انهار
انهار
مطالب خواندنی

عهد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

مسأله اختصاصي

بهجت: مسأله ۲۱۴۵- عهد آن است كه انسان با خدواند پيمان مي بندد كه كاري را انجام دهد يا ترك نمايد و تمام شرايطي كه براي صحيح بودن نذر بيان شد، در عهد نيز معتبر است.

(مسأله 2667)هرگاه با خدا عهد كند كه اگر به حاجت شرعي خود برسد كار خيري را1 انجام دهد، بعد از آن كه حاجتش برآورده شده بايد آن كار را انجام دهد و نيز اگر بدون آن كه حاجتي داشته باشد، عهد كند كه عمل خيري را2 انجام دهد، آن عمل بر او واجب مي شود. 3

1و2- سيستاني: كاري را...

3- وحید: و همچنین است –بنابراحتیاط واجب در هر دو صورت- اگر آن کار مباح باشد.

*****

مكارم: مسأله ۲۲۹۸- عمل كردن به «عهد» مانند نذر واجب است به شرط اين كه صيغه عهد را بخواند، مثلاً بگويد: «با خدا عهد كردم كه فلان كار خير را انجام دهم» امّا اگر صيغه نخواند، يا آن كار شرعاً مطلوب نباشد، عهد او اعتباري ندارد.

مظاهری: مسأله ۲۲۲۳- هيچ فرقى بين نذر و عهد نيست مگر در تلفّظ، مثلاً اگر بگويد با خدا عهد مى‏كنم كه هر شب نماز شب بخوانم يا اگر مريض من خوب شد هزار تومان صدقه مى‏دهم، به آن عهد مى‏گويند و اگر بگويد با خدا نذر مى‏كنم كه هر شب نماز شب بخوانم يا با خدا نذر مى‏كنم كه اگر مسافر من سالم برگشت فلان كار خير را انجام بدهم، به آن نذر مى‏گويند و كليه مسائلى كه در نذر گفته شد در عهد نيز مى‏آيد.

امام خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۲۷۸ - عهد؛ یعنی انسان با خدا عهد ببندد که کاری را انجام دهد یا ترک کند؛. مانند اینکه بگوید "باخدا عهد می‌‌بندم که نماز را اول وقت بخوانم" یا "بر من است عهد خداوند که نماز را اول وقت بخوانم".
شرایط انعقاد عهد:
شرایط قسم به جز شرط پنجم، در عهد نیز لازم است مراعات شود.
نکته:
عهد نیز مانند نذر می‌‌تواند مطلق باشد؛ مانند اینکه گفته شود "با خدا عهد می‌‌بندم که نمازم را اول وقت بخوانم" و می‌‌تواند معلق بر شرطی باشد؛ مانند: "اگر در امتحان موفق شدم، با خدا عهد می‌‌بندم که نمازم را اول وقت بخوانم".
(مسأله 2668)در عهد هم مثل نذر بايد صيغه خوانده شود 1و نيز كاري را كه عهد مي كند انجام دهد، بايد نكردنش بهتر از انجام آن نباشد2.

1- وحید: و متعلّق عهد نباید مرجوح باشد ، ولى اعتبار رجحان در متعلّق آن ـ چنانكه مشهور فرموده اند ـ محلّ اشكال است.

2- گلپايگاني، صافي: بايد يا عبادت باشد مثل نماز واجب و مستحبّ يا كاري باشد كه انجام آن بهتر از تركش باشد.

نوري: بايد انجام آن بهتر از تركش باشد.

امام خامنه ای، مكارم، مظاهری: رجوع كنيد به ذيل مسأله ۲۶۶۷.

*****

اراكي: مسأله ۲۶۸۲ فاضل: ۲۷۹۹- در عهد هم مثل نذر بايد صيغه خوانده شود يعني بگويد: «عاهدت الله» يا «عليّ عهد الله» يا به فارسي بگويد: «با خداي خود عهد مي بندم كه فلان كار را انجام دهم». و نيز كاري را كه عهد مي كند انجام دهد، بايد يا عبادت باشد مثل نماز واجب و مستحبّ، يا كاري باشد كه انجام آن بهتر از تركش باشد و هرگاه مباح باشد، بنابراحتياط عهد صحيح است ولي اگر كاري باشد كه نكردنش بهتر است، عهد بر انجام آن صحيح نيست.

. فاضل: و اگر صيغه را نخواند و فقط در ذهن تصوّر كند، عهد صحيح منعقد نشده است، و نيز كاري را كه عهد مي كند انجام دهد، بايد امري باشد كه از لحاظ شرعي خوب باشد و اگر عهد مي كند كه كاري را ترك كند بايد ترك آن كار از لحاظ شرعي خوب باشد و اگر عهد مي كند كاري را كه شرعاً مباح مي باشد، يعني نه خوب باشد نه بد، انجام دهد، بنابراحتياط واجب بايد آن كار را انجام دهد، و اگر عهد مي كند كاري را كه شرعاً بد است انجام دهد يا كاري را كه شرعاً خوب است ترك كند، عهد باطل است و چيزي بر او واجب نمي شود.

خوئي، تبريزي: مسأله ۲۶۷۷- در عهد هم مثل نذر بايد صيغه خوانده شود و مشهور آن است كاري را كه عهد مي كند انجام دهد بايد يا عبادت باشد مثل نماز واجب و مستحبّ يا كاري باشد كه انجام آن بهتر از تركش باشد ولي بنابر احتياط واجب در صورتي كه متعلّق عهد، مرجوح شرعي نباشد، آن عمل را انجام دهد.

سيستاني: مسأله ۲۶۸۵- در عهد هم مثل نذر بايد صيغه خوانده شود مثلاً بگويد با خدا عهد كردم چنين كنم، و لازم نيست كاري را كه عهد مي كند انجام دهد شرعاً بهتر باشد بلكه كافي است شرعاً از آن نهي نشده باشد و در نظر عقلاء رجحان داشته باشد يا براي آن شخص مصلحتي دربر داشته باشد، و اگر بعد از عهد طوري شد كه آن عمل مصلحتي نداشت يا شرعاً مرجوح شد، هر چند مكروه شده باشد لازم نيست به آن عمل كند.

بهجت: مسأله ۲۱۴۶- صيغه عهد براي كسي كه مي خواهد انجام كار يا ترك كاري را بر خود واجب كند، چنين است: «عاهدت الله أن أفعل كذا أو أترك كذا» يا «عليّ عهد الله أن أفعل كذا أو أترك كذا» به جاي أفعل كذا تا آخر، آن كار را به زبان بياورد، و مي تواند هنگام خواندن صيغه عهد، انجام كار يا ترك آن كار رامشروط به تحقّق امر ديگري نمايد و يا به طور مطلق بگويد، و شرايط عهد كننده مثل شرايطي است كه در نذر و قسم بيان شد.

زنجاني: مسأله ۲۶۷۷- در عهد هم مثل نذر بايد با خداوند عهد نمايد و آن را انشاء كند و لازم نيست انشاء عهد با صيغه لفظي صورت گيرد بلكه مي تواند آن را با نوشته يا با كارديگري انجام دهد ولي در هر حال بايد نام خداوند را – به هر زباني هر چند عربي نباشد- بر زبان آورد، و اگر عهد كند كاري را كه خوب است بجا آورد يا كاري را كه بد است ترك كند عمل به عهد لازم است، بلكه ظاهراً اگر كاري را عهد كرده كه انجام و ترك آن از هر جهت يكسان است، بايد به عهد خود وفا كند.

(مسأله 2669)اگر به عهد خود عمل نكند، بايد كفّاره بدهد1 يعني شصت فقير را سير كند، يا دو ماه 2روزه بگيرد يا يك بنده آزاد كند.

1- بهجت: و كفّاره آن بنابراحتياط، كفّاره افطار عمدي روزه ماه رمضان است.

سيستاني: گناه كرده است و بايد كفّاره بدهد...

2-خوئي، سيستاني، تبريزي، وحید: دو ماه پي در پي...

مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله ۲۶۶۷.

*****

مكارم: مسأله ۲۲۹۹- كسي كه به عهد خود با شرايط بالا عمل نكند، بايد كفّاره بدهد و كفّاره عهد مانند كفّاره نذر است، يعني سير كردن شصت فقير، يا دو ماه روزه پي در پي،(یعنی سی و یک روز آن را پشت سر هم بجا آورد) يا آزاد كردن يك بنده و در زمان ما که بنده آزاد کردن موضوع ندارد در میان دو چیز دیگر مخیر است.

زنجانی: مسأله ۲۶۷۸- اگر بدون عذر به عهد خود عمل نکند باید کفاره بدهد و کفاره آن مانند کفاره افطار روزه ماه رمضان است یعنی باید شصت فقیر را یک مد طعام دهد یا دو ماه پی در پی روزه بگیرد یا یک بنده آزاد کند.

امام خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۲۷۸ - شکستن عهد: هر آنچه در بخش نذر بیان شد، در اینجا نیز جاری است.
کفاره شکستن عهد: مانند کسی است که یک روز از ماه رمضان را عمداً افطار کند؛ یعنی باید شصت روز روزه  بگیرد یا شصت فقیر را غذا دهد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -