انهار
انهار
مطالب خواندنی

آب مطلق و مضاف

بزرگ نمایی کوچک نمایی
(مسأله15) آب يا مطلق است يا مضاف: آب مضاف آبي است كه آن را از چيزي بگيرند، مثل آب هندوانه و گلاب؛ يا با چيزي مخلوط باشد، مثل آبي كه به قدري با گِل و مانند آن مخلوط شود، كه ديگر به آن آب نگويند؛ و غير اينها آب مطلق است و آن بر پنج قسم است: اول: آب كر. دوم: آب قليل. سوم: آب جاري. چهارم: آب باران. پنجم: آب چاه.
*****
امام خامنه ای: رساله آموزشی ص ۴۳ - ۴۵ :
اقسام آب ها: آب: مُضاف و مطلق {و آب مطلق عبارت است از:} باران، جاری، راکد. {و آب راکد دو قسم است:} کُر و قلیل.
آب مضاف (آب ناخالص و عصاره ای)
معنای آب مضاف: آب مضاف آبی است که اطلاق کلمه ی آب بر آن به تنهایی و بدون قید و اضافه صحیح نباشد، خواه از چیزی گرفته شود، مانند آب هندوانه، گلاب و مانند آن، یا با چیزی مخلوط شود به طوری که دیگر به آن آب نگویند، مانند شربت، آب نمک و مانند آن.
معنای آب مطلق
آب مطلق آبی است که اطلاق کلمه‌ آب بر آن به تنهایی و بدون هیچ قید و شرطی صحیح باشد، مانند آب باران و آب چشمه و مانند آن.
مكارم: مسأله 21- آب يا «مطلق» است يا «مضاف»؛ آب مضاف آبي است كه به تنهايي به آن، آب گفته نشود، مثلاً بگويند «آب ميوه»، «آب نمك» و «آب گِل». امّا آب مطلق  آن است كه مي توان بدون هيچ قيد و شرطي به آن آب گفت، مثل آبهاي معمولي.
مكارم: مسأله 22- آب مطلق پنج قسم است که هر کدام حکمی دارد: اول: آب كر، دوم: آب قليل. سوم: آب جاري و آب هاي لوله كشي. چهارم: آب باران. پنجم: آب چاه، ولي همهٔ اين آب ها پاك و پاك كننده اند؛امّا آب مضاف چيزي را پاك نمي كند، بلكه با ملاقات به نجس، نجس مي شود.
زنجاني: مسأله 15- آب مطلق: مايعي است كه بدون قيد و اضافه به آن آب گفته شود، هر چند به آن آب با اضافه هم گفته شود، مثلاً آب رودخانه كه به گل مخلوط شده باشد اگر چه به آن آب گل نيز بگويند چنانچه بتوان كلمه آب را بدون قيد و اضافه درباره آن بكار برد، آب مطلق است ولي اگر تنها آب گل به آن گفته شود، ديگر آب مطلق نیست. آب مضاف: مايعي است كه تنها با قيد و اضافه به آن آب گفته شود، مانند آب هندوانه، گلاب. آب مطلق بر پنج قسم است: اول: آب كر. دوم: آب قليل. سوم: آب جاري. چهارم: آب باران. پنجم: آب چاه.
مظاهری: مسأله ۳۳- آب یا مطلق است یا مضاف و آب مطلق یا عاصم است یا قلیل، و آب عاصم پنج قسم است: کر، جاری، باران، چاه و چشمه.
 آب مضاف آبی است که آن را از چیزی بگیرند، مثل آب هندوانه و گلاب؛ یا با چیزی مخلوط باشد ، مثل آبی که به قدری با گل و مانند آن مخلوط شود ، که دیگر به آن آب نگویند.
جوادی آملی: مسأله 15 - آب، یک قسم است و آن، آب مطلق است که بدون پسوند یا پیشوند آب نامیده می شود؛ مایعی که از جسم خاص با فشار گرفته می شود - مانند آب میوه - یا با ذوب کردن جرم مخصوص به دست می آید، یا آبی که بر اثر ممزوج شدن با چیزی از نام آب بیرون رود - نظیر گِل آب - هیچ کدام از اینها آب نیست. هرگاه پسوند بیانگر نوع آب باشد - مانند آب نیسان - مانع آب بودن آن نخواهد بود.
آب، چهار نوع است: آب راکد؛ آب جاری؛ آب باران؛ آب چاه. آب راکد نیز دو نوع است: کُر و قلیل.
مسائل اختصاصی
احکام آب مطلق
۱. آب مطلق چیز نجس را با شرایطی (که بیان خواهد شد) پاک می‌کند (از مطهرات است).
۲. آب مطلق به جز آب قلیل، ‌تا زمانی که بر اثر برخورد با نجاست، رنگ یا بو یا مزه‌ی آن تغییر نکرده باشد پاک است.
۳. وضو و غسل با آب مطلق صحیح است.
۴. آب نیز مانند چیزهای دیگر اگر نجس شود، به وسیلۀ آب تطهیر می‌شود. به این صورت که اگر به آب کر، جاری یا باران متصل شود و با آن مخلوط شده و تغییر آن از بین برود، پاک می‌شود، اما در صورتی که به آب جاری و کر متصل شود ولی با آن مخلوط نگردد، بنابراحتیاط همچنان محکوم به نجاست است.
توجه
برای ترتب آثار شرعی آب مطلق، صدق عنوان آن در نظر عرف کافی است، بنابراین از آن جا که صرف غلظت آب به سبب وجود املاح، مانع از صدق عنوان آب مطلق بر آن نمی‌شود، از این رو می‌توان با آب دریایی که بر اثر وجود املاح فراوان غلیظ شده است، مثل دریاچه‌ی ارومیه چیزهای نجس را شست و وضو گرفت و غسل کرد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -