انهار
انهار
مطالب خواندنی

آیات 71 تا 118

بزرگ نمایی کوچک نمایی

وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ بَلْ أَتَیْناهُمْ بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِکْرِهِمْ مُعْرِضُونَ«71»

و اگر حقّ،از هوس های آنان پیروی می کرد،قطعاً آسمان ها و زمین و کسانی که در آنها هستند تباه می شدند،ولی ما قرآنی به آنها دادیم که مایه ی یاد(وشرف وحیثیّت)آنهاست،امّا آنان از این یاد رویگردانند.

نکته ها:

اگر حقّ،تابع هوس های مردم باشد،نظام هستی فاسد وتباه می شود،زیرا:

1.هوس های مردم-حتّی هوس های یک نفر-در زمان های مختلف،متضاد است.

2.هوس های مردم،مفسده دارد.

3.خواسته های مردم،یک بُعدی است و به ابعاد دیگر و آثار دور و نزدیک توجّه ندارد.

پیام ها:

1- حقّ،هرگز نباید تابع تمایلات و خواسته های مردم باشد. «وَ لَوِ اتَّبَعَ»

2- اشراف کافر،دوست دارند که دین طبق میل آنان باشد. «وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ»

3- حقّ پرستی با هوا پرستی تضاد دارد. «لَفَسَدَتِ»

4- تمایلات و هوس های بشر،جهان را فاسد می کند. «لَفَسَدَتِ»

5-نظم موجود در جهان،نشانه ی حقّانیّت و حکمت خداوند یکتاست. وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ ... لَفَسَدَتِ

6- در آسمان ها،موجودات زنده و با شعور وجود دارد. «مَنْ فِیهِنَّ»

7- قرآن وسیله ی تذکّر است. «بِذِکْرِهِمْ»

8-دین،وسیله بیداری وشرف ملّت ها ونجات آنان از نابودی است. «بِذِکْرِهِمْ»

9- گاهی انسان از توجّه به آنچه سبب عزّت و نام نیک اوست اعراض می کند.

«فَهُمْ عَنْ ذِکْرِهِمْ مُعْرِضُونَ»

أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً فَخَراجُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ هُوَ خَیْرُ الرّازِقِینَ«72»

آیا تو از آنها(در برابر دعوتت)مزدی خواسته ای؟ با این که پاداش دائمی پروردگارت بهتر،و او بهترین روزی دهندگان است.

وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ«73» وَ إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ عَنِ الصِّراطِ لَناکِبُونَ«74»

و قطعاً تو مردم را به راه راست دعوت می کنی.و همانا کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند،از راه راست منحرفند.

نکته ها:

«خرج»چیزی که مصرف می شود،ولی«خراج»بودجه مستمری است که تعیین می شود.

«نکب»به معنای انحراف و«نکبت»،یعنی دنیا به او پشت کرده و بدبخت شده است[1]

روزی الهی چون خیر است، «فَخَراجُ رَبِّکَ خَیْرٌ» چند مزیّت دارد:بی منّت،دائمی،زیاد و

مبارک است.

در حدیث می خوانیم:کسانی که به جای اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله سراغ دیگران بروند و رهبری آنان را بپذیرند،از راه راست منحرفند.[2]

پیام ها:

1- در تبلیغ دین،نباید از مردم پولی طلب کرد؛اگر خود آنها دادند حساب جدایی دارد. «أَمْ تَسْأَلُهُمْ»

2- مردم در برابر پول خواستن مبلّغ حسّاسیّت دارند. «أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً»

3- مردم یک بار خرجی می دهند،ولی خداوند همیشه روزی می دهد.«خرج- خراج»(با توجّه به تفاوتی که میان«خرج»و«خراج»بیان شد)

4- روزی دادن به صورت مستمر،از شئون پروردگار است. «فَخَراجُ رَبِّکَ»

5-خداوند ضامن روزی مبلّغان دین است. «فَخَراجُ رَبِّکَ»

6- واسطه های رزق،شما را نفریبند. «وَ هُوَ خَیْرُ الرّازِقِینَ»

7- پیامبر،منادی راه درست است. «إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»

8-ایمان به معاد،عامل پایداری در راه راست و عدم ایمان،عامل انحراف است.

«لا یُؤْمِنُونَ - لَناکِبُونَ»

وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ کَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ«75»

و(بر فرض)اگر به آنها رحم کنیم و(رنج و عذاب و)بدبختی های آنان را برطرف سازیم(به جای هوشیاری و شکر)در طغیانشان کوردلانه اصرار می ورزند.

نکته ها:

در تفسیر«کنزالدّقائق»و«روح البیان»می خوانیم:زمانی در مکّه قحطی شد،ابوسفیان از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله درخواست دعا کرد،حضرت دست به دعا برداشت و قحطی برطرف گردید، سپس آیه ی فوق نازل شد.

طغیان در افراد مختلف،تفاوت دارد:[3]

*طغیان عالمان،در علم است که به وسیله ی تفاخر و مباهات جلوه می کند.

*طغیان ثروتمندان در مال است که به وسیله ی بخل خود را نشان می دهد.

*طغیان صالحان در عمل نیک است که به وسیله ی ریا وسُمعه(خودنمایی وشهرت طلبی) نمایان می شود.

*طغیان هواپرستان در پیروی از شهوت ها جلوه می کند.

پیام ها:

1- رفاه و آسایش،جلوه ی رحمت الهی است. «رَحِمْناهُمْ وَ کَشَفْنا»

2- خدمت و محبّت به افراد بی شخصیّت،بی ثمر است. «رَحِمْناهُمْ - لَلَجُّوا»

3- انسان های بی ایمان،از فرصت ها و مهلت ها سوء استفاده می کنند. لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ ... لَلَجُّوا فِی طُغْیانِهِمْ

4- طغیانگری،انسان را سرگردان می کند. «فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ»

وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ«76»

و همانا آنان را به عذاب گرفتار کردیم ولی آنان در برابر پروردگارشان نه تواضع کردند و نه تضرّع.

نکته ها:

در حدیث می خوانیم:«استکانت»خضوع است و«تضرع»دست ها را به دعا بلند کردن.[4]

در آیه ی قبل،درباره ی کافران لجوج فرمود:اگر به آنان رحم کنیم،لجاجت می کنند و به راه نمی آیند؛در این آیه می فرماید:اگر آنان را با قهر خود بگیریم وعذابشان کنیم،باز هم به راه نمی آیند.شاعر می گوید:

بر سیه دل چه سود خواندن وعظ

نرود میخ آهنین بر سنگ

پیام ها:

1- هدف از قهر الهی در دنیا،بیداری غافلان است. أَخَذْناهُمْ ... فَمَا اسْتَکانُوا

2- گاهی کافران وگمراهان،در دنیا نیز به کیفرهای الهی مبتلا می شوند. «أَخَذْناهُمْ»

3- کافران لجوج،نه با رحمت خداوند هدایت می شوند و نه با قهر و عذاب الهی.

«فَمَا اسْتَکانُوا»

4- بدترین نوع تکبر،استکبار در برابر ربّ است. «فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ»

(انسان سنگدل به جایی می رسد که در برابر خدای بزرگ،هرگز خضوع و تضرّع و ناله نمی کند)

حَتّی إِذا فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِیدٍ إِذا هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ«77»

(نه رحمت در آنان اثر کرد و نه مؤاخذه،ما هم این سنگدلان را رها می کنیم)تا زمانی که دری از عذاب شدید به روی آنان بگشاییم(و چنان گرفتار شوند که)ناگهان در آن(عذاب)مأیوس شوند.

نکته ها:

«مبلس»از مادّه ی«ابلاس»به معنای اندوهی است که پس از وقوع حادثه ی تلخ و شدید به انسان دست می دهد و غالباً او را به سکوت و حیرت و یأس می کشاند.[5]

پیام ها:

1- درهای عذاب،ابتدا به روی ما بسته است امّا سرسختی و لجاجت ما در برابر حقّ،سبب می شود که خداوند آن درها را باز کند. «فَتَحْنا»

2- خداوند در مراحل تربیت،اصولی را اجرا می کند:

اوّل:با رحمت ومهربانی رفتار می کند. «وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ کَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا»

دوّم:با عذاب تنبیهی: «وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَکانُوا»

سوّم:با عذاب نهایی که مایه ی بیچارگی و درماندگی است. «عَذابٍ شَدِیدٍ»

3- کسی که بخواهد با لجاجت،انبیا را به یأس کشاند،گرفتار قهری می شود که خود به یأس کشیده شود. «مُبْلِسُونَ»

4- در عذاب نهایی،جایی برای توبه و نجات نیست و عذاب شدگان مأیوس می شوند. «مُبْلِسُونَ»

وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَهَ قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ«78» وَ هُوَ الَّذِی ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ«79»

و اوست که برای شما گوش و چشم ها و دل ها آفرید،چه اندک سپاسگزارید.و اوست که شما را در زمین آفرید و به سوی او محشور می شوید.

وَ هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ«80»

و اوست که زنده می کند و می میراند؛و رفت و آمد شب و روز برای اوست، پس آیا نمی اندیشید؟

پیام ها:

1- راه های شناخت،از بزرگ ترین نعمت های الهی اند. أَنْشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ ...

2- راه شناخت،در محسوسات منحصر نیست،بلکه دل نیز ابزار شناخت است.

«السَّمْعَ و اَلْأَفْئِدَهَ»

3- شکر مُنعم واجب است و کسی که از نعمت ها درست استفاده نکند،ناسپاس و مورد توبیخ است. «قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ»

4- یاد نعمت های الهی،زمینه ی شناخت و شکر است. «تَشْکُرُونَ»

5-آفرینش انسان،هدفدار است. «ذَرَأَکُمْ - وَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ»

6- اندیشه و تعقّل،انسان را به توحید می رساند. وَ هُوَ الَّذِی ... أَ فَلا تَعْقِلُونَ

بَلْ قالُوا مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ«81» قالُوا أَ إِذا مِتْنا وَ کُنّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنّا لَمَبْعُوثُونَ«82» لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاّ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ«83»

(کافران هدایت نشدند)بلکه سخنی همانند گفته ی پیشینیان گفتند.گفتند:

آیا اگر مردیم و خاک و استخوان هایی(پوسیده)شدیم،آیا ما بار دیگر برانگیخته خواهیم شد؟ البتّه این حرف از قبل،به ما و پدران ما وعده داده شده،این(حرف ها و وعده ها)جز افسانه های پیشینیان(چیزی)نیست.

نکته ها:

«أَساطِیرُ» جمع«اسطوره»و به معنای افسانه های دروغین است.این کلمه نُه بار در قرآن، از زبان کفّار در برابر انبیا به کار رفته است.

پیام ها:

1- کفّار در انکار معاد حرف تازه ای ندارند. «مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ»

2- کفّار،منطق و استدلال ندارند و تنها حربه ی آنان در برابر حقّ،تعجب همراه با انکار است. «أَ إِذا»

3- عدم تعقّل،ریشه ی انکار حقّ است.(توجّه به مرگ و حیات و گردش شب و روز،زمینه ساز ایمان به معاد می شود) یُحْیِی وَ یُمِیتُ ... أَ فَلا تَعْقِلُونَ ... قالُوا أَ إِذا مِتْنا

قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیها إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ«84» سَیَقُولُونَ لِلّهِ قُلْ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ«85»

(به این کفّار)بگو:اگر شما علم دارید،(بگویید)زمین وکسانی که در آن زندگی می کنند از کیست؟ آنان خواهند گفت:برای خداست بگو:پس آیا متذکّر نمی شوید؟

قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ«86» سَیَقُولُونَ لِلّهِ قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ«87»

بگو:پروردگار آسمان های هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیست؟(باز هم)خواهند گفت:برای خداست،بگو:آیا پروا نمی کنید؟

نکته ها:

«رَبُّ» به مالکی گفته می شود که درصدد حفظ وتدبیر ملک خود باشد.

«عرش»مرکز فرماندهی خداوند و غیر از آسمان های هفتگانه است.

پیام ها:

1- ریشه ی شرک،جهل و غفلت است. لِمَنِ الْأَرْضُ ... إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ

2- یکی از شیوه های تبلیغ،طرح سؤال است. «لِمَنِ الْأَرْضُ»

3- علم مفید آن است که انسان را خداشناس کند. لِمَنِ الْأَرْضُ ... إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ

4- هر انسان آگاهی می داند که زمین و همه ی کسانی که در آن هستند،بی صاحب و بی حساب نیست. «سَیَقُولُونَ لِلّهِ»

5-وجدان،بهترین داور است. «سَیَقُولُونَ لِلّهِ»

6- از گفتار و پاسخ خود مردم،سند موعظه واستدلال بگیرید. «قُلْ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ»

7- آسمان های هفتگانه و تمام هستی،تحت تدبیر اوست. رَبُّ السَّماواتِ ...

قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ یُجِیرُ وَ لا یُجارُ عَلَیْهِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ«88»

بگو:اگر می دانید(بگویید)فرمانروایی همه ی موجودات به دست کیست؟ او که(به همه)پناه می دهد،ولی هیچ کس در برابر او پناه ندارد.

سَیَقُولُونَ لِلّهِ قُلْ فَأَنّی تُسْحَرُونَ«89» بَلْ أَتَیْناهُمْ بِالْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ«90»

به زودی خواهند گفت:(حکومت بر همه چیز)برای خداست.بگو:پس چگونه(می گویید پیامبر شما را سحر کرده و)شما مسحور او شده اید؟ (ما آنان را سحر نمی کنیم)بلکه حقّ را برای آنان آوردیم،وقطعاً آنان دروغ می گویند.

نکته ها:

قرآن در سوره ی یس می فرماید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ» [6]هر گاه خداوند چیزی را اراده کند،فرمان می دهد و آن، آفریده می شود؛پس منزّه است خداوندی که ملکوت همه چیز به دست اوست.(بنابراین کلمه ی ملکوت به معنای قدرت مطلقه بر هستی است)

کلمات «یُجِیرُ» و «یُجارُ» از ریشه ی«جوار»به معنای همسایگی است.از آنجا که یکی از حقوق همسایگی،حمایت از همسایه در برابر سوءقصد دیگران است،لذا این کلمه به معنای پناه دادن و حمایت کردن بکار می رود.[7]

مراد از حقّ در آیه «أَتَیْناهُمْ بِالْحَقِّ» یا معاد است یا قرآن،یا منطق واستدلال توحیدی.

پیام ها:

1- نحوه ی گفتگو با مخالفان را از قرآن بیاموزیم. «قُلْ»

2- در شیوه ی تبلیغ،از فطرت های سالم و باورهای صحیح مردم،در راه رشد و هدایت آنان کمک بگیریم. قُلْ مَنْ بِیَدِهِ ...

3- مالکیّت خداوند گسترده و همه جانبه است. «مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ»

4- پناه دادن خداوند،دائمی،مطلق و انحصاری است. «وَ هُوَ یُجِیرُ»

5-در برابر قهر خداوند،هیچ پناهگاهی نیست. «وَ لا یُجارُ عَلَیْهِ»

6- حاکمیّت مطلقه خداوندرا تنها عالمان در می یابند. «إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»

7- در برابر عقاید انحرافی دیگران،موضع روشنی بگیرید. «بَلْ أَتَیْناهُمْ بِالْحَقِّ»

8-کارهای خداوند،حقّ و حکیمانه است. «بِالْحَقِّ»

مَا اتَّخَذَ اللّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ ما کانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ سُبْحانَ اللّهِ عَمّا یَصِفُونَ«91»

خداوند هیچ گونه فرزندی برای خود نگرفته است،و هیچ معبودی با او نیست،(و اگر جز این بود،)قطعاً هر خدایی به سوی آفریده ی خود می رفت،و بی تردید بعضی از خدایان بر بعضی دیگر برتری می جست(و با این کار،هستی تباه می شد)خداوند از آنچه(مشرکان)توصیف می کنند منزّه است.

پیام ها:

1- عقیده به هرگونه فرزند برای خداوند ممنوع است.(خواه عیسی را فرزند او بدانیم یا فرشتگان و دیگران را) «مِنْ وَلَدٍ»

2- هر مخلوقی در سیطره ی خالق است. «لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ»

3- تعدّد مدیریّت،مانع موفّقیّت است. «لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ»

4- نظام هماهنگ و سامان یافته،نشانه یکتایی خداوند است. «إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ»

5-داشتن فرزند وشریک،نشانه ی نیاز ومحدودیّت است،و لازمه محدودیّت، برتری جویی است. «لَذَهَبَ - لَعَلا»

6- تضاد میان قدرت ها،عامل فساد وناپایداری است. «لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ»

7- هر گاه تصورات غلط و انحرافی دیگران را بازگو کردیم،برای پاکسازی روح خود و دیگران خداوند را تسبیح کنیم. «سُبْحانَ اللّهِ عَمّا یَصِفُونَ»

8-خدا را از همه ی انحراف ها و خرافه ها دور و منزّه بدانیم. «عَمّا یَصِفُونَ»

عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَهِ فَتَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ«92»

(اوست که)به غیب و شهود(نهان و آشکار)آگاه است؛پس از هر چیزی که برای او شریک می گیرند برتر است.

قُلْ رَبِّ إِمّا تُرِیَنِّی ما یُوعَدُونَ«93» رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِی فِی الْقَوْمِ الظّالِمِینَ«94»

بگو:پروردگارا! اگر آنچه را(از عذاب)که به آنان وعده داده شده (می خواهی)به من نشان دهی.پس پروردگارا! مرا در میان قوم ستمگر قرار مده.

نکته ها:

امام صادق علیه السلام درباره ی جمله «عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَهِ» فرمود:غیب آن است که واقع نشده و شهادت چیزی است که محقّق گشته باشد. [8]

پیام ها:

1- علم خداوند به همه چیز،رمز بی نیازی او از شریک است. ما کانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ ...

عالِمِ الْغَیْبِ

2- علم خداوند نسبت به غیب و شهود یکسان است. «عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَهِ»

3- آگاهی به غیب مهم تر و مسائل غیبی بیشتر است.(در تمام قرآن،کلمه ی غیب قبل از شهادت آمده است). «عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَهِ»

4- پیامبر صلی الله علیه و آله امین وحی است.حتّی کلمه ی «قُلْ» را نقل می کند.

5-حضور در میان ظالمان،خطر گرفتاری به عذاب های الهی را در پی دارد. «فِی الْقَوْمِ الظّالِمِینَ»

وَ إِنّا عَلی أَنْ نُرِیَکَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ«95»

و بدون شک ما می توانیم آنچه را به آنان وعده می دهیم به تو نشان دهیم.

نکته ها:

خداوند در این آیه پیامبرش را دلداری داده است که قدرت دارد گمراهان و کافران را عذاب کند امّا به دلایلی عذاب آنان را به تأخیر می اندازد از جمله:

الف:به آنان مهلت می دهد تا توبه کنند.

ب:با آنان اتمام حجّت کند.

ج:در آینده افراد مؤمنی از نسل آنان به وجود می آید.

د:به خاطر وجود پیامبر صلی الله علیه و آله که مایه ی رحمت و برکت است.

پیام ها:

1- تأخیر عذاب،نشانه ی ناتوانی خداوند نیست. «لَقادِرُونَ»

2- از اینکه عاقبت کفّار را به چشم خود نمی بینید،در قدرت خداوند شک نکنید.

«نُرِیَکَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ»

اِدْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَهَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُونَ«96»

(ای پیامبر!)بدی را به بهترین روش دفع کن.(در مقام انتقام و مقابله به مثل مباش)ما به آنچه مخالفان توصیف می کنند آگاه تریم.(می دانیم که مشرکان مرا به گرفتن فرزند وشریک وتو را به سحر وجادو توصیف می کنند)

وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ«97» وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ«98»

و بگو:پروردگارا! من از وسوسه های شیطان ها به تو پناه می برم.و پناه می برم به تو ای پروردگار! از این که آنان نزد من حاضر شوند.

پیام ها:

1- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تحت تربیت خداوند و مأمور برخورد به بهترین شیوه با بدی های دشمنان است. «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»

2- بدی را می توان با بدی پاسخ داد ولی این،برای رهبر شایسته نیست. «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»

3- ایمان ما به علم خداوند،عامل صبر وحلم در ماست. «نَحْنُ أَعْلَمُ»

4- پناه دادن از شئون ربوبیّت است. «رَبِّ أَعُوذُ بِکَ»

5-پیامبران نیز باید به خدا پناه ببرند. «قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ»

6- پناه بردن به خداوند باید مکرر و جدی باشد.(تکرار «أَعُوذُ» )

7- تنها پناهگاه مطمئن خداست. «بِکَ»

8-یکی از راه های نفوذ شیطان،اشاره ها و وسوسه های او نسبت به برخوردهای بد ما با دیگران است. «هَمَزاتِ»

9- شیاطین،متعدّد و وسوسه های آنان نیز گوناگون است. «هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ»

10- شیطان ها در انبیا نیز طمع دارند. «هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ»

11- بالاتر از وسوسه،حضور شیطان هاست. «أَنْ یَحْضُرُونِ»

12- حضور افراد فاسد ومفسد در جامعه،مقدّمه فساد دیگران است. «یَحْضُرُونِ»

حَتّی إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ«99»

(آنها همچنان به توصیف های ناروا و کردارهای زشت خود ادامه می دهند)تا زمانی که مرگ به سراغ یکی از آنان آید،می گوید:پروردگارا! مرا بازگردان.

لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ کَلاّ إِنَّها کَلِمَهٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ«100»

شاید در آنچه از خود به جای گذاشته ام(از مال و ثروت و...)،کار نیکی انجام دهم.(به او گفته می شود:)هرگز.این گفته سخنی است که(به ظاهر) می گوید(ولی اگر برگردد،به آن عمل نمی کند)و در پی آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند.

پیام ها:

1- غرور و غفلت برای گروهی دائمی است. «حَتّی إِذا»

2- منحرفان روزی بیدار خواهند شد و تقاضای بازگشت به دنیا خواهند کرد،امّا آن تقاضا نشدنی است. «رَبِّ ارْجِعُونِ»

3- ضایع کردن عمر وفرصت،سبب حسرت در هنگام مرگ است. «رَبِّ ارْجِعُونِ»

4- تقاضای بازگشت از سوی کفّار جدی است ولی قول آنان در مورد صالح شدن مشکوک است. «لَعَلِّی أَعْمَلُ»

5-عمل صالح،زاد و توشه ی بعد از مرگ است. «ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً»

6- کسانی که مُکنت و امکاناتی دارند،باید بیشتر عمل صالح انجام دهند. «أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ» ای که دستت می رسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

7- دنیا مزرعه ی آخرت است. «أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ»

8-اقرار کافران به اشتباه،تنها با زبان است و پشتوانه ی قلبی ندارد. «إِنَّها کَلِمَهٌ هُوَ قائِلُها»

فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ«101» فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ«102»

پس آن گاه که در صور دمیده شود،در آن روز نه میانشان خویشاوندی است و نه(از حال یکدیگر)سؤال می کنند.پس کسانی که کفّه ی اعمالشان سنگین باشد،ایشان همان رستگارانند.

وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خالِدُونَ«103»

و کسانی که کفّه ی اعمالشان سبک باشد،پس آنان کسانی هستند که سرمایه ی وجود خود را از دست داده اند و همیشه در جهنّم می مانند.

نکته ها:

سؤال: در بعضی آیات آمده است که در قیامت مردم از یکدیگر سؤال می کنند، «وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ»[9]و یا اهل بهشت از دوزخیان می پرسند:چه چیز باعث شد که شما به دوزخ در آیید؟ «ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ»[10]پس چرا در آیه ی مورد بحث می فرماید:

مردم از یکدیگر سؤال نمی کنند «وَ لا یَتَساءَلُونَ» دلیل این تفاوت چیست؟

پاسخ: این دو مطلب با هم منافاتی ندارند؛در مورد اوّل که می فرماید:«مردم از همدیگر سؤال می کنند»این مربوط به پس از رسیدگی به حساب و کتاب است و درباره ی اهل بهشت و دوزخ است که مطالبی از یکدیگر می پرسند،ولی آیه ی مورد بحث درباره ی آغاز قیامت و زمان حساب و مرحله ی پیش از ورود مردم به بهشت یا دوزخ است که می فرماید:از یکدیگر سؤال نمی کنند. [11]

پیام ها:

1- آغاز رستاخیز با نفخ صور است. فَإِذا نُفِخَ ... فَلا أَنْسابَ

2- در قیامت،اسناد افتخار دنیوی محو می شود. «فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ»

3- همه ی عمل های دنیوی حساب و کتاب دارند. «فَمَنْ ثَقُلَتْ - وَ مَنْ خَفَّتْ»

4- برای هر کاری میزانی است. «مَوازِینُهُ»

5-بزرگ ترین خسارت انسان،هدر دادن عمر و استعدادهای خویش است.

«خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ»

6- رستگاران،کسانی هستند که برای قیامت ذخایری داشته باشند. «هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النّارُ وَ هُمْ فِیها کالِحُونَ«104»

آتش،صورت آنها را می سوزاند و آنان در دوزخ چهره ای(زشت و) عبوس دارند.(با لب هایی وارونه و دندان هایی آشکار).

أَ لَمْ تَکُنْ آیاتِی تُتْلی عَلَیْکُمْ فَکُنْتُمْ بِها تُکَذِّبُونَ«105»

(به آنان گفته می شود:)آیا آیات من بر شما خوانده نمی شد،پس آنها را دروغ می شمردید؟

نکته ها:

«لفح»به معنای سوزاندن چهره و«کلح»به معنای برگشتن لب وآشکار شدن دندان هاست.

پیام ها:

1- آتش هر لحظه و پیوسته صورت های دوزخیان را می سوزاند.( «تَلْفَحُ» فعل مضارع و رمز استمرار است)

2- کفّار در دوزخ،هم عذاب جسمی دارند، «تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ» و هم توبیخ و عذاب روحی. أَ لَمْ تَکُنْ ...

3- تغییر صورت توسّط آتش،مایه ی تحقیر گنهکاران می گردد. «کالِحُونَ»

4- عذاب خداوند بعد از اتمام حجّت است. تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ ... أَ لَمْ تَکُنْ آیاتِی تُتْلی

5-اصرار بر تکذیب،اساسی ترین رمز رفتن به دوزخ است. «فَکُنْتُمْ بِها تُکَذِّبُونَ»

قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَیْنا شِقْوَتُنا وَ کُنّا قَوْماً ضالِّینَ«106» رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنّا ظالِمُونَ«107»

گویند:پروردگارا! شقاوت(و بدبختی)ما بر ما چیره شد وگروهی گمراه بودیم. پروردگارا! ما را از دوزخ بیرون آور،اگر بار دیگر(به کفر و گناه) بازگشتیم،قطعاً ستمگریم.

قالَ اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ«108»

(خداوند به آنان)گوید:دور شوید ودر آتش گم شوید و با من سخن مگویید.

نکته ها:

کلمه ی«خسأ»به معنای دور شدن همراه با توهین است که به سگ گفته می شود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:با کسی که شراب می نوشد ننشینید که آنان سگان دوزخند.سپس این آیه را تلاوت فرمودند: [12]قالَ اخْسَؤُا فِیها ...در حدیثی آمده که صورت دوزخیان بعد از شنیدن «اخْسَؤُا» به صورت قطعه گوشتی در می آید که تنها نفس می کشد. [13]

امام صادق علیه السلام فرمود:دوزخیان به خاطر اعمالشان شقاوت مند شدند[14]

پیام ها:

1- وجدان ها در قیامت بیدار می شوند و مجرمان به گناهان خود ذلیلانه اعتراف می کنند. «غَلَبَتْ عَلَیْنا شِقْوَتُنا»

2- دوری از راه انبیا،مایه ی شقاوت وبدبختی است. «آیاتِی تُتْلی ، غَلَبَتْ عَلَیْنا شِقْوَتُنا»

3- خداوند در قیامت با کوبنده ترین کلمات،با کفّار سخن می گوید. «اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ»

إِنَّهُ کانَ فَرِیقٌ مِنْ عِبادِی یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرّاحِمِینَ«109»

(آیا شما فراموش کردید که)گروهی از بندگان من می گفتند:پروردگارا! ایمان آوردیم،پس ما را ببخش و بر ما رحم کن و تو بهترین رحم کنندگانی.

پیام ها:

1- خداوند،زخم زبان منحرفین به مؤمنین را بی پاسخ نمی گذارد. إِنَّهُ کانَ ...

2- دعا به درگاه خداوند در دنیا مفید است، کانَ فَرِیقٌ مِنْ عِبادِی یَقُولُونَ رَبَّنا ...ولی دعا و التماس در قیامت مفید نیست. رَبَّنا أَخْرِجْنا ... قالَ اخْسَؤُا

3- بندگان خداوند همواره از کاستی های خود بیمناک بوده و استغفار می کنند.

کانَ ... یَقُولُونَ رَبَّنا ...

4- ایمان مقدّمه ی مغفرت و مغفرت،مقدّمه ی دریافت رحمت الهی است. «آمَنّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا»

5-سرچشمه ی مهربانی ها خداست. «وَ أَنْتَ خَیْرُ الرّاحِمِینَ»

6- از آداب دعا،تجلیل از خداوند است. «وَ أَنْتَ خَیْرُ الرّاحِمِینَ»

فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتّی أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِی وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ«110»

(امّا)شما آنان را به مسخره گرفتید تا آن که(با این کار)یاد مرا از خاطرتان بردند و شما به آنان می خندیدید.

نکته ها:

بین «سِخْرِیًّا» و «سِخْرِیًّا» تفاوت بسیاری است.اگر در جامعه روابط انسان ها بر اساس همدلی،تعاون و خدمت باشد و همه ی افراد از هنر و ابتکار یکدیگر بهره مند شوند،جامعه رشد می یابد،تقویت می شود و همه ی کارها سامان می یابد که آیه ی شریفه ی «لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا» [15]این پیام را دارد.امّا اگر روابط افراد بر اساس تحقیر،تضعیف و دشنام و دلسردی باشد،چنین جامعه ای فراموشی خدا و سقوط را در پی خواهد داشت و آیه ی مورد بحث این معنا را بازگو می کند. «فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا»

اینکه مؤمنین وسیله ی غفلت کفّارقلمداد شده اند، «أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِی» شاید به خاطر آن باشد که اگر مؤمنین نبودند،حقیقت حقّ ستیزی آنان آشکار نمی شد[16]

پیام ها:

1- کیفر توهین کردن،توهین شدن است.(خداوند از مؤمنین حمایت می کند و اهانت به آنان را پاسخ می دهد) «فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا - اِخْسَؤُا فِیها»

2- بی اعتنایی به مراسم دعا ونیایش بندگان خدا،بی اعتنایی خدا را به دنبال دارد.

«سِخْرِیًّا - وَ لا تُکَلِّمُونِ»

3- مؤمنین همواره در معرض تمسخر کفّار هستند. «وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ» 4- کیفر مسخره کردن مؤمنان،فراموش کردن یاد خداست. «أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِی»

5-خنده ی تحقیرآمیز از گناهان کبیره است.[17] «وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ» (حساب خنده های معمولی از خنده های مستکبرانه جداست)

إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ«111»

من امروز به خاطر آن که(مؤمنان در برابر تمسخر و خنده ی شما)صبر کردند،به آنان پاداش دادم که ایشانند رستگاران.

قالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ«112» قالُوا لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَسْئَلِ الْعادِّینَ«113»

(خداوند)از آنان می پرسد:شما در زمین چقدر ماندید؟ می گویند:یک روز یا بخشی از یک روز،پس از شمارشگران بپرس.

قالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ قَلِیلاً لَوْ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ«114»

می گوید:اگر آگاهی داشتید می دانستید که جز اندکی درنگ نکرده اید.

نکته ها:

کلمه«فوز»به معنای رسیدن به مقصود است.

در قیامت از مردم سؤال می شود:شما چه مدّتی در دنیا اقامت داشتید؟ «کَمْ لَبِثْتُمْ» این سؤال چندین بار در قرآن مطرح شده وهرکس طبق پندار خود پاسخی می دهد از جمله:

*ما به مقدار ساعتی از یک روز،در دنیا ماندیم. «ساعَهً مِنْ نَهارٍ»[18]

*یک شامگاه،یا یک صبح. «عَشِیَّهً أَوْ ضُحاها»[19]*یک روز یا قسمتی از یک روز. «یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ»[20]

ممکن است مراد از «کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ» مدّت توقّف در قبر و عالم برزخ باشد.

پیام ها:

1- پاداش صابران،از طرف خود خداوند است. «إِنِّی جَزَیْتُهُمُ» (صبر در برابر اذیّت ها،نیش ها و تمسخرها پاداش بزرگی دارد)

2- رستگاری در سایه ی استقامت است. «أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ»

3- در قیامت تنها گروه رستگار صابرانند.[21] «أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ» صبر وظفر هر دو دوستان قدیمند بر اثر صبر نوبت ظفر آید.

4- حسرت بزرگ آن است که انسان برای لذّت و راحتی چند روزه،دوزخ و عذاب همیشگی را خریداری کند. «لَبِثْنا یَوْماً»

5-به مهلت روزگار مغرور نشوید،که مدّتی بسیار اندک است. «یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ»

6- همه ی عمر دنیا نسبت به ابدیّت اندک است. «یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ»

7- برخی از فرشتگان،مأمور شمارش و آمار ایّام هستند. «فَسْئَلِ الْعادِّینَ»

أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ«115»

پس آیا گمان می کنید که ما شما را بیهوده آفریده ایم،و شما به سوی ما بازگردانده نمی شوید؟

نکته ها:

قرآن برای آفرینش انسان اهدافی را بیان کرده است از جمله:

1.عبادت. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ» [22]من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند(و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند).

2.آزمایش. «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»[23] (خداوند)مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید،که کدام یک از شما بهتر عمل می کنید.

3.برای دریافت رحمت الهی. «إِلاّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ»[24]مگر کسی که پروردگارت به او رحم کند و(خداوند)برای همین(رحمت)مردم را آفرید.

حضرت علی علیه السلام فرمود:«رحم الله امرء عرف قدره»خداوند رحمت کند کسی را که ارزش و اعتبار خود را بشناسد.[25] و بداند از کجا آمده،اکنون در کجاست وسپس به کجا می رود.

امام حسین علیه السلام فرمود:«ان الله ما خلق العباد الا لیعرفوه فاذا عرفوه عبدوه فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عباده من سواه»خداوند متعال بندگانش را نیافریده است مگر برای این که او را بشناسند،آن گاه که او را شناختند،عبادتش کنند و چون خدا را عبادت کردند،با پرستش و عبادت او از پرستش غیر او بی نیاز شوند[26]

حضرت علی علیه السلام فرمود:«الدنیا خلقت لغیرها و لم تخلق لنفسها»[27]دنیا برای دیگری آفریده شده و برای خود آفریده نشده است.(دنیا وسیله ای است برای رسیدن به آخرت)

آری،کسانی که همه ی هدف های خود را در درون دنیا جستجو می کنند،زمین گرا و زمین گیر می شوند.چنانکه در آیه ی 176 سوره اعراف آمده است: «أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ» هر دم از عمر گرامی هست گنج بی بدل می رود گنجی چنین هرلحظه بر باد آه آه

پیام ها:

1- آفرینش انسان،هدفدار است. «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً»

2- همه ی محاسبات انسان،واقع بینانه نیست. «أَ فَحَسِبْتُمْ»

3- در کار خداوند عبث و بیهودگی راه ندارد. أَ فَحَسِبْتُمْ ... عَبَثاً

4- زندگی دنیا بدون آخرت،بیهوده ولغو است. «عَبَثاً»

5-انسان مسئول و متعهّد است.(باید خود را برای پاسخ گویی در قیامت آماده کنیم). أَ فَحَسِبْتُمْ ... لا تُرْجَعُونَ

6- هدف آفرینش انسان،در این جهان خلاصه نمی شود. أَ فَحَسِبْتُمْ ... لا تُرْجَعُونَ

فَتَعالَی اللّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ«116»

پس برتر است خداوندی که فرمانروای حقّ است(از این که شما را بیهوده آفریده باشد)خدایی جز او نیست که پروردگار عرش گرانقدر است.

وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ«117»

و هر کس با خداوند،معبود دیگری بخواند،هیچ برهانی بر کار خود ندارد،پس قطعاً حساب او نزد پروردگارش خواهد بود،قطعاً کافران رستگار نمی شوند.

وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الرّاحِمِینَ«118»

و بگو:پروردگارا! بیامرز و رحم کن که تو بهترین رحم کنندگانی.

نکته ها:

در اوّل این سوره،ذیل آیه ی یک،گروهی از رستگاران را ذکر کردیم،در پایان سوره با توجّه به جمله ی «لا یُفْلِحُ» گروهی از زیانکاران را نیز یادآور می شویم:

*ستمگران. «لا یُفْلِحُ الظّالِمُونَ»[28]

*گنهکاران. «لا یُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ»[29]

*جادوگران. «لا یُفْلِحُ السّاحِرُونَ»[30]

*کافران. «لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ» [31]*آنها که به خداوند دروغ می بندند. «إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ» [32]

پیام ها:

1- خداوند،کار عبث و بیهوده نمی کند. «فَتَعالَی اللّهُ»

2- حکومت حقّ،از آن خداست. «الْمَلِکُ الْحَقُّ»

3- هستی،تحت تربیت و مدیریّت الهی است. «رَبُّ الْعَرْشِ» و در جای دیگر می خوانیم: «بِرَبِّ النّاسِ» ، «رَبِّ الْعالَمِینَ» و «رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ»

4- شرک،هر چه باشد محکوم است. «یَدْعُ مَعَ اللّهِ إِلهاً»

5-مشرک منطق ندارد. «لا بُرْهانَ لَهُ» (عقائد و رفتار انسان باید بر اساس دلیل و برهان باشد)

6- پیامبر معصوم نیز به رحمت و مغفرت خداوند نیاز دارد. «قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ»

7- در دعا،ستایش از خدا را فراموش نکنیم. «رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الرّاحِمِینَ»

«الحمدللّه ربّ العالمین»


[1] - التحقیق فی کلمات القرآن

[2] - تفسیر نورالثقلین

[3] - تفسیر روح البیان.

[4] - تفسیر نورالثقلین

[5] - تفسیرنمونه

[6] - یس،82-83

[7] - تفسیر المیزان

[8] - معانی الاخبار،ص146

[9] - صافات،27؛طور،25

[10] - مدثّر،42

[11] - المیزان،ج 15،ص 69.

[12] - بحار،ج76،ص147

[13] - تفسیر درّالمنثور

[14] - توحید صدوق،ص356

[15] - زخرف،32

[16] - تفسیر راهنما

[17] - هر گناهی که وعده عذاب را بدنبال داشته باشد،از گناهان کبیره است و چون برای خنده تحقیرآمیز به مؤمنین دوزخ مطرح است،پس گناه کبیره است

[18] - احقاف،35

[19] - نازعات،46.

[20] - مومنون 113

[21] - ضمیر«هم»در کنار«انّهم»،اشاره به انحصار رستگاری در آن گروه است

[22] - ذاریات،56

[23] - ملک،2

[24] - هود،119

[25] - غررالحکم

[26] - بحار،ج5،ص312.

[27] - نهج البلاغه،حکمت 463

[28] - انعام،135

[29] - یونس،17

[30] - یونس،77

[31] - مؤمنون،117

[32] - یونس،69


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -