انهار
انهار
مطالب خواندنی

آیت الله العظمــی فاضل لنکرانی(قدس سره)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال359 : شخصى مدتى نماز قضا دارد، آيا بايد به ترتيب نمازها را قضا كند؟

پاسخ:در نمازهايى كه در اداى آنها ترتيب لازم است، مانند نماز ظهر و عصر لازم است در قضا ترتيب بين آنها رعايت شود و در غير آنها نيز مقتضاى احتياط وجوبى رعايت ترتيب است.

سؤال360 : كسى كه نمى داند چه مقدار نماز قضا دارد، چه وظيفه اى دارد؟

پاسخ:مقدارى را كه يقين دارد قضا كند و بهتر است مشكوكها را نيز قضا كند.

سؤال361 : اينجانب در اثر بى توجّهى، لباسهايى از پول خمس نداده خريده ام و با آنها نماز خوانده ام، آيا بايد نمازهايم را قضا كنم؟

پاسخ:اگر به طور كلّى توجّه نداشته ايد و احتمال نمى داده ايد در چنين لباسى، نماز صحيح نباشد، نمازها صحيح است و قضا ندارد.

سؤال362 : شخصى نمى داند كه نماز و روزه اى از او فوت شده يا خير، آيا تكليفى دارد؟

پاسخ:با فرض شك در فوت نماز و روزه، چيزى بر او نيست.

سؤال363 : كسى كه مدّتى نماز قضا دارد، آيا مى تواند با هر نماز واجب اداى خود يك يا دو نماز قضا هم بخواند، يا بايد نمازهاى قضاى خود را پشت سر هم بخواند؟

پاسخ:به هر دو صورت صحيح است. بلى اگر ترتيب نمازهاى قضاى خود را بداند لازم است به ترتيب قضا كند.

سؤال364 : شخصى نماز مغرب را خواند ولى نماز عشا را فراموش كرد يا خوابش برد و نمازش قضا شد، آيا روزه فرداى آن شب بر او واجب است؟

پاسخ:اگر خوابش برد و نماز عشا قضا شد، احتياط مستحب آن است كه فردايش را روزه بگيرد.

سؤال365 : كسى مى خواهد نمازهاى خود را كه زياد هم هست قضا كند، آيا اذان و اقامه لازم است؟

پاسخ:واجب نيست بلكه مستحب است و اگر هر مرتبه كه شروع به قضا مى كند يك اذان و يك اقامه بگويد و بعد براى هر نمازى يك اقامه بگويد به مستحب عمل كرده است.

سؤال366 : عده اى در شبهاى قدر ماه مبارك رمضان نماز قضا مى خوانند، و گاهى با جماعت خوانده مى شود، آيا افضل نافله شبهاى قدر است يا نماز قضا و آيا به جماعت خواندن صحيح است يا خير؟

پاسخ:خواندن نمازهاى قضا اهم است، خصوصاً اگر احتمال دهند كه بعداً توفيق قضاى نمازهايشان را پيدا نمى كنند، هرچند كه نماز قضا جاى نافله را نمى گيرد و خواندن به جماعت نيز در صورتى صحيح است كه امام جماعت هم نماز قضا داشته باشد و يا به نيابت از كسى كه فوت شده و نماز قضاى حتمى دارد نماز بخواند.

سؤال367 : مريضى روى تخت افتاده و قادر به حركت نبوده و نتوانسته خود را تطهير كند، و با همان بدن و لباس نجس، با تيمم نمازش را خوانده، آيا فعلا كه خوب شده بايد آن نمازها را قضا كند؟

پاسخ:در فرض سؤال كه به وظيفه خود عمل كرده، قضا لازم نيست.

سؤال368 : شخصى چهار روز بيهوش بوده، آيا نمازهايى را كه در اين چند روز نخوانده، قضا دارد؟

پاسخ:اگر تمام وقت بيهوش بوده، و سبب بيهوشى، خودش نبوده، قضا ندارد.

سؤال369 : شخصى سكته كرده و مدتى قدرت بر حركت نداشته و حواسش هم بجا نبوده، آيا نمازهاى اين مدتش قضا دارد؟

پاسخ:اگر حواس نداشته بطورى كه اوقات نماز را تشخيص نمى داده، نمازهاى فوت شده اش قضاء ندارد، ولى اگر ملتفت بوده و مسامحه كرده قضاى نمازها را بجا آورد و چنانچه از دنيا رفته است، برايش قضا كنند.

سؤال370 : اينجانب، از مرجعى تقليد مى كردم كه به فتواى او نماز با غسل جمعه، صحيح بوده و فعلا از جنابعالى تقليد مى كنم كه فرماييد با غسل جمعه، بدون وضو، نماز صحيح نيست. اكنون آن نمازهايى كه با غسل جمعه خوانده ام، قضا دارد؟

پاسخ:صحيح است و اعاده هم لازم نيست. ولى فعلا با غسل جمعه لازم است وضو هم بگيريد.

سؤال371 : شخصى اطلاعى از قرائت نماز نداشته و كسى هم به او نگفته، فعلا فهميده كه نمازش غلط بوده، آيا بايد نمازها را قضا كند؟

پاسخ:اگر براى يادگرفتن دنبال كرده و نماز خود را صحيح مى دانسته و بعد فهميده غلط خوانده لازم نيست دوباره بخواند.

سؤال372 : شخصى چندين سال نماز خوانده و فعلا فهميده كه نمازهايش غلط بوده، آيا لازم است نمازها را قضا كند؟

پاسخ:اگر مى توانسته ياد بگيرد و صحيح بخواند ولى كوتاهى كرده و غلط خوانده بايد آنها را قضا كند.

سؤال373 : مسافرى در بازگشت از سفر، نماز ظهر و عصر را در راه نخوانده و يك ساعت به روز به وطنش رسيده، ولى فراموش كرده نماز ظهر و عصر را بخواند اكنون قضاى آنها را شكسته بخواند يا تمام؟

پاسخ:در فرض سؤال كه وقت نماز ظهر و عصر باقى بوده و به وطن رسيده، نماز ظهر و عصر را تماماً قضا كند.

سؤال374 : شخصى اول ظهر در وطن بوده و نمازش را نخواند و به مسافرت رفت در سفر هم نمازش را تا مغرب به هر علت نخوانده و قضا شده، حال كه به وطن برگشته آن نماز را شكسته قضا كند يا تمام؟

پاسخ:چون در آخر وقت كه نماز قضا شده مسافر بوده است لذا قضاى آن را شكسته بخواند.

جامع المسائل ج2:

سؤال357 ـ خانمى از اهل سنت مستبصره و شيعه شده و با توجه به اينكه بلوغ زن در نزد عامه ديدن عادت زنانه است و نه تمام شدن 9 سال قمرى، لذا نماز و روزه هاى خود را در فاصله 9 سالگى تا زمان ديدن عادت نخوانده است، آيا بايد آنها را قضا كند؟

پاسخ: بلى، نماز و روزه هاى اين مدت را كه از او فوت شده بايد قضا كند.

سؤال358 ـ شخصى مى خواهد در بعضى از شبها، خصوصاً شبهاى قدر يك شبانه روز نماز قضا بخواند به اين نيت كه اگر خودش نماز قضا دارد، براى خودش باشد و برئ الذمّه شود و اگر خودش نماز قضا ندارد براى پدرش باشد والاّ براى مادرش باشد، و اگر آنها هم قضا ندارند، مثلاً براى خواهرش باشد، آيا چنين نمازى با اين نيت صحيح است؟

پاسخ: بلى چنين نماز و عبادتى با اين نيت ظاهراً صحيح است(1) و اقتدا كردن و به جماعت خواندن هم اشكال ندارد، ولى با چنين نيتى نمى تواند امام جماعت شود مگر در بعض موارد كه در پاسخ سؤال بعد بيان شده است.

------------------------------------------------------------

1 ـ لأنّ الترديد فى المنوىّ دون اصل النيّة و بعبارة اخرى تكفى النيّة الأجمالية و مقتضى الأطلاقات الصّحة فى الصلاة و غيرها من العبادات مطلقا كما قال السيد(ره) فى العروة الوثقى ـ فى كتاب الزكاة ـ ختام فيه مسائل متفرقة «الثانية عشر»: إذا شك في اشتغال ذمّته بالزكاة فأعطى شيئاً للفقير و نوى أنَّه إن كان عليه الزكاة كان زكاة وإلاّ فإن كان عليه مظالم كان منها، و إلاّ فإن كان على أبيه زكاة كان زكاة له وإلاَّ فمظالم له، و إن لم يكن على أبيه شىء فلجدّه إن كان عليه و هكذا فالظاهر الصحَّة.

سؤال359 ـ معمولا شبهاى 19 ـ 21 ـ 23 ماه مبارك رمضان مردم در مساجد نمازهاى قضاى احتياطى خود را به جماعت مى خوانند(يك شبانه روز يا بيشتر) امام جماعت هم نماز قضاى استيجارى ميتى را كه قضاى يقينى دارد مى خواند يا نمازهاى خود را احتياطاً اعاده مى كند با فرض اينكه احتياط امام و مأمومين از جهت احتمال خلل در نمازهاى گذشته آنها مى باشد. آيااين عمل صحيح است يا اشكال دارد؟

پاسخ: در فرض سؤال نه تنها صحيح و بى اشكال است بلكه افضل و ارجح نيز مى باشد، بلى چنانچه مأموم نماز قضاى يقينى مى خواند و امام احتياطى، اقتدا مشكل است.(1)

بلى اگر جهت احتياط، يكى نباشد، مثل اينكه منشا احتياط امام، علم اجمالى به وجوب قصر يا اتمام باشد و منشاء احتياط مأموم احتمال خلل در قرائت باشد در اين صورت صحت اقتدا مشكل است.

لازم به يادآورى است كه خواندن نمازهاى نافله به جماعت بدعت و حرام است و معلوم است كه كسى آنها را به جماعت نخوانده و نمى خواند.

-------------------------------------------

1 ـ همانگونه كه در عروة الوثقى، مسأله 3، فصل فى الجماعة و مسأله 19، فصل فى مستحبات الجماعة بيان فرموده اند، نمازهايى را كه انسان احتمال مى دهد در آن خللى واقع شده باشد مستحب است بطور فرادى يا جماعت اعاده كند. هر چند به حسب ظاهر صحيح بوده است. و در استحباب اعاده فرقى نيست كه اعاده كننده امام جماعت باشد يا مأموم.

فإن الامتثال بعد الامتثال رجاءاً بداعى ان يختاراللّه احبهّما إليه من أجلّ مقامات العبودية خصوصاً إذا اعيدت جماعة ففي خبر أبى بصير. قال: قلت لأبي عبدالله(ع) أصلي ثم أدخل المسجد فتقام الصلاة و قد صليت، فقال صلّ معهم يختاراللّه احبّهما إليه (الوسائل: ب 54، ابواب صلاة الجماعة، ح 1) حيث أمر عليه السلام بإعادة الصلاة فلاتغفل هذا و لاسيما إذا كانت الإعادة لدرك شرف و فضيلة لم تكن في المبتدأة من فضل مكان أو زمان أو حالة انقطاع إليه تعالى.

فعن النبى(ص) قال في فضيلة شهر رمضان و اعماله: «و من تطوع فيه بصلاة كتب اللّه له براءة من النار و من أدّى فيه فرضاً كان له ثواب من أدّى سبعين فريضة فيما سواه من الشهور...» (امالى الصدوق: مجلس20، ح 4)

سؤال360 ـ پدر از اهل سنت است و پسر بزرگ او شيعه شده آيا نمازهاى فوت شده پدر بر اين فرزند واجب است؟

پاسخ: بلى، نمازهائى كه از پدر او به جهت عذرى كه داشته بجانياورده است بر او واجب است و روزه ها هم همينطور است.

سؤال361 ـ پدر اينجانب مقدارى نماز و روزه استيجارى گرفته و قبل از انجام آنها فوت شده، آيا بر من كه پسر بزرگتر هستم واجب است؟

پاسخ: نماز و روزه هاى استيجارى كه بر عهده پدر شما بوده، بر شما واجب نيست ولى دين است كه بايد از تركه پدر بدهيد و اگر انجام آنها مقيد به خواندن و انجام خود پدر نبوده است شخصى را براى انجام آنها اجير كنيد و اگر مقيد بوده است، اجاره منفسخ شده و بايد پول آنها را به وصى و ورثه ميّتى كه براى او اجير شده برگردانيد و اگر مجهول و ناشناس باشند احتياط اين است كه پول را به قصد صدقه به فقير غير سيد بدهيد و او نمازها را بخواند و روزه ها را بگيرد و در اين فرض اگر شما هم نماز و روزه ها را تبرّعاً انجام دهيد ميت برئ الذمه مى شود.

سؤال362 ـ اينجانب پسر كوچك خانواده اى مى باشم و پدرم وصيت كرده كه بنده نمازهاى قضاى او را بجاآورم، وظيفه اينجانب را بيان نمائيد.

پاسخ: اگر وصيت كرده كه از ثلث مالش، اجرت خواندن نمازها را به شما بدهند بايد طبق وصيت اجرت را بگيريد و قضاى نمازهاى او را بخوانيد يا اگر امكان ندارد ديگرى را اجير كنيد كه اين كار را انجام دهد و اگر وصيت تبرعى كرده است، اين وصيت بى اثر است و بر شما واجب نيست بلكه بر پسر بزرگتر واجب است نمازهاى او را قضا كند.

سؤال363 ـ اينجانب دختر بزرگ خانواده مى باشم. پدرم از دنيا رفته است و مى دانم كه نماز قضا دارد. لطفاً وظيفه من رابيان كنيد.

پاسخ: اگر پدر شما نسبت به نماز يا روزه خود وصيتى كرده است، بايد طبق وصيت (ثلث مال او) عمل شود ولى اگر وصيت نكرده است بر پسر بزرگتر واجب است كه نماز و روزه قضاى پدر را بگيرد و بر دختر چيزى واجب نيست. بلى اگر پسر بزرگتر انجام نداد شما مى توانيد نمازهاى پدر خود را قضاكنيد و يا از پول خود براى او اجير بگيريد و اينكار ثواب زيادى دارد ولى بر شما واجب نيست.

سؤال364 ـ در موردى كه دو پسر با هم و بطور دو قلو متولد شده اند كدام يك از آنها ولىّ محسوب مى شود و نماز قضاى پدر بر عهده كدام يك است؟

پاسخ: در فرض سؤال آنكه اول متولد شده ولىّ است و نماز قضاى پدر بر عهده او است.

سؤال365 ـ آيا قضا كردن نماز و روزه ميت تبرعاً مشروعيت دارد و او برىءالذمه مى شود يا خير؟

پاسخ: بلى، جايز و صحيح است و مبرئ ذمه مى شود.(1)

---------------------------------------

1 ـ عن الصادق عليه السلام قال يدخل على الميت فى قبره الصلوة والصوم والحج والبرّ و الدعاء و يكتب اجره للذى يفعله و للميت و الروايات بهذا المضمون متواترة، راجع الوسائل، ب 28 من ابواب الاحتضار.

 


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -