انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات «سید محمدکاظم یزدی» (1298 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
رحلت علامه‏ي بزرگ "سيد محمدكاظم يزدي" عالم جليل و استاد كم نظير شيعه(1337 ق)رحلت علامه ‏ي بزرگ «سيد محمدكاظم يزدي» عالم جليل و استاد كم نظير شيعه (1337 ق)

علامه سيدمحمد كاظم يزدي در سال 1248 ق در يزد به دنيا آمد و پس از فراگيري علوم مقدماتي، راهي نجف گرديد. در نجف اشرف از محضر استاداني برجسته نظير ميرزاي شيرازي و شيخ مهدي آل كاشف الغطاء بهره برد و به اجتهاد دست يافت. آيت اللَّه يزدي كه بر مباحث فقهي. تسلط كامل داشت، مسايل مشكل و پيچيده ‏ي فقه را با بياني روان و ساده و با استدلال قوي به طلاب عرضه مي‏كرد. ايشان هم‏چنين در مدتي كوتاه، علوم رياضي و نجوم را آموخت و در زمره‏ ي استادان برجسته‏ ي اين دانش‏ها درآمد. علامه يزدي پس از ارتحال ميرزاي بزرگ شيرازي و آخوند خراساني، زعيم عاليقدر جهان تشيع گرديد و در راه حفظ كيان اسلامي، به صحنه آمد. ايشان علاوه بر نشر احكام الهي و مبارزه براي عزت و آزادي مسلمانان، بناهاي خيريه، مراكز عام المنفعه و نيز مساجد و مدارسي را تاسيس كرد. از اين عالم الهي، آثار فراواني به جاي مانده است كه كتب حاشيه بر مكاسب، الصَّحيفةُ الكاظميه و... از آن جمله ‏اند. كتاب شهير «العُروَةُالوثقي» اثر اين مرجع بزرگ ديني است كه در آن، ابواب فقه را به روشي بديع شرح داده است. در مكتب علامه يزدي فرزانگان بي‏شماري پرورش يافتند كه هر يك بعدها، استوانه ‏هاي علمي سرزمين اسلامي بودند و به عنوان مرجع ديني، پاسخگوي مسايل گوناگون مردمي شدند. از جمله ‏ي اين بزرگواران، حضرات آيات عظام: شيخ محمد حسين كاشف الغطا، شهيد سيدحسن مدرس، سيدمحمدتقي خوانساري، سيدمحمد فيروزآبادي، سيدعبدالحسين شرف الدين عاملي و ده‏ها عالم فاضل، خوشه‏ چين دروس معرفت اين علامه‏ ي بزرگ بوده‏ اند. علامه محمدكاظم يزدي سرانجام در 89 سالگي به لقاي معبود شتافت و در حرم مطهر امام علي (علیه السلام) به خاك سپرده شد.

منبع

وفات «سید محمدکاظم یزدی» (1298 ش) (۲۸ رجب ۱۳۳۷ق)

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -