انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم رفت و آمد و صله رحم با خویشان تارک الصلاة و...؛ مرجع تقلید: آیةالله العظمی جوادی آملی

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال تعداد زیادی از اقوام من از جمله خواهر و برادرم و نیز خواهران و برادران همسرم و نیز پدر و مادرش اهل نماز نیستند و بنده رغبتی ندارم که به منزل آنان بروم و این باعث اختلاف و ناراحتی بین بنده و همسرم شده است. قطعا نماز نخواندن آنها بر روی فرزندان من هم تأثیر می گذارد . لطفأ حکم شرعی آن را به صراحت برایم اعلام فرمایید . با تشکر
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (مدظله)
 
جواب: سلام علیکم؛بزرگوار صله رحم واجب و قطع رحم حرام است. حتي كفر و تارک الصلاة بودن ارحام سبب سقوط حق رحم نمي شود.
ابن حميد به آقا امام صادق (علیه السلام) عرض كرد: بستگانم بر غير دين من هستند. آيا باز برايشان حقي بر عهده من است؟
حضرت فرمود:‌ بلي ،‌حق رحم به هيچ چيز ساقط نمي شود. اگر بستگانت بر دين تو بودند، دو حق بر تو داشتند: حق رحم وحق اسلام.
الكافي، ج2، ص 157.
در قطع رحم حتي مقابله به مثل جايز نيست؛ يعني اگر كساني قطع رحم كردند، شما نمیتوانید تلافی کنید و قطع رحم کنید.
شخصي به آقا امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: پسر عمويي دارم كه هر چه با او مي پيوندم،‌ از من مي بُرَد. آيا اجازه مي دهيد با او قطع رابطه كنم؟ حضرت فرمود: اگر تو با او رابطه برقرار كني و او از تو بِبُرَد، خدا شما را به هم مي پيوندد واگر تو از او بِبُري و او از تو ببرد خدا از هر دو ببرد.
الكافي، ج2، ص 227.
با اين تأكيد ها معلوم مي شود نمي توان به دليل نماز نخواندن يا عدم رعايت موازين شرعي توسط خويشاوندان،‌قطع رحم كرد. البته تلاش کنید با زبان خوش و خوب و لیّن بستگان امر به معروف یا نهی از منکر کنید.
حضرت امام خميني فرمود:‌قطع رحم جايز نيست و رفت و آمد اشكال ندارد و با مراعات شرائط مقرره، ‌امر به معروف و نهي از منكر نماييد.
استفتائات، ج 1، ص 486.
البته بايد در نظر داشت در صله رحم لازم نيست با رفتن به منزل ارحام و مهمان كردن و مهمان شدن باشد. همين اندازه كه قطع رحم نشود كافي است. صله رحم متوقف بر رفت و آمد با ايشان نيست. با احوالپرسي و پيغام فرستادن و تماس تلفني يا نامه هم محقق مي شود. یاحقّ.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -