انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرط چهارم و پنجم: ظرف آب وضو مباح بوده و طلا و نقره نباشد

بزرگ نمایی کوچک نمایی
شرط چهارم: آنکه ظرف آب وضو مباح باشد1.
شرط پنجم :آنکه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد.
شرط  چهارم و پنجم در رساله آیت الله سیستانی نیست.
1- سبحانی: شرط چهارم: هرگاه بخواهد وضوی ارتماسی بگیرد باید ظرف آب وضو مباح باشد ولی اگر با دست از ظرف غصبی آب بردارد و وضو بگیرد صحیح است...
*****
خوئی، تبریزی، وحید: شرط چهارم: آنکه ظرف آب وضو مباح باشد. شرط پنجم: آنکه ظرف آب وضو (خوئی، وحید: بنابر احتیاط واجب) طلا و نقره نباشد. و تفصیل این دو شرط در مسأله بعدی ذکر می شود.
بهجت: شرط چهارم: ظرف آب وضو مباح باشد (غصبی نباشد) ولی مانند شرط سوم، ممکن است کسی وضویی صحیح بگیرد به این صورت که موقع آب برداشتن، قصد وضو نداشته باشد چنانکه در [مسأله اختصاصی 271 بعد از مسأله 267 متن اصلی] گذشت.
 شرط پنجم: ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد .
زنجانی: شرط چهارم: ظرف آب وضو مباح باشد.
شرط پنجم: ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. در صورتی که غیر از آب موجود در ظرفی که استعمال آن حرام است، آب دیگری نداشته باشد، وضو باطل است و باید تیمم کند ولی اگر با وجود آب مباح، با آب ظرفی که استعمالش حرام هست وضو بگیرد بطلان وضو مبنی بر احتیاط است.
مکارم: شرط چهارم آن است که ظرف آب وضو بنابر احتیاط واجب از طلا و نقره نباشد.

جوادی آملی: شرط چهارم: ظرف آب وضو به احتياط واجب مباح باشد. شرط پنجم: ظرف آب وضو به احتياط واجب طلا و نقره نباشد.

مسأله 273- اگر آب وضو در ظرف غصبی است و غیر از آن، آب دیگری ندارد باید تیمّم کند و چنانچه با آن آب  وضو بگیرد باطل است. و اگر آب مباح دیگری دارد چنانچه در آن ظرف غصبی، وضوی ارتماسی بگیرد و یا با آن ظرف، آب به صورت و دستها بریزد وضویش باطل است، ولی اگر با کف دست، آب از آن ظرف بردارد و به صورت و دستها بریزد وضویش صحیح است، اگر چه از جهت تصرّف در ظرف غصبی، فعل حرام مرتکب شده است و وضوی او از ظرف طلا و نقره، به احتیاط واجب مثل وضو از ظرف غصبی است1.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست
1- اراکی : وضوی او از ظرف طلا و نقره، مثل وضو از ظرف غصبی است.
*****
خوئی، تبریزی، زنجانی، وحید: مسأله 279 - اگر آب وضو در ظرف غصبی. است و غیر از آن، آب دیگری ندارد در صورتی که بتواند به وجه مشروعی آن آب را در ظرف دیگری خالی نماید لازم است خالی کرده و بعداً وضو بگیرد* و چنانچه میسور نباشد باید تیمّم کند و اگر آب دیگری دارد لازم است با آن وضو بگیرد. و در هر دو صورت.اگر معصیت کرده و با دست و مانند آن آب را بر اعضا وضو بریزد و وضو بگیرد وضویش صحیح است*و با این کیفیّت اگر از ظرف طلا يا نقره وضو بگیرد وضوی او صحیح است چه آب دیگری داشته یا نداشته باشد. و اگر در ظرف غصبی وضوی ارتماسی بگیرد، وضوی او باطل است* چه آب دیگری داشته باشد یا نه؛ و امّا اگر در ظرف طلا و نقره وضوی ارتماسی بگیرد صحّت آن محلّ اشکال است*.
. تبریزی، زنجانی: یا طلا و نقره...
*زنجانی: و اگر نتواند، باید تیمم کند. و  در هر دو صورت اگر معصیت کرده و از آن آب وضو بگیرد وضویش به تفصیلی که گذشت، باطل است.
.تبریزی: در هر صورت...
* وحید: در هر دو صورت اگر معصیت کرد و آب را برداشت و بعد از برداشتن با آن وضو گرفت وضویش صحیح است...
* تبریزی: و اگر درظرف غصبی یا طلا و نقره وضوی ارتماسی بگیرد وضوی او باطل است چه آب دیگری داشته باشد یا نه.
* وحید: حرام و باطل است...
* وحید: جواز و صحت آن محلّ اشکال است.
گلپایگانی، صافی: مسأله 279، بهجت: مسأله 278- اگر آب وضو در ظرف غصبی یا طلا و نقره است و غیر از آن، آب دیگری ندارد (بهجت: و نمی تواند آب را در ظرف دیگری بریزید) باید تیمّم کند (گلپایگانی، صافی: و نمی تواند با آب آنها وضو بگیرد). و اگر آب دیگری دارد، چنانچه در ظرف غصبی یا طلا و نقره وضوی ارتماسی بگیرد یا با آنها آب را به صورت و دستها بریزد، وضوی او باطل است. و در صورتی که با مشت یا چیز دیگر آب را از آنها بردارد و به صورت و دستها بریزد وضوی او صحیح است؛ هر چند به واسطهٔ تصرّف در ظرف غصبی*معصیت کرده است.
. بهجت: مگر به صورتی که در [مسأله اختصاصی  271 بعد از مسأله 267 متن اصلی] گذشت.
*صافی: و طلا و نقره...
سیستانی: مسأله 272- اگر آب وضو ملک اوست ولی در ظرف غصبی است و غیر از آن آب دیگری ندارد در صورتی که بتواند به وجه مشروعی آن آب را در ظرف دیگر خالی نماید لازم است خالی کرده و بعداً وضو بگیرد، و چنانچه میسور نباشد باید تیمّم کند، و اگر آب دیگری دارد لازم است با آن وضو بگیرد؛ و در هر دو صورت، اگر مخالفت کرده و با آب ظرف غصبی وضو بگیرد وضویش صحیح است.
مکارم: مسأله 297 - هرگاه آب وضو در ظرف غصبی یا طلا و نقره است و غیر از آن، آب دیگری ندارد، باید تیمّم کند و اگر وضو بگیرد اشکال دارد، خواه وضو را به صورت ارتماسی بگیرد و یا با دست آب را برداشته و به صورت و دست بریزد؛ اما می تواند آبی را که در ظرف طلا و نقره است در ظرف دیگری بریزد و از آن وضو بگیرد.
نوری: مسأله 274- اگر آب وضو در ظرف غصبی یا طلا یا نقره باشد و غیر از آن، آب دیگری ندارد باید تیمّم کند و اگر وضو بگیرد در ظرف غصبی باطل است و در ظرف طلا یا نقره بنابراحتیاط واجب باید تیمّم کند؛ و اگر آب دیگری دارد چنانچه در ظرف غصبی یا طلا و نقره وضوی ارتماسی بگیرد یا باآنها آب را به صورت و دستها بریزد، وضوی او به احتیاط واجب باطل است و در صورتی که با مشت یا چیز دیگر آب را از آنها بردارد و به صورت و دستها بریزد وضوی او صحیح است هرچند به وسیله آب برداشتن مرتکب معصیت شده است.

جوادی آملی: مسأله 282- اگر آب وضو در ظرفی باشد که وضو گرفتن از آن حرام است ـ مانند ظرف طلا و نقره و ظرف غصبی ـ و مکلف هم ظرف يا آب ديگری نداشته باشد، بايد تيمم كند و چنانچه با آن آب وضو بگيرد، به احتياط واجب باطل است و اگر آب مباح ديگری دارد، چنانچه در آن ظرف طلا و نقره یا غصبی وضوی ارتماسی بگيرد يا با آن ظرفْ آب را به صورت و دست‌ها بريزد، به احتياط واجب وضوی او باطل است؛ ولی اگر با كف دستْ آب از آن ظرف بردارد و به صورت و دست‌ها بريزد، وضويش صحيح است، اگرچه به لحاظ تصرّف در ظرف غصبی، فعل حرام مرتكب شده است.

مظاهری: مسأله 253- اگر آب وضو در ظرف غصبی یا طلا یا نقره باشد و غیر از آن، آبی نداشته باشد باید تیمّم کند، و اگر وضو بگیرد وضوی او صحیح است، گرچه معصیت کرده است.
مسأله 274- اگر در حوضی که مثلاً یک آجر یا یک سنگ آن غصبی است وضو بگیرد صحيح است1 ولی اگر وضوی او تصرف در غصب حساب شود گناهکار است.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
1- فاضل، سبحانی: [پایان مسأله].
اراکی: صحیح بودن آن محلّ اشکال است.[پایان مسأله]
مکارم: اگر وضوی او تصرّف در غصب محسوب شود اشکال دارد؛ همچنین اگر شیر آب یا قسمتی از لوله کشی غصبی باشد.
*****
خوئی، تبریزی، زنجانی: مسأله 280، سیستانی: مسأله 273-  [وضو گرفتن در] حوضی که مثلاً یک آجر یا یک سنگ آن غصبی است، در صورتی که برداشتن آب در نظر عرف تصرف در آن آجر یا سنگ نباشد اشکالی ندارد و در صورتی که تصرف باشد برداشتن آب حرام ولی وضو صحیح است..
. زنجانی: در صورتی که تصرف باشد، و از آن آب وضو بگیرد وضویش به تفصیلی که گذشت باطل است.
گلپایگانی، صافی: مسأله 280- بنابر احتیاط واجب باید در حوضی که مثلاً یک آجر یا يك سنگ آن غصبی است وضو نگیرد.
وحید: مسأله 280 - حوضی که مثلاً یک آجر یا یک سنگ آن غصبی است، در صورتی که برداشتن آب در نظر عرف تصرف در آن آجر یا سنگ نباشد، اشکالی ندارد، و در صورتی که تصرف باشد، اگر آبی غیر از آن آب ندارد باید تیمّم کند، و اگر آبی غیر از آن آب دارد وظیفه اش وضو گرفتن با آن آب است، ولی درهردو صورت اگر معصیت کرد و آب را برداشت و بعد از برداشتن وضو گرفت وضوی او صحیح است، و در هر دو صورت وضوی ارتماسی در فرض اینکه عرفاً تصرف درآن مغصوب باشد باطل است.
جوادی آملی: مسأله 283- اگر در حوض یا وضوخانه‌ای كه قسمتی از آن ـ مانند يک آجر، يک سنگ، شير آب يا قسمتی از لوله‌كشی آن ـ غصبی است، وضو بگيرد، وضو صحيح است، هرچند اگر وضوی او تصرف در غصب حساب شود، حرام است.
مسأله 275- اگر در صحن یکی از امامان یا امامزادگان که سابقاً قبرستان بوده حوض یا نهری بسازند1، چنانچه انسان نداند که زمین صحن را برای قبرستان وقف کرده اند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشکال ندارد2.
1- جوادی آملی: اگر در صحن حرم يكی از امامان يا امامزادگان ـ كه سابقاً قبرستان بوده ـ حوضی يا نهری يا وضوخانه‌ای بسازند...
2- بهجت: ولی اگر فهمید زمین برای قبرستان وقف شده، و نشود زیر حوض یا نهر میّتی را دفن کرد وضو اشکال دارد و اگر نیز اگر ایجاد حوض یا نهر موجب بی حرمتی به بدن مسلمان بشود مثلاً آب به بدن او برسد، وضو اشکال دارد اگر چه زمین قبرستان، مباح بوده و موقوفه هم نباشد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -