انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۱۲) در باره خُمس

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بسم الله الرحمن الرحیم
در باره خُمس
    
خُمس، پرداخت یک پنجم مازاد درآمد سالانه و برخی موارد دیگر مانند معدن و گنج با شروطی که در فقه آمده است. خُمس از فروع دین است و آیه ۴۱ سوره انفال و بیش از ۱۱۰ حدیث در کتابهای روایی از آن سخن گفته‌اند.
    
خمس از موضوعات مهم فقه اسلامی و به طور خاص فقه امامیه است. محاسبه و پرداخت خمس از تکالیفی است که شیعیان در طول زندگی به آن عنایتی ویژه دارند.
    
نیمی از خمس به سادات فقیر اختصاص دارد و نیم دیگر به عنوان سهم امام در دوران غیبت امام زمان توسط مراجع تقلید در اموری که با توجه به تاریخ زندگی اهل بیت (علیهم السلام) مورد مصرف خمس تشخیص می‌دهند، هزینه می‌گردد.
 
وجوهات حاصل از پرداخت خمس یکی از منابع اصلی مالی حوزه‌های علمیه و ترویج دین در جامعه اسلامی است.
    
دلیل قرآنی خمس
وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیل إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یوْمَ الْفُرْقانِ.
و بدانید که هر غنیمتی به دست شما رسید یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و برای خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است، اگر به خدا و آنچه در روز فرقان بر رسولش نازل کرد ایمان دارید.
سوره انفال آیه ۴۱.
در این آیه تأکیدهای ادبی متعددی وجود دارد: واعلموا، انّما، مِن شیءٍ، فَإنّ، لِلّه، إن کنتُم آمَنتُم که اهمیت بالای خمس را می‌رساند.
    
شأن نزول آیه جایگاه برجستۀ خمس را بهتر مشخص می‌کند، زیرا این آیه خطاب به مجاهدان جنگ بدر است و ایمان واقعی آنها را مشروط به پرداخت خمس معرفی می‌کند. (ر.ک. به آیه)
معنای غنیمت
معنای لغوی «غُنم» هر سود و منفعتی است که به دست انسان برسد، چه منفعت کسب باشد چه غنیمت جنگی یا هر سود دیگری. راغب اصفهانی در مفردات القرآن می‌گوید غنیمت از ریشه «غنم» (به معنی گوسفند) گرفته شده سپس در هر چیزی که انسان از دشمن و یا غیر دشمن به دست می‌آورد به کار رفته است. طبرسی نیز غُنم را هر سود و منفعتی می‌داند نه فقط غنیمت جنگی، همانگونه که لفظ مغانم درآیه ۹۴ سوره نساء به همین معنا به کار رفته است.
    
حتی کسانی که یکی از معانی غنیمت را غنائم جنگی ذکر کرده‌اند انکار نمی‌کنند که معنی اصلی آن معنی وسیعی است که به هرگونه خیری که انسان بدون مشقت به آن دست یابد گفته می‌شود.
خمس در روایات
در دو کتاب وسایل الشیعه و مستدرک الوسائل حدود ۱۱۰ حدیث درباره موارد وجوب خمس و مصرف آن نقل شده است. از جمله آثاری که برای خمس در روایات بیان شده می‌توان به این موارد اشاره کرد:
{۱} نسل پاک.
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ) {الباقر أو الصادق} قَالَ: إِنَّ أَشَدَّ مَا فِيهِ اَلنَّاسُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ اَلْخُمُسِ فَيَقُولَ يَا رَبِّ خُمُسِي وَ قَدْ طَيَّبْنَا ذَلِكَ لِشِيعَتِنَا لِتَطِيبَ وِلاَدَتُهُمْ وَ لِتَزْكُوَ وِلاَدَتُهُمْ.
آقا امام باقر (علیه السلام) يا امام صادق (علیه السلام) فرمود: به راستى سخت‌‌تر چيزى كه مردم در روز رستاخيز بدان گرفتارند اين است كه صاحب خمس بر پاى ايستد و گويد: پروردگارا، خمس من (يعنى داد خواهى كند در درگاه خدا از كسى كه خمس را نداده يا به ناحق گرفته و خورده است) و ما آن را براى شيعيان خود گوارا و حلال كرديم تا حلال زاده باشند و تا نسل آنها پاك باشد.
الکافی، ج۱، ص ۵۴۷ .
{۲} تقویت دین.
{۳} یاری اهل بیت(علیهم السلام).
{۴} یاری پیروانمان.
{۵} بخشیدن {به نیازمندان}.
{۶} حفظ آبرویمان برابر مخالفان.
{۷} کفّاره گناهان.
{۸} ذخیره قیامت.
{۹} شامل دعای امام(علیه السلام)
{۱۰} کلید رزق.
كَتَبَ رَجُلٌ مِنْ تُجَّارِ فَارِسَ مِنْ بَعْضِ مَوَالِي أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا (عليه السلام) يَسْأَلُهُ اَلْإِذْنَ فِي اَلْخُمُسِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ:
بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِيمِ ‌‌إنّ‌‌ اَللَّهَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ ضَمِنَ عَلَى اَلْعَمَلِ اَلثَّوَابَ وَ عَلَى اَلضِّيقِ اَلْهَمَّ لاَ يَحِلُّ مَالٌ إِلاَّ مِنْ وَجْهٍ أَحَلَّهُ اَللَّهُ وَ إِنَّ اَلْخُمُسَ:
{۲} عَوْنُنَا عَلَى دِينِنَا
{۳} وَ عَلَى عِيَالاَتِنَا
{۴} وَ عَلَى مَوَالِينَا
{۵} وَ مَا نَبْذُلُهُ
{۶} وَ نَشْتَرِي مِنْ أَعْرَاضِنَا مِمَّنْ نَخَافُ سَطْوَتَهُ
فَلاَ تَزْوُوهُ عَنَّا
{۷} وَ لاَ تَحْرِمُوا أَنْفُسَكُمْ دُعَائنَا مَا قَدَرْتُمْ عَلَيْهِ
{۸} فَإِنَّ إِخْرَاجَهُ مِفْتَاحُ رِزْقِكُمْ
{۹} وَ تَمْحِيصُ ذُنُوبِكُمْ
{۱۰} وَ مَا تَمْهَدُونَ لِأَنْفُسِكُمْ لِيَوْمِ فَاقَتِكُمْ
وَ اَلْمُسْلِمُ مَنْ يَفِي لِلَّهِ بِمَا عَهِدَ إِلَيْهِ وَ لَيْسَ اَلْمُسْلِمُ مَنْ أَجَابَ بِاللِّسَانِ وَ خَالَفَ بِالْقَلْبِ وَ اَلسَّلاَمُ .
يكي از تجار فارس كه از پيروان آقا امام رضا (عليه السلام) بود، بآن حضرت نامه نوشت و در باره خمس اجازه خواست. حضرت باو نوشت:
بسم الله الرحمن الرحيم ؛ همانا خدا وسعت دهنده و كريم است، در مورد عمل و كار ضامن ثوابست و در تنگي ضامن غم و اندوه در مورد مخالفت ضامن كيفر و مجازات هيچ مالي حلال نيست جز از راهيكه خدا آن را حلال كرده و خمس موجب كمك ماست بر دين ما و عيالات ما و پيروان ما و آنچه ميبخشيم و آبرويي كه ميخريم از كساني كه از قهر و زورش ميترسيم، (مانند پولهايي كه براي حفظ آبروي خود بغير مستحقين ميدهيم) پس آن را از ما دريغ نداريد و تا ميتوانيد خود را از دعاي ما محروم نكنيد. زيرا دادن خمس كليد روزي شما و مايه پاك شدن گناهان شماست و چيزيست كه براي روز بيچارگي خود آماده ميكنيد. و مسلمان كسي است كه بعهدي كه خدا با او كرده وفا كند، مسلمان آن نيست كه با زبان بپذيرد و با دل مخالفت كند و السلام.
الکافی، ج ۱، ص ۵۴۷. وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۳۸.
{۱۱} پاک شدن مال.
عن أبی عبدِِالله (علَیهِ السَّلام) أنّه قال: إِنِّي لآَخُذُ مِنْ أَحَدِكُمُ اَلدِّرْهَمَ وَ إِنِّي لَمِنْ أَكْثَرِ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ مَالاً مَا أُرِيدُ بِذَلِكَ إِلاَّ أَنْ تُطَهَّرُوا .
ابن بكير گويد: شنيدم امام صادق (عليه السلام) مي فرمود: من از يكنفر از شما پول درهم مي گيرم، در صورتي كه از همه اهل مدينه متمول ترم، فقط مقصودم اينست كه شما پاكيزه شويد.

الکافی، ج ۱، ص ۵۳۸. وسائل الشیعه، ج۹، ص ۴۸۴.

{۱۲} فقر زدائی از فرزندان اهل بیت (علیهم السلام).
الإمام الكاظم (عليه السلام): وإنَّما جَعَلَ اللّه ُ هذَا الخُمسَ خاصَّةً لَهُم دونَ مَساكينِ النّاسِ وأبناءِ سَبيلِهِم ، عِوَضًا لَهُم مِن صَدَقاتِ النّاسِ ، تَنزيهًا مِنَ اللّه ِ لَهُم لِقَرابَتِهِم بِرَسولِ اللّه ِ (صلي الله عليه و آله و سلم)، وكَرامَةً مِنَ اللّه ِ لَهُم عَن أوساخِ النّاسِ ، فَجَعَلَ لَهُم خاصَّةً مِن عِندِهِ ما يُغنيهِم بِهِ عَن أن يُصَيِّرَهُم في مَوضِعِ الذُّلِّ وَالمَسكَنَةِ.
امام كاظم (عليه السلام): خداوند در حقيقت اين خمس را مختصّ آنان قرار داد و نه براى بينوايان و در راه ماندگان ساير مردم و اين براى آنها به جاى صدقات مردم است [كه بر سادات حرام گرديده] و براى آن است كه خداوند خواسته است ايشان را به سبب خويشاونديشان با رسول خدا صلي الله عليه و آله از چركهاى [اموال ]مردم [يعنى صدقات و زكات ]پاك گرداند و بدين وسيله كرامتشان بخشد؛ لذا مال مخصوصى را از جانب خود براى آنان مقررّ داشت تا به واسطه آن بى نياز شوند و در معرض خوارى و درويشى قرار نگيرند.
الكافی ج ۱ ص ۵۴۰ ح ۴.

{۱۳} ضمانت بهشت.

عَن مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ اَلْحَكَمِ بْنِ عِلْباءَ اَلْأَسَدِيِّ فی حدیث قَالَ : دَخَلتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ إِنِّي وُلِّيتُ اَلْبَحْرَيْنَ فَأَصَبْتُ بِهَا مَالاً كَثِيراً فَاشْتَرَيْتُ متاعاً وَ اِشْتَرَيْتُ رَقِيقاً وَ اِشْتَرَيْتُ أُمَّهَاتِ أَوْلاَدٍ وَ وُلِدَ لِي وَ أَنْفَقْتُ وَ هَذَا خُمُسُ ذَلِكَ اَلْمَالِ وَ هَؤُلاَءِ أُمَّهَاتُ أَوْلاَدِي وَ نِسَائِي قَدْ أَتَيْتُكَ بِهِ فَقَالَ اما إنّه کلّه لنا و قَدْ قَبِلْتُ مَا جِئْتَ بِهِ وَ قَدْ حللتک مِنْ أُمَّهَاتِ أَوْلاَدِكَ وَ نِسَائِكَ وَ مَا أَنْفَقْتَ وَ ضَمِنْتُ لَكَ عَلَيَّ وَ عَلَى أَبِي اَلْجَنَّةَ .
از حَکَم اسدی روایت شده است که خدمت آقا امام باقر (عليه السّلام) رفتم و به ایشان عرض کردم: من استاندار بحرین شدم .
و دارایی زیادی به دست آوردم و کالا و کنیز و زنانی فرزندآور خریدم و دارای فرزند شدم و این یک پنجم آن دارایی و این‌ها مادران فرزندانم و همسرانم هستند که نزد شما آوردم.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: بدان که همه آن دارایی برای ما است
ولی چیزی را که آوردی پذیرفتم و مادران فرزندان و همسرانت و هرچه خرج کردی را حلال و پاکیزه اعلام می‌کنم.
و از طرف خود و پدرم برایت بهشت را ضمانت می‌نمایم.
وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۲۸.
پیشینه خمس در سنت اسلامی
بیشتر فقها و مفسرین تشریع خمس در اسلام را در سال دوم هجرت، هنگام جنگ بدر دانسته‌اند. غنیمت‌های فراوان به دست آمده در این جنگ مناقشات و اختلاف نظرهایی را بر سر تقسیم غنایم میان جنگ آوران و گردآورندگان غنایم به دنبال داشت. در عرب پیش از اسلام قاعده این بود که معمولا فرمانده جنگ یک چهارم غنایم را دریافت می‌کرد.
العین، ج۲، ص۱۳۳.
با نزول آیه انفال، همۀ انفال از آن رسول خدا اعلام شد. سپس آیه خمس تملک غنایم را پس از کسر یک پنجم آن به غنیمت گیرندگان اجازه داد. طبری نخستین دریافت خمس از جانب پیامبر اکرم را به غزوه بنی قینقاع نسبت داده است. از پیامبر اکرم احادیث و نامه‌های متعددی در زمینۀ خمس نقل شده است. از امامان شیعه نیز احادیث بسیاری در موضوع خمس نقل شده است که مهم‌ترین مستند احکام فقهی خمس به شمار می‌رود.
 
رساله‌ها و آثار متعددی را نیز برخی شاگردان امامان شیعه و نیز فقهای دوران غیبت صغری، مانند حسین بن سعید اهوازی، علی بن مهزیار اهوازی، محمد بن اورمه قمی و محمد بن حسن صفار دربارۀ خمس نگاشته‌اند. نگارش رساله و کتاب در این باره و در ادوار بعد نیز مورد توجه فقهای شیعه بوده است.
 الذریعه، ج۱، ص۴۷۲.
احکام خمس
مصرف خمس: سهم امام و سهم سادات
در آیه خمس، به شش گروه که صاحبان خمس هستند اشاره شده است:
۱. خداوند (لِلّهِ
۲. رسول خدا (وَلِلرَّسُولِ
۳. ذی القُربی (وَلِذِی الْقُرْبَی
۴. یتیمان (وَالْیتَامَی)،
۵. مساکین (وَالْمَسَاکِینِ)،
۶. کسانی که در سفر به فقر گرفتار شده‌اند (وَابْنِ السَّبِیل).
 
«ذی القُربی» در لغت به همه خویشاوندان شخص گفته می‌شود ولی با توجه به روایات، منظور از ذی القربی در این آیه امامان اهل بیت (علیهم السلام) هستند.
وسائل الشیعه، ج ۹ بحث خمس.
سهم امام: «سهم خدا» و «سهم پیامبر» و «سهم ذی القربی» مطابق روایات متعلق به امام جامعه اسلامی (پیامبر یا امام معصوم) بوده و به «سَهم امام» مشهور است که در زمان غیبت کبرا مراجع تقلید به عنوان نائبان عام امام زمان آن را دریافت کرده و در اموری که مطابق تاریخ و روایات، خود اهل بیت صرف می‌کردند هزینه می‌کنند.
    
سهم سادات: بحث دیگر این است که در آیه شریفه، آیا مراد از «یتامی»، «مساکین» و «ابن السبیل» مطلق این افراد هستند؛ یعنی هر کسی که عنوان یتیم، یا مسکین و یا ابن السبیل بر او صدق کند؟ و یا این که مراد، خصوص یتیمان و مساکین و در راه ماندگان از نزدیکان پیامبر ‌و آل رسول است؟ علمای امامیه قائل‌اند: مراد، یتیمان، مستمندان، و در راه ماندگان از بنی‌هاشم‌اند. { فاضل لنکرانی، خمس، ص۹۲.} از این رو، این بخش را «سهم سادات» می‌نامند. با توجه به تقسیم مصرف خمس به دو بخش عمده «سهم امام» و «سهم سادات»، گاهی از خمس با عبارت «سَهْمَین» یاد می‌شود.
به نظر برخی فقیهان، خمس و انفال ملک اشخاص نیست، بلکه به حکومت حق و منصب امامت تعلق دارد که طی دوران مختلف بر پیامبر و امامان شیعه منطبق بوده است. و البته اداره زندگی شخصی و خانوادگی پیامبر از مهم‌ترین مصالح مسلمین و از جمله مصارف خمس است. در روایات نیز شواهدی مبنی بر این که خمس ملک عنوان است نه اشخاص وجود دارد.
کتاب الخمس و الانفال منتظری، ص۱۱ـ۱۳.
همچنین عناوین سه‌گانه یتیمان، مساکین و ابن سبیل که در آیه خمس آمده است، مصادیقی از مصارف خمس هستند و به معنای این نیست که خمس ملک و متعلق به آن‌هاست؛ چرا که رسیدگی به امور آن‌ها از وظایف حکومت است. یکی از دلایل این موضوع، وجود «لام» ملکیت و اختصاص برای عناوین سه‌گانه اول آیه خمس است که برای عناوین سه‌گانه دوم تکرار نشده است.
کتاب الخمس و الانفال منتظری، ص۲۵۰ و ۲۵۱.
و اساساً خمس یک حق مالی یکپارچه و غیرقابل تقسیم است که در رتبه نخست (اولاً و بالذات) به خداوند تعلق دارد و سپس به پیامبر و امامان معصوم از جهت حکومت و امامت.
کتاب الخمس و الانفال منتظری، ص۲۶۱ ـ ۲۶۳ (با اشاره به کتاب «ذخائر الامامة فی الخمس»).
موارد وجوب خمس
به نظر فقهای شیعه موارد وجوب خمس عبارت‌اند از:
 
سود حاصل از کسب و کار و همه درآمدها و منافع شخص، در صورتی که از مؤونه و هزینه‌های جاری سالانۀ زندگی زیاد بیاید.
توضیح المسائل مراجع، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۷.
معادن شامل طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت، فیروزه، عقیق و هر چیزی که معدن بر آن صدق کند در صورتی که به مقدار نصاب باشد.
توضیح المسائل مراجع، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۸.
گنج، به معنای مالی که در مکانی همچون زمین، دیوار و یا تنۀ درخت و شبیه به این موارد پنهان شده باشد و در عرف به آن گنج گفته شود.
توضیح المسائل مراجع، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۴۳.
مال مخلوط به حرام به گونه‌ای که جداسازی آن‌ها از یکدیگر ممکن نباشد و مقدار و صاحب مال حرام نیز معلوم نباشد.
توضیح المسائل مراجع، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۴۷.
جواهری که با غواصی از دریا به دست می‌آید نظیر مروارید و مرجان در صورتی که به حد نصاب (هجده نخود طلا) برسد.
توضیح المسائل مراجع، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۵۱.
غنیمت‌هایی که از جنگی که با امر امام (علیه السلام) با کفار روی داده، به دست آمده است.
توضیح المسائل مراجع، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۵۵.
زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد.
توضیح المسائل مراجع، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۵۶.
محاسبه و پرداخت خمس
تأخیر در پرداخت خمس جایز نیست و کسی حق ندارد پرداخت خمس را به تأخیر انداخته و خود را بدهکار اهل خمس حساب کند.
خمس اموال همسر و فرزندان بر عهدۀ خود آنهاست.
خمس را باید تحویل مرجع تقلید داد یا با اجازه او به مصرف رساند و تصرّف در خمس بدون اذن مجتهد جایز نیست.
خمس از عبادات است و باید با قصد قربت پرداخت شود.
سال خمسی
هر فرد بالغی لازم است روزی را برای محاسبه سال خمسی خود قرار دهد. برخی مراجع تقلید آغاز سال خمسی را اولین مالی که به انسان می‌رسد(هدیه، حقوق،...) می‌دانند، برخی دیگر اولین درآمد و برخی اولین روز آغاز کار. {توضیح المسائل مراجع، ۱۳۷۵ش، م۱۷۵۲-۱۷۵۳.} هنگامی که از آغاز سال خمسی یک سال گذشت، آن روز وقت حساب سال است. کیفیت اجمالی محاسبه خمس به فتوای بیشتر مراجع چنین است:
 
چیزهایی که برای خوراک و مانند آن مورد استفاده قرار می‌گیرد و عین آن از بین می‌رود (مانند خوراکیها، مواد شوینده،...) چنانچه تا آخر سال خمسی زیاد بیاید باید خمس (یک پنجم) آن را به قیمت روز بپردازند و چیزهایی از مخارج زندگی که مورد نیاز انسان است و با استفاده از بین نمی‌رود (مانند فرش، یخچال، وسیله نقلیه و...) اگر آنها را از درآمد بین سال تهیه کرده هر چند سال هم بر آنها بگذرد خمس به آنها تعلق نمی‌گیرد مگر این که نیازش از آن برطرف شود، اما اگر اصل این وسائل را از درآمد آخر سال که خمس آن داده نشده تهیه کرده باید خمس آن را بپردازد.
توضیح المسائل مراجع، دفتر نشر اسلامی، ج۱، س ۱۹۷ و ۱۹۱ و ۱۸۴ و ۱۲۰ و ۱۲۱؛ خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ۱۳۹۱ش، س ۹۰۶ و ۹۰۹ و ۹۱۲ و ۸۵۱ تا ۸۵۳ ؛ یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۰۹ق، ج۲، باب الخمس، م ۶۷.
چند نکته در احکام خمس
کسی که شغل ندارد، اگر اتفاقاً معامله‌ای کند و سودی ببرد - بعد از آنکه یک سال از وقتی که فایده برده، بگذرد - باید خمس مقداری را که از خرج سالش زیاد آمده بدهد.
توضیح المسائل مراجع، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۱۴، م۱۷۶۵؛ نوری، توضیح المسائل، ۱۳۷۵ش، م ۱۷۶۱؛ وحید، توضیح المسائل، ۱۴۱۹ق، م ۱۷۷۳.
درباره خمس بعضی از درآمدها (مانند: هدیه، جایزه بانکی و...) میان مراجع تقلید اختلاف نظر است.
توضیح المسائل مراجع، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۷و ۸.
مهریه زن و مالی که به انسان ارث می‌رسد، خمس ندارد.
توضیح المسائل مراجع، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۸.
چنانچه در هزینۀ سالانه خود زیاده‌روی کرده باشد خمس آن بخش را نیز باید بپردازد.[نیازمند منبع]
اگر شک داریم میزبان ما خمس می‌پردازد یا نه، جستجو و کنکاش ممنوع بوده و خوردن غذای او اشکال ندارد.[نیازمند منبع]
دست گردان کردن خمس
در مواردی ممکن است شخص در زمان پرداخت خمس خود نتواند همه یا بخشی از آن را بپردازد، از طرف دیگر استفاده از اموالی که به آنها خمس تعلق گرفته نیز ممنوع است، در اینجا مرجع تقلید یا نماینده او می‌تواند با توجه به شرایطی که شخص در آن قرار دارد خمس او را دریافت کند تا با پرداخت خمس، شخص وظیفه دینی خود را انجام داده باشد و بتواند در اموال خود تصرف حلال کند و سپس همه یا بخشی از خمس دریافت شده را به عنوان قرض به خود او بازمی‌گرداند تا پس از رفع مشکل آن قرض را بازپس دهد، به این عمل «دست گردان» کردن می‌گویند.
خامنه‌ای، اجوبةالاستفتات، ۱۳۹۱ش، س ۹۲۴.
وجوب خمس مازاد درآمد
از جمله مناقشاتی که پیرامون خمس مازاد درآمد (ارباح مکاسب) شکل گرفته است آن است که در منابع تاریخی و حدیثی تا زمان امام باقر (علیه السّلام) و امام صادق (علیه السّلام) گزارش‌های دریافت خمس به گستردگی گزارش‌های دریافت زکات نقل نشده است. این اشکال پاسخ‌های دامنه‌دار و تفصیلی را از سوی فقهای قائل به وجوب خمس ارباح مکاسب به همراه داشته است. مضمون پاسخ فقها آن است که ادلۀ خمس به ویژه تعابیر احادیث به خوبی نشان می‌دهد که وجوب خمس حکمی کلی، قانونی و ثابت است که اختصاص به زمان معینی ندارد. {مکارم شیرازی، انوار الفقاهه، ۱۴۱۶ق، ص۲۹۱-۲۹۲.} مدافعان قول به تعلق خمس به ارباح مکاسب همچنین مدعی شده‌اند که اگر فقرای بنی هاشم از خمس ارباح مکاسب محروم باشند، با توجه به اختصاص یافتن زکات به غیر بنی هاشم، راهی برای تأمین زندگی آن‌ها وجود نخواهد داشت.
 بروجردی، المستند فی شرح عروة الوثقی، ۱۴۲۱ق، ص۲۰۰-۲۰۱.
خمس در زمان غیبت
یکی از مباحث خمس، چگونگی حکم خمس در زمان غیبت امام معصوم است. نظر مشهور فقهای معاصر آن است که سهم امام در زمان غیبت در مواردی مصرف شود که مرجع تقلید علم یا ظن معتبر دارد که اگر امام معصوم ظاهر باشد، آن را در همان موارد به کار می‌برد، همچون تقویت اسلام و حوزه‌های علمیه، تبلیغ اسلام، بنای مساجد در موارد لزوم، امور کتابخانه‌ها و مدارس، رسیدگی به مستمندان و به عبارتی همۀ امور خیر به ترتیب اولویت و اهمیت دینی آنها. (*) در گذشته، اقوال غیرمشهوری نیز درباره خمس وجود داشته است؛ مانند ساقط شدن خمس،(**) وجوب کنار گذاشتن سهم امام (***) و وجوب دفن خمس(****)
(*) بروجردی، المستند فی شرح عروة الوثقی، ۱۴۲۱ق، ص۳۳۰؛ مکارم شیرازی، انوار الفقاهه، ۱۴۱۶ق، ص۴۸۳
(**) فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۱۰، ص۳۴۴.
(***) شیخ مفید، المقنعه، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۶.
(****) نراقی، مستند الشیعه فی احکام اشریعه، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص۱۲۸.
دربارۀ سهم سادات در زمان غیبت نیز مشهور فقها قائل به وجوب پرداخت سهم آنان هستند؛ اما تعداد کمی نیز قائل به مباح‌بودن خمس برای شیعیان و ساقط شدن وجوب آن هستند. این قول را در اصطلاح قول به تحلیل خمس می‌نامند.(*) از دیگر آراء غیر مشهور فقهی شیعه دربارۀ سهم سادات در زمان غیبت می‌توان به قول به وجوب دفن خمس تا زمان ظهور امام (علیه السّلام) و نیز وجوب حفظ خمس و وصیت کردن به نگهداری آن اشاره کرد.
(*) {شیخ مفید، المقنعه، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۵؛ بحرانی،الحدائق الناضره، ۱۴۰۵ق، ج۱۲، ص۴۳۹}.
خمس و مالیات
برخی اشکال می‌کنند که خمس برای کسانی که به حکومت اسلامی مالیات پرداخت می‌کنند بی‌معنا و نوعی تکلیف مضاعف است. در این نگاه خمس نوعی مالیات برای تأمین نیازها و درآمدهای حکومت‌های اسلامی در زمان گذشته محسوب می‌شده و امروزه با توجه به وضع و وصول انواع مالیات‌های اجباری از سوی حکومت اسلامی، فلسفه و جایگاهی برای خمس باقی نمی‌ماند.
 
به این نقد چنین پاسخ داده شده است که این دو به کلی در موارد شمول و مصرف و هدف متفاوت هستند. مالیات دولتی به کل درآمد تعلق می‌گیرد، اخذ آن نیازی به رضایت صاحب درآمد ندارد، از کلیه شهروندان بدون توجه به دین‌شان اخذ می‌شود و صرف مخارج عمومی جامعه می‌شود و در واقع برای خود پرداخت کننده مالیات در بستر جامعه هزینه می‌شود. این در حالی است که مالیات دینی – مشخصا خمس – از مازاد درآمد سالانه مسلمانان شیعه با نیت الهی اخذ می‌شود، اگر فردی نپردازد مجازات دنیوی ندارد و ضمانت پرداخت آن اعتقادات دینی فرد است و صرف اموری از قبیل افراد بی‌بضاعت و ترویج امور دینی می‌شود، همچنان که مردم در سایر کشورها علاوه بر پرداخت مالیات به انجمن‌های خیریه کمک‌های مالی می‌کنند.[نیازمند منبع]
 
خمس در فقه اهل سنت
موضوع خمس در منابع فقهی اهل سنت عمدتا در بخش تقسیم غنایم جنگی در ذیل مبحث جهاد مطرح شده است. فقهای اهل سنت همچون فقیهان شیعه با استناد به آیۀ خمس و احادیث متواتر، در وجوب پرداخت خمس اتفاق نظر دارند. اختلاف نظر میان آنان در موارد وجوب خمس و نیز مصارف آن است. در میان مذاهب اهل سنت مهم‌ترین موارد وجوب خمس، غنایم جنگی است. مستند اصلی آنان آیۀ خمس است که شأن نزول آن بر پایۀ تفاسیر به جنگ بدر باز می‌گردد. با این حال فقهای اهل سنت گنج را نیز با شرایطی خاص از جمله موارد وجوب خمس دانسته‌اند. در باب وجوب خمس در فیء و نیز در مواردی همچون انواع معادن و یا خرید زمین از مسلمان توسط ذمی میان فقهای اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد.
ابن رشد، بدایة المجتهد، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۱۳-۳۱۴.
کتاب‌شناسی
کتاب «آسان‌ترین شیوه محاسبه خمس» اثر عباس ظهیری شیوه محاسبه خمس اموال بیان شده و مطالب مرتبط به آن مطابق با فتاوای آیات عظام: امام خمینی، اراکی، بهجت، تبریزی، خویی، خامنه‌ای، زنجانی، سیستانی، صافی، فاضل، گلپایگانی، مکارم، وحید خراسانی و نوری همدانی از مراجع تقلید گردآوری شده است.
«آسان‌ترین شیوه محاسبه خمس»، وبگاه کتابخانه تخصصی حج.
   

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -