انهار
انهار
مطالب خواندنی

3- التکفیر(دست روی دست گذاشتن در نماز)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوم: از مبطلات نماز آن است كه 1مثل بعض كساني كه شيعه نيستند دستها را روي هم بگذارد2.
1- زنجانی: سوم: «روی هم گذاشتن دست ها» . از مبطلات نماز آن است که ...
2- بهجت: و قصدش اين باشد كه اين كار، جزء نماز است يا انجام دادن آن لازم است . در غير اين صورت ، اگر عمداً اين كار را بكند، از روي احتياط نمازش را بايد دوباره بخواند.
*****
خوئي: سوم: از مبطلات نماز آن است كه دستها را به قصد اين كه جزء نماز باشد روي هم بگذارد.. و اگر به اين قصد نباشد، بلكه به عنوان ادب باشد بنابراحتياط واجب نماز را دوباره بخواند*.
. وحید: مگر اینکه جاهل قاصر باشد؛ و همچنین –بنابراحتیاط واجب در صورتی که به قصد عبودیت بجا آورد مگر اینکه جاهل قاصر باشد.
* تبريزي: اگر به اين قصد نباشد، بلكه به عنوان ادب در نماز باشد، نمازش صحيح است ولكن كار حرام كرده است.
سيستاني: سوم: از مبطلات نماز آن است كه دستها را به قصد خضوع و ادب روي هم بگذارد ولي باطل شدن نماز به اين كار بنابراحتياط است هرچند در حرام بودنش اگر به قصد مشروعيت آورده شود شكّي نيست.
مكارم: سوم: دست بسته نماز خواندن. اگر دست بسته نماز بخواند آن گونه كه بعضي از فرق اسلامي انجام مي دهند، حتّي اگر به قصد ادب دستها را روي هم بگذارد ، يا دست به سينه نماز بخواند ، هرچند شبيه آنها نباشد احتياط آن است كه نماز را اعاده كند، امّا اگر از روي فراموشي و ناچاري يا براي كار ديگري مثل خاراندن دست و مانند آن باشد اشكال ندارد.
نوري، سبحانی: سوم: از مبطلات نماز آن است كه دستها را روي هم بگذارد.
مظاهری: سوم: از مبطلات آن است که دست بسته نماز بخواند آنگونه که اهل تسنن انجام می دهند ولی اگر از روی فراموشی یا تقیه یانه به  قصد جزئیت بلکه برای خاراندن بدن باشد اشکال ندارد.
مسأله1130- هرگاه براي ادب دستها را روي هم بگذارد، اگر چه مثل آنها نباشد1، بنابراحتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند، ولي اگر از روي فراموشي يا ناچارييا براي كار ديگر مثل خاراندن دست و مانند آن2، دستها را روي هم بگذارد اشكال ندارد3.
1- بهجت، نوری: هر گاه برای ادب دست ها روی هم بگذارد...
سبحانی: هر گاه برای ادب دست ها را به عنوان جزء نمازش روی هم بگذارد...
2- زنجاني: يا بر حسب عادت...
3- بهجت: بنابر أظهر اشكال ندارد.
مكارم، مظاهری: رجوع كنيد به ذيل مسأله قبل
*****
خوئي، تبريزي، سيستاني، وحید: مسأله- هر گاه از روی فراموشی یا ناچاری يا تقيه یا کاری دیگر مثل خاراندن دست و مانند ان ، دست ها را روی هم بگذارد اشکال ندارد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -