انهار
انهار
مطالب خواندنی

حج بلدی و میقاتی

بزرگ نمایی کوچک نمایی

1- نحوه اولویت وراث در قبال نیابت حج متوفی

 سؤال: مرحوم مادرم، که مستطیع بوده، سال گذشته براى حجّ تمتع ثبت نام کرد، امّا متأسّفانه بعد از ثبت نام وفات یافت. ورّاث او، حقیر و دو پسر دیگر و یک دختر مى باشیم. دختر آن مرحومه نیز بعد از مادر فوت کرده است. اینک که قرعه براى حجّ سال جارى بنامش اصابت کرده، برادرانم طىّ موافقت نامه اى، رضایت داده اند که حقیر (که اولاد ارشد مى باشم) به نیابت از او حجّ مذکور را برگزار نمایم. امّا شوهر خواهر متوّفایم به ادّعاى این که من یکى از ورّاث مادرتان (به واسطه فوت خواهرتان بعد از او) مى باشم، راضى به انجام حجّ مذکور نیستم، و تا سهم الارث همسرم را برابر قیمت فعلى حجّ تمتّع (که در بازار آزاد مى خرند)، ندهید، امضا نمى کنم. با توجّه به عرایض بالا، استدعا دارد بیان فرمایید:

الف) تتّمه مخارج حجّ فوق الذّکر (که طبق فیش مزبور، بلدى مى باشد) از اصل ترکه مادرمان پرداخت مى گردد، یا از ثلث آن؟

ب) در میان ورّاث آن مرحومه، چه کسى سزاوارتر است که حجّ مزبور را به نیابت از آن مرحومه انجام دهد؟

پاسخ:  این مسأله چند حالت دارد: نخست این که مادر شما مى توانسته حجّ برود و کوتاهى کرده، در این صورت، حجّ بر او واجب شده و باید از ترکه او برداشته شود، ولى باید حجّ بلدى را به حجّ میقاتى تبدیل کرد، و تفاوت آن در میان ورثه تقسیم شود. مگر این که ورثه رضایت دهند.

دوّم: این که مادر جز از طریق فیش حجّ نمى توانسته به حجّ برود، ولى وصیّت کرده که با آن فیش، براى او حج بجا آورند. هرگاه این وصیّت زائد بر ثلث مال او نباشد، باید عملى شود و ورثه حقّى ندارند.

سوّم: این که نه مستطیع بوده که حجّ آزاد بجا آورد، و نه وصیّت کرده، بلکه فقط فیش حجّ داشته است. در این صورت حجّ بر او واجب نیست، و آن فیش تعلّق به همه ورثه دارد، و باید بقیّه ورثه یا رضایت دهند و یا سهم آنها به قیمت روز پرداخته شود. ضمناً توجّه داشته باشید در صورت اوّل و دوّم فقط هزینه گوسفند و لباس احرام را مى توان از مال میّت برداشت، نه چیز دیگر.

پاسخ:  اگر وصیّت کرده، شخصى که درباره او وصیّت شده اَوْلى است. در غیر این صورت، هر کدام که ورثه توافق کنند اولى است.

2- آغاز حج نیابتی بلدی از غیر شهر مورد قرارداد

سؤال:  شخصى از قم براى حجّ بلدى اجیر شده، در حالى که ساکن اراک است. وى در نظر داشته که به قم برود و از آنجا حرکت کند، پس از چند روز، در حالى که از موضوع غافل بوده، براى انجام کار دیگرى به قم و سپس به تهران مى رود. آیا همان نیّت قبلى براى حرکت از قم کافى است، یا باید به قم برگردد، و از آنجا نیّت حج بلدى کند؟ اگر از ایران خارج شده باشد چه وظیفه اى دارد؟

پاسخ:  اگر مى تواند، باید برگردد; مگر این که نیّت در اعماق ذهنش وجود داشته باشد، و چنانچه برنگشت، هر چند در صورت امکان، و حج را انجام داد، حجّ او صحیح است; ولى اجرتش به همان نسبت کم مى شود، مگر این که اجیر کنندگان راضى شوند.

3- نائب گرفتن از میقات برای شخص زنده

سؤال:  آیا شخص زنده، در مواردى که مجاز به گرفتن نایب است، باید از «بلد» نایب بگیرد، یا از «میقات»؟ اگر دیگرى براى او نایب بگیرد کفایت مى کند؟

 پاسخ: نایب گرفتن از میقات کفایت مى کند، و خودش باید نایب بگیرد، و نایب گرفتن دیگرى براى او کافى نیست، مگر این که از طرف او وکالت داشته باشد.

4- نائب کسی که طواف ناقص انجام داده

سؤال:  هرگاه کسی چند شوط از طواف را به جا آورده و به خاطر عذری قادر بر تکمیل آن نشود و ناچار نایب بگیرد، آیا نایب فقط باقیمانده را انجام بدهد یا تمام طواف را؟

پاسخ:  نایب باید تمام طواف را انجام دهد.

5- تعریف حج بلدی و میقاتی

سؤال:  لطفا بیان کنید که دو حج بلدی و میقاتی چه حجی هستند و معنی این ها چیست ؟

 پاسخ: حج بلدی حجی را گویند که به نیابت از منوب عنه از شهر وی انجام گیرد؛ در مقابل حج میقاتی که از میقات انجام می‌شود و میقات هم ، به محل احرام بستن حاجیان گویند.

 6- تخییر ورثه بین انجام حج میقاتی یا بلدی از طرف میت

 سؤال: برای میت باید حج میقاتی انجام دهند یا بلدی ؟

 پاسخ: جایز است براى انجام حجّ واجب کسى را از طرف میّت اجیر کنند که از «میقات» حج را بجاى آورد، و پول آن از اصل ترکه خارج مى شود، و آن را «حجّ میقاتى» مى نامند، ولى اگر ورثه اجازه دهند مى توان از طرف او حج بلدی انجام داد ( کسی را اجیر کنند تا از همان شهری که میت در آن بوده حج بجای آورد ) و این افضل است.

7- مسئولیت وارثان کبیر نسبت به تفاوت قیمت در حج میقاتی و بلدی

 سؤال: تفاوت قیمت حج بلدی و میقاتی را چه کسی باید بپردازد ؟

پاسخ:  تفاوت قیمت را فقط وارثان کبیر باید بپردازند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -