انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات «سيدابوتراب خوانساري» فقيه اصولی (1313 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

رحلت "سيدابوتراب خوانساري" فقيه اصولي(1346 ق)رحلت« سيدابوتراب خوانساري» فقيه اصولي (1346 ق)

سيدابوتراب خوانساري در سال 1271 ق در خوانسار به دنيا آمد. تحصيلاتش را در اصفهان آغاز كرد و در نزد آيةاللَّه سيدحسين كوه كمره‏ اي و ميرزا محمدهاشم خوانساري و... كسب علم نمود. پس از فوت آيةاللَّه كوه‏ كمره‏ اي، سيدابوتراب به تدريس پرداخت و مرجع احكام و فتاوي شد. در محضر اين عالم بزرگ شخصيت‏هاي بزرگواري همچون آيات عظام: سيد محسن حكيم، سيد محمد حجت كوه كمره‏ اي، آقابزرگ تهراني، ميرزا ابوالحسن شعراني و سيد علي قاضي طباطبايى پرورش يافتند. از اين عالم رباني نزديك به پنجاه كتاب و رساله بر جاي مانده كه سَبيلُ الرَّشاد في شرح نِجاةُالعباد، البَيان في تفسير القرآن، اَصالةُالعَدَم و احكامُ الوَضعيّه از آن جمله‏ اند. اين فقيه بزرگوار، سرانجام در 75 سالگي در نجف اشرف وفات يافت و پس از تشييعي باشكوه، بر حَسَب وصيتش در وادي السلام نجف اشرف به خاك سپرده شد.

منبع

سیدابوتراب عبدالعلی موسوی خوانساری، مشهور به ابوتراب خوانساری (۱۲۷۱-۱۳۴۶ق) متوفای ۱۳۴۶ هـ. ق، مشهور به ستاره خوانسار، فقیه و رجالی شیعی قرن سیزدهم و چهاردهم قمری می‌باشد.
ولادت
فقیه و مدرس بزرگ حوزه‌ها، سید ابوتراب عبدالعلی موسوی خوانساری، ۱۷ رجب (۱۲۷۱ هـ. ق.) در شهر خوانسار دیده به جهان گشود.
خاندان
پدرش آیة الله سید ابوالقاسم جعفر خوانساری، از عالمان و فقیهان معروف نجف اشرف و خوانسار بود. وی تحصیلات علوم مقدماتی حوزه را در زادگاهش به پایان رساند و سپس به نجف اشرف مهاجرت کرد و در درس خارج فقه و اصول شیخ محمدحسن (صاحب جواهر)، شیخ مرتضی انصاری، شیخ محسن خنفر، شیخ نوح نجفی و شیخ قاسم محیی الدین نجفی، حاضر شد و بعد از سال‌ها تحصیل و پژوهش در علوم اسلامی، به درجه بلند اجتهاد نایل آمد.
کتاب‌های «المکاسب»، «البیع» و «اعمال ماه رمضان» به دو زبان فارسی و عربی از آثار ارزشمند اوست، که نشان مهارت و احاطه او بر مبانی، ادله، نظرات، تراجم و رجال است.
سید ابوالقاسم، شعبان (۱۲۸۰هـ. ق.) در حالی که فرزندش سید ابوتراب، ۹ سال بیش نداشت، در خوانسار دار فانی را وداع گفت.
جدش، آیة الله سید محمدمهدی خوانساری، سال (۱۱۸۲ هـ. ق.) متولد شد. تحصیلات خود را در زادگاه خود، خوانسار و نیز نجف اشرف تا درجه اجتهاد ادامه داد. وی از دانشمندان بزرگ به شمار می‌آمد و در علم رجال و امتیاز بین راویان مشترک، تبحری ویژه داشت و نیز در شعر، ادبیات و ریاضیات هم دارای تخصص کامل بود. او سال (۱۲۴۶ هـ. ق.) وفات یافت. از آثار به جا مانده از او «حواشی بر قسم و نشوز»، «شرح لمعه»، «شرح تبصره علامه»، «شرح مبادی الاصول»، «علم حساب»، «شرح سیوطی» و «رساله عدیمة النظیر فی احوال ابی بصیر» است.
جد دومش سید حسن خوانساری (متولد ۱۱۳۸ هـ. ق.) است. وی تحصیلات علوم حوزوی را در زادگاهش خوانسار، نزد پدرش آیة الله سید حسین و جدش سید میر ابوالقاسم جعفر نویسنده کتاب «مناهج المعارف»، و در نجف اشرف نزد استادان آن شهر، به ویژه شیخ یوسف بحرانی نویسنده حدائق، تا حد اجتهاد دنبال کرد. اثر به جا مانده از او «صیغ العقود» است.
جد اعلایش سید حسین خوانساری (متوفای ۱۱۹۱ هـ. ق.) از پژوهشگران بزرگ علوم دینی بود. وی تحصیلات علوم اسلامی را نزد پدرش سید ابوالقاسم جعفر، معروف به میر، نویسنده مناهج المعارف، تا حد اجتهاد ادامه داد و از پدر و محمدصادق ـ فرزند ملا محمد سراب ـ اجازه اجتهاد و روایت دریافت نمود.
آیة الله سید حسین خوانساری، جد مشترک سید ابوتراب خوانساری و سید محمدمهدی اصفهانی کاظمی نویسنده «احسن الودیعه» است که جد سوم سید ابوتراب و جد چهارم سید محمدمهدی اصفهانی خواهد بود.  (سید محمدمهدی اصفهانی سید ابوتراب سید محمدسید ابوالقاسم، سیدمحمدصادق، سیدمحمدمهدی، سیدزین العابدین، سید حسن، سید ابوالقاسم جعفر، سید حسین، سید میر ابوالقاسم جعفر، سید حسین، قاسم، محب الله، قاسم، مهدی، زین العابدین، ابراهیم، کریم الدین، رکن الدین، زین العابدین، سید صالح قصیر، محمد، محمدمحمود، حسین، حسن، احمد، ابراهیم، عیسی، حسن، یحیی، ابراهیم، حسن، عبدالله فرزند امام موسی کاظم علیه‌السّلام )
سید ابوتراب، منتسب به سادات موسوی و اولین کسی است که از این خاندان به سبب فضای خاص اصفهان، برای نشر علم و دین در قرن هفتم و هشتم، به این شهر هجرت کرد. سید محب الله موسوی، جد هفتم سید ابوتراب نیز در قرن هشتم هجری از مدینه به اصفهان آمد و در آن شهر اقامت گزید.
تحصیلات
کودکی سید ابوتراب در خوانسار، در پناه پدری پیر و مهربان سپری شد. استعداد ذاتی، هوش سرشار و علاقه فراوان به دانش طلبی، به خوبی در او نمایان بود. این ویژگی، پدر را بر آن داشت تا تربیت علمی و اخلاقی او را، خود به عهده گیرد بنابراین خواندن، نوشتن و قرائت قرآن کریم را به او یاد داد، به طوری که هنوز ۹ سال او تمام نشده بود که به دو زبان فارسی و عربی به خوبی تکلم می‌کرد.
با وفات پدر، جناب سید محمدعلی ـ فرزند محمدصادق موسوی خوانساری، ـ (پسرعمه سید ابوتراب خوانساری) ادامه تعلیم و تربیت سید ابوتراب را به عهده گرفت. او با کمک دیگر استادان خوانسار، تا سال (۱۲۸۶هـ. ق.) (سال وفات سید محمدعلی فرزند محمدصادق خوانساری)، ادبیات فارسی، عربی و دیگر دانش‌های مقدماتی حوزه را به وی آموخت. سید ابوتراب از اخلاق، رفتار و انوار علوم او، تاثیر فراوان پذیرفت. وی بهره مندی خود از دانش‌هایی چون اصول، فقه و حدیث را مرهون وی می‌دانست و بارها از او به بزرگی یاد می‌کرد.
سید ابوتراب تا سال (۱۲۹۰ هـ. ق.) در شهر خوانسار ماندگار شد و سپس در سال ۱۲۹۱هـ. ق. برای تکمیل یافته‌های خود وارد اصفهان شد. وی نزد استادان آن شهر به مدت ۴ سال، به یادگیری فقه، اصول، تفسیر، رجال، ریاضیات و دیگر علوم پرداخت. او در سال ۱۲۹۵ هـ. ق.  ( شیخ آقا بزرگ تهرانی، سال ورود سید ابوتراب خوانساری به نجف اشرف را سال (۱۲۹۹ هـ. ق.) می‌داند. و حال آن که سید ابوتراب در آن شهر، مدت ۵ سال نزد آیةالله سید حسین تبریزی کوه کمری (متوفای ۱۲۹۹ هـ. ق.) به فراگیری مراحل عالی فقه و اصول پرداخت و حتی درس آن استاد بزرگ را تقریر می‌کرد. بنابراین سال ورود وی به نجف، نمی‌تواند سال ۱۲۹۹ باشد که سال وفات استادش آیةالله کوه کمری است.) به نجف اشرف هجرت و در محضر آیات عظام حاضر شد و بهره‌های کافی برد. این عالم فرهیخته بعد از سال‌ها تحصیل به مقام بلند اجتهاد نائل و از فقیهان و مدرسان بزرگ آن مکان مقدس گردید.
شرح حال نویسان از جایگاه علمی وی بسیار تمجید و تجلیل کرده‌اند و گفته‌اند:
سید ابوتراب موسوی خوانساری، عالمی است عامل، محققی است دقیق، فقیهی است اصولی، محدثی است رجالی. او جامع علوم عقلی و نقلی و حتی دانش‌های ریاضی، هندسه، جغرافیا، و امثال آن بوده است. ژرف نگری و تبحر وی در مطالب مشکل فقهی، اصولی، فلسفی، تفسیری و کلامی از ویژگی‌های اوست.
او احاطه کافی و گسترده‌ای بر مبانی، نظرات صاحب نظران، جزئیات و فروع مسائل آن دانش‌ها و نیز مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت و مبانی آنان دارد.
استادان و مشایخ
سید ابوتراب موسوی خوانساری، محضر استادان بسیاری را درک کرد و از خرمن وجودی آنان، خوشه‌های علم و کمال چید که به ذکر اسامی پربرکتشان می‌پردازیم.
در خوانسار
۱. پدرش، سید ابوالقاسم جعفر (متوفای ۱۲۸۰ هـ. ق.)
۲. سید محمدعلی خوانساری (متوفای ۱۲۸۶ هـ. ق.) نویسنده «حاشیة المکاسب»، «صراط المستقیم فی اصول الفقه و اصول آل ابراهیم».
سید ابوتراب بعد از وفات پدرش، علوم مقدماتی حوزه، مثل ادبیات و قسمتی از اصول، فقه و حدیث را نزد سید محمدعلی خوانساری خواند.
در اصفهان
۱. شیخ محمدباقر اصفهانی (متوفای ۱۳۰۱هـ. ق.)
۲. سید محمدهاشم موسوی خوانساری (متوفای ۱۳۱۸ هـ. ق.) نویسنده مبانی الاصول.
خوانساری به مدت ۴ سال بین سال‌های (۱۲۹۵-۱۲۹۱ هـ. ق.) نزد آن دو عالم بزرگوار به تحصیل فقه و اصول پرداخت.
در نجف اشرف
۱. سید محمدباقر خوانساری (متوفای ۱۳۱۳ هـ. ق) نویسنده روضات الجنات.
۲. سید حسین تبریزی کوه کمری (متوفای ۱۲۹۹ هـ. ق).
سید حسین کوه کمری فرزند سید محمد کوه کمری معروف به سید حسین ترک، در روستای کوه کمر، از نواحی تبریز متولد شد. مقدمات علوم اسلامی را در تبریز به پایان رساند و بعد از آن به کربلا مشرف شد. وی قسمتی از علوم دینی را نزد آیات عظام: شریف العلمای مازندرانی، سید محمدحسین اصفهانی صاحب فصول و سید ابراهیم قزوینی صاحب ضوابط، فراگرفت و سپس به نجف اشرف هجرت کرد. خوانساری در حوزه نجف نزد استادان و فقیهان بزرگی چون شیخ محمدحسن صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری حاضر شد. وی تحصیلات خود را ادامه دادو به درجه اجتهاد رسید و سپس به تدریس روی آورد و شاگردان بسیاری را تربیت کرد. از جمله شاگردانش می‌توان این عالمان بزرگ را برشمرد: شیخ حسن فرزند شیخ عبدالله مامقانی، مولی احمد شبستری، شیخ محمد شرابیانی، میرزا موسی تبریزی و سید ابوتراب خوانساری.
آن عالم فرزانه در ۲۳ رجب (۱۲۹۹ هـ. ق.) در نجف اشرف دار فانی را وداع گفت و در مقبره خانوادگی خود، به خاک سپرده شد.
۳. شیخ ابراهیم خویی (متوفای ۱۳۲۵هـ. ق.) نویسنده «شرح نهج البلاغه»، «شرح الاربعین حدیثا»، «ملخص المقال فی تحقیق الاحوال الرجال».
۴. شیخ محمدحسین کاظمی (متوفای ۱۳۰۸ هـ. ق.) نویسنده «هدایة الانام فی شرح شرایع الاسلام».
۵. میرزا حبیب الله رشتی (متوفای ۱۳۱۲ هـ. ق.)
۶. سید محمد (متوفای ۱۳۰۹ هـ. ق.)، فرزند سید محمدصادق، فرزند سید محمدمهدی، نویسنده رساله «عدیمة النظیر فی احوال ابی بصیر».
۷. شیخ عبدالله اصفهانی (متوفای ۱۳۰۰ هـ. ق.)
۸. میرزا محمد تهرانی عسکری.
۹. مولی لطف الله مازندرانی (متوفای ۱۳۱۳ هـ. ق.)
مولی لطف الله مازندرانی از عالمان و فقیهان بزرگ نجف اشرف و در علم و تقوا زبانزد و بسیار مورد احترام عوام و خواص شهر بود. از شاگردان بارز او، سید حسن از نوادگان علامه قزوینی (متوفای ۱۳۲۵ هـ. ق.)، شیخ جواد فرزند شیخ علی مبارک (متوفای ۱۳۱۱ هـ. ق.) و سید حسن صدر کاظمی (متوفای ۱۳۵۴ هـ. ق.) هستند. آیة الله مازندرانی علاوه بر تدریس، به تالیف کتاب نیز اشتغال داشت، از جمله آثار او «شرح قواعد علامه حلی» و «حاشیه بر القوانین فی علم الاصول» است. وی در سال ۱۳۱۳ هـ. ق. در نجف اشرف از دنیا رفت و در صحن حرم مطهر حضرت امیرمؤمنان علی علیه‌السّلام به خاک سپرده شد.
شاگردان و راویان
سید ابوتراب خوانساری از همان روزهای نخستین ورود به حوزه علمیه نجف اشرف، علاوه بر تحصیلات، به تدریس علوم حوزوی، به ویژه فقه و اصول پرداخت که حدود ۵۰ سال ادامه داشت. شیوه تدریس در کنار تحصیل، علاوه بر تشویق او به پژوهش دقیق‌تر در مسائل علمی، از او استادی کامل در تدریس دانش‌های مختلف ساخت. او در تحلیل مبانی و آرای صاحب نظران فقه، اصول، کلام و تفسیر و نیز در تطبیق فقه جعفری با مذاهب چهارگانه اهل سنت، مهارت بسیاری داشت. وی مسائل و مطالب پیچیده علمی را با بیانی شیوا به شاگردان القا می‌کرد. سادگی بیان، در عین عمیق بودن مطالب، از ویژگی‌های تدریس اوست. شاگرد بارزش سید محمدمهدی اصفهانی در این باره می‌گوید:
هر وقت در مجلس درس او حاضر می‌شدم و در مورد مسائل پیچیده علوم و مطالب مشکل علمی از او سؤال می‌کردم، در جواب، مثل چشمه می‌جوشید (و به خوبی به جواب می‌پرداخت). او را ملاقات نکردم، مگر آن که از او استفاده علمی می‌کردم. اگر کسی در مورد مسئله علمی از او سؤال می‌کرد طوری جواب می‌داد که گویی به تفسیر و تاویل صحیح تمام مطالب، فروعات و جزئیات آن آگاهی کامل دارد و در جداسازی نظرات صحیح از غیر صحیح، احاطه کامل داشت.
به هر حال در آن چند دهه‌ای که به تدریس علوم اسلامی اشتغال داشت، صدها شاگرد بارز از محضر او بهره‌های فراوان برده‌اند و مفتخر به دریافت اجازه اجتهاد و یا روایت شده‌اند و با این حال در کتاب‌های تراجم به تعدادی معدود از آنان اشاره شده است از جمله:
۱. سید محمدحسین، فرزند سید محمد خوانساری.
۲. سید محمدحسن، فرزند سید محمد خوانساری.
۳. محمدابراهیم.
۴. سید ریحان الله، فرزند سید جعفر کشفی دارابی (متوفای ۱۳۲۸ هـ. ق.)
۵. شیخ محمدرضا زنجانی کاظمی.
۶. سید ابوالقاسم ریاضی، فرزند سید محمود.
۷. شیخ فضل الله، فرزند ابوالقاسم خویی.
۸. سید ناصر، فرزند سید هاشم موسوی احسایی.
۹. سید محمدمهدی اصفهانی کاظمی. (متوفای ۱۳۹۱ هـ. ق.) نویسنده «احسن الودیعه».
۱۰. شیخ آقابزرگ تهرانی، نویسنده «الذریعه الی تصانیف الشیعه».
۱۱. سید محمدرضا تبریزی.
۱۲. شیخ عبدالحسین رشتی (متوفای ۱۳۷۳هـ. ق.)
شیخ عبدالحسین فرزند شیخ عیسی رشتی گیلانی در سال ۱۲۹۲ هـ. ق. به دنیا آمد. وی تحصیلات علوم دینی را در کربلا و نجف تا مرتبه اجتهاد نزد استادان و مدرسان بزرگ آن حوزه‌ها به ویژه آیات عظام ملا محمدکاظم آخوند خراسانی، شیخ فتح الله شیخ الشریعة اصفهانی و سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، ادامه داد. او در علوم مختلف منطق، فلسفه، فقه و کلام صاحب رای و در تدریس آن‌ها به ویژه علم اصول، دارای احاطه و مهارت ویژه‌ای بود. از آثار ارزشمند او «شرح کفایة الاصول»، «کتاب القضا»، «کتاب الرهن»، «کتاب الوقف و المواریث»، «کشف الاشتباه و الاطوار فی تفسیر آیات القرآن الکریم.»
۱۳. محمدجواد کاظمی (متوفای ۱۳۲۸هـ. ق.) شیخ محمدجواد فرزند شیخ محمدحسین کاظمی از دانشمندان و فقیهان بزرگ کاظمین و نجف بود که به خاطر نبوغ فراوان به درجه اجتهاد رسید. او از شاگردان شیخ محمدحسن آل یاسین در کاظمیه و شیخ زین العابدین مازندرانی، ملا لطف الله مازندرانی، شیخ عبدالله مازندرانی و سید ابوتراب خوانساری در نجف اشرف بود و از آیة الله سید ابوتراب خوانساری، اجازه روایت گرفت. از آثار او «شرح رساله بغیة الخاص و العام» از آثار پدرش شیخ محمدحسین کاظمی است.
۱۴. سید شهاب الدین محمدحسین، فرزند سید محمود نجفی.
۱۵. شیخ محمدطاهر ابوخمسین (متوفای ۱۳۴۲ هـ. ق.)
شیخ محمدطاهر فرزند شیخ محمدحسین هجری احسائی هفوفی در شهر «الهفوف» بحرین متولد شد. وی مقدمات علوم دینی را در زادگاهش به پایان رساند، سپس برای کسب معارف و مدارج عالی علوم حوزوی به نجف اشرف هجرت کرد و نزد استادان و مدرسان ماهر آن مکان مقدس به ویژه میرزاحسین خلیلی تهرانی و سید ابوتراب خوانساری تحصیلات عالی خود را تا مرتبه بلند اجتهاد ادامه داد و از بسیاری از آنان مفتخر به کسب اجازه نامه روایت و اجتهاد شد. سید ابوتراب خوانساری در اجازه اجتهاد به او، از مقام و جایگاه علمی و معنوی او تجلیل و تکریم می‌کند و می‌گوید:
او پیشوای فقیهان پژوهشگر، از بهترین دانشمندان اهل دقت، استنباط کننده فروع فقهی از اصول آن‌ها و از مجتهدان مورد اعتماد است.
۱۶. شیخ موسی هجری احسائی (متوفای ۱۳۵۳ هـ. ق.)
سید ابوتراب خوانساری در ۱۸ جمادی الثانیه (۱۳۲۲ هـ. ق.) به او اجازه روایت داد و ضمن تجلیل از مقام علمی او، به اجتهاد او تصریح نمود.
۱۷. سید مهدی غریفی (متوفای ۱۳۴۳ هـ. ق.)
وی نویسنده کتاب‌های، «الانصاف فی علم الحدیث»، «هدایة المضل فی الامامه» و «عین الفطرة فی الرد علی من غالی فی العترة» است. سید ابوتراب خوانساری در سال ۱۳۴۱ هـ. ق. به او اجازه روایت داد.
۱۸. سید ناصر احسائی (متوفای ۱۳۵۸ هـ. ق).
۱۹. شیخ عبدالرسول، فرزند شیخ شریف.
شیخ عبدالرسول (متولد ۱۳۰۱ هـ. ق.) از نوادگان صاحب جواهر و از شاگردان ملا کاظم آخوند خراسانی، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، محمدحسین نایینی و سید ابوتراب خوانساری است.
۲۰. سید محمد کوه کمری (متوفای ۱۳۷۲ هـ. ق.)
سید محمد کوه کمری معروف به حجت کوه کمری، از شاگردان شیخ عبدالله مامقانی، نویسنده «تنقیح المقال»، محمدحسین نائینی نویسنده «فوائد الاصول» و سید ابوتراب خوانساری است. از آثار او: «الاستصحاب»، «تنقیح المطالب المهمه فی عمل الصور المجسمه»، «لوامع الانوار الغرویه فی مرسلات الاثار النبویه» است.
۲۱. سید احمد تستری (متوفای ۱۳۸۴ هـ. ق.)
وی نویسنده «اجازات المشایخ و مجازات الشوانح» است.
۲۲. سید محمدصادق بحرالعلوم (متوفای ۱۳۹۹ هـ. ق.)، نویسنده «سلاسل الروایات و طرق الاجازات»، «السلاسل الذهبیه»، و «الدرالبهیة فی تراجم علماء الامامیه من القرن الحادی عشر الی الرابع عشر».
۲۳. شیخ علی دامغانی (متوفای ۱۳۶۲ هـ. ق.)
۲۴. میرزا احمد تهرانی (متوفای ۱۳۷۱ هـ. ق.)، نویسنده «الفوائد العسکریه» و «مستدرک بحارالانوار».
۲۵. شیخ محمدعلی اردوبادی (متوفای ۱۳۸۰ هـ. ق.) نویسنده «الانوار الساطعه فی تسمیة حجة الله القاطعه» و «تاریخ علمای آذربایجان».
۲۶. سید محسن حکیم (متوفای ۱۳۹۰ هـ. ق.) نویسنده «مستمسک العروة الوثقی».
۲۷. میرزا ابوالحسن شعرانی (متوفای ۱۳۹۳ هـ. ق.) نویسنده «حاشیه وافی» و «شرح تجرید».
۲۸. شیخ ذبیح الله محلاتی (متوفای ۱۴۰۵ هـ. ق.)، نویسنده تاریخ سامرا. او در کتاب اختران تابناک می‌نویسد:
در نجف اشرف، علم رجال را در مسجد زرگرها نزد او (سید ابوتراب خوانساری) می‌خواندم.
۲۹. شیخ مرتضی مظاهری، نویسنده کتاب «مقبس الیاقوت فی فضل السکوت».
۳۰. سید احمد صفایی خوانساری (متوفای ۱۳۵۹ هـ. ق.) نویسنده «کشف الحجب عن الاسفار الکتب».
۳۱. سید محمدرضا قاضی طباطبایی تبریزی نویسنده «تنقیح الاصول».
۳۲. شیخ عبدالله، فرزند ملا حبیب الله لنگرودی.
۳۳. سید جمال الدین گلپایگانی (متوفای ۱۳۷۷ هـ. ق.)
۳۴. سید علی مدد قائینی (متوفای ۱۳۸۴ هـ. ق.)
اخلاق و برنامه‌های معنوی
سید ابوتراب خوانساری، دارای اخلاق نیکو و کمالات نفسانی بود. در عین بزرگی، هیبت و اقتداری که از چهره ملکوتی او نمایان بود، کمال تواضع در برابر مؤمنین داشت. از هر گونه تکبر، بزرگ‌نمایی و خودستایی در گفتار و نوشته‌هایش پرهیز داشت. هیچ مالداری را به خاطر مالش و صاحب مقامی را به علت مقامش، اکرام و احترام نکرد همان طور که فقیری را به خاطر فقرش سبک نشمرد. چهره باز و اخلاق خوش او، همه را مجذوب خود کرده بود.
به بیشتر اعمال مستحبی مثل، روزه، به ویژه در روزهای ولادت و شهادت معصومین علیهم‌السّلام، نماز، توسل و دعاها مثل دعای‌ ام داود و دعای سمات، عمل می‌کرد. شب زنده داری و نماز شب او ترک نشد و گاه در مسجد سهله و کوفه به اعتکاف می‌پرداخت. در مسجد کوفه و سهله بود که بارها افتخار تشرف به محضر حضرت بقیة الله الاعظم نصیب او شد.  (تفصیل جریان تشرف، ذکر نشده است)
هدیه‌ای از امام زمان
آیة الله سید محمدمهدی اصفهانی می‌گوید: عالم ربانی سید ابوتراب موسوی خوانساری به من گفت: روزی در حرم حضرت امیر علی علیه‌السّلام بعد از نماز صبح با جماعتی از مؤمنین به توسل مولایمان، حجت خدا در زمین عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف پرداختیم. بعد از پایان یافتن توسل و دعا، از آن حضرت عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف (در دلم)، «ساعتی مخصوص» درخواست کردم که نمونه آن در نجف نباشد (و نیاز به کوک مدام نداشته باشد تا به کمک آن بتوانم به طور منظم به برنامه‌های شخصی، عبادی و تدریس بپردازم). از حرم حضرت امیر، همراه با جماعت به قصد منازل خود خارج شدیم بعد از خداحافظی از دوستان به منزل آمدم. همین که خواستم در اتاق بنشینم، خدمتکار منزلم، نزدم آمد و ساعتی با همان ویژگی‌هایی که من در حرم مطهر حضرت امیر، از امام زمان عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف خواسته بودم، به من داد. گفتم: این ساعت مال کیست؟ تا آن را از او خریداری کنم؟ گفت: این ساعت را مردی چند لحظه پیش به در منزل آورد و گفت: آن را به مولایت سید ابوتراب بده و بگو: آن را همان کسی فرستاده که تو از او در حرم جدت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام آن را خواسته بودی. این «ساعت» سال‌ها است که نزد من است و به خاطر ویژگی که دارد، نه خراب می‌شود و نه از حرکت باز می‌ماند. سید محمدمهدی اصفهانی در ادامه می‌گوید: بعد از وفات آیة الله سید ابوتراب، هر چه جست وجو کردیم، از آن ساعت، اثری ندیدیم.
تالیفات
آیة الله خوانساری، علاوه بر تدریس و پرورش فقیهان و دانشمندان بزرگ، به تالیف نیز اشتغال داشت. او آثار متعدد و متنوعی در زمینه‌های مختلف اصول، فقه، تفسیر، کلام، رجال و حدیث از خود به یادگار گذاشت که بالغ بر ده‌ها کتاب و مقاله است. مایه تاسف است که جز تعداد اندکی از آثار ارزشمند او، بقیه آثارش هنوز به زیور چاپ آراسته نشده‌اند و بیشتر آن‌ها به صورت خطی به حال خود مانده‌اند. اینک فهرست آثار به جا مانده از آن عالم فرزانه ارائه می‌شود، شاید که مشمول همت بلند مسئولان فرهنگی شده، احیا گردند و جامعه علمی و فرهنگی از برکات آن‌ها بهره‌مند شوند.
اولین اثر
سید ابوتراب خوانساری در سالی (سال ۱۲۹۵ هـ. ق) وارد نجف اشرف شد که بیشترین عنایت از ناحیه مقدس حرم حضرت امیر علی علیه‌السّلام به خواص و عوام به طور آشکار متجلی شده بود. وی با برخورداری از طبعی لطیف و ذوقی سرشار، آن معجزات و عنایات را به صورت بسیار زیبایی به نظم درآورد. این قصیده بلند، مشتمل بر ۷۳ بیت است. (برگردان فارسی این قصیده در قم چاپ شده است) در آخر آن ابیات، نام قصیده که سال سرودن آن را هم می‌رساند، آورده شده است و آن: «عام الخوارق من صنوطه» است. یعنی سال معجزات از پسر عموی طه ( پیامبر اکرم صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله‌ و سلّم).
آثار فقهی
۱) سبیل الرشاد فی شرح نجاة العباد
این اثر در نوع خود کم نظیر است زیرا به دنبال هر مساله‌ای که در این کتاب آمده، همه ادله مربوط به آن نیز ذکر گردیده است و دربردارنده تمام آرا و نظرها و جمیع فروعات هر موضوع مطرح شده است. تالیف کتاب صوم و ارث را در سال‌های (۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ هـ. ق.) به پایان رسید. این دو کتاب در سال ۱۳۲۲ هـ. ق. در تهران با چاپ سنگی و با قطع رحلی به جامعه علمی عرضه شده است.
۲) المناسک الحج
۳) المسائل البحرانیه
این اثر که در قالب پرسش و پاسخ نگارش یافته، جواب به سؤالاتی است که مردم بحرین از عالمان خود نموده‌اند و در دو بخش، در یک مجلد آمده است بخش اول سؤال‌هایی است که جناب علی بن حسن بحرانی و بخش دوم توسط حسین بن علی بحرانی از بحرین جمع آوری و به نجف اشرف ارسال داشته است.
۴) المسائل الکاظمیه
این اثر جواب به پرسش‌هایی است که شیخ مهدی جرموقی (متوفای ۱۳۳۹ هـ. ق.) از بصره برای سید ابوتراب خوانساری ارسال کرده است. و طراح سؤال‌ها تنها خود شیخ جرموقی است.
۵) الاحکام الوضعیه
۶) المؤونة المستثناة فی الخمس فی مصرف سهم الامام
۷) من طاف خارجا عن المطاف الشرعی
۸) التحقیق فی بعض مسائل الحج
۹) سلامة المرصاد فی حواشی نجاة العباد
۱۰) تعلیقة علی نجاة العباد
۱۱) تعلیقة علی نخبة الکلباسی
۱۲) المسائل الخوانساریه
۱۳) بغیة الفحول فی حکم المهر اذا مات احد الزوجین قبل الدخول
۱۴) هدایا المشاهد
۱۵) التحقیق فی هدم المشاهد
۱۶) السؤال و الجواب
۱۷) حکم الصلوة الجمعه فی زمن الغیبه
۱۸) رساله عملیه
۱۹) حاشیة علی کتاب الخمس جواهر الکلام
۲۰) مصرف سهم امام در زمان غیبت
۲۱) التحقیق فی مسائل الرضاع
۲۲) الفقه الاستدلالی
۲۳) عقد اللئالی و الیواقیت فی تحصیل محل المحاذات للمواقیت
۲۴) التنبیه علی ما اخطا بعض المتفقهه، نقد آرا و نظرات فقهی سید محمدکاظم طباطبایی یزدی.
۲۵) التحقیق فی بیان شرط الربا فی القرض
آثار اصولی
۱) اصالة العدم
۲) التحقیق فی الفرق بین الواجب المطلق و المشروط
۳) التحقیق فی الدوران بین الاقل و الاکثر
۴) اصول الفقه، یک دوره اصول فقه استدلالی.
۵) قصد السبیل فی اصول الفقه.
۶) التحقیق فی حجیت اصول المثبته
۷) التحقیق فی اثبات ان الاصل فی المتعارضین فی الادله الاماره و الاصول، ماذا؟
۸) التحقیق فی کلام فاضل التونی فی اصل المثبت
۹) حاشیة علی رسائل الشیخ
۱۰) التحقیق فی الاصل السببی و المسببی
۱۱) تعیین المرجع بعد تساقطه
۱۲) التحقیق فی اثبات المرجع بعد التساقط الاصلین المسببین
آثار کلامی
۱) النجوم الزاهرات فی اثبات امامة الائمة الهداة
۲) صراط المستقیم
۳) مصباح الصالحین فی اصول الدین
آثار قرآنی
۱) البیان فی تفسیر القرآن
۲) لب الالباب فی تفسیر احکام الکتاب
آثار رجالی
۱) الحواشی علی رجال ابی علی
۲) الفوائد الرجالیه
از دیگر آثار او
الدرر فی شرح التجرید
الصراح فی الاحادیث الحسان و الصحاح
در این کتاب، هر روایت حسن یا صحیحی که به آن عمل شده و یا فقیهان بنابر آن فتوا داده‌اند آورده شده است. کتابی است مفید برای مجتهدان که در ذیل هر روایت، میزان دلالت آن نیز بررسی شده است. این اثر ارزشمند، در دو جلد بزرگ که حجم وسائل الشیعه حر عاملی را دارد، در نجف اشرف به چاپ رسیده است.
آیة الله سید ابوتراب خوانساری، آثار متعدد دیگری در موضوعات مختلف علوم دینی با قلم روان خود پدید آورده است که هنوز پاک نویس و یا به مرحله چاپ نرسیده است و اطلاع خاصی از آن‌ها در دسترس نیست.
۳ روز قبل از وفات سید ابوتراب آیة الله سید محمدمهدی اصفهانی می‌گوید:
یکی از بستگان من در کاظمین نزدم آمد و از من درخواست تعبیر خوابی که دیده بود کرد و گفت: من در خواب دیده‌ام که به زیارت حرم مطهر کاظمین (علیهما السلام) می‌روم، همین که وارد صحن شدم متوجه شدم که یکی از مناره‌های بزرگ حرم بر زمین افتاده است.
همین که خواب او را شنیدم، فهمیدم که یکی از بزرگان دین از اولاد امام موسی کاظم علیه‌السّلام به زودی وفات خواهد کرد و عالم اسلام را در سوگ خود فرو خواهد برد. من از تعبیر خواب سر باز زدم و گفتم: چند روزی صبر کن که تعبیر آن را خواهی شنید. سه روز از این ماجرا گذشت. پست چی، تلگرافی را از نجف اشرف به من داد، که در آن خبر ناگوار رحلت عالم ربانی آیة الله سید ابوتراب در آن بود. و در این جا بود که به آن شخص گفتم: این خبر، همان تعبیر خواب توست.
حادثه‌ای عجیب و خبری ناگوار
نیم روز گرم و تابستانی نهم جمادی الاول سال (۱۳۴۶ هـ. ق.) بود و آسمان نجف عاری از هر گونه ابر. ناگاه ابری تیره و متراکم، سایه غم آلود خود را بر آن شهر انداخت. مردم بهت زده، با تعجب این حادثه غیر عادی را به یکدیگر نشان می‌دادند. در این وقت، ندا دهنده‌ای در شهر اعلام کرد:
مرجع عالی قدر، عالم ربانی حضرت آیة الله العظمی سید ابوتراب موسوی خوانساری به لقای رحمت الاهی پیوست.
باران شدیدی سطح شهر را فرا گرفت. مردم کسب و کار خود را تعطیل نموده و همراه با عالمان و خواص، رو به سوی منزل آن مرحوم رهسپار شدند و در عزای او اشک ماتم ریختند.
پیکر پاک آیة الله خوانساری، بعد از اقامه نماز به وسیله آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی (متوفای ۱۳۶۵ هـ. ق.)، بر روی دوش مقلدان و دوستداران روحانیت، به سوی قبرستان وادی السلام، تشییع شده، به خاک سپرده شد.
از مرحوم آیة الله خوانساری، فرزند پسری به جا نماند. او دارای سه فرزند پسر به نام‌های سید محمدعلی، سید محمدمهدی و سید محمدحسین بود و آنان سال‌ها قبل از وفات پدرشان، به رحمت الهی پیوستند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -