توانست آن را به تمامی با نیرنگ و حیله نابود کنند، متوسل به اغواء و فریب مردم ‌شده و آنها را ناخواسته مجبور به داخل کردن بدعت‌ها و منکراتی می‌کنند که فسادش در نزد غیرمسلمانان نیز آشکار است. و این شیاطین قصدی جز باطل نمودن منافع و ثواب عزاداری ندارند، (و با همین نیت شوم) اموری را در عزاداری امام حسین، علیه‌السلام، داخل می‌کنند که جمیع مسلمین بر تحریم اکثر آنها اجماع دارند و همگی معترفند که آنها از منکرات و کبائر الهی است که خداوند در قرآن کریم فاعلش را تهدید نموده و مذمومش قرار داده است… از جمله این منکرات ایذاء نفس و ضرر زدن به بدن است که با زدن شمشیر و چاقو بر سر و مجروح نمودن آن صورت می‌گیرد؛ به گونه‌ای که خون از سر روان شده و در بسیاری مواقع به خاطر رفتن زیاد خون از شخص منجر به اغماء یا بیماری و تأخیر در درمان جراحت و حتی مرگ او می‌گردد و همه این‌ها مغایر است با آنچه که از سهولت و آسانی شریعت معلوم است و مورد مدح رسول خدا، صلی الله علیه وآله، قرار گرفته، چنانچه آن حضرت در این‌باره می‌فرمایند: «جِئْتُکُم بِالشَّرِیعَةِ السَّهْلَةِ السَّمْحاءِ؛ شریعتی آسان و راحت برای شما آورده‌ام» و همچنین مغایر است با آیات قرآنی که حاکی از رفع هرگونه حرج و مشقت از دین دارد مانند قول خداوند که می‌فرماید: «وَ مَا جَعَلَ عَلَیْکمْ فى الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ(۱۳)؛ و برای شما در دین هیچ تنگنائی قرار نداد.»
علامه امین درکتاب «اعیان‌الشیعه» نیز در این‌باره می‌نویسد:
«قمه‌زنی و اعمالی دیگر از این قبیل در مراسم عزاداری حسینی، به حکم عقل و شرع حرام است و زخمی ساختن سر، که نه خود سود دنیوی دارد و نه اجر اخروی، ایذاء نفس است که خود در شرع حرام است و در مقابل، این عمل، شیعه اهل‌بیت را در انظار مردم مورد تمسخر قرار داده و آنها را وحشی قلمداد می‌کند و شکی نیست که این اعمال، ناشی از وسواس شیاطین بوده و موجب رضایت خدا و پیامبر و اهل‌بیت اطهار، علیهم‌السلام، نیست و البته تغییر نام این اعمال، در ماهیت و حکم شرعی آن که حرمت است تغییری نمی‌دهد و من هیچ وقت در این مراسم که توسط کنسولگری ایران در مقام سیده زینب در دمشق برگزار می‌شود شرکت نکرده‌ام و مردم را هم از شرکت در آن نهی نموده‌ام و به همین دلیل هم رساله‌ی «التنزیه» را نوشتم که چاپ شد و به فارسی هم ترجمه گردید و به دنبال آن بود که گروهی از قشریّون و کسانی که خود را به دین منسوب می‌دارند، قیام کردند و غوغا برپا ساختند و حتی در میان مردم عوام شایع نمودند که فلانی عزاداری بر امام حسین، علیه‌السلام، را تحریم کرده است و بر این هم بسنده نکرده و مرا به خروج از دین، متهم ساختند و متأسفانه بعضی از معممین متحجر هم این تهمت را دامن زدند و آنگاه سرودی بر ضدّ من ساختند و اموال بسیاری در این راه خرج کردند و سید صالح حلّی را مأمور قدح و ذم من نمودند(۱۴)… امّا آنچه که به سود مردم است، در روی زمین ماندنی و حباب‌های تو خالی از بین رفتنی بود!»(۱۵)
اندیشمند بزرگ معاصر، آیت الله شیخ محمد جواد مُغنیه (۱۶) نیز در آثار خویش به انتقاد از قمه‌زنی پرداخته و آن را از اختراعات عوام می‌داند. ایشان در این‌باره می‌نویسد:
یکی از کارهای نادرست، اعتماد و تکیه بر عادات و روش‌هایی است که عوام از آن پیروی می‌نمایند؛ زیرا بسیاری از این اعمال حتی مورد تأیید دینی که عوام از آن پیروی می‌کنند نمی‌باشد، اگرچه بعضی شیوخ منتسب به دین از آنها حمایت بکنند. روشن‌ترین نمونه‌ای را که می‌توان برای این معنی تصور نمود اعمالی است که بعضی از عوام در روز عاشورا در شهرهای مختلف ایران، عراق و در شهر نبطیه واقع در جنوب لبنان، انجام می‌دهند. اعمالی مانند پوشیدن کفن و مجروح ساختن سر و پیشانی خود به وسیله شمشیر. باید گفت این‌گونه بدعت‌های زشت و شرم‌آور در عصرهای متأخر از زمان ائمه و بزرگان علمای شیعه به وجود آمده است و از اختراعات جاهلانی است که از سوی خویش و بدون اذن و اجازه امام یا عالم بزرگی آن را به وجود آورده‌اند و بعضی شیوخ فریب خورده نیز آن را به خاطر تجارت و منافع خویش تأیید نمودند. عدّه‌ای نیز از ترس اهانت یا آسیب وارد شدن بر نهضت حسینی و یا به خاطر مصالحی که خود می‌پنداشتند سکوت نموده و جریانی تاکنون در برخورد با این اعمال به وجود نیامد؛ مگر عدّه‌ی کمی از علماء، که در پیشاپیش آنها مرحوم آیت الله العظمی سید محسن امین(قدس‌سره) می‌باشد. ایشان در این مورد رساله‌ای خاص به نام «التنزیه لاعمال الشبیه» در حرمت و بدعت بودن قمه‌زنی به تحریر درآورد. اگرچه به همین خاطر عدّه‌ای فریب‌خورده و نادان در مقابل او به موضع‌گیری پرداختند.(۱۷)
علامه مغنیه در جایی دیگر از کتاب خود نیز می‌نویسد:
عزاداری امام حسین، علیه‌السلام، تا به امروز در تمامی بخش‌های جامعه شیعی برپا بوده است،…امّا در بعضی موارد گروه‌هایی از غیر عرب‌ها دست به زیاده‌روی و افراط در آن زدند و بدعت‌هایی را در عزاداری به وجود آوردند که هم خداوند و هم مردم از آن بی‌زار بوده و آن را زشت می‌شمارند. اعمالی مانند: قمه‌زنی و جاری نمودن خون بر لباس‌هایشان و اعمالی که آن را شبیه می‌نامند. که علمای شیعه نیز این موارد را زشت و ناهنجار شمرده‌اند و از طرفی عامه مردم نیز در بیشتر شهرهایی که این عادات در آنها جاری می‌باشد تسلیم آن نشده و به آن تن در نمی‌دهند. (۱۸)
محقق دانشمند مرحوم آیت الله محمد باقر بیرجندی در کتاب معروف خود به نام «کبریت احمر» نیز درباره‌ی شرایط و آدابِ مستمعین می‌نویسد:
در حال شنیدن مصیبات وارده بر اولیاء خداوند، اشک بریزد و به صدای بلند ندبه و نوحه کنند… ولیکن زخم بر خود نزند و به کارد و خنجر، خود را مجروح نکند؛ چنان که جهال عجم می‌کنند و در آتش نرود، زیرا که ممنوع است از شارع مقدّس، و هیچ یک از ائمه طاهرین نکرده‌اند و شیعیان در مجالس ایشان نمی‌کرده‌اند.(۱۹)
روحانی مبارز شهید آیت الله سید عبدالکریم هاشمی نژاد(۲۰) نیز یکی از کسانی است که حدود ۴۰ سال پیش تأثیرات سوء قمه‌زنی را در تخریب چهره‌ی اسلام و تشیع متذکر شده و ضرورت پرهیز از این‌گونه اعمال را تأکید می‌نماید:
سوگواری برای حسین بن علی، علیهما‌السلام، و یاد نمودن از فاجعه‌ی خونین نینوا، اگر با طرز صحیح انجام گیرد، علاوه بر ارزش‌های اسلامی و معنوی که دارد، اصولاً خود یک عمل منطقی و معقولی است که از عواطف انسانیت و حسّ حمایت از مظلوم سرچشمه می‌گیرد. امّا با کمال تأسف گاهی به نام عرض ارادت به پیشگاه مقدّس حسین، علیه‌السلام، کارهایی انجام می‌شود که در برابر دنیای روز موجب شرمساری و سر افکندگی است. کارهایی که نه با مقررات اسلامی سازش دارد و نه از نظر منطق صحیح و قابل درک است. برای نمونه باید موضوع «قمه‌زدن» را یاد کرد. این عمل ناراحت کننده و چندش‌آور… نه تنها با هیچ اصلی قابل تفسیر نیست، بلکه مخالفان و دشمنان اسلام در داخل و خارج، از آن به صورت یک حربه‌ی مؤثر و قاطع علیه آیین مقدّس ما استفاده می‌کنند.
نویسندگان دغل و قلم‌های شومی که سالیانی دراز در این کشور مشغول سم‌پاشی و آلوده ساختن افکار بی‌خبران از اسلام و نظام عالی و جهانی آن بودند، اکثراً از این نمونه کارها که جمعی از شیعیان پاک‌دل به نام دین و اسلام انجام می‌دادند سوء استفاده می‌کردند و در نوشته‌های خود – که سراپا تهمت و افترا به اسلام و تشیّع است – آنها را به نام یکی از دستورات مذهبی شیعه معرفی کرده و از مظاهر «شیعه‌گری» می‌شمرده‌اند. سپس در پناه این حربه‌های مؤثر، فحش‌ها و ناسزاهای خود را نثار اسلام و مکتب آسمانی آن نموده و با این قبیل تهمت‌ها (که این کارها جزء دستورات اسلامی است) این آیین مقدّس را ناصحیح و غیرمعقول جلوه می‌دادند.
ماهیت این تبلیغات سوء هرچند برای افرادِ باخبر و مطلع از اسلام روشن بود، امّا برای بی‌خبرانی که از اسلام و مقررات آسمانی آن کمتر اطلاع دارند، قطعاً مؤثر و کوبنده است.
اگر در داخل یک کشور اسلامی موضوع «قمه‌زدن» و مانند آن این‌گونه مورد بهره‌برداری و سوء استفاده‌ی دشمنان اسلام قرار گیرد، در خارج از کشور نسبت به قدرت‌های بزرگ و مذاهبی که به نیروهای استعماری تکیه دارند می‌توان به خوبی استنباط کرد که چگونه از این حربه‌های مؤثر علیه اسلام و مکتب آسمانی آن از یک طرف و تحقیر نمودن و کوچک شمردن مردم مشرق زمین از سوی دیگر استفاده می‌کنند.
یکی از دوستانم که دانشجوست و در آلمان غربی مشغول تحصیل است، سال گذشته برایم حکایت می‌کرد که در آنجا ما به دیدن فیلمی رفتیم که در آن قسمتی از عادات و اعمال مردم مشرق زمین نشان داده می‌شد؛ اعمالی که نشان ‌دهنده‌ی‌ انحطاط فکری آنها است. (ما در اینجا به این حقیقت کاری نداریم که غربی‌ها همواره درصدد تحقیر مردم مشرق زمین و ملل آن هستند و اکنون درصدد آن هم نیستیم که ببینیم آیا آنها حق دارند شرقی‌ها را این‌گونه تحقیر کنند یا نه؟ زیرا این اعمال و افکار خرافی و نامعقولی که با هیچ اصلی قابل سازش نیست، در بین آنها هم فراوان یافت می‌شود.) در آن فیلم، از کشور هندوستان مثلاً داستان گاوهای مقدّس و احترام‌هایی که مردم آن‌جا در برابر آنها انجام می‌دادند نشان داده شد، ولی هنگامی که نوبت به ایران رسید، منظره‌ی «قمه‌زدن» با همان وضع چندش‌آور در فیلم منعکس شد.
دوستم می‌گفت در بین مناظر گوناگونی که از کشورهای مختلف نشان داده شد، منظره‌ی «قمه‌زدن» چنان حسّ نفرت و انزجار را در بینندگان تحریک کرد که غیرقابل وصف است. باز داستان دیگری در این‌باره دارم که دانشجوی آلمانی به علّت آن که منظره‌ی قمه‌زدن را در یک فیلم تلویزیونی دیده بود و دشمنان اسلام آن را به عنوان «یکی از دستورات اسلامی که باید یک مسلمان واقعی آن را اجرا کند» به او معرفی کرده بودند، از این نظر تا مدّت‌ها حاضر نبود مسلمان شود و اسلام را بپذیرد (با آن که به اصالت این آیین و وسعت قوانین آن ایمان داشت) تا بالاخره برای او روشن شد که قمه‌زدن هیچ‌گونه ارتباطی با اسلام و دستورات رهبران و پیشوایان بزرگ این دین ندارد.
در این‌جا تذکر این نکته لازم است که ما قمه‌زدن و مانند آن را نه از این نظر مورد انتقاد قرار می‌دهیم که تنها از دیده‌ی مردم اروپا نفرت‌آور و غیرقابل هضم است، بلکه موضوع فوق را علاوه بر آن که غیرمنطقی و ناصحیح است، از آن جهت طرد می‌کنیم که ارتباطی با اسلام ندارد. عملی است نادرست که نه با مقررات اسلامی سازش دارد و نه خاندان پیغمبر، صلی الله علیه وآله، مانند این اعمال را به نام سوگواری انجام می‌دادند و نه در عصر امامت آن پیشوایان بزرگ این‌گونه کارها را دیگران به نام «عزاداری» حسین، علیه‌السلام، عملی می‌ساختند و از این‌جاست که باید دید چگونه شد که سالیانی دراز این عمل به نام عزاداری حسین، علیه‌السلام، در بین جمعی از دوستان ساده‌دل آن حضرت شایع بوده است؟
و حیرت انگیزتر این‌که، جمعی در برابر پرسشی که از نظر آنان درباره‌ی این عمل و مانند آن می‌شود بلادرنگ به«عنوان اوّلی» این اعمال می‌نگرند و اگر از نظر اسلام جایز بود پاسخ می‌دهند، بدون آن‌که به بازتاب آن کار و عناوین ثانویه‌ای که بر آن‌ها مترتّب است توجه کنند!
آیا این صحیح است که ما هر کاری را که به «عنوان اوّلی» جایز بود اجازه بدهیم تا مردم مسلمان مراسم پاک اسلام را به آن صورت و در آن قالب انجام دهند؟
اگر هرکسی بخواهد با رعایت «عدم حرمت عنوان اوّلی» مراسم سوگواری را با سلیقه‌ی عام و خاص خود انجام دهد آهسته آهسته داستان «بهره‌برداری از نهضت حسین، علیه‌السلام، » و مراسم سوگواری آن بزرگوار به چه صورت در خواهد آمد؟ و در آن روز آیا نتایج سوء آن مستقیماً متوجه آیین مقدّس اسلام و اساس پاک آن نهضت نخواهد گشت؟(۲۱)
شهید استاد مطهری(ره) در مورد قمه‌زنی می‌نویسند:
قمه‌زنی و بلند کردن طبل و شیپور از ارتدوکس‌های قفقاز به ایران سرایت کرد و چون روحیه‌ی مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت، همچون برق در همه جا دوید.(۲۲)
مرحوم حاج سراج انصاری نیز یکی دیگر از روحانیان روشن‌فکری است که حدود ۵۰ سال پیش، در روزگاری که هنوز دستگاه‌های تبلیغاتی دشمن با درا نبودن تلویزیون، ماهواره، اینترنت و… قدرت چندانی نداشتند، ما را بر ضرورت درک اوضاع جهانی و تأثیر تبلیغات سوء دشمنان آگاهی می‌دهد، ضرورتی که هم‌اکنون نیز بعضی‌ها نمی‌خواهند آن را درک کنند:
… چیزی که هست و دارای اهمیت فوق‌العاده می‌باشد، آن است که پیروان مکتب تشیع باید در اقامه‌ی عزاداری مرتکب اعمالی نشوند که بسیار زننده باشد. باید اوضاع کنونی جهان را نیز در نظر بگیرید و ظاهر شرع مقدّس اسلام را شدیداً مراعات کنند و کاری نکند که وسیله‌ی حمله دشمنان و بهانه و بدگوئی آنان باشد. امروز ما می‌بینیم که تبلیغات در هر رشته عکس‌العمل‌های مؤثری دارد و تبلیغات به اندازه‌ای مؤثر است که می‌تواند بر چهره‌ی‌ زیبای حق، پرده‌ی باطل بکشد و با هیکل زشت، باطل را یک موجودی زیبایی معرفی نماید. مثلاً وقتی که در میان اعمال عزاداری، یک عمل ناروایی مانند قمه‌زدن و زنجیرزدن مشاهده می‌شود، دشمنان ما همان عمل را به رخ جهانیان کشیده و در اطراف آن، آن‌قدر تبلیغات می‌نمایند که آن مرد آمریکایی یا آن دانشمند اروپایی چنین تصور می‌کند که مکتب تشیع مروّج چنین اعمالی است و به همین مناسبت با نظر تحقیر به آن مکتب مقدّس می‌نگرد.
این حقیقت را سیزده قرن پیش رهبر معظم ما پیشوای ششم حضرت امام جعفر صادق، علیه‌السلام، در یک جمله کوتاه بیان فرمود و آن جمله این است: کُونُوا لَنا زَیْناً و لاتَکُونوا عَلَیْنا شَیْناً، یعنی شما پیروان مکتب تشیع به وسیله کارهای نیک سربلندی ما باشید و کاری نکنید که برای ما مایه‌ی ننگ و عار باشید. حتی در دنباله‌ی این جمله می‌فرماید: وقتی که شما پیروان ما کار بدی کردید و اعمال ناروایی را مرتکب شدید، دشمنان ما آن اعمال را از ناحیه‌ی ما و اثر تربیت ما خواهند پنداشت و خواهند گفت که مکتب جعفر بن محمد، علیهما‌السلام، است که چنین پیروان بدکاری را تربیت نموده است.
آری کارهای زننده از قبیل قمه‌زدن و قفل به تن کردن و نظایر آن‌ها سبب آبروریزی مکتب تشیع می‌شود و بیگانگان چنین تصور خواهند نمود که این‌گونه اعمال از آیین مذهبی تشیع است، و حال آن که آیین جعفری و مذهب تشیع منزّه و مبرّا از این قسم اعمال ناروا بوده و می‌باشد.(۲۳)
سخنان شهید آیت الله سید محمد باقر حکیم(۲۴)در مورد قمه‌زنی
از آنجا که هدف ما بازگشت به اهل‌بیت، علیهم‌السلام، است؛ و آن بزرگواران آگاه‌ترین افراد بر شریعت اسلام و بر آنچه بر پیامبر نازل شده و مسائل مربوط به آن، می‌باشند، با این حال چیزی از آنها به دست ما نرسیده که بتواند ربطی به این امور منفی که هم‌اکنون در عزاداری‌ها صورت می‌گیرد داشته باشد. به گونه‌ای که نه در زمان ائمه اطهار، علیهم‌السلام، و نه بعد از آن مردم با این امور منفی آشنائی نداشتند و این شیوه‌های عزاداری در زمان‌های معاصر ایجاد و رواج یافته‌اند. همچنان‌که اگر چیزی از این امور می‌توانست در خدمت به اهداف نهضت حسینی مفید و سودمند واقع شود حتماً اهل‌بیت، علیهم‌السلام، اوّلین کسانی بودند که به آن سفارش می‌نمودند. و یا حداقل باید در این مورد حرفی زده و یا این‌که تشویق و حمایتی از این امور می‌نمودند؛ در حالی که می‌بینیم آن بزرگواران حتی در احادیث ضعیفشان نیز هیچ‌گونه اشاره‌ای به این امور نکرده‌اند. این در حالی است که اهل‌بیت، علیهم‌السلام، مثلاً هنگامی که در موضوع زیارت امام حسین، علیه‌السلام، از زیارت پیاده آن حضرت و مشکلات و سختی‌های راه آن سخن گفته‌اند به بیان جزء جزء ثوابی که زائر در هر قدمش کسب می‌کند پرداخته و ریزترین امور را متذکر می‌شوند. پس می‌بینیم که ائمه، علیهم‌السلام، حتی از این مسائل کوچک نیز سخن گفته‌اند امّا هیچ اشاره‌ای به این اشکال عزاداری ننموده‌اند. همچنین می‌توان در تأکید این موضوع به صورتی واضح به سیره‌ی علمای بزرگ در طول تاریخ از زمان ائمه، علیهم‌السلام، تاکنون نیز اشاره نمود؛ به گونه‌ای که می‌بینیم علمای اعلام با این‌که تنها در پی عمل به واجبات شرعیه نبوده‌اند و به مستحبات و سفارشات رسیده از جانب شرع که وسیله‌ی قرب به خداوند متعال می‌باشند نیز اهمیت خاصی داده و خویش اوّلین کسانی بودند که به آنها عمل می‌نمودند، با این حال در تمام طول تاریخ و حتی تاریخ معاصر شاهد نبوده‌ایم که یکی از مراجع تقلید و یا علمای معروف این‌گونه اعمال منفی را انجام داده باشند. در صورتی که اگر این اعمال از مقربات الهی بود این علماء اوّلین کسانی بودند که قیام به آن می‌نمودند.
از طرفی نیز روشن است که در شریعت اسلام، تمام مردم مخاطب احکام شرعی هستند و وجهی وجود ندارد که بگوییم احکامی نزد ما وجود دارد که مخاطب آن مثلاً فقط علماء هستند و یا این‌که احکامی وجود دارد که مخاطب آن فرد جاهل می‌باشد؛ به گونه‌ای که بعضی از احکام مخصوص علماء و بعضی مخصوص جهلاء باشد یا مثلاً بعضی از آنها مخصوص فرد آبرومند و بعضی مخصوص فرد فرومایه باشند و… از این رو باید گفت که همه احکام شرعی مشترک بین مسلمانان می‌باشند؛ چه واجب و چه مستحب. پس اگر عمل مورد نظر ما نیز مستحب باشد برای همه‌ی مردم مستحب است چه آنها عالم باشند و چه عامی. این در حالی است که تا به حال شاهد نبوده‌ایم که هیچ یک از علماء در طول تاریخ اقدام به این عمل کنند که این بدان معناست که آنها این اعمال را مستحب و مقرّب کننده نزد خداوند نمی‌دانسته‌اند و بنده شخصاً هیچ عالمی را تاکنون نمی‌شناسم که اصرار بر انجام این صورت‌های عزاداری داشته باشد و شاهد نبوده‌ام که مثلاً عالمی قمه بزند. پس اگر عالمی وجود دارد که بر انجام شدن این‌گونه اعمال اصرار دارد و آن را مستحب می‌داند او باید خود اوّلین کسی باشد که قمه بزند و آن را نیز همیشه ادامه دهد تا مردم نیز بر او اقتدا نمایند.
و من خویش شاهدِ این حقیقت بودم که مرجع کبیر آیت الله العظمی سید محسن حکیم(رض) می‌فرمودند: «همانا قضیه قمه‌زنی، اندوه و غصّه‌ای در گلوی ماست» پس ایشان با این دید به قمه‌زنی نگاه می‌نمودند، ولی در همین حال در جواب به سؤالات نیز می‌نوشتند: اگر قمه‌زنی باعث ضرر به بدن یا هتک حرمت به مذهب اهل‌بیت و شیعیان گردد، حرام است.(۲۵)
نتیجه
۱٫ زیرا این عدّه از فقها در بررسی حکم قمه‌زنی بر مبنای حکم اوّلی آن که وارد نشدن ضرر به بدن است، فتوا به جواز قمه‌زنی- تا زمانی که موجب ضرر جدی بر بدن نشود- می‌نمودند. ولی در این زمان با به وجود آمدن وسائل ارتباطی و پخش سریع اخبار، بحث وهن مذهب بودن قمه‌زنی تشدید گردیده است و به صورت کلی موضوع جدیدی به وجود آمده است.
۲٫ فقها در گذشته در این مورد در تنگنا قرار داشته و دست آنها بسته بود، زیرا در صورت حکم به حرمت قمه‌زنی متهم به مخالفت با عزاداری امام حسین، علیه‌السلام، می‌شدند.
۳٫ گذشته از این امور ما معتقدیم که علما و اندیشمندان پیشین هنگام اندیشیدن به امور مرتبط به باورها یا مفاهیم اعتقادی، تمامی تلاش خود را بکار بسته‌اند و تمام اجتهاد فقهی خویش را هنگام فتوا دادن به کار گرفته‌اند؛ امّا خداوند از ما خواسته است که جز اندیشه‌ی معصومان، اندیشه‌ای را مقدّس نشماریم.
۴٫ بر تمام آنچه گفته شد باید این را نیز افزود که فقهاء نام‌دار و بزرگی نیز در گذشته وجود داشته‌اند که در فتاوی خویش از قمه‌زنی به عنوان یک بدعت نام برده‌ و آن را حرام دانسته‌اند.
منبع: کتاب «قمه‌زنی سنت یا بدعت» تألیف: مهدی مسائلی؛ نویسنده همین مقاله.
پی نوشت ها :
۱٫ . میان فقهاء اختلاف وجود دارد، که آیا اضرار به نفس کلاً حرام است، یا تنهاء در صورتی که منجر به مرگ شود حرام می گردد؛ شیخ انصاری و عدّه‌ای دیگر از علماء معتقدند که اضرار به نفس حرام است حتی اگر منجر به هلاکت شخص نشود؛ مثل این که انسان انگشت خود را زخمی کند. بنابر این طبق نظر این فقهاء هرگونه قمه یا زنجیرزدن که منجر به خون‌ریزی یا نظایر آن شود تحت این عنوان یعنی حرمت اضرار می‌گنجد. امّا تعدادی دیگر از علما نیز اعتقاد دارند که اضرار به نفس اگر به نقص جسمی شدید یا به فوت منتهی نشود بر انسان حرام نیست. اگرچه همین فقهاء معتقدند که اگر این اعمال منجر به هتک حرمت مذهب گردند، جایز نیستند؛ و در غیر این صورت جایزند. چنانچه آیت الله العظمی خویی در پاسخ به سؤالی می‌نویسند: اگر این امور مستوجب هتک و توهین باشد حرام است. (حدیث عاشورا، ص ۲۶۵)
۲٫ . تفسیر سوره فلق۱۳
۳٫ . صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۸
۴٫ . همان، ج۲۱، ص۹۸
۵٫ . برای نمونه مرجع بزرگ معاصر آیت الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء (م۱۳۷۳) با وجود آن‌که در اساس با قمه‌زنی مخالف بود و آن را جایز نمی‌دانست ولی به خاطر شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه آن روز کشور عراق، با رعایت شرایطی فتوی به جواز قمه‌زنی می‌نمود. وی در کتاب «فردوس‌الاعلی» صفحه۲۱ می‌نویسد: «مقتضای قواعد فقهی حرمت قمه‌زنی را می‌ر‌ساند». همانند این موضع‌گیری در مورد یکی دیگر از مراجع بزرگ معاصر یعنی آیت الله سید محسن حکیم نیز وجود داشته است.
۶٫ . علامه سید محسن امین(ره) در این مورد می‌‌گوید: اگر اینان(علماء) واقعاً به مستحب بودن این اعمال باور دارند، چرا هیچ یک از علماء تا به حال در حال قمه‌زدن در طول مراسم محرم دیده نشده است؟!
۷٫ . مرتضی مطهری، مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏۲۴، ص ۴۹۸
۸٫ . آنچه در بحث پیامدهای ناگوار علمی، اجتماعی و تربیتی محافظه‌کاری مطرح می‌شود، به معنای تضعیف روحانیت عزیز شیعه نیست بلکه بیان مظلومیت‌هایی است که فقهای عزیز ما از دست خودی‌ها دیده‌اند و امروز نیز گرفتارند. غرض، بیدارسازی و آگاهی و فراهم‌سازی جو آزادی است تا بستر طرح اندیشه‌های زنده، تازه و بالنده بر روی فقاهت ما باز شود. باید از صاحبان فکر زنده و برخوردار از صلاحیت‌های لازم علمی و اجتهاد استقبال و حمایت کرد و بدون ترس از غوغاسالاری ابواب جدیدی را در اجتهاد باز کرد فقاهت را به پیش برد تا بزرگانی مانند آقای بروجردی، شیخ عبدالکریم حائری، سید ابو الحسن اصفهانی، سید محسن امین و ده‌ها مجتهد دیگر با آن همه افکار بلند و اصلاح‌طلبانه برای ترس از غوغاسالاری و عوام‌زدگی از اجرای آن مقاصد بلند باز نمانند.
۹٫ . مجله فقه؛ شماره۴۳، ص ۳۸
۱۰٫ . صحیفه نور، ج ۲۱، ص۱۵۲: ۲/۷/۶۷
۱۱٫ . همان، ص۱۶۰
۱۲٫ . سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج۱۰، ص۳۷۸؛ استاد حسن شُبر، تاریخ العراق السیاسی المعاصر، ج۲، ص۳۴۰؛ دایرة المعارف تشیع، ج۲، ص۵۳۱؛ و جعفرالخلیلی، هکذاعرفتهم، ج۳، ص۲۰۷٫
۱۳٫ . حج/۷۸
۱۴٫ . مخالفان سید محسن برای تحریک توده‌ی بی‌سواد جامعه علیه او سید صالح حلی را که به خاطر توانایی بیانش شهره بود جذب خود کردند وی نیز در منابر خود با تصریح به نام سید محسن به اهانت به او می‌پرداخت. او از گفتن هرگونه اتهام و اهانتی نسبت به سید محسن و طرفدارانش اِبا نداشت. به گونه‌ای که در منابر خویش نسبت به مرجع بزرگ شیعه سید ابوالحسن اصفهانی نیز به علّت طرفداریش از سید محسن امین جسارت می‌نمود. از این جهت آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی در فتوائی استماع سخنان سید صالح را حرام دانست. ولی این فتوا نیز مانع از اهانت وی به بزرگان دین نشد. (شیخ محمّد الحسّون، قراءة فی رسالة التنزیه، ص۳۰-۳۱)
۱۵٫ . اعیان الشیعه، ج۱۰، ص۳۶۳٫
۱۶٫ . فقیه نواندیش آیت الله محمد جواد مغنیه نمونه‌ای از اندیشه‌های ناب اسلامی بود که در عمر پربرکت خویش خدمات بی‌شماری را به اسلام و تشیع ارائه نمود. او انسانی بود که با زمان به جلو گام برداشته و به این واقعیت رسیده بود که زندگی در حال دگرگونی و تغییر است و یکی از صفات حیات و زمان، تغییر است و اسلام برخی از مسائل عصر جدید را می‌پذیرد و برخی را رد می‌کند. کتاب‌های او پر از نصوص صریح و روشن است لذا آنچه از مسائل زندگی امروزه را که با شرع مقدّس و سنّت رسول خدا، صلی الله علیه وآله، و فقه و احادیث، علیهم‌السلام، اهل‌بیت تباین و تضاد دارد و در میان مردم رواج داده شده را رد کرده است. شهید صدر می‌نویسد: «اکنون برای نخستین بار، ملاحظه می‌کنیم که عنصر فهم اجتماعی نصوص، به صورتی مستقل مطرح می‌شود و هنگامی که بخش‌های کتاب «فقه الامام الصادق» را می‌خوانم، می‌بینم استاد بزرگ ما شیخ محمد جواد مغنیه در این تألیف خود این موضوع را طرح کرده و با دست خویش فقه جعفری را به شکلی زیبا از نظر شیوه و تعبیر و بیان در آورده است…»
۱۷٫ . محمد جواد مغنیه، الشیعة فی المیزان، ص۱۴٫
۱۸٫ . همان، ص ۹۸٫
۱۹٫ . آیت الله محمد باقر بیرجندی، کبریت احمر، به کوشش علیرضا اباذری، ص۱۵۰٫
۲۰٫ . شهید سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد یکی از چهره‌های برجسته سیاسی و مذهبی قبل و بعد از انقلاب می‌باشد که فعالیت‌های سیاسی خویش را قبل از سال ۱۳۴۰ش شروع نموده و از سال ۱۳۴۱ به بعد که نهضت امام خمینی(ره) آغاز گردید تحت لوای ایشان به مبارزه می‌پرداخت. او طی این مدّت بیش از پنج مرتبه به علّت سخنرانی و مبارزه علیه شاه دستگیر و روانه زندان شد. شهید هاشمی‌نژاد پس از انقلاب نیز فعالیت‌های سیاسی خود را ادامه داد و در آغاز به عنوان نماینده استان مازندران در مجلس خبرگان انتخاب شده، و در تدوین قانون اساسی و به خصوص در جهت تثبیت اصل ولایت فقیه زحمات فراوانی کشید. سرانجام ایشان در هفتم مهر سال ۱۳۶۰ش در پایان کلاس درس، به دست منافقی کوردل به شهادت رسید.
۲۱٫ . شهید سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد، درسی که حسین، علیه‌السلام، به انسانها آموخت، ص۲۶۱-۲۶۳٫
۲۲٫ . علامه مطهری، جاذبه و دافعه علی، علیه‌السلام، ، ص۱۵۴٫
۲۳٫ . رسول جعفریان، برگ‌های از تاریخ حوزه علمیه قم، ص ۶۹-۷۰٫
۲۴٫ . شهید آیت الله سید محمد باقر حکیم فرزند مرجع عالی‌قدر آیت الله العظمى سید محسن حکیم (قدس سره) در ۱۳۵۸ ﻫ ق در نجف اشرف دیده به جهان گشود و در حوزه دیرین و پرآوازه آن شهر، آموزه‏هاى علمى و دینى را فرا گرفت و به ویژه از محضر آیت الله شهید سید محمد باقر صدر استفاده وافر برد و از یاران خاص آن متفکر شهید شد. از او ده‏ها اثر علمى- دینى نشر یافته است. شهید سید محمد باقر حکیم در مبارزه با رژیم سفاک بعثى تلاش فراوان داشت و از پرچمداران رایت جهاد با آن دستگاه خودکامه بود. از خاندان وى (آل حکیم) حدود ۹۰ نفر به دست رژیم حاکم عراق به شهادت رسیدند. او پس از سقوط صدام، در میان استقبال پرشور، به کشور محنت‏زده عراق بازگشت و کانون توجه مردم آن دیار شد. سرانجام آن شهید والا مقام در اوّل رجب سال ۱۴۲۴ ﻫ.ق پس از اقامه نماز جمعه در حرم مطهر امام على، علیه‌السلام، ، و در راه بازگشت به منزل به واسطه انفجار بمبى که در کنار صحن شریف کار گذاشته شده بود، به مقام عظماى شهادت نائل شدند.
۲۵٫ . شیخ محمود الغریفی، شعائر الحسینیه بین الوعی و الخرافه، ص۱۱۹- ۱۲۷٫

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -