انهار
انهار
مطالب خواندنی

1- در بین نماز یکی از شرطهای آن از بین برود

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مسأله 1126- دوازده چيز1نماز را باطل مي كند و آنها را مبطلات مي گويند:
1- زنجاني: ده چيز...
*****
بهجت: مسأله- دوازده چيز نماز را باطل مي كندو آنها را مبطلات مي گويند:
 1- از بين رفتن يكي از شروط در اثناء نماز.
 2- باطل شدن وضو يا غسل در اثناء نماز عمداً يا سهواً.
3- گذاشتن دستها روي هم عمداً با قصد اين كه جزء نمازاست.
 4- گفتن «آمين» عمداً بعد از حمد.
5- برگرداندن عمدي تمام بدن به پشت سر (روي برگرداندن از قبله).
6- حرف زدن عمدي.
 7- خنديدن عمدي (قهقهه كردن).
 8- براي امور دنيا با صداي بلند عمداً گريه كردن .
 9- كار زيادي كه صورت نماز را به هم بزند.
10- خوردن و آشاميدن در بين نماز.
11- شكّ در ركعتهاي نماز دو يا سه ركعتي.
12- كم و زياد كردن ركن نماز عمداً يا سهواً.
و تفصيل موارد ذكرشده به ترتيب در مسائل بعدي ذكرمي شود.
اوّل:آن كه در بين نماز يكي از شرطهاي آن از بين برود مثلاً در بين نماز بفهمد مكانشغصبي است1،،
1- خوئي، تبريزي، وحید: مثلا در بین نماز بفهمد لباسش كه ساتر است غصبی است.
فاضل: مثلاً در بين نماز لباس و بدن او نجس شود.
گلپايگاني، صافي: و وقت وسعت داشته باشد و بتواند از آن مكان غصبي بيرون برود ولي اگر وقت تنگ باشد به طوري كه اگر بخواهد بعد از بيرون رفتن نماز را بخواند قضا مي شود نماز باطل نمي شود ولي بايد آن را در حال بيرون رفتن تمام كند و همچنين اگر نتواند بيرون برود مثل محبوس (زنداني) بايد در همانجا نماز را تمام كند و صحيح است.
سبحانی: و امکان خواندن در وقت، در مکان مباح ممکن است.
*****
زنجانی: اول:«از بین رفتن یکی از شرایط نماز» از مبطلات نماز آن است که در بین نماز یکی از شرط های آن از بین برود .، مثلا در بین نماز لباس وی نجس شوده و نمازگزار با توجه به آن ، عمدا یا به علت ندانستن مسأله با همان حال نماز خود را ادامه دهد .
مکارم: اول: از بین رفتن یکی از شروط نماز، یعنی در بین نماز؛ یکی از شرط های آن از بین برود.

مظاهری: اول: آنکه در بین نماز یکی از شرط ها یا اجزای آن از بین برود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -