انهار
انهار
مطالب خواندنی

آیات 1 تا 50

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سیمای سوره مریم

سوره مریم نوزدهمین سوره ی قرآن،دارای نود و هشت آیه و در مکّه نازل شده است[1]

محتوای سوره را همچون سایر سوره های مکّی،مسائل مربوط به قیامت و سرنوشت مجرمان و پاداش نیکوکاران و قسمتی از سرگذشت زکریّا و مریم و عیسی بن مریم و یحیی و ابراهیم و اسماعیل و ادریس علیهم السلام تشکیل داده است.

در تفسیر المیزان می خوانیم:خداوند در دو آیه ی آخر این سوره می فرماید:

هدف ما از نزول این سوره،بشارت و انذار است و این هدف در قالب زیبای داستان زندگی پیامبران آمده است.

نام مریم 34 بار در قرآن آمده است و خداوند نام هیچ زنی را با اسم خاص در قرآن ذکر نکرده،جز مریم و تنها سوره ای که به نام یک زن در قرآن نامیده شده، همین سوره مریم است.

در فضیلت تلاوت این سوره آمده است که هر کس مداومت به خواندن این سوره کند،از دنیا نمی رود مگر آنکه خداوند او را از نظر جان و مال و فرزند بی نیاز کند. [2]البتّه شکی نیست با عمل به محتوای این سوره انسان خود را از دیگران بی نیاز خواهد دید.

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

کهیعص«1» ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیّا«2»

کاف،ها،یا،عین،صاد.(در این سوره)یادی از لطف پروردگارت نسبت به بنده اش زکریّا(به میان آمده است).

إِذْ نادی رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا«3»

زمانی که پروردگارش را با ندایی پنهان خواند.

نکته ها:

* «کهیعص» ،از حروف مقطّعه قرآن است که در آن اسرار و رموزی نهفته ودر برخی دعاها خداوند را به این حروف سوگند می دهیم ومی گوییم:«بحق کهیعص» چنانکه حضرت علی علیه السلام در دعایی فرمودند:«اللهم نسئلک یا کاف،ها،یا،عین،صاد».[3]

*«نِداءً» به معنای خواندن با صدا و فریاد است و «خَفِیًّا» به معنای پنهانی است،نه آهسته، چون چنین ندایی آهسته نمی شود،ولی پنهانی می شود. [4]

شاید دعای پنهانی زکریّا به خاطر استهزای مردم باشد که نگویند چرا این پیرمرد از خداوند فرزند می خواهد. «نِداءً خَفِیًّا»

*نام«زکریّا»هفت مرتبه در قرآن آمده است،او از انبیای بنی اسرائیل و از فرزندان هارون، برادر موسی است.

*در حدیث آمده است:«خیر الدعاء الخفی» بهترین دعا،دعایی است که پنهانی باشد.[5]

پیام ها:

1-یادآوری نعمت های ویژه خداوند،عامل محبّت الهی است. «ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ»

2-یاد اولیای خدا یک ارزش است. ذِکْرُ ... زَکَرِیّا

3-عبادت ودعا،زمینه ی دریافت رحمت است. رَحْمَتِ رَبِّکَ ... إِذْ نادی رَبَّهُ

4-از نقش دعا در تحوّلات زندگی بشر غافل نشویم. «إِذْ نادی» پیامبران نیز برای حل مشکلات خویش به دعا روی می آورند.

5-مؤمن هرگز احساس تنهایی نمی کند. «إِذْ نادی رَبَّهُ»

6-اگر خداوند بخواهد ندای مخفی بندگان خالص را برای تاریخ علنی می کند.

«نِداءً خَفِیًّا»

7-دعای پنهانی با ارزش تر است،چون به اخلاص نزدیک تر است. «نِداءً خَفِیًّا»

قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیًّا«4»

(زکریّا)گفت:پروردگارا! همانا استخوانم سست شده،و(موی)سرم از شعله ی پیری، سفید شده است و پروردگارا! من هرگز در دعای تو(از اجابت)محروم نبوده ام.

وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائِی وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا«5»

و همانا من برای پس از(مرگ)خود،از بستگانم بیمناکم و همسرم نازا بوده است،پس از جانب خود جانشینی(فرزندی)به من عطا فرما.

نکته ها:

*«عاقِرٌ» به مرد یا زنی گفته می شود که از او فرزندی به عمل نمی آید.«اشتعال»به معنای زبانه کشیدن آتش و انتشار آن است.بنابراین،جمله ی «وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ» یعنی سفیدی موها در سر من،مثل آتش شعله کشیده و منتشر شده است.

*با توجّه به آیه 38 آل عمران،که دعای زکریّا را چنین نقل می کند: «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً» معلوم می شود که مراد از «وَلِیًّا» در این آیه،فرزند صالحی است که جانشین پدر باشد.

*در دعا،گاهی رابطه ی بنده و خداوند به قدری تنگاتنگ می شود که به جای«یا رب»، «رَبِّ» می گوید.[6]

*امام صادق علیه السلام فرمود:نگرانی زکریّا از عمو وپسر عموهایش بود[7]

پیام ها:

1-در دعا از کلمه ی «رَبِّ» استمداد بجوییم، رَبِّ ... رَبِّ ... رَبِّ از ضعف های خود بگوییم، «وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً» نعمت ها و الطاف خدا را ذکر کنیم. «وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیًّا» آنگاه حاجت خود را به زبان آوریم. «فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا»

2-پایه ی بدن آدمی استخوان است و ضعف استخوان،ضعف تمام بدن را به دنبال دارد. «وَهَنَ الْعَظْمُ»

3-مؤمن،هرگز از رحمت خدا مأیوس نمی شود.(زکریّا در پیری از خداوند فرزند می خواهد) رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ ... لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیًّا

4-انسان مأیوس،بدبخت وشقی است. «وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیًّا» حتّی در سخت ترین شرایط،در دل مردان خدا یأس راه ندارد.

5-مردان خدا،از وارث بد می ترسند. «خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائِی»

6-در بینش الهی،اراده خداوند بر عوامل طبیعی حاکم است. «فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ»

7-با اینکه خداوند حاجات انسان را می داند،امّا در دعا و ناله،برکاتی مانند آرامش روحی،تواضع و عبودیّت دعاکننده و مدح و ستایش خداوند نهفته است. إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ ... فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا

8-فرزند،هبه ی آسمانی از جانب خداوند است. «فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ»

9-نه همسر نازا را رها کنید و نه امید خود را از دست بدهید. کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً ...

فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا

10-علاقه به جاودانگی و خلود،در فطرت بشر وجود دارد و انسان دوست ندارد فراموش شده و ابتر باشد. «فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا»

11-گرچه یکی از نگرانی های انسان،بی فرزند بودن است «خِفْتُ» ،ولی اولیای خدا فرزند را بیشتر برای تداوم اهداف معنوی خود می خواهند. «وَلِیًّا»

یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا«6»

(خداوندا! به من جانشینی عطا کن)که وارث من و دودمان یعقوب باشد و پروردگارا! او را پسندیده قرار ده.

یا زَکَرِیّا إِنّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ اسْمُهُ یَحْیی لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا«7»

(خداوند فرمود:)ای زکریّا! ما تو را بشارت می دهیم به پسری که نامش یحیی است(و)قبلاً همنامی برای او قرار نداده ایم.

قالَ رَبِّ أَنّی یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا«8»

(زکریّا)گفت:پروردگارا! چگونه برای من پسری باشد در حالی که همسرم نازاست و من از پیری،ناتوان شده ام؟

نکته ها:

*در آیات قرآن،گاهی مراد از ارث،علم است: «وَ أَوْرَثْنا بَنِی إِسْرائِیلَ الْکِتابَ» [8]و گاهی حکومت: «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ» [9]ولی هر جا که دلیل خاصی نباشد،مراد از ارث،مال است.چنانکه در این آیات،مراد از «یَرِثُنِی» ،فرزندی است که از پدر ارث می برد[10]

*پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:میراث خداوند از بنده ی مؤمن،فرزند صالحی است که پس از مرگ او، خدا را عبادت کند،آنگاه این آیه را تلاوت فرمودند.[11]

*کلمه ی«رضی»هم به معنای مرضیّ خداوند است و هم به معنای محبوب مردم.مقام رضایت خدا از انسان و انسان از خدا،بالاترین مقام ها و فوز عظیم است.

*جمله ی «مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا» یا به معنای آن است که نام یحیی بی سابقه است و یا آنکه ویژگی های شخصیّتی او سابقه ندارد.

*«عِتِیًّا» به معنای از حدّ گذشتن است و درباره ی کسی گفته می شود که در اثر پیری، اندامش خشکیده باشد.

*سؤال زکریّا که گفت: «أَنّی یَکُونُ لِی غُلامٌ» به این معناست که آیا من و همسرم نیز جوان می شویم یا در همین حالت پیری بچه دار می شویم[12]آری،دانش انبیا نیز محدود است و تعجّب از چیزی،با مقام نبوّت آنان منافاتی ندارد.

*امام باقر علیه السلام فرمودند:میان بشارت به فرزند و تولّد حضرت یحیی،پنج سال فاصله شد.[13]

پیام ها:

1-قداست نبوّت با خواسته های فطری و غریزی،همچون فرزندخواهی منافاتی ندارد. «یَرِثُنِی»

2-دنبال کردن خط انبیا یک ارزش معنوی است. «یَرِثُنِی»

3-انبیا هم مثل افراد عادّی ارث می گذارند. «یَرِثُنِی»

4-مردان خدا حتّی در نیازهای مادّی خود،به ارزشهای معنوی نیز توجّه دارند.

یَرِثُنِی ... رَضِیًّا

5-اگر اولاد مورد رضایت خدا باشد،رحمت است. «وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا» در آیه 2 خواندیم: «ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیّا»

6-برای صلاح و خوبی فرزند،حتّی قبل از انعقاد نطفه،باید دعا کرد. «وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا»

7-از خداوند،فرزند صالح بخواهیم. «وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا»

8-نام گذاری را ساده ننگریم،بعضی از نامها از جانب خدا نازل شده است.

«نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ اسْمُهُ یَحْیی» (نام،نشانه ی عقاید،فرهنگ،علاقه ها،وابستگی ها، اهداف، آرمان ها و دیدگاه های انسان است.)

9-مردان و زنان نازا،از لطف الهی مأیوس نباشند. إِنّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ ... عاقِراً ... عِتِیًّا

10-پسر یا دختر بودن فرزند،به دست خداست. «نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ»

قالَ کَذلِکَ قالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً«9»

(زکریّا)چنین گفت:امّا پروردگارت فرمود:این کار بر من آسان است، (زیرا)پیش از این من تو را آفریدم در حالی که چیزی نبودی.

قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَهً قالَ آیَتُکَ أَلاّ تُکَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا«10»

(به زکریّا)گفت:پروردگارا! برای من نشانه ای قرار ده.(خداوند)فرمود:

نشانه ی تو این است که سه شبانه روز قدرت سخن گفتن با مردم را نخواهی داشت،(با اینکه سالم هستی.)

نکته ها:

*خداوند بر هر چیزی قادر و هر کاری برای او آسان است.چنانکه در این آیه می فرماید:

«هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ» این کار بر من آسان است.در آیه ی 22 حدید و 7 تغابن نیز می خوانیم:

«ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسِیرٌ» در آیه ی 20 و 106 بقره نیز آمده است: «إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» در آیه ی 45 کهف نیز می فرماید: «وَ کانَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِراً» خداوند بر همه چیز تواناست.

*گاهی مراد از شب در عرف عرب،شبانه روز است.[14] لذا در آیه ی 41 آل عمران می خوانیم:

«ثَلاثَهَ أَیّامٍ» و در اینجا می فرماید: «ثَلاثَ لَیالٍ» و این به خاطر آن است که گاهی شب و روز به جای یکدیگر ذکر می شوند.

*در تفاسیر مجمع البیان و طبری والمیزان،درباره ی حضرت زکریّا آمده است:هنگام تلاوت آیات الهی و ذکر خدا،زبانش باز می شد،ولی هنگام گفتگو با مردم زبانش بند می آمد.

*حضرت زکریّا برای تمیز بین حقّ و باطل،بین وحی الهی و توهّمات شیطانی،از خداوند طلبِ نشانه کرد.[15]

پیام ها:

1-قوانین طبیعی وعلل مادّی،هرگز قدرت خدا را محدود نمی کند. «هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ»

2-تفکّر در خلقت و پدیده ها،هر شک و تردیدی در قدرت خدا را برطرف می کند. خَلَقْتُکَ ... وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً

3-انبیا در فکر رسیدن به مراحل بالاتری از یقین بودند.ابراهیم از خدا نشانه می خواهد که «لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی»[16] زکریّا نیز از خداوند نشانه ای خاص درخواست می کند. «اجْعَلْ لِی آیَهً»

4-تمام حرکات ما با اراده ی الهی است،اگر او نخواهد با سلامتی کامل هم قدرت سخن نداریم. «أَلاّ تُکَلِّمَ النّاسَ»

فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحی إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَهً وَ عَشِیًّا«11»

پس(زکریّا)از محراب عبادت به سوی مردم خارج شد،آنگاه به آنان اشاره کرد که در صبح و شام خدا را تسبیح گویید.

نکته ها:

*«بُکْرَهً» به زمان میان طلوع فجر تا طلوع خورشید گفته می شود و «عَشِیًّا» یا به فاصله ظهر تا غروب و یا به آخر روز گفته می شود.

*«محراب»را محراب گویند،چون محل جنگ با شیطان و وسوسه هایی است که مانع تمرکز فکر انسان می شود.شاید محراب های بنی اسرائیل همان مسجدهایی بوده است که مردم آنجا را برای عبادت انتخاب کرده و در آن عبادت می کردند.

*به گفته طبرسی و فخررازی،مراد از تسبیح در این آیه،نماز است،زیرا نماز مشتمل بر تسبیح است.

پیام ها:

1-در تبلیغ،هموطن بودن مبلّغ اولویّت دارد. «فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ»

2-مردان خدا،مکان خاصّی را برای عبادات خود قرار می دهند. «الْمِحْرابِ»

3-کسی که مردم را به عبادت دعوت می کند،باید خود نیز اهل عبادت باشد.

«فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحی إِلَیْهِمْ»

4-با هر وسیله ای باید تبلیغ کرد.(آنجا که زبان زکریّا بند می آید،با اشاره به مردم سفارش می کند که خدا را تسبیح کنید.) «فَأَوْحی إِلَیْهِمْ»

5-وظیفه ی انبیا،دعوت مردم به عبادت است. «فَأَوْحی إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا»

6-فرزنددار شدن پیرمرد از همسر نازا،نشانه ی منزّه بودن خداوند از هرگونه کاستی و ناتوانی است. «سَبِّحُوا»

7-عبادت زمانی ارزش دارد که دائمی باشد،نه مقطعی و موسمی. «بُکْرَهً وَ عَشِیًّا»

یا یَحْیی خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّهٍ  وَ آتَ  یْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا«12»

ای یحیی! کتاب(خدا)را با قدرت بگیر و در کودکی به او حکمت(ونبوّت)دادیم.

وَ حَناناً مِنْ لَدُنّا وَ زَکاهً وَ کانَ تَقِیًّا«13»

و نیز از جانب خود،مهربانی و پاکی به او دادیم و او تقواپیشه بود.

نکته ها:

*«حکم»به معنای علم و فهم[17]و قدرت قضاوت[18]آمده است و در تفسیر المیزان می خوانیم:مراد از«حکم»،علم به معارف الهی و کنار رفتن پرده ی غیب است.

*سه نفر در کودکی به نبوّت رسیدند:سلیمان،عیسی و یحیی علیهم السلام و سه نفر نیز در کودکی به امامت رسیدند:امام جواد و امام هادی وامام مهدی علیهم السلام[19]

*برخی گفته اند:یحیی علیه السلام در کتاب عهد جدید،یوحنّا نامیده شده است.

*شاید مراد از کتاب آسمانی در اینجا،تورات باشد.زیرا کتاب دیگری که بر حضرت یحیی نازل شده باشد،شناخته شده نیست.

*در آیات 63 و 93 سوره ی بقره نیز این فرمان آمده است که کتاب آسمانی را با قدرت بگیرید. «خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّهٍ»

*«حنان»به معنای شفقت ومهربانی است.رأفت خدا به یحیی وعشق او به خدا،مهر مردم به یحیی و محبّت یحیی به مردم،پرتو «حَناناً مِنْ لَدُنّا» ی الهی است.

*خدا همه چیزش رحمت است:خدای آن رحمان،پیامبرش «رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ»[20]و «حَناناً مِنْ لَدُنّا» ،کتابش «رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ» [21]ومردمش «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»[22]است.

*«زکات»به معنای صدقه،رشد،پاکی از گناه و برکت آمده است.یحیی برای حضرت زکریّا، هدیه ای مبارک و نمونه ی انسان پاک و رشد یافته بود.

پیام ها:

1-رهبر باید در تحقّق بخشیدن به اهداف کتاب آسمانی،صلابت داشته باشد.

«یا یَحْیی خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّهٍ»

2-حفظ دین و اجرای احکام،به قاطعیّت و قدرت نیاز دارد. «خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّهٍ»

3-دینداری باید با قدرت و جدّیت باشد. «خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّهٍ»

4-اگر خدا بخواهد،طفل را هم به مقام نبوّت می رساند. «آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا»

5-لازمه ی تبلیغ و تربیت،رأفت،محبّت و پاکی است. «وَ حَناناً و زَکاهً»

6-سرچشمه ی رأفت و مودّت،خداوند است. «مِنْ لَدُنّا»

7-روحیّه ی رأفت و عطوفت برای انسان ارزش است. «حَناناً»

8-تقوایی ارزش دارد که همیشگی و خصلت انسان باشد. «کانَ تَقِیًّا»

9-تقوا به معنای انزوا و خشن بودن نیست،بلکه همراه مردم بودن با مهربانی و محبّت است. حَناناً ... کانَ تَقِیًّا

10-تقوا زمینه دریافت الطاف الهی رشد ومحبوبیّت است. حَناناً ... زَکاهً ... کانَ تَقِیًّا

وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبّاراً عَصِیًّا«14»

و نسبت به پدر ومادرش نیکوکار بود و(نسبت به مردم،زورگویی) سرکش و نافرمان نبود.

وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا«15»

و سلامی(شایسته)بر او باد روزی که متولّد شد و روزی که می میرد و روزی که زنده برانگیخته می شود.

نکته ها:

*خداوند در این آیات،اوصاف گوناگونی را درباره حضرت یحیی برشمرده است:او در پیشگاه خداوند پرهیزکار بود، «تَقِیًّا» نسبت به والدین نیکوکار بود، «بَرًّا» و در برابر مردم،سرکش و عصیانگر نبود.[23] «لَمْ یَکُنْ جَبّاراً عَصِیًّا»

*مراد از سلامت هنگام مرگ،سلامت عقیده و با ایمان مردن است.

پیام ها:

1-مقام و منصب،ما را از یاد والدین غافل نکند،پیامبر هم باید نسبت به والدین نیکی کند. «وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ»

2-نیکی به پدر ومادر،نمودار تقوای الهی است. «کانَ تَقِیًّا وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ»

3-آن نیکی به والدین مورد ستایش است که در آن هیچ گونه نافرمانی و سلطه جویی نباشد. «بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبّاراً عَصِیًّا»

4-ترک نیکی به والدین،نشانه ی عصیان و سرکشی است. «وَ لَمْ یَکُنْ جَبّاراً عَصِیًّا»

5-سلام و درود فرستادن بر اولیای خدا مخصوص زمان حیات آنان نیست.

سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ ...

6-سلام کردن،نشانه ی کوچکی نیست،زیرا خدای بزرگ هم سلام می کند.

«سَلامٌ عَلَیْهِ» ، «سَلامٌ عَلی إِبْراهِیمَ»[24]و «سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ[25]

7-یحیی تمام فراز و نشیب ها را با سلامتِ دین و ایمان به خدا سیر کرد. سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ ...

8-گرامیداشتِ روز تولّد و یادبود روز وفاتِ اولیای خدا،امری قرآنی است.

سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ ...

9-خواندن زیارت نامه که سلام بر اولیای خدا در طول زندگی آنهاست،امری قرآنی است. سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ ...

10-کلید سالم زندگی کردن و سالم مردن و سلامتی در قیامت،تقوا،نیکی به والدین و پرهیز از گناه و طغیان است. کانَ تَقِیًّا وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبّاراً عَصِیًّا وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ ...

وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَکاناً شَرْقِیًّا 16

و در این کتاب،مریم را یاد کن،هنگامی که از خاندانش جدا شد و در مکانی شرقی قرار گرفت.

فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا«17»

آنگاه دور از دیگران برای خود پرده ای قرارداد،در این هنگام ما(روح القدس)روح خود را به سوی او فرستادیم،پس به شکل انسانی راست قامت بر او نمایان شد.

نکته ها:

*رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:مریم یکی از چهار زن نمونه است.[26]

*«نَبذ»به معنای دور افکندن چیزی از روی بی اعتنایی به آن است و«انتباذ»به گوشه گیری کردن از مردم گفته می شود.از آنجا که مریم وقف مسجدالاقصی شده بود،لذا گوشه ای در شرق مسجد را برای خود برگزیده بود.

پیام ها:

1-یکی از وظایف رهبران دینی،بزرگداشت پاکان تاریخ است. وَ اذْکُرْ ...

2-تاریخ زنان قهرمان نیز همچون تاریخ مردان بزرگ باید زنده نگه داشته شود.

«وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَمَ» ، «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیمَ» [27]

3-برای عبادت،مکان خلوتی را انتخاب کنیم. «فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً»

4-عبادت،زمینه ی نزول الطاف الهی است «فَاتَّخَذَتْ - فَأَرْسَلْنا»

5-جدا کردن وآویختن پرده در جایی که بانوان عبادت می کنند،یک ارزش است. «فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً» مریم برای عبادت در گوشه ای از مسجد،پرده ای آویخته بود

6-جبرئیل نزد خداوند مقام والایی دارد. «رُوحَنا»

7-فرشتگان می توانند بدون آنکه تغییر ماهیّت دهند،به شکلی در آیند که انسان آنها را ببیند. «فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً»

8-گاهی برای انجام برخی مأموریت ها باید چهره عوض کرد. «فَتَمَثَّلَ لَها»

9-تربیت باید گام به گام باشد.خداوند ابتدا داستان تولّد یحیی را از پدر و مادری پیر نقل کرد،سپس تولّد عیسی را بدون پدر بیان فرمود. «فَتَمَثَّلَ لَها»

10-جبرئیل نزد غیر انبیا نیز می رود. «فَتَمَثَّلَ لَها»

11-زن،می تواند به مقامی برسد که فرشته با او تماس بگیرد. «فَتَمَثَّلَ لَها»

12-قدرت و اراده ی خداوند،در چهارچوب وسایل و علل محدود نیست،بلکه بر آنها غالب است. «فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً»

قالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا«18»

(مریم به آن فرشته)گفت:همانا من از تو به خدای رحمان پناه می برم،اگر پرهیزکاری (از من دور شو).

قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیًّا«19»

(فرشته)گفت:همانا من فرستاده ی پروردگار توام(و آمده ام)تا پسری پاکیزه به تو بخشم.

قالَتْ أَنّی یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیًّا«20»

(مریم)گفت:چگونه ممکن است برای من فرزندی باشد؟در حالی که نه بشری با من تماس گرفته و نه من بدکاره بوده ام.

نکته ها:

*«زکیّ»،از ریشه ی«زکوه»به معنای طهارت،نموّ و برکت است و «بَغِیًّا» در اینجا به معنای زناکار است.

*در این سوره،بارها به مسأله هبه کردن فرزند از طرف خداوند اشاره شده است:در آیه ی 19،هبه ی عیسی به مریم و در آیه ی 49،هبه ی اسحاق و یعقوب به ابراهیم و در آیه ی 53،هبه ی هارون به موسی و در آیه ی 7،بشارت فرزند به زکریّا مطرح شده است.

پیام ها:

1-افراد پاکدامن با احساس احتمال گناه به خود می لرزند و به خدا پناه می برند.

قالَتْ إِنِّی أَعُوذُ ...

2-بهترین پناهگاه،رحمت الهی است. «أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ»

3-استعاذه و پناه بردن به خدای متعال،یکی از سفارش های خداوند به انبیا و سیره ی پیامبران و اولیای الهی است.[28] «أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ»

4-به حریم افراد،نباید سرزده وارد شد. «أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ»

5-خلوت کردن زن با مرد اجنبی خطرناک است. «إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ»

6-در نهی از منکر،از غیرت دینی افراد استفاده کنید. «إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا»

7-تقوا،راه پاکدامنی وعامل بازدارنده از گناه است. «إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا»

8-معرّفی خود برای رفع تهمت و نگرانی مردم،لازم است. «إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ»

9-فرشتگان تنها مأمور ابلاغ وحی الهی نیستند،بلکه واسطه ی افعال او نیز هستند. «رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً»

10-فرزند داشتن ارزش ولی بالاتر از آن پاکی فرزند است. «لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیًّا»

11-زنا عملی منفور در تمام ادیان آسمانی است. «وَ لَمْ أَکُ بَغِیًّا»

قالَ کَذلِکِ قالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آیَهً لِلنّاسِ وَ رَحْمَهً مِنّا وَ کانَ أَمْراً مَقْضِیًّا«21»

(فرشته ی الهی)گفت:مطلب همین است.پروردگارت فرمود:این کار بر من آسان است(که پسری بدون پدر به تو عطا کنم)و تا او را برای مردم نشانه و رحمتی از خود قرار دهیم و این کاری است شدنی و قطعی.

فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیًّا«22»

پس مریم(به عیسی)باردار شد و با وی در مکانی دور خلوت گزید.

فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلی جِذْعِ النَّخْلَهِ قالَتْ یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا«23»

آنگاه درد زایمان او را به سوی تنه ی درخت خرمایی کشاند(تا تکیه دهد.

از شدّت ناراحتی)گفت:ای کاش پیش از این مرده و فراموش شده بودم.

نکته ها:

*فرشته ی الهی،در قیاقه ی بشری نزد مریم ظاهر شد،به او دمید و او حامله شد.آنگاه مریم به خاطر نگرانی از تهمت کسانی که توجیه نبودند و یا برای اینکه زن باردار بیشتر نیاز به آرامش و فضای آرام دارد،به مکان دوری رفت.

درباره ی آن مکان و چگونگی باردار شدن مریم و اوّلین کسی که از این ماجرا با خبر شد،در تفاسیر سخن فراوان است،ولی چون قرآن در این موارد چیزی نفرموده است ما نیز بحثی نداریم،زیرا این اطلاعات در رشد فهم ما نقشی ندارد.

*گاهی بهترین برگزیده های خداوند،بیشترین سختی ها را کشیده اند.برخی از مشکلات و سختی هایی که حضرت مریم تحمل کرد عبارت است از:

الف:تهمت و سوء ظنّ مردم

ب:بارداری و زایمان در تنهایی و غربت

ج:نداشتن محل استراحت و پناه بردن به کنار درخت خرما

د:نگه داری کودک بدون پدر با آن برخوردها و نگاه های بد مردم

پیام ها:

1-خداوند،حاکم بر اسباب و علل طبیعی است. «هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ»

2-چگونگی تولّد عیسی،اوّلین معجزه ی آن حضرت است. «وَ لِنَجْعَلَهُ آیَهً لِلنّاسِ»

3-انجام کارهای خارق العاده و معجزه،از شئون ربوبیّت خداوند و در مسیر تربیت انسان است. «رَبُّکِ»

4-وجود عیسی رحمت است.کسی که وجودش ایمان به خدا را در انسان ها زنده کند و کارش ارشاد و هدایت مردم باشد،قطعاً رحمت است. «رَحْمَهً مِنّا»

5-هیچ کس نمی تواند مانع کار خداوند شود. «وَ کانَ أَمْراً مَقْضِیًّا»

6-گاهی انسان های پاک باید به خاطر دور ماندن از تهمتِ مردم،از آنان فاصله گیرند. «مَکاناً قَصِیًّا»

7-گاهی مشکلات،وسیله ی پیدا شدن راه های خیر است.مشکل زایمان و دلهره،زمینه ی یافتن رطب تازه می شود. «جِذْعِ النَّخْلَهِ»

8-گاهی انسان راز دلش را به خانواده اش نیز نمی تواند بگوید و آرزوی مرگ می کند. «یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا»

9-مردن،از زندگی با بدنامی بهتر است. «یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا»

فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاّ تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا«24»

پس(عیسی در شکم)از طرف پایین پایش وی را صدا زد که(ای مادر!)غم مخور،همانا پروردگارت زیر(پای)تو چشمه ی آبی روان ساخت.

وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَهِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا«25»

و شاخه این نخل را به سوی خود تکان ده،رطب تازه بر تو فرو ریزد.

نکته ها:

*کلمه ی «سَرِیًّا» ،به معنای نهر کوچک است و «جَنِیًّا» به میوه ای گفته می شود که رسیده و وقت چیدن آن باشد.

بعضی گفته اند:ندا کننده،جبرئیل بوده است،امّا سیاق آیات نشان می دهد که منادی، عیسی بوده است تا مادر سخن او را بشنود و باور کند و بعد با خاطری آسوده به مردم بگوید که پاکدامنی مرا از نوزاد در گهواره بپرسید.

*زنان هنگام زایمان و پس از آن نیاز به آرامش،آب و غذای مناسب دارند که در این آیات بدان اشاره شده است.

غذای مورد سفارش قرآن و روایات برای زنی که وضع حمل کرده است،خرمای تازه است.

چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:زنانی که زایمان کرده اند،اوّلین غذایشان رطب باشد.[29] و حضرت علی علیه السلام می فرماید:بهترین غذای زن باردار،خرمای تازه است و هیچ دارویی برای او بهتر از خرما مداوا نیست[30]

*امان از امتحان الهی! آن روز که مریم سالم بود،مائده ی آسمانی برایش نازل می شد،امّا امروز که باردار و بی کس است،باید درخت خرما را تکان دهد تا غذایی بدست آورد.

پیام ها:

1-الهامات غیبی،راهگشای انسان در هنگام اضطراب است. «فَناداها»

2-برای زن پاکدامن،غمی به اندازه ی غم تهمت بی عفّتی نیست. «أَلاّ تَحْزَنِی»

3-برای زن باردار،هیجان و اضطراب مضر است. «أَلاّ تَحْزَنِی»

4-انسان در سخت ترین شرایط نیز باید برای کسب روزی تلاش کند. «هُزِّی»

5-آرامش،بر تغذیه مقدم است. «أَلاّ تَحْزَنِی رُطَباً جَنِیًّا» زیرا انسان مضطرب، بهترین غذاها را نیز میل ندارد.

فَکُلِی وَ اشْرَبِی وَ قَرِّی عَیْناً فَإِمّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا«26»

پس(از آن رطب)بخور و(از آب نهر)بنوش و چشمت را(به داشتن فرزندی چون عیسی)روشن دار،پس اگر کسی از آدمیان را دیدی،(که درباره نوزاد می پرسند، با اشاره به آنان) بگو:من برای خداوند رحمان،روزه ی سکوت نذر کرده ام، بنابراین امروز با هیچ انسانی سخن نخواهم گفت.

نکته ها:

*روزه ی سکوت حضرت مریم در برابر مردم،یا برای این بود که آنان ظرفیّت جواب را نداشتند،یا گفتگوی با آنان،تأثیر منفی به دنبال داشت و یا در ادامه ی پاسخ وسخن گفتن، سؤالات و بهانه های دیگری را مطرح می کردند.

*امام صادق علیه السلام فرمودند:روزه تنها به امساک از خوردن و آشامیدن نیست و آنگاه این آیه را تلاوت فرمودند.[31]

*ممکن است این آیه،ادامه ی سخن حضرت عیسی با مادرش در آیه قبل باشد.

پیام ها:

1-فرزند،عامل نور چشم و امیدواری انسان به الطاف است. «قَرِّی عَیْناً»

2-بهترین غذا آن است که با نوعی آرامش و شادی همراه باشد. «فَکُلِی وَ اشْرَبِی وَ قَرِّی عَیْناً»

3-نذر،سابقه ای بس طولانی دارد و می توان برای خارج شدن از برخی بن بست ها به نذر متوسّل شد. «فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ»

4-در نذر قصد قربت لازم است و باید نام خدا برده شود. «نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ»

5-قصد قربت با قصد رهایی از ناملایمات،منافاتی ندارد. «نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ» (تا مردم درباره نوزاد مرا زیر سؤال نبرند)

6-وفای به نذر واجب است. نَذَرْتُ ... فَلَنْ أُکَلِّمَ

7-گاهی باید در برابر حرف مردم سکوت کرد. «فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا»

فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا یا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیًّا«27»

پس مریم در حالی که نوزادش را در آغوش گرفته بود،او را به نزد بستگان خود آورد.گفتند:ای مریم! به راستی کار بسیار ناپسندی مرتکب شده ای.

یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا«28»

ای خواهر هارون! پدرت مرد بدی نبود و مادرت(نیز)بدکاره نبود.

نکته ها:

*کلمه ی «فَرِیًّا» به معنای کار زشت و منکر بزرگ است.

*گرچه بعضی هارون را برادر واقعی مریم دانسته اند،لکن پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:مریم از بستگان هارون برادر موسی می باشد.[32]

پیام ها:

1-حقیقت را آشکار کنیم هرچند گروهی ناراحت شده و تهمت بزنند. «فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ»

2-قضاوت مردم معمولاً عجولانه وبراساس قرائن ظاهری است،نه واقعیّات.

«لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیًّا» (با دیدن نوزادی همراه مریم،به بدی او حکم کردند)

3-یکی از راههای تربیت،توجّه دادن افراد به نیکی و فضیلت نیاکان و خانواده است. یا أُخْتَ هارُونَ ...

4-از والدین وخانواده صالح،جز فرزند صالح انتظار نیست. «یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ

أَبُوکِ ... أُمُّکِ بَغِیًّا» (صالح بودن پدر ومادر وخانواده در رفتار و کردار فرزند مؤثّر است.)

5-انجام کار بد از دودمان شریف،بیشتر مورد سرزنش است. ما کانَ أَبُوکِ ...

فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا«29»

پس مریم به سوی او(عیسی)اشاره کرد.گفتند:چگونه با کسی که در گهوراه(و)کودک است سخن بگوییم؟

قالَ إِنِّی عَبْدُ اللّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا«30»

(عیسی به سخن آمد و)گفت:منم بنده ی خدا،او به من کتاب(آسمانی)داده و مرا پیامبر قرار داده است.

نکته ها:

*حضرت مریم چون روزه ی سکوت گرفته بود،به خاطر وفای به نذر به جای سخن، اشاره کرد. «فَأَشارَتْ»

*با اینکه اوّلین سخن عیسی علیه السلام درباره ی بندگی خدا بود،ولی پیروان او غلوّ کرده،او را خدا و فرزند خدا دانسته اند!

*از امام باقر سؤال شد که آیا حضرت عیسی در گهواره نیز حجّت خدا بر مردم بود؟ حضرت فرمودند:عیسی علیه السلام نبیّ بود،امّا مرسل نبود تا آنکه به سن هفت سالگی رسید،مقام رسالت نیز به او اعطا شد.[33]

*عیسی علیه السلام با یک جمله ی کوتاه،هم تهمت را از مادرش دور کرد،هم از آینده ی خود سخن گفت و هم به وظیفه ی آینده ی مردم اشاره کرد. إِنِّی عَبْدُ اللّهِ ... جَعَلَنِی نَبِیًّا

پیام ها:

1-آنجا که خداوند بخواهد،کودکی در گهواره به سخن می آید وشایعات و فتنه ها را می خواباند. قالَ إِنِّی عَبْدُ اللّهِ ...

2-در معرّفی خود،قبل از هر چیز مُهر بندگی خدا را بر خود بزنیم که این، بزرگ ترین افتخار است. إِنِّی عَبْدُ اللّهِ ... وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا

3-بندگی خدا سرچشمه ی همه ی فیوضات الهی است. إِنِّی عَبْدُ اللّهِ ... وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا

4-در نبوّت(و امامت)سن خاصی شرط نیست. فِی الْمَهْدِ ... جَعَلَنِی نَبِیًّا

وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانِی بِالصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ ما دُمْتُ حَیًّا«31»

و هر جا که باشم،خداوند مرا مایه ی برکت قرار داده و تا زنده ام مرا به نماز و زکات سفارش کرده است.

وَ بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیًّا«32»

و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و(نسبت به مردم)ستمگر و سنگدل قرار نداده است.

نکته ها:

*چیزی با برکت است که در آن منفعت زیاد،تعلیم و تأدیب دیگران و با ثبات باشد؛حضرت عیسی علیه السلام هم عمر با برکتی دارد و تا بعد از ظهور امام زمان علیه السلام زنده است و هم پیروانش بسیارند و بر کافرانی که در پی قتل آن حضرت بودند،پیروزند. «وَ جاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ»[34]

*سرچشمه ی خیرات و برکات،نیّت ها،اهداف،حالات و خصلت های درونی است.لذا بعضی انسان ها هر جا که باشند مبارکند. «جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ»[35]و بعضی به خاطر مشکلات روحی و دوری از معنویّت،در هر جا که باشند گرفتار خصلت های ناروای خویش اند و خیرشان به دیگران نمی رسد.

*عیسی علیه السلام با کلمه «بِوالِدَتِی» ،به پاکدامنی مادر و نداشتن پدر اشاره کرد. «وَ بَرًّا بِوالِدَتِی» و نفرمود:«بوالدی».

پیام ها:

1-امتیازات و برتری های خود را از خدا بدانید. «جَعَلَنِی»

2-ستایش از خود،اگر برای فخر فروشی نباشد مانعی ندارد. وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً ...

3-پیامبران،سرچشمه ی خیر و برکت و آثار ابدی هستند. «مُبارَکاً»

4-ارزش های معنوی،فوق زمان و مکان است. أَیْنَ ما کُنْتُ ... ما دُمْتُ حَیًّا

5-نماز و زکات از مشترکات ادیان آسمانی است. «وَ أَوْصانِی بِالصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ»

(شاید بتوان شرط مبارک بودن را اقامه نماز و پرداخت زکات دانست.)

6-رابطه با خدا(انجام نماز)،از رابطه با محرومان(پرداخت زکات)جدا نیست.

«بِالصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ»

7-نماز و زکات،در طول عمر تعطیل بردار نیست «ما دُمْتُ حَیًّا»

8-نیکی به مادر،از اخلاق انبیاست. «وَ بَرًّا بِوالِدَتِی»

9-کسی که به مادرش بی مهری کند،به مردم نیز رحم نخواهد کرد. «بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیًّا»

10-پیامبران بدنبال استبداد و سلطه گری بر مردم نیستند. «لَمْ یَجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیًّا»

وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا«33»

و درود بر من روزی که زاده شدم و روزی که می میرم و روزی که زنده برانگیخته می شوم.

پیام ها:

1-خط انبیا،تنها خطی است که از تولّد تا معاد،از هر گونه انحراف سالم است.

وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ ... أُبْعَثُ حَیًّا

2-در مواردی،تجلیل از خود جایز است. وَ السَّلامُ عَلَیَّ ...

3-مهم ترین روزها برای انسان،روز تولّد،وفات و زنده شدن در قیامت است.[36]

وُلِدْتُ ... أَمُوتُ ... أُبْعَثُ

4-مرگ و قیامت برای همه است.(عیسی علیه السلام گرچه تاکنون زنده است و در آسمان ها به سر می برد،امّا او هم روزی خواهد مرد.) «یَوْمَ أَمُوتُ»

5-کسی که محکوم به تولّد و مرگ و رستاخیز است،چگونه او را شریک خدا می پندارید؟ وُلِدْتُ ... أَمُوتُ ... أُبْعَثُ

ذلِکَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ«34»

این است عیسی،پسر مریم؛(همان)گفتار درستی که در آن شک می کنند.

ما کانَ لِلّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ«35»

شایسته نیست که خداوند فرزندی برگیرد،او منزّه است،هرگاه انجام کاری را اراده کند،همین قدر که گوید:موجود باش،بی درنگ موجود می شود.

نکته ها:

*در چند آیه ای که گذشت،عیسی علیه السلام با هفت صفت برجسته و دو برنامه معرّفی شده است؛ امّا صفات برجسته ی او:

الف:بنده ی خدا بودن. «إِنِّی عَبْدُ اللّهِ»

ب:آوردن کتاب آسمانی. «آتانِیَ الْکِتابَ»

ج:پیامبری. «وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا»

د:مبارک بودن. «وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً»

ه:نیکی به مادر. «وَ بَرًّا بِوالِدَتِی»

و:جبّار و شقی نبودن. «لَمْ یَجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیًّا»

ز:متواضع،حقّ شناس و سعادتمند بودن. وَ السَّلامُ عَلَیَّ ...

و امّا دو برنامه ی عیسی،یکی نماز و دیگری زکات است.این آیه می فرماید:سخن درست درباره عیسی همان است که گفتیم. «ذلِکَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ»

*خداوند در قرآن،بارها مسیحیان را منحرف و عقاید آنان را درباره حضرت عیسی باطل دانسته است،چنانکه در آیه 73 سوره مائده: «لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ ثالِثُ ثَلاثَهٍ» و آیه 30 سوره توبه: «وَ قالَتِ النَّصاری الْمَسِیحُ ابْنُ اللّهِ» از آنان انتقاد کرده است،امّا در اینجا با بیان سیمای واقعی حضرت عیسی علیه السلام،راه صحیح را در مقابل راه باطل نشان می دهد.

*برای تحقّق اراده ی خداوند،هیچ گونه لفظی،حتّی به لفظ «کُنْ» نیازی نیست،ولی خداوند برای فهم ما اراده ی خود را در این قالب بیان کرده است.

*خداوند قادر مطلق است و در آفریدن نیازی به اسباب ندارد و قدرت بی نهایت او،دلیل منزّه بودن او از عجز و ناتوانی،و اختیار کردن فرزند است.

قرآن و مسیح

پس از فشارهای شدید کفّار مکّه بر پیروان پیامبر صلی الله علیه و آله،جمعی از مسلمانان همراه جعفربن ابیطالب علیهما السلام،به حبشه هجرت کردند.کفّار قریش گفتند:اگر مسلمین در آنجا قدرتی پیدا کنند و حکومتی تشکیل دهند،بت پرستی ما را ریشه کن خواهند کرد.آنان عمرو عاص و جمعی را همراه با هدایایی برای وزیران نجاشی به حبشه فرستادند.آنان هدایا را گرفتند تا نجاشی را علیه مسلمانان مهاجر تحریک نمایند؛امّا نجاشی تصمیم گرفت شخصاً مسلمانان را احضار کند و سخن آنان را بشنود.

جعفر که سخنگوی مسلمانان بود،در حضور پادشاه حبشه سخنان خود را آغاز کرد.او از ظلمت های بت پرستی و خرافات و تجاوزهای دوران جاهلیّت و از طلوع اسلام و نورانیّت دین محمّد صلی الله علیه و آله چنان سخن گفت،که نجاشی گریست و هدایای کفّار را برگرداند و گفت:

خداوند که به من قدرت داد،از من رشوه نگرفت،چرا من از شما رشوه بگیرم؟!

این جلسه،به نفع مسلمانان و زیان کفّار پایان یافت.عمرو عاص پس از این شکست به فکر فرو رفت و از فردای آن روز پیشنهاد تازه ای مطرح کرد.او برای آنکه غیرت دینی نجاشی را تحریک کند،گفت:مسلمانان،عقایدی دارند که ضد عقیده شماست.

نجاشی بار دیگر مسلمانان را احضار کرد و عقیده آنها را درباره ی حضرت مسیح علیه السلام جویا شد.جعفر طیّار در پاسخ،آیاتی از سوره ی مریم را تا آیه ی «ذلِکَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ» تلاوت کرد.نجاشی با شنیدن آیات نورانی قرآن،اشک ریخت و گفت:

حقیقت همین است.

عمروعاص پس از شکست و رسوایی مجدّد،همین که خواست حرکت تازه ای انجام دهد، نجاشی دست خود را بلند کرد و سیلی محکمی بر او نواخت.[37]

پیام ها:

1-در مقابل منحرفین و عقاید انحرافی،نشان دادن راه صحیح لازم است. «ذلِکَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ»

2-شأن خداوند با فرزند داشتن سازگار نیست. ما کانَ لِلّهِ ...(زیرا فرزند خواهی،یا به خاطر عمر محدود ماست،یا به دلیل نیاز ما به نیروی انسانی،یا نیاز روحی و عاطفی انسان چنین اقتضا می کند،که خداوند از همه ی اینها منزّه است. «سُبْحانَهُ»)

3-خداوند هیچ گونه فرزندی ندارد. «مِنْ وَلَدٍ» (برخلاف بعضی ها که ملائکه را دختران خدا،یا عیسی را پسر خدا می پنداشتند.)

4-فرزند باید از جنس پدر و مثل پدر باشد،امّا خداوند مثل ندارد. «سُبْحانَهُ»

5-هرگاه سخنان ناروای دیگران را نقل می کنیم،فوراً با کلامی توحیدی ذهن خود و دیگران را تبرئه کنیم. «سُبْحانَهُ»

6-نه تنها عیسی علیه السلام بدون داشتن پدر و آدم علیه السلام بدون داشتن پدر و مادر خلق می شوند،بلکه هر چیزی به اراده ی خدا ایجاد می شود. «کُنْ فَیَکُونُ»

7-میان خواست خدا و تحقّق اشیا،فاصله ای نیست.حرف«فا»در «فَیَکُونُ»

8-رابطه ی موجودات با خداوند،رابطه ی خالق و مخلوق است،نه رابطه ی پدر و فرزند. «کُنْ فَیَکُونُ»

وَ إِنَّ اللّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ«36»

و در حقیقت،خدا پروردگار من و پروردگار شماست،پس او را بپرستید که راه مستقیم همین(بندگی او)است.

نکته ها:

*حضرت عیسی علیه السلام در معرّفی خود گفت:من بنده ی خدایم، «إِنِّی عَبْدُ اللّهِ» اوّلین دستوری که دریافت کرد درباره ی نماز و عبادت بود، «وَ أَوْصانِی بِالصَّلاهِ» و اوّلین برنامه ای را هم که اعلام کرد پرستش و عبادت خداوند بود. «فَاعْبُدُوهُ»

*اصرارِ حضرت مسیح بر یکتاپرستی و تأکید بر اینکه راه مستقیم همین است و بس، پاسخی است به طرفداران تثلیث و دیگران. [38]

پیام ها:

1-عبادت،سزاوار کسی است که پروردگار ماست. «رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ»

2-عیسی را فرزند خدا دانستن،تحریف در دین و مایه ی کفر است. «اللّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ»

3-یکتاپرستی و بندگی خدا،راه مستقیم و بقیّه ی راهها بیراهه است.(در قرآن، راه خدا و رسول و عبادت و اعتصام به خدا،راه مستقیم معرّفی شده است.) «هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ»

فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ«37»

پس گروه هایی از میان خودشان به اختلاف پرداختند،پس وای بر کسانی که کافر شدند از حضور در روز بزرگ(قیامت).

أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ یَوْمَ یَأْتُونَنا لکِنِ الظّالِمُونَ الْیَوْمَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ«38»

چه خوب شنوا و بینایند روزی که به سوی ما می آیند،ولی ستمگران امروز در گمراهیِ آشکارند.

نکته ها:

*حزب»گروهی است که دارای مواضع و اهداف خاص و متّحدی باشند.

*کلمه ی «مَشْهَدِ» یا به معنای محلّ حضور مردم است و یا محل گواهی و ادای شهادت.

زیرا در قیامت،هم مردم حاضر می شوند و هم گواهان بسیاری از فرشتگان و انبیا،درباره ی اعمال انسان گواهی می دهند.

*بعضی از مردم،عیسی را خدا می دانستند،نظیر فرقه ی«یعقوبیّه»و بعضی گفتند:او فرزند خداست،مثل«نسطوریّه»و گروهی به تثلیث قائل شدند،مانند«اسرائیلیّه»،ولی همه در قیامت بر بطلان عقاید خود شهادت خواهند داد.[39]

پیام ها:

1-با اینکه حضرت عیسی علیه السلام،راه مستقیم را نشان داد،باز گروهی اختلاف ایجاد کردند. «فَاخْتَلَفَ»

2-حزب گرایی و اختلاف آگاهانه،در طول تاریخ بوده است. «فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ»

3-کفّار ظالمند.(به خود،مکتب وجامعه،ظلم می کنند) لِلَّذِینَ کَفَرُوا ... اَلظّالِمُونَ

وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَهِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِی غَفْلَهٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ«39»

و آنان را از روز ندامت و حسرت بترسان،آن هنگام که کار(از کار)بگذرد(و همه چیز پایان یابد)در حالی که(اکنون)آنان در غفلتند و ایمان نمی آورند.

إِنّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَیْها وَ إِلَیْنا یُرْجَعُونَ«40»

تنها ماییم که زمین واهلش را به ارث می بریم و(همه)به سوی ما بازگردانده می شوند.

نکته ها:

*کلید همه ی بدبختی ها،غفلت است.غفلت از خداوند،غفلت از معاد،غفلت از آثار و پیامدهای گناه،غفلت از توطئه ها،غفلت از محرومان،غفلت از تاریخ و سنّت های آن و غفلت از جوانی و استعدادها وزمینه های رشد.

*مشابه این آیه،در مواردی از قرآن به چشم می خورد،از جمله:

الف: «کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ وَ یَبْقی وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ[40]همه ی مردم،فانی می شوند و تنها ذات خداوند صاحب جلال و منعم باقی است.

ب: «وَ لِلّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»[41]ارث آسمان هاو زمین تنها از خداست.

*یکی از نام های قیامت «یَوْمَ الْحَسْرَهِ» است.حسرت بر فرصت های از دست داده و سرمایه های تلف شده.

پیام ها:

1-یکی از وظایف انبیا،انذار است. «وَ أَنْذِرْهُمْ»

2-هر کاری می توانید،در دنیا انجام دهید که در قیامت،کار از کار گذشته است.

«قُضِیَ الْأَمْرُ»

3-غفلت زمینه ی کفر است. «فِی غَفْلَهٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ»

4-مرگ در حال غفلت و بی ایمانی،مایه ی حسرت است. «فِی غَفْلَهٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ»

5-دارایی ها سبب غفلت،و غفلت سبب کفر است. «فِی غَفْلَهٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ إِنّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ»

وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا«41»

و در این کتاب،ابراهیم را یاد کن،که او پیامبری راستگو و راست کردار بود.

نکته ها:

*کلمه ی«صدیق»هم به کسی گفته می شود که حقّ را بسیار تصدیق می کند و هم به کسی که تمام گفتار و رفتارش بر اساس صداقت است.هر چه می گوید عمل می کند و هر چه عمل می کند می گوید.

پیام ها:

1-یاد مردان خدا را زنده نگه داریم. «وَ اذْکُرْ»

2-توجّه به کمالات دیگران و تجلیل از بزرگان،یکی از شیوه های تربیت است «وَ اذْکُرْ»

3-صداقت،شرط نبوّت است. «صِدِّیقاً نَبِیًّا»

4-صداقتی ارزش دارد که جزء خلق و خوی انسان باشد. «کانَ صِدِّیقاً»

إِذْ قالَ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَ لا یُبْصِرُ وَ لا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئاً«42»

آنگاه که(ابراهیم)به پدرش گفت:ای پدر! چرا چیزی را می پرستی که نمی شنود و نمی بیند و تو را از هیچ چیز بی نیاز نمی کند؟

نکته ها:

*پدر حضرت ابراهیم،فوت شده بود و کسی که در قرآن به عنوان پدر او معرفی شده، سرپرست او عمویش آزر یا شوهر مادرش بوده است. [42]

در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز می خوانیم که پدر حضرت ابراهیم موحّد بود و مراد از«أب»در اینجا عموی اوست.

*در زبان عربی،کلمه ی«أب»معنای وسیعی دارد و بر معلّم و مربّی و حتّی پدر زن نیز گفته می شود.در روایات نیز از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود:«أنا و علیّ ابَوا هذه الاُمّه»[43]من و علیّ پدران این امّت هستیم.

پیام ها:

1-مناظرات ابراهیم با عمویش قابل یادآوری و بزرگداشت است. «إِذْ قالَ»

2-در نهی از منکر،از نزدیکان خود شروع می کنیم. «یا أَبَتِ»

3-نهی از منکر مرز سنّی ندارد.(پسر می تواند بزرگ خانواده را نهی کند،امّا باید احترام آنان را حفظ کند.) «یا أَبَتِ»

4-همیشه کمال افراد به سن آنها بستگی ندارد؛گاهی فرزند خانه از بزرگ ترها بهتر می فهمد. «یا أَبَتِ»

5-ارشاد وتبلیغ نباید همیشه عمومی باشد،بلکه گاهی باید به خود فرد گفته شود. «یا أَبَتِ»

6-در نهی از منکر،با ایجاد سؤال،وجدان افراد را به قضاوت گیریم. «لِمَ تَعْبُدُ»

7-در نهی از منکر،از منکرهای اعتقادی شروع کنیم.(متأسفانه ما بیشتر سرگرم منکرهای اخلاقی و اجتماعی هستیم) «لِمَ تَعْبُدُ»

8-راه حقّ را فدای عواطف نکنیم. «لِأَبِیهِ .. لِمَ تَعْبُدُ» خویشاوندی نباید مانع نهی از منکر شود.

یا أَبَتِ إِنِّی قَدْ جاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنِی أَهْدِکَ صِراطاً سَوِیًّا«43»

ای پدر! همانا دانشی برای من آمده که برای تو نیامده است؛بنابراین،از من پیروی کن تا تو را به راه راست هدایت کنم.

یا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیْطانَ إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلرَّحْمنِ عَصِیًّا«44»

ای پدر! شیطان را پرستش مکن که شیطان نسبت به خدای رحمان عصیانگر است.

نکته ها:

*مراد از عبادت شیطان،همان اطاعت و پیروی از اوست که انسان را بنده و برده شیطان می گرداند.

پیام ها:

1-علم،مسئولیّت آور است. «جاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ» ، «فَاتَّبِعْنِی»

2-علم انبیا نیز محدود است. «مِنَ الْعِلْمِ»

3-کسی که نهی از منکر می کند باید خود عالم باشد. جاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ ... لا تَعْبُدِ ...

4-در مواردی،تجلیل از خود لازم است. «قَدْ جاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ یَأْتِکَ»

5-ریشه ی شرک،جهل است. «جاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ یَأْتِکَ»

6-مردم باید پیرو عالم باشند. جاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ ... فَاتَّبِعْنِی

7-انسان خردسال می تواند امام بزرگسالان باشد. «فَاتَّبِعْنِی»

8-پیروی از انبیا قرار گرفتن در راه مستقیم است. «فَاتَّبِعْنِی أَهْدِکَ صِراطاً سَوِیًّا»

9-راه انبیا،راه اعتدال است،نه افراط و تفریط. «صِراطاً سَوِیًّا»

10-در نهی از منکر،دلیل را هم بیان کنیم. لا تَعْبُدِ الشَّیْطانَ ... کانَ لِلرَّحْمنِ عَصِیًّا

11-ولایت و دوستی شیطان خطرناک است.او که خدا را معصیت کرده بر سر ما چه خواهد آورد؟ «إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلرَّحْمنِ عَصِیًّا» (خدایی که سرچشمه ی همه ی رحمت هاست،عصیانش چقدر قبیح است؟)

یا أَبَتِ إِنِّی أَخافُ أَنْ یَمَسَّکَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ فَتَکُونَ لِلشَّیْطانِ وَلِیًّا«45»

ای پدر! همانا من می ترسم که از جانب خدای رحمان عذابی به تو رسد،و تو برای شیطان دوست و یاور باشی.

پیام ها:

1-در دعوت و تبلیغ،با استفاده از عواطف،زمینه ی پذیرش را فراهم کنیم.(در این آیات،چهار مرتبه «یا أَبَتِ» آمده است)

2-انبیا دلسوز مردمند. «إِنِّی أَخافُ»

3-انسان به جایی می رسد که سرچشمه ی رحمت را به غضب وامی دارد و خدای

رحمان را خشمگین می کند. «عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ»

4-اگر بستگان پیامبر نیز منحرف باشند،به عذاب الهی مبتلا می شوند. یا أَبَتِ إِنِّی أَخافُ ... عَذابٌ

5-کسی که در راه مستقیم قرار نگیرد،در ولایت شیطان قرار می گیرد. أَهْدِکَ صِراطاً سَوِیًّا ... فَتَکُونَ لِلشَّیْطانِ وَلِیًّا

6-اگر کسی را دوست داریم،نباید دشمن او را دوست بداریم. لِلرَّحْمنِ عَصِیًّا ...

لِلشَّیْطانِ وَلِیًّا

قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِی یا إِبْراهِیمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّکَ وَ اهْجُرْنِی مَلِیًّا«46»

گفت:ای ابراهیم! آیا از خدایان من بیزاری؟اگر از(این روش)دست برنداری قطعاً تو را سنگسار خواهم کرد و(اکنون)برای مدّتی طولانی از من دور شو.

نکته ها:

*کلمه ی «مَلِیًّا» از «أَمَلاً» ،به معنای مهلت دادن طولانی است.

پیام ها:

1-گاهی باید عقاید خود را مخفی کرد.(گویا ابراهیم تا آن لحظه عقاید خود را حتّی از عموی خود مخفی داشته است.زیرا عمو با تعجّب با او سخن گفت.) «أَ راغِبٌ»

2-این آیه،مایه ی دلداری پیامبر است که اگر ابولهب،عموی تو کافر است و تو را تهدید می کند،عموی ابراهیم نیز چنین بود. «قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ»

3-انسان به جایی می رسد که حرف حقّ برایش تلخ و سبب تعجّب است.

«أَ راغِبٌ أَنْتَ»

4-نپذیرفتن سخن حقّ،از کوچک تر از خود،نشانه ی تکبّر است. «أَ راغِبٌ أَنْتَ»

5-کسی که یک خدای با شعور را نپذیرد،چند خدای بی شعور را خواهد پذیرفت. «آلِهَتِی»

6-حقّ گویی و مبارزه با سنت های باطل،آوراگی و محرومیّت به دنبال دارد.

«لَأَرْجُمَنَّکَ وَ اهْجُرْنِی مَلِیًّا»

قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کانَ بِی حَفِیًّا«47»

(ابراهیم از او جدا شد و)گفت:سلام بر تو،به زودی از پروردگارم برای تو آمرزش می خواهم،زیرا او همواره نسبت به من بسیار مهربان بوده است.

نکته ها:

*کلمه ی «حَفِیٌّ» به کسی گفته می شود که کمال نیکی و گرامی داشت را در حقّ دیگری دارد[44]و گاهی به معنای عالم است.

*در این آیات،روحیّات مؤمن و کافر در گفتگوها به خوبی به چشم می خورد:

الف:ابراهیم عاطفی حرف می زند و عمویش با خشونت،ابراهیم چهار بار می گوید: «یا أَبَتِ» ولی عموی بت پرستش حتّی یک بار نگفت:«یا بنی»

ب:ابراهیم با استدلال حرف می زند،امّا آزر بی دلیل سخن می گوید.ابراهیم می گوید: «لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ» عمو می گوید: «آلِهَتِی»

ج:ابراهیم،دلسوزانه حرف می زند،امّا آزر با تهدید جواب می دهد.

د:ابراهیم،سلام می کند،امّا آزر دستور فاصله گرفتن می دهد. «وَ اهْجُرْنِی» کم مباش از درخت سایه فکن هر که سنگت زند ثمر بخشش

*استغفار حضرت ابراهیم،برای عموی بت پرستش به خاطر آن بود که احتمال هدایت شدن اورا می داد. «سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ» ولی همین که از هدایت عمو مأیوس شد،از او برائت جست.

قرآن می فرماید: «وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلاّ عَنْ مَوْعِدَهٍ وَعَدَها إِیّاهُ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ»[45]

پیام ها:

1-مردان خدا در برابر تهدید وتحقیر دیگران،صبور ودریا دلند. «قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ»

2-سعی کنیم آتش خشم دیگران را با سخنان زیبا و آرام بخش،خاموش کنیم.

لَأَرْجُمَنَّکَ ... قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ

3-استغفار انبیا و اولیا،آثار خاصّی دارد.(و گرنه وعده ی استغفار نقش مهمی ندارد.) «سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ»

4-قبول عذرخواهی،از شئون ربوبیّت است. «سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی»

5-برای استغفار،زمان های خاصی اولویّت دارد. «سَأَسْتَغْفِرُ» یعنی در زمان مناسب دعا خواهم کرد.

6-از آداب دعا توجّه به ربوبیّت خداوند است. «رَبِّی»

7-در برابر تهدیدهای مخالفان،به یاد الطاف خدا باشیم. «إِنَّهُ کانَ بِی حَفِیًّا»

وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسی أَلاّ أَکُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیًّا«48»

ومن از شما وآنچه غیر خدا می خوانید کناره گیری می کنم وپروردگارم را می خوانم،امیدوارم که در خواندن پروردگارم محروم(و بی پاسخ)نمانم.

نکته ها:

*جوانان خداپرستی که در خانواده های منحرف زندگی می کنند،باید خط حضرت ابراهیم را پیش گیرند.دعوت همراه با ادب، «یا أَبَتِ» دلسوزی و همراه با منطق، لِمَ تَعْبُدُ ...انذار همراه با دعا، إِنِّی أَخافُ ... سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ سلام همراه با استغفار، «سَلامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ» و در پایان جدایی. «وَ أَعْتَزِلُکُمْ»

پیام ها:

1-از مراحل نهایی نهی از منکر،قطع رابطه است. «وَ أَعْتَزِلُکُمْ» (اگر نمی توانیم محیط فاسد را عوض کنیم،لااقل آن را ترک کنیم.)

2-یکی از اصول اساسی مکتب های الهی،برائت از کفّار است. «وَ أَعْتَزِلُکُمْ»

3-برائت،قبل از ولایت است.ابتدا باید از شرک و طاغوت و فساد جدا شویم، بعد به حقّ وصل شویم. أَعْتَزِلُکُمْ ... أَدْعُوا رَبِّی

آری،دیو چو بیرون رود،فرشته در آید.ابتدا «لا إِلهَ» سپس «إِلاَّ اللّهُ» ،در قرآن ابتدا جمله ی «یَکْفُرْ بِالطّاغُوتِ» را می خوانیم بعد جمله ی «یُؤْمِنْ بِاللّهِ[46]را.

4-اگر بخواهیم دعای ما دعای ابراهیمی شود،باید از افراد و مراکز آلوده دوری کنیم. أَعْتَزِلُکُمْ ... أَدْعُوا

5-کلمه ی«رب»در دعا نقش مهمی دارد. «أَدْعُوا رَبِّی - بِدُعاءِ رَبِّی»

6-مؤمن میان خوف و رجا است. عَسی ...اگر خوف در انسان غالب شود،او را به یأس می کشاند و اگر امید بر او غالب شود،او را تن پرور می کند،بنابراین باید انسان بین خوف و رجا و بیم و امید باشد.

7-استجابت دعا تفضّل الهی است. «عَسی»

8-حتّی انبیا برای آینده ی خود به خداوند امیدوارند.[47] عَسی أَلاّ أَکُونَ ... شَقِیًّا

فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ کُلاًّ جَعَلْنا نَبِیًّا«49»

چون ابراهیم از مشرکان و از آنچه به جای خدا می پرستیدند کناره گرفت،ما اسحاق و(فرزندش)یعقوب را به او عطا کردیم و همه را پیامبر قرار دادیم.

وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا«50»

و از رحمت خویش به آنها عطا کردیم و برای آنان(در میان مردم)نام بلند و نیکو قرار دادیم.

نکته ها:

سیمای ابراهیم علیه السلام

*ابراهیم علیه السلام از ستاره و ماه و خورشید دل برید،به خدا رسید. لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ ... وَجَّهْتُ وَجْهِیَ ...[48]

*عموی منحرف را رها کرد،خود برای همه ی مردم پدر شد. «مِلَّهَ أَبِیکُمْ»[49]

*عمو با او قهر کرد، «وَ اهْجُرْنِی مَلِیًّا»[50]امّا خدا به او لطف کرد. «إِنَّهُ کانَ بِی حَفِیًّا»[51]

*برای خدا کناره گیری کرد، «أَعْتَزِلُکُمْ»[52]شهره آفاق شد. «جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ»

*از خانه بتها فرار کرد،سازنده خانه توحید شد. «إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ»[53]

*جانش را در راه خدا تسلیم کرد،آتش بر او گلستان شد. «یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً»[54]

*فرزند را برای ذبح آماده کرد، «وَ تَلَّهُ لِلْجَبِینِ»[55] جان به سلامت برد و سنّت قربانی در جایگاهش واجب شد.

*تا اواخر عمر بی فرزند،ولی راضی بود،در پایان عمر،نبوّت در دودمانش قرار گرفت.

*در خلوت ترین مکان ها کعبه را ساخت،پرجاذبه ترین مناطق زمین شد.

*در بیابان،تنهای تنها فریاد زد،از تمام زمین،لبّیک گو رسید. «أَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ»[56]

*کودک تشنه ی خود را رها کرد،آب زمزم،برای همیشه جاری شد.

*در برابر تهدید عموی بت پرستش سلام کرد، «قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ»[57] خداوند به او سلام فرستاد. «سَلامٌ عَلی إِبْراهِیمَ»[58]

*یک نفر بود،امروز همه مکتب های آسمانی،خود را ابراهیمی می دانند.

*همه با اودشمنی کردند،خدا او را خلیل خود دانست. «وَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً»[59]

پیام ها:

1-هم از گناهکار جدا شویم و هم از گناه،زیرا کناره گیری از منحرفان،زمانی مؤثر است که با کناره گیری از انحراف همراه باشد. «أَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ - اِعْتَزَلَهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ»

2-فرزند صالح،پاداش مجاهدت های والدین است. فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ ... وَهَبْنا

3-اگر غیر خدا را رها کنیم،امدادهای الهی می رسد. فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ ... وَهَبْنا

4-مهم تر از فرزند،مقام معنوی اوست. «وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ کُلاًّ جَعَلْنا نَبِیًّا»

5-نوه ی انسان نیز از الطاف الهی است. «وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ» (یعقوب نوه ی ابراهیم بود.)[60]

6-نبوّت،مقامی است که خداوند تعیین می کند. «جَعَلْنا نَبِیًّا»

7-یک حرکت الهی از یک پدر بزرگ،نسلی را در رحمت الهی غرق می کند.

اِعْتَزَلَهُمْ ... وَهَبْنا لَهُ

8-هر کس،هرچه دارد از خداست. وَهَبْنا ... جَعَلْنا ... رَحْمَتِنا

9-رحمت خداوند به قدری وسیع است که انبیا هرچه دریافت می کنند،تنها گوشه ای از آن است. «مِنْ رَحْمَتِنا»

10-محبوبیّت وخوشنامی،از الطاف الهی است. «جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ» (مقام ابراهیم به جایی رسید که همه ی مشرکان ویهودیان ومسیحیان می گفتند:ابراهیم از ماست.)

11-دعای مردان خدا مستجاب است.(ابراهیم از خدا نام نیک خواست «وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ» در این آیه می فرماید: «جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا»


[1] - بعضی دو آیه 58 و 71 را مدنی می دانند.

[2] - تفسیر مجمع البیان.

[3] - تفسیر مجمع البیان.

[4] - تفسیر نمونه

[5] - تفسیر مجمع البیان

[6] - تفسیر فی ظلال القرآن.

[7] - .تفسیر نورالثقلین

[8] - غافر،53.

[9] - نمل،16.

[10] - تفسیر کبیرفخررازی

[11] - تفسیر نورالثقلین

[12] - تفسیر کبیرفخررازی

[13] - تفسیر مجمع البیان؛بحار،ج14،ص 176

[14] - تفسیر المیزان

[15] - تفسیر المیزان

[16] - بقره،260.

[17] - لسان العرب

[18] - قاموس القرآن

[19] - تفسیر اطیب البیان

[20] - انبیاء،107

[21] - اسراء،82

[22] - فتح،29

[23] - تفسیر المیزان

[24] - صافّات،109

[25] - .صافّات،120

[26] - بحار،ج14،ص201

[27] - مریم،41

[28] - واژه های«اعوذ،فاستَعذ و عُذت»در قرآن بیانگر این مطلب است

[29] - کافی،ج6،ص22

[30] - تفسیر نورالثقلین؛خصال صدوق،ص637

[31] - تفسیر نورالثقلین

[32] - تفسیربرهان؛امالی مرتضی،ج4،ص106

[33] - تفسیر کنزالدقائق.

[34] - آل عمران،55

[35] - مریم،31

[36] - امام رضا علیه السلام فرمودند:وحشتناک ترین روزها برای انسان سه روز است:روز تولد و روزمرگ و روز قیامت.عیون اخبارالرضا،ج1،ص 257.

[37] - فروغ ابدیّت،ج1،ص 253،به نقل از کامل ابن اثیر،ج2،ص54؛بحار،ج 18،ص 415.

[38] - مشابه این آیه،در سوره ی آل عمران آیه ی 51 و سوره ی زخرف آیه ی 64 نیز آمده است.

[39] - تفسیر اطیب البیان

[40] - الرحمن،26-27.

[41] - حدید،10

[42] - تفسیر المیزان.

[43] - بحار،ج 16،ص 95.

[44] - لسان العرب

[45] - توبه،114.

[46] - بقره،256

[47] - تفسیر المیزان.

[48] - انعام،76-79

[49] - حج،78

[50] - مریم،46

[51] - مریم،47

[52] - مریم،48

[53] - بقره،127

[54] - انبیا،69

[55] - صافّات،103

[56] - حج،27

[57] - مریم،47

[58] - صافّات،109

[59] - نساء،125

[60] - .«فبشّرناها باسحق و من وراء اسحق یعقوب»هود،71


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -